حوزه خلیج فارسشمال آفریقاعربستانکشور شناخت

عربستان و امارات؛ دلایل حضور و تقویت منافع در شاخ آفریقا

پیوندهای تاریخی و فرهنگی مردم آفریقا و شبه جزیره، تشدید رقابت بازیگران منطقه‌ای در آفریقا، الزامات اقتصادی-امنیتی و جاه‌طلبی سیاسی از دلایل حضور پررنگ عربستان و امارات در شاخ آفریقا محسوب می‌شود.

بهمن شمسی

اندیشکده راهبردی تبیین – اهتمام و توجه حساست‌برانگیز عربستان سعودی و امارات متحده عربی به کشورهای آفریقایی حوزه دریای سرخ و شاخ آفریقا امر تازه‌ای نیست، اما در سال‌های اخیر و به دنبال جدی شدن حضور ایران و ترکیه به عنوان رقبای منطقه‌ای عربستان در دریای سرخ و شاخ آفریقا از یکسو و برخورداری کشورهای آفریقایی از مؤلفه‌های لازم برای پاسخگویی به برخی  نیازهای حیاتی و استراتژیک عربستان و امارات، سرمایه‌گذاری‌ها و حاتم بخشی‌های این دو کشور در قاره سیاه نیز افزایش چشمگیری پیدا کرده است. کمک‌های نقدی ریاض- ابوظبی از سال ۲۰۱۶ تا به امروز بیش از ۳   میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار رسیده و پروژه‌های سرمایه‌گذاری گسترده‌ای را در سودان شمالی و جنوبی، اریتره، سومالی، اتیوپی و جیبوتی تحت اداره و کنترل خود گرفته‌اند. کشت فراسرزمینی گندم، جو و دیگر محصولات مهم کشاورزی در «سودان» برای رفع نیاز داخلی امارات و عربستان، ایجاد پایگاه نظامی در «اریتره» و منطقه «سومالی لند» تا کنون ده‌ها میلیارد دلار برای این دو کشور هزینه در برداشته است. اما اهمیت این حضور و سرمایه‌گذاری، بیش از آن که به نیاز داخلی دو کشور مرتبط  باشد به رقابت منطقه‌ای آن‌ها با ایران و ترکیه بر می‌گردد که در تحولات سودان از سال ۲۰۱۴ تا به امروز جنبه عینی‌تری به خود گرفته است. «عمرالبشیر» در دوران حکومت خود با تذبذب سیاسی باعث تهییج برخی از قدرت‌های منطقه‌ای بر علیه یکدیگر و دامن زدن به رقابت میان آن‌ها شده است. وی پس از یک دوره همراهی با ایران، بتدریج از سال ۲۰۱۴ با فاصله گرفتن از این کشور، خود را به عربستان سعودی نزدیک و در نهایت روابط خود را با تهران قطع کرد.

مناطق تحت نفوذ عربستان و امارات در شاخ آفریقا

دو کشور عربستان سعودی و امارات متحده عربی در بیشتر کشورهای حوزه دریای سرخ و شاخ آفریقا همچون سودان شمالی و جنوبی، جیبوتی، اریتره، اتیوپی، سومالی و سومالی‌لند حضور اقتصادی و نظامی دارند. پس از پیوستن ریاض به سازمان تجارت جهانی در سال ۲۰۰۵، اتیوپی به عنوان یکی از مهم‌ترین کشورها برای سرمایه‌گذاری شهروندان عربستانی مطرح شد و درسال ۲۰۱۶ توافق‌نامه تجاری و تشکیل کمیته‌هایی در زمینه اقتصادی، همکاری خارجی و امنیتی، همکاری علمی-فرهنگی به تصویب رسید و صندوق توسعه عربستان نیز منابع مالی لازم برای توسعه مناطق مستعد اتیوپی را در اختیار ۳۰۵ سرمایه‌گذار و ۶۹ شرکت سعودی قرار داد.  سعودی‌ها پس از امضای توافقنامه همکاری مشترک امنیتی با جیبوتی به موازات آن همکاری‌های اقتصادی خود را نیز از طریق برگزاری نشست مشترک اقتصادی در مارس ۲۰۱۷ تحکیم بخشیده و اجرای ۱۷ پروژه توسعه‌ای را در این کشور کوچک برعهده گرفتند. در کشور سومالی نیز سعودی‌ها ضمن سرمایه‌گذاری اولیه به میزان ۳۰ میلیون دلار، مبلغ ۲۰ میلیون دلار را به حمایت از بودجه سالانه این کشور اختصاص دادند که این امر افزایش صادرات دام سومالی به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع درآمدی این کشور آفریقایی را در پی داشت. روابط سعودی‌ها با کشور اریتره نیز پس از توافق‌نامه امنیتی ریاض – اسمره در سال   ۲۰۱۵ تقویت شد.

