ساختار و تفکر جریان صدر؛ صدری ها چگونه می اندیشند؟
امجد طلیع
جریان «صدر» بزرگترین جریان سیاسی در سطح عراق محسوب میشود. این جریان تنها جریان عراقی است که به مرور زمان، بزرگ و بزرگتر میگردد. علت این مسئله هم آن است که صدریها از پایگاه مردمی و اجتماعی گستردهای – از کوچک و بزرگ گرفته تا زن و مَرد – برخوردار هستند. در واقع، این پایگاه مردمی به مثابه گنجینهای برای جریان صدر به شمار میرود. این بدان معناست که صدریها در هرگونه انتخابات آتی در عراق از آراء بالایی برخوردار خواهند بود؛ کما اینکه طرفداران صدر لحظهای در لبیک گفتن به ندای رهبر خود یعنی «مقتدی صدر» درنگ نمیکنند. بر اساس برآوردهایی که تاکنون داشتهام، هیچ جریانی در سطح عراق وجود ندارد که بتواند در برخورداری از پایگاه مردمی و اجتماعی با جریان صدر رقابت کند. البته شاید حزب دموکرات کردستان به رهبری «مسعود بارزانی» قادر به انجام چنین رقابتی باشد. هرچند باید این موضوع را در نظر گرفت که مناطق تحت نفوذ جریان صدر با مناطقی که حزب دموکرات کردستان در آنجا نفوذ دارد، متفاوت هستند.
جریان صدر طی 18 سال گذشته موفق شد در تاریخ سیاسی و اجتماعی عراق ردّ پایی از خود برجای گذارد. آنچه که از روند تحولات برمیآید این است که این جریان به مرور زمان رشد میکند و توسعه مییابد. تغییر و تحولاتِ ایجادشده در جریان صدر از زمان سقوط نظام صدام معدوم در سال 2003 به خوبی این مسئله را نشان میدهد. در آن زمان، جریان صدر به عنوان اولین جریانِ شیعیِ دارای خطمشیِ دینی، سیاسی و اجتماعی، گزینه «مقاومت» در برابر آمریکاییها در دستور کار خود قرار داد. این در حالی است که در آن هنگام، برخی احزاب و جریانها بودند که دست دوستی به سمت ارتشهای بیگانه دراز کردند. در دوران اشغالگری ایالات متحده آمریکا در خاک عراق، جریان صدر ثابت کرد که با بیگانگان به عنوان اشغالگران برخورد میکند. جریان صدر صراحتا اعلام کرد که مبارزه با بیگانگان و ارتشهای اشغالگر یک واجب شرعی محسوب میشود. از همین روی، جریان صدر و رهبر آن «مقتدی صدر» هیچگاه و در هیچ برههای از زمان از گزینه مقاومت عقبنشینی نکردند. مقاومت همواره در خطمشی و ادبیات جریان صدر و رهبر آن وجود داشته است. در واقع، مقاومت یکی از ستونهای اصلی گفتمان شهید «محمد صادق الصدر» پدر معنوی جریان صدر بوده است. پس از «محمد صادق الصدر» این «مقتدی صدر» فرزندش بود که رهبری جریان صدر را برعهده گرفت. او در سال 2005 اولین گامهای خود را در صحنه سیاسی برداشت. در آن زمان، مقتدی صدر پذیرفت که در فرایند سیاسی شرکت کند.
بدینترتیب، رهبر جریان صدر در سال 2005 به صورت رسمی در انتخابات پارلمانی شرکت کرد و به عضویت ائتلاف گروههای شیعی در عراق تحت عنوان «ائتلاف یکپارچه عراق» درآمد. البته جریان صدر در دوران تبلیغات برای انتخابات پارلمانی، خود به صورت مستقل و به دور از مشارکت در ائتلافهای سیاسی به فعالیتهای تبلیغاتی پرداخت. به همین دلیل، در بسیاری از بنرهای تبلیغاتیِ جریان صدر به جای نام ائتلاف یکپارچه عراقی نام جریان صدر درج شده بود. رهبر جریان صدر با این اقدام خود تلاش کرد تا طرفداران پرتعداد این جریان – و به ویژه طرفداران دو آتشه – خود را نسبت به مستقل بودن فعالیتهایش مطمئن سازد. صدر در صدد بود تا این پیام را به طرفدارانش مخابره کند که در ائتلاف یکپارچه عراقی غرق نشده و از استقلال عمل برخوردار است. طرفداران پروپاقرص جریان صدر معتقد بودند که ائتلاف یکپارچه عراقی در نتیجه یک فرایند سیاسی که اشغالگران پایهگذارش بودند، شکل گرفته است. با این حال، جریان صدر علیرغم تکیه بر گزینه مقاومت در مبارزه با اشغالگران، در سال 2005 از خود انعطاف نشان داد و با ائتلاف مذکور در انتخابات مشارکت کرد. در این میان، برخی اعضای جریان صدر هم بودند که اعتقاد داشتند باید کمی از شدت و حدّتِ گفتمان سابق کاست و با تمامی احزاب و جریانهای شیعی فعال در صحنه سیاسی ارتباط برقرار کرد. این گروه از اعضای جریان صدر معتقد بودند که از رهگذر برقراری خطوط ارتباطی با احزاب و جریانهای شیعی، میتوان وارد فرایند سیاسی کشور شد و بر آن تأثیر گذاشت. بسیاری از کسانی که قائل به چنین نظریهای بودند – یا بالاجبار و یا با اراده خود – در نهایت سرنوشتی بهتر از خروج از جریان صدر نداشتند. ازجمله این افراد میتوان به «عدنان الشحمانی» اشاره کرد؛ کسی که در حال حاضر رهبری جریان «رسالیون» را برعهده دارد. «حسن الزرکانی» نیز در زمره دیگر شخصیتهای جریان صدر است که از این جریان جدا شد. به طور کلی، در آن زمان اهتمام جریان صدر بر روی فعالیتهای نظامی متمرکز بود. صدریها نمیخواستند مشارکتشان در فرایند سیاسی به گونهای باشد که در برابر مقاومت قرار گیرند.
