مروری بر ۶۰۰سال حاکمیت فرهنگ و زبان فارسی بر هند/مرکز زبان فارسی هند بود نه ایران!
هند نه تنها زبان پارسی را پذیرفت بلکه به سرعت تبدیل به مرکزی شد که فرهنگ پارسی را تولید و به دیگر نقاط صادر میکرد. در دوره ۶۰۰ ساله بعدی، هندوستان -و نه ایران- به مرکز اصلی فرهنگ لغت فارسی در جهان تبدیل شد. اولین گلچین بزرگ شعر فارسی نه در آسیای مرکزی و نه در فلاتهای ایران بلکه در جنوب پنجاب گردآوری شد. با جمعیت هفت برابری فارسی زبان در هند نسبت به ایران، تا سال ۱۷۰۰ این سرزمین مرکز اصلی ادبیات و دانش زبان فارسی بود.

اسپکتیتر – ویلیام دالریمپل
ترجمه: مهدی صالحی
در قرن هفتم ژیونزانگ راهب چینی از بیایان گبی و رشتهکوه هیمالیا گذر کرد تا به مناطق مقدس زیارتی بودائیان در هند برسد. او در سفر نامه خود آورده است که سرتاسر مناطق وسیعی که او آن را پیموده، تحت سلطه ادیان، تفکرات و زبانهای هندی بوده است. به گفته وی، تنوع و گستردگی این سرزمین باعث شده تا مردمانی از سرزمینهای دوردست با آداب و رسوم مختلفی که دارند، هند را به عنوان سرزمینی مطلوب برای سکونت خود برگزینند.
روایتهایی که ژیونزانگ در سفرنامه خود آورده است مشخص میسازد مناطق و مکانهایی که او در سن ۱۷ سالگی در سفر ده هزار کیلومتری زیارتی خود دیده، هند را در آن زمان به مرکز تعلیم و آموزش در جهان تبدیل کرده بوده. برای روشن تر شدن این مطلب به طور مشخص میتوان از مراکز آموزشی بسیار بزرگ بودایی مانند نالاندا و ویکراماشیلا با دهها هزار راهب مشغول به تعلیم نام برد که این مراکز به شدت مورد احترام قرار میگرفتند.
از سال ۲۰۰ تا ۱۲۰۰ میلادی در حدود هزار سال هندوستان بدون اینکه رقیبی داشته باشد تمدن خودش را در اشکال مختلف به دیگر مناطق دنیا صادر میکرده است. همزمان دیگر مناطق آسیا با اشتیاق زیاد مایل بودند تا قدرت نرم هند از جمله، فرهنگ، دین، هنر، موسیقی ، فناوری، نجوم، زبان و ادبیات این سرزمین را در خود بپذیرند. همانطور که یونان نه با جنگ بلکه با اغوای فرهنگی توانست فلسفه، تفکرات سیاسی و حتی معماری خود را در سراسر قاره اروپا حاکم کند، در این دوره نیز تمدن و تفکر هند توانست جنوب شرق، مرکز و تا حدودی شرق آسیا را تحت سلطه خود قرار دهد.
عصر طلایی هند به عنوان مرکز جهانشهر سانسکریت تا هزار سال باقی ماند و از سال ۱۲۰۰ به بعد سرنوشت هند تغییر کرد. اولین فتوحات اسلامی در هند در قرن یازدهم با تصرف لاهور در سال ۱۰۲۱ آغاز شد. در سال ۱۱۹۲ ترکهای پارسی، دهلی را از تصرف حاکمان هندو خارج کردند و تا سال ۱۳۲۳ میلادی توانستند سلطنتی را بر پا کنند که از جنوب مادورای تا شمال شبه جزیره هند را در بر میگرفت.
امروزه گفته میشود که فتوحات سلاطین پارسی دهلی در قرن سیزدهم به دست مسلمانان صورت گرفته است اما کتیبههای سانسکریت، مهاجمان به هند را نه به عنوان مسلمان بلکه آنها را با وابستگیهای زبانی و قومی که همان ترکها باشند میشناختند و این مساله نشان میدهد که هویت مذهبی آنها در درجه اول مورد توجه قرار نمیگرفته است. اگرچه فتوحات آنها با قتلعام و تخریب گسترده معابد بودایی و هندو آغاز شد اما به زودی هندوستان، این مهاجمان تازه وارد را دگرگون کرد.
با برخورد این دو دنیای متفاوت، در طی چند قرن یک تمدن پارسی هندو-اسلامی به وجود آمد. همانطور که «ریچارد ام ایتون» در ابتدای کتاب «هند در عصر پارسی» مینویسد:
«تقابل بین دنیای فارسی و سانسکریت، بسیار باشکوه و البته پیچیده است. بخش اعظم تاریخ هند از سال ۱۰۰۰ تا ۱۸۰۰ را میتوان از منظر این تعامل طولانی و چند وجهی بهتر شناخت.»
در چند صد سال بعد هند نه تنها به عنوان مرکز جهانشهر سانسکریت باقی مانده بود بلکه این سرزمین به بخشی از دنیای پارسی فرامنطقه ای تبدیل شده بود که تحت سلطه زبان و فرهنگ فارسی قرار داشت. ایتون در کتاب خود مینویسد:
«هند نه تنها زبان پارسی را پذیرفت بلکه به سرعت تبدیل به مرکزی شد که فرهنگ پارسی را تولید و به دیگر نقاط صادر میکرد. در دوره ۶۰۰ ساله بعدی، هندوستان -و نه ایران- به مرکز اصلی فرهنگ لغت فارسی در جهان تبدیل شد.»
اولین گلچین بزرگ شعر فارسی نه در آسیای مرکزی و نه در فلاتهای ایران بلکه در جنوب پنجاب گردآوری شد. با جمعیت هفت برابری فارسی زبان در هند نسبت به ایران، تا سال ۱۷۰۰ این سرزمین مرکز اصلی ادبیات و دانش زبان فارسی بود.
این اختلاط فرهنگی با پیچیدگی و گستردگی بیشتری در ۶۰۰ سال بعد در سراسر شبه قاره هند ادامه یافت که با درآمیختن زبان بومی هندی با فارسی، ترکی و برخی لغات عربی، زبانی چند پیوندی به وجود آمد.
این تاثیرات فرهنگی دو طرفه بود. راجاهای بزرگ هندو خود را سلطان که لغتی غیرهندی است مینامیدند و از لباس های اسلامی مانند قبا و کلاه برای پوشش خود استفاده میکردند. همزمان سلطان اکبر که مغول بود مانند هندوها رژیم گیاهی گرفته بود و موهای خود را به سبک راهبان دینی هندو کوتاه میکرد. وی همچنین مالیات نهادهای زیارتی غیراسلامی و همچنین جزیه را لغو، ذبح گاو و طاووس را که برای هندوها مقدس است را ممنوع اعلام کرد و زمینهای بسیاری را در اختیار معابد هندو قرار داد.
تحت فرمانروایی مغولها، هند به مرکزی صنعتی تبدیل شده بود که توانسته بود چین را در زمینه صادرات به خصوص منسوجات و پارچههای صنعتی شکست دهد. موفقیت جهانی متخصصین بافندگی مغول در هندوستان توجه تجار اروپایی را به این صنعت جلب کرد که از جمله آنها «کمپانی هند شرقی» بود. در قرن ۱۹ با گسترش این کمپانی در سرتاسر هند، زبان انگلیسی به تدریج جایگزین زبان فارسی شد. در این زمان یادگیری زبان انگلیسی به مسیری برای پیشرفت تبدیل شده بود و هندیهایی که به دنبال ترقی و پیشرفت بودند مجبور شدند تا فرهنگ خود را که همان فرهنگ پارسی و سانسکریت بود رها کنند و به مردمانی انگلیسی زبان تبدیل شوند. امروزه بیشتر هندیها سواد فارسی را از دست داده اند.