امارات متحده عربی نیز از سال ۲۰۱۶ با مبلغ ۱۸۴ میلیون دلار اقدام به سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی و دامداری آفریقا نمود و با افتتاح نخستین دفتر نمایندگی «اتاق بازرگانی- صنعتی دبی» در آفریقا، سطح مبادلات تجاری و غیر نفتی خود با این کشورها را به سرعت افزایش داد. نوسازی مناطق صنعتی (دیرداوا، هاواسا، کومبولچا و آدیس آبابا) در اتیوپی و تولید انرژی برق‌آبی و برق خورشیدی ارزان قیمت از جمله اقدامات امارات در اتیوپی بوده است. همچنین امارات رتبه اول سرمایه‌گذاری در جیبوتی را به خود اختصاص داده و توافق‌نامه‌های امنیتی- نظامی، اقتصادی گسترده‌ای را با این کشور به امضا رسانده است. در سومالی نیز ابوظبی با حمایت از پروژه «بربره-برعو»، «شکر جوبا» و ارائه طرح صلح موسوم به «میثاق دبی» در سال ۲۰۱۲ برای حل مناقشات میان سومالی و سومالی‌لند و همچنین در اختیار گرفتن اداره بندر بربره برای مدت ۳۰ سال جای پای خود را به خوبی محکم کرده است. در اریتره  نیز «صندوق توسعه» ابوظبی با سرمایه‌گذاری بر روی پروژه تولید و انتقال برق و حمایت از پروژه‌های زیربنایی و اخیرا اجاره بندر «عصب» برای ایجاد پایگاه نظامی، حضور پررنگ و ملموسی را رقم زده است[۱].

دلایل سیاسی  نظامی حضور عربستان و امارات در شاخ افریقا

هر چند روابط سیاسی کشورهای حوزه خلیج فارس با کشورهای ساحلی دریای سرخ و شاخ آفریقا از قدمتی طولانی برخوردار است اما در مرحله کنونی و به دنبال اتفاقاتی مانند اختلافات درونی شورای همکاری خلیج فارس، بحران یمن و عدم وجود چشم انداز واحد عربی از خلیج فارس تا دریای سرخ، اهمیت شاخ آفریقا برای کشورهای حوزه خلیج فارس و دریای عمان افزایش چشم‌گیری پیدا کرده است و روند تحولات و الزامات سیاسی- امنیتی منطقه‌ای نیز به گونه‌ای بوده که ترکیه و ایران را به سمت تلاش برای یافتن جای پایی در شاخ آفریقا و دریای سرخ سوق داده است. با شروع بحران یمن و شکل‌گیری ائتلاف عربی به رهبری عربستان، اقدامات ائتلاف عربی برای ایجاد پایگاه‌های نظامی در شاخ آفریقا افزایش یافت و عربستان سعودی برای مقابله با نفوذ ایران و ترکیه در منطقه‌ای که آن را حیات خلوت خود می‌داند، ایجاد «اتحادیه کشورهای ساحلی دریای سرخ و شاخ آفریقا» را با دعوت از رهبران و رؤسای کشورهای این منطقه به نشستی در ریاض مطرح ساخت. بحران خلیج فارس و به تبع آن هماهنگی و همراهی بیشتر قطر با سیاست‌های منطقه‌ای ترکیه، سابقه تاریخی حضور ترکیه در دریای سرخ و شاخ آفریقا، حضور نظامی ترک‌ها در بندر «سواکن» سودان، حضور مؤثر سازمان همکاری و هماهنگی ترکیه «تیکا» در کشورهای آفریقایی و همچنین وقوع انقلاب یمن و فراهم شدن زمینه برای تقویت نفوذ ایران در دریای سرخ سبب شد تا عربستان و امارات با سراسیمگی به دنبال راهکاری برای حفظ موقعیت خود در دریای سرخ و شاخ آفریقا، نظم و نسق بخشیدن به  جهت‌گیری‌ها و روابط سیاسی سران این کشورها و نیز اِعمال محدودیت بر روابط آن‌ها با رقبای عربستان، اتحادیه کشورهای ساحلی را مدنظر قرار دهند[۲]. نقش آفرینی فعال از طریق ائتلاف‌های سیاسی، مساعدات مالی، سرمایه گذاری و احداث پایگاه‌های نظامی در شاخ آفریقا، منافع و نفوذ عربستان و امارات در این منطقه را تا حدودی زیادی تقویت و تحکیم بخشیده است.

دلایل فرهنگی و تاریخی حضور عربستان و امارات در شاخ آفریقا

ارتباطات گسترده‌ی تاریخی و فرهنگی شبه جزیره با شاخ آفریقا که به مثابه حلقه وصل آفریقا و جهان عرب محسوب می‌شوند و به اصطلاح آن‌ها را «آفریبیا» می‌خوانند سبب شده است تا هر دو طرف از تحولات یکدیگر به صورت مستقیم تأثیر بپذیرند. بی‌ثباتی قاره سیاه و اختلافات موجود در شورای همکاری خلیج فارس به عنوان دو مقوله خطرناک برای عربستان و امارات به شمار می‌رود که ضمن ایجاد فرصت نفوذ برای دیگر بازیگران منطقه‌ای، قادر است فضای داخلی عربستان و امارات را نیز تحت‌الشعاع خود قرار دهد. بنابراین نگرانی از تحولات سیاسی و دموکراتیک در محیطی که دارای پیوند فرهنگی و قومی با امیر نشین‌های حوزه خلیج فارس و شبه جزیره عربی هستند، همواره در نقش عاملی چالش‌زا برای عربستان و امارات ظاهر شده است، به همین دلیل عربستان و امارات با تمایل روزافزون و از طریق دیپلماسی فعال و پشت پرده و در راستای ایفای نقش میانجی‌ در اختلافات کشورهای شاخ آفریقا حضور پیدا کرده است تا ضمن حفظ ثبات و آرامش در این منطقه، خود را از تبعات ناشی از تحولات سیاسی احتمالی مصون نگه دارند. تجمیع توانمندی‌های امارات و عربستان در میانجی‌گری و استقرار صلح میان کشورهای  شاخ آفریقا و مهارتی که تا کنون از خود نشان داده‌اند سبب شده است تا به تدریج به کامل کردن دایره نفوذ خود نزدیک شوند[۳]، اما بازیگری هوشمندانه ترکیه-قطر و حضور ایران در دریای سرخ به عنوان رقبای سنتی منطقه‌ای عربستان، مسیر تحقق آمال و برنامه‌های ریاض- ابوظبی را بسیار ناهموار ساخته است.

دلایل اقتصادی حضور عربستان و امارات در شاخ آفریقا

اگر چه سرمایه‌گذاری کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در امور زیربنایی کشورهای شاخ آفریقا به یک امر عادی و معمول بدل شده است اما، همواره نسبت به عدم وجود نقشه واحد سرمایه‌گذاری و مورد وفاق تمامی طرف‌ها نقد جدی وجود داشته است. با این حال همکاری مشترک عربستان و امارات با کشورهای شاخ آفریقا در زمینه امنیت غذایی، انرژی‌های پاک و تجدید پذیر، مدیریت بنادر  و مسائلی از این قبیل باعث تأمین متقابل نیازها و رفع بسیاری از نگرانی‌ها و کمبودها در حوزه امنیت غذایی شده است. عربستان و امارات با سرمایه‌گذاری گسترده در حوزه کشت فراسرزمینی ضمن تأمین نیازهای غذایی خود از طریق کشورهای آفریقایی، باعث اشتغالزایی و رونق کسب و کار در این کشورها شده، پایگاه مردمی خود را تحکیم می‌بخشند. سیل سرمایه‌های سعودی – اماراتی در اتیوپی و اریتره به این دو کشور آفریقایی کمک زیادی در راستای مهار بحران بدهی خارجی و بهبود اوضاع داخلی کرد. آبی احمد نخست وزیر جوان اتیوپی با بهبود اوضاع معیشتی مردم  و رشد اقتصادی ۱۰ درصدی توانست به حالت فوق العاده در این کشور پایان دداده، هزاران زندانی سیاسی را آزاد و به رسانه‌ها آزادی عمل بیشتری دهد. وی با زیرکی و با آگاهی از وابستگی امارات و عربستان به موقعیت ویژه کشورهای ساحلی دریای سرخ و شاخ آفریقا، در عین پذیرش حمایت های مالی و همکاری‌های مشترک اقتصادی – امنیتی، خود را از بحران خلیج فارس دور نگه داشته است. «آسیاس آفورکی» رئیس جمهور اریتره نیز از کشورهای حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان و امارات استفاده زیادی برد و با در اختیار گذاشتن شهر بندری «عصب» و تبدیل آن به یک پایگاه نظامی بزرگ  توانست ضمن بهره‌مندی از حمایت‌های مالی و اقتصادی عربستان و امارات، از پشتیبانی آن‌ها برای لغو تحریم‌های سازمان ملل نیز استفاده لازم را ببرد[۴]. در مجموع عربستان و امارات با آگاهی از وضعیت شکننده دولت‌ها در شاخ آفریقا و وابستگی آن‌ها به حمایت‌های اقتصادی و سرمایه خارجی از یکسو و لزوم مقابله با نفوذ سیاسی- امنیتی رقبای منطقه‌ای در شاخ آفریقا و همچنین نیاز مبرم به موقعیت ژئوپولتیکی کشورهای شاخ آفریقا جهت مدیریت بهتر جنگ یمن و مطرح ساختن خود در قامت یک بازیگر فعال منطقه‌ای تلاش کرده‌اند تا از دلارهای نفتی به عنوان یک ابزار و اهرم قوی در استای تقویت منافع، حفظ نفوذ و تفوق خود در رقابت منطقه‌ای بهره ‌ببرند.