بر اساس آنچه که گفته شد، میتوان از سال 2005 به عنوان یک برهه زمانی استثنائی در مسیر سیاسی جریان صدر یاد کرد. این اولین سالی بود که پارلمان شاهد حضور نمایندگانی از جریان صدر بود. البته طی سال قبل یعنی در سال 2004 نیز «فتاح الشیخ» از جریان صدر برخی فعالیتهای سیاسی را به صورت غیررسمی انجام داده بود. اهمیت سال 2005 برای جریان صدر تنها از این جهت نبود که این جریان توانست به پارلمان راه پیدا کند، بلکه نکته مهمتر این بود که صدریها اولین گامهای خود را در مسیر نهادینهسازی فعالیتهای سیاسیشان در عراق برداشتند. در همین راستا، باید گفت که صدریها پس از سال 2005 نسبت به تأسیس مراکز تصمیمگیری و تصمیمسازی مبادرت ورزیدند. آنها از رهگذر تأسیس مراکز مذکور، تلاش کردند تا تحرکات سیاسی خود را سازماندهی کنند. در واقع، جریان صدر به دنبال ایجاد نوعی تفکیک در فعالیتهای سیاسی، دینی و نظامی خود بود. این درحالی است که پیشتر، صدریها هر سه نوع فعالیت را به صورت درهمتنیده انجام میدادند. افزونبراین، جریان صدر فرایند جذب اعضایِ باتجربه و دارای شایستگیهای خاص را کلید زد. این جریان، حتی از میان کسانی که مقلد و پیرو شهید «محمد صادق الصدر» نبودند، افرادی را جذب کرد.
در همین حال، صدریها مراکز و مؤسسات پژوهی بسیاری را نیز تأسیس کردند که از جمله آنها میتوان به مرکز «شهیدانِ صدر» اشاره کرد که در آن زمان، یکی از برجستهترین مراکز تحقیقاتی و پژوهشی در عراق محسوب میشد. صدریها همچنین رادیوی «العهد» را راهاندازی کردند. روحانیونِ نزدیک به «مقتدی صدر» مسئولیت نظارت بر این رادیو را برعهده داشتند. میتوان گفت که رادیوی «العهد» رسانه رسمی جریان صدر به شمار میرفت. جریان صدر از طریق همین شبکه رادیویی، بیانیههای رسمی خود را صادر میکرد. تمامی اینها گامهای تحولخواهانهای بودند که پس از سال 2005 توسط جریان صدر برداشته شدند. بنابراین، پر واضح است که مشارکت در انتخابات پارلمانی سال 2005 به عنوان اولین گام سیاسی صدریها، در واقع سنگ بنای فعالیتهای سیاسیِ گستردهتر آنها در سالهای بعد بود. گامهایی که صدریها برای نقشآفرینی در صحنه سیاسی عراق برداشتند، عبور از سیاستهای سنتیای بود که پیشتر بدان تکیه داشتند. پیش از روی آوردن جریان صدر به فعالیتهای سیاسی، عمده فعالیتهای این جریان در اقدامات نظامی خلاصه میشد. این شاخه نظامی جریان صدر بود که همواره در خصوص تمامی مسائل تصمیمگیری میکرد. با این حال، جریان صدر از طریق ورود به کارزار سیاسی تلاش کرد تا اهداف سیاسی خود را محقق سازد. این جریان به منظور جامه عمل پوشاندن به اهداف ترسیمشدهاش در عرصه سیاسی، تصمیم گرفت مطالبات پایگاه مردمی و اجتماعی خود را در رأس اولویتها قرار دهد. بر اساس همین مطالبات بود که صدریها تغییراتی را در جریان خود ایجاد کردند. تمام تلاش جریان صدر این بود که جایگاه این جریان را متناسب با نوع مطالباتِ هواداران پرجمعیت خود ارتقاء بخشند.
ساختار اداری جریان صدر
میتوان گفت که تقریبا تمامی روانشناسان و جامعهشناسان بر این باورند که رهبری باید به صورت فردی باشد و نه جمعی. کسانی که قائل به چنین نظریهای هستند، معتقدند که رهبریِ جمعی و یا همان رهبریِ مشترک اگر یک تجربه محکوم به شکست هم نباشد، قطعا موجب سستی و شکنندگی وضعیت یک جریان خواهد شد. افرادی که چنین دیدگاهی را مطرح میکنند اعتقاد دارند که رهبