درباره وضعیت زنان در عراق؛ خطر گسست نسلی در جنبش زنان

حفصه حلاوه – مؤسسهی مطالعات منطقهای و بینالمللی
ترجمه: مهدیه فاتحی
مؤسسهی مطالعات منطقهای و بینالمللی (IRIS) یک مرکز تحقیقات سیاستگذاری است که در دانشگاه آمریکایی عراق، سلیمانیه، قرار دارد. حفصه حلاوه عضو مؤسسهی خاورمیانه، مؤسسهی مطالعات منطقهای و بینالمللی و نیز مشاور مستقل در امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. او همچنین مشاور مستقل در خصوص اهداف مربوط به توسعهی خاورمیانه، شمال و شمالشرقی آفریقا نیز هست. آنچه در ادامه میخوانید خلاصهای از گزارش سیاستگذاری مؤسسهی مطالعات منطقهای و بینالمللی به قلم حفصه حلاوه است که به حضور زنان در جامعهی مدنی عراق میپردازد.
مقدمه
در سالهای پس از اشغال نظامی عراق توسط آمریکا، بدنهی پایدار فعالان حقوق زنان در این کشور شکل گرفته و در حال بزرگتر شدن است. فارغ از آن که جامعهی مدنی مکررا از فضای سیاست خارج شده یا به آن برگشته است، فعالان حقوق زنان به اشاعهی کنشگری مدنی و دیگر فعالیتها، از جمله صورتبندی سیاستهایی برای اجرا در بالاترین مراتب دولت، ادامه دادهاند. زحمات این بدنهی جدید فعالان حقوق زنان آثاری داشته که تا مشارکت رسمی زنان در سیاست گسترش یافته و نیز منجر به تشکیل شبکهی زنان عراق، شبکهی وکلای زن عراق، و بسیاری اشکال دیگر مشارکت زنان در شبکههای منطقهای شده است. آنها با مخاطبان بینالمللی مانند سازمان ملل نیز مراوداتی شکل دادهاند که در نتیجهی آن، زنان پیشروی جامعهی مدنی مشارکت قابلملاحظهای در طراحی برنامههای کمک اقتصادی به عراق داشتند.
در طی کوششهای عراقیان برای انتقال به دمکراسی، کنشگران حقوق زنان با چالشهای معتنابهی مواجه شدهاند که عمدتا حاصل درگیریهای درونی میان شبکههای زنان و چرخههای متوالی کشمکش بوده که تمرکز آنان را از توسعهی سیاسی قابل لمس برگردانده است. درگیریهای متنوعی که عراقیان از سال 2003 متحمل شدهاند، در کنار واقعیتهای بیرحمی که زنان عراقی از پیش با آنها مواجه بودند، شرایط بیرحمتری را بر زنان تحمیل میکند، خصوصا در مناطقی که از درگیری نظامی، به طور خاص مبارزه با داعش، آسیب دیدهاند.
جنبش اعتراضی عراق: زنان در خط مقدم تغییر اجتماعی
طی خیزش اکتبر 2019، دهها هزار نفر از جوانان عراقی در بخشهای جنوبی و مرکزی کشور به خیابانها آمدند و میدانهای عمومی را در اختیار گرفتند. در نتیجه، فضای عمومی برای خیل عظیمی از جوانان فراهم شد تا علیه اوضاع اقتصادی کشور خود فریاد سر دهند. علیرغم شیوع ویروس کرونا و خشونت نیروهای امنیتی که منجر به کشته و زخمی شدن صدها نفر از معترضان شد، این جنبش اعتراضی همچنان ادامه داشته و نقشی مهم، هرچند بدون قدرت، در محاسبات سیاسی دولتمردان داشته است.
موازی با تظاهرات، بدنهی فعالان مدنی نیز در بخشهای جنوبی کشور شکل گرفته و در حال گسترش است. کنشگران مدنی جنوب خود را در جامعهی بینالمللی مغفول دیدهاند چراکه تمرکز آنان بر درگیریهای جاری مناطق شمالی و تهدیدهای امنیتی آن است. این گروه از کنشگران در مواجهههای سیاسی نیز نسبتا غایب بودهاند. در قلب این بدنهی فعالان مدنی، گروه روبهرشدی از فعالان حقوق زنان هست که توجه خود را بر نیازهای مستقیم زنان و دختران، مانند ازدواج زودهنگام، ازدواج مذهبی، شهروندی و مسائل اشتغال متمرکز کردهاند. از ابتدای مبارزه علیه داعش تا امروز، این گروه زنان گسترش یافته و امروز زنان جوان و تحصیلکردهای را در بر میگیرد که میخواهند حقوق خود را به دست آورده، استعدادهایشان را محقق کرده و از دختران جوان حمایت کنند.
چالشهای درونی: نزاع نسلها در پیش است
هرچند که تمایزهای روشنی میان نیازها و اولویتهای زنان عراق وجود دارد، تغییر نسلی نیز در حال وقوع است که در پی آن شکافهایی میان اجتماع رسمی کنشگران و فعالان حقوق زنان ظاهر شده است. در میان زنان فعالانی هستند که نه تنها وارد عرصه میشوند، بلکه زنان جوان را نیز تشویق میکنند تا حضور خود را گسترش دهند و مشارکتشان را در قالبهای تشکلیافته پیش ببرند. از سوی دیگر جمعی از زنان قدرتمند هستند که به دقت موانعی فراهم میکنند تا مانع از آن شوند که زنان جوان به منابع مادی دست یابند.
همچنان که در تعدادی از کشورهایی که در شرایط پسادرگیری قرار دارند پیش میآید، یا در دمکراسیها در مرحلهی شکلگیری، جامعهی مدنی در عراق هم میتواند شبکهی فساد بسازد. آن گروه از سازمانهای جامعهی مدنی که مدتی از استقرار و توسعهی آنها میگذرد قادرند منابع مالی بزرگتری به دست آورند و شبکهی خود را راحتتر گسترده کنند، چراکه به شخصیتهای شناختهشده اولویت داده میشود. زنان جوانی که میخواهند برنامههای خود را آغاز کنند، نمیتوانند به شبکههای موجود دسترسی داشته باشند. خیرین بینالمللی که با کنشگران جدید مراودهی مستمری ندارند و ارزیابی خطرشان کاهلانه است این شرایط را وخیمتر میکنند.
شکاف نسلی فقط به جنبش زنان عراق محدود نمیشود، اما به طور خاص بر جنبش نوظهور زنان تأثیرگذار بوده است. زنان جوانی که در اعتراضات اکتبر 2019 نقش داشتند از این مزیت نسبی برخوردار بودند که همقطاران مردشان از آنها حمایت کنند. برخلاف نسل قبلی زنان، زنان جوان نسبتا راحتتر وارد عرصه شدهاند. این طور گفته میشود که برخی مردان مسن به مشارکت دختران جوانشان در جامعهی مدنی پاسخ مثبت میدهند و مادران جوان عامدانه فرزندان کمسال خود را به جنبشهای اجتماعی نوظهور وارد میکنند.
اگرچه این قبیل مراکز رشد و توسعه نمایندهی اکثریت عموم مردم عراق نیستند، اما صرف نظر از آنها به معنای چشم پوشیدن از مطالبهی تغییر و اصلاح است که البته، هرچند کوچک، وجود دارد. با اینکه در مسیر جنبش زنان موانع قابلتوجهی وجود دارد، اما فرصت اصلاح کردن عقاید جامعه و به چالش کشیدن آنها به کل از دست نرفته است.
حرکت به جلو: تشکیل ائتلافهای جدید
زنان جوان عراق، چه آنها که در جامعهی مدنی مشغول به کارند چه آنها که به شکل رسمی در اعتراضات نقش دارند، از تمایلات مشابهی میگویند: آنها ترجیح میدهند با همتایان مرد خود مراوده داشته باشند تا زنان مسنتر و شناختهشده. هدف ملموس زنان جوان مشارکت رسمی است، با این حال، احساس بسیاری از آنان این است که حمایت اندکی از سوی همتایان مسنتر خود دریافت خواهند کرد.
خطر گسست نسلی جنبش زنان در عراق را تهدید میکند. گسست نسلی میتواند باعث شود همان سرنوشتی بر جنبش زنان عراق تحمیل شود که باقی جنبشهای زنان در منطقه دچار آن شدند، مانند جنبشهای مصر و سوریه. ضروری است که زنان عراق دستاوردهای واقعی و ملموسی که در 17 سال گذشته داشتهاند را از دست ندهند، و در عین حال بپذیرند که هم جای زیادی برای پیشرفت نیست، هم اهداف، در نتیجهی قدرتمند شدن زنان، تغییر کردهاند.