دلایل اهمیت سودان در رقابت ‌های غرب آسیا

با افزایش قدرت بازیگران منطقه‌ای و شکل‌گیری رقابتِ نفوذ در دریای سرخ و شاخ آفریقا تلاش‌ها برای ائتلاف‌ سازی نیز تقویت شد. افزایش توان دریایی ایران و تلاش این کشور برای بهره‌مندی از مواهب سیاسی، امنیتی و اقتصادی آن نیز تنور تحرکات و رقابت‌های منطقه‌ای را داغ‌تر کرده است. حضور ترکیه و قطر در جزیره «سواکن» سودان حامل پیام‌هایی سیاسی- اقتصادی به مصر، رژیم صهیونیستی، عربستان و امارات بود[۵]. جزیره استراتژیک «سواکن» واقع در شرق سودان دارای اماکن تاریخی است که به دوران عثمانی باز می‌گردد و همچنین دارای یک بندر است که عمدتا برای حمل و نقل کالا و مسافر به عربستان سعودی در طرف مقابل دریای سرخ استفاده می‌شود. واگذاری این جزیره به ترکیه به عنوان حامی اسلام‌گرایان اخوانی و گسترش دهنده ایدئولوژی آن، زنگ خطری برای عربستان، امارات، مصر و رژیم صهیونیستی بود[۶]. از طرفی پس از برکناری «عمرالبشیر» که همواره به بازیگری میان دو ائتلاف ترکیه- قطر و عربستان – امارات شهره بود، تلاش‌های ریاض- ابوظبی برای کنترل فضای سیاسی سودان و روی کار آوردن نیروهای وابسته به خود افزایش یافت و بلافاصله مبلغ سه میلیارد دلار را به شورای نظامی انتقالی و ژنرال «عبدالفتاح برهان» کمک کردند. این شورا نیز تا کنون روند تحولات را بر خلاف تحرکات مدنی و بر اساس خواست و اراده ریاض-ابوظبی پیش برده و اخیرا حمایت نظامی  خود از ائتلاف عربی در جنگ یمن را به صراحت اعلام داشته است. ترکیه و قطر نیز همچنان در راستای تأثیرگذاری بر عملیات انتقال قدرت در سودان فعال هستند و رجب طیب اردوغان از رویکرد شورای نظامی انتقالی در سودان به شدت انتقاد کرده و خواهان انتقال دموکراتیک قدرت به غیر نظامیان است. با توجه به موقعیت استراتژیک و روند تحولات کنونی سودان، این کشور به عنصر اصلی رقابت بزرگ برای نفوذ به شمال و شاخ آفریقا بدل ساخته است که با روی کارآمدن شورای نظامی مورد حمایت ابوظبی- ریاض، وزنه تحولات به نفع این محور سنگین‌تر شده است و رسانه‌های سعودی نیز از آن به عنوان شکستی دیگر برای محور اخوانی یاد می‌کنند.

نگرانی ریاض،ابوظبی از آینده تحولات سودان

اگرچه کنار رفتن «عمرالبشیر» به عنوان رئیس جمهوری با گرایش اخوانی و جایگزین شدن  شورای انتقالی در سودان به عنوان برگ برنده و عامل تفوق ریاض- ابوظبی محسوب می‌شود اما، نباید از نظر دور داشت که تحرکات مردمی در سودان نه تنها فروکش نکرده، بلکه در پی شکست مذاکرات نیروهای مردمی و شورای انتقالی تا حدودی روند ضد سعودی- اماراتی به خود گرفته و این‌ روزها در خیابان‌های خارطوم شعارهایی مانند: «گرسنگی را بر حمایت‌های عربستان و امارات ترجیح می‌دهیم». یا این‌که «ما تلاش می‌کنیم که سرنوشتمان به دست خودمان رقم بخورد» به گوش می‌رسد که نشان می‌دهد مردم سودان انحراف مسیر انقلاب خود و مقاومت شورای انتقالی در برابر خواست سیاسی مردم را ناشی از مداخلات مالی –سیاسی عربستان و امارات می‌دانند. مشکلات اقتصادی ریشه‌ای و عمیق سودان، بدهی هنگفت خارجی، فساد مالی گسترده (رتبه ۱۷۵ در بین ۱۸۰ کشور)، اقدامات اجرایی شورای انتقالی که به باور کارشناسان باعث رکود بیشتر و افزایش قیمت کالاها و خدمات اساسی خواهد شد و در کنار آن تداوم و تشدید تحرکات مدنی و همچنین تلاش محور اخوانی برای تأثیرگذاری بر روند انتقال قدرت در سودان، دورنمای تحولات این کشور آفریقایی را بسیار مبهم و مه‌آلود ساخته است[۷]. هر گونه تغییری در سودان که بر خلاف خواست و اراده ریاض-ابوظبی صورت گیرد می‌تواند همچون اتفاقات لیبی نگرانی‌های عربستان و امارات تشدید نماید. عمده نگرانی محور ریاض-ابوظبی در رابطه با آینده تحولات سودان و از کنترل خارج شدن مدیریت سیاسی این کشور نسبت به احتمال روی کار آمدن دولتی مردمی با گرایش اخوانی و نزدیک به محور ترکیه-قطر و همچنین خروج نیروهای سودانی از یمن است که در حال حاضر به عنوان مزدور عربستان و امارات در حال مبارزه با نیروهای ارتش و کمیته‌های مردمی هستند.

منابع

[۱] – الحسابات الخلیجیه فی القرن الأفریقی، مرکز مقدیشو للبحوث و الدراسات، منتشر شده در تاریخ ۲۲ مارس ۲۰۱۷، قابل بررسی در پیوند زیر:

http://mogadishucenter.com/2017/03

[۲] – «طریق ثاللث» لتعزیز العلاقات مع«القرن الأفریقی»، الأتحاد، منتشر شده در تاریخ ۲۸دسامبر ۲۰۱۸، قابل بررسی در پیوند زیر:

https://www.alittihad.ae/article/82867/2018

[۳] – السعودیه و الإمارات تبنیان قوسا من النفوذ فی القرن الأفریقی، أسواق العرب، منتشر شده در تاریخ ۲۴ اکتبر ۲۰۱۸، قابل بررسی در پیوند زیر:

http://www.asswak-alarab.com/archives/16721

[۴] – اشتباک علی بوابه إفریقیا.. ماذا یرید الخلیج و ترکیا من القرن الإفریقی؟، میدان الجزیره نت، منتشر شده در تاریخ ۲۶/۱/۲۰۱۹، قابل بررسی در پیوند زیر:

https://midan.aljazeera.net/reality/politics/2019/1/26

[۵] – تشکیل اتحادیه کشورهای ساحلی دریای سرخ؛ اهداف و پیامدها، بهمن شمسی، اندیشکده تبیین، منتشر شده در تاریخ ۲۸آذرماه ۱۳۹۷، قابل بررسی در پیوند زیر:

http://tabyincenter.ir/29532

[۶] – سودان کانون رقابت قدرت‌ها در دریای سرخ، اسلام تایمز، منتشر شده در تاریخ ۱ مرداد ۱۳۹۷، قابل بررسی در پیوند زیر:

https://www.islamtimes.org/fa/article/739646

[۷] -عبر السودان: هکذا تعزز دول خلیجیه مصالحها فی القرن الأفریقی، ن بوست، منتشر شده در تاریخ ۲۹ آوریل ۲۰۱۹، قابل بررسی در پیوند زیر:

http://www.noonpost.com/content/27557

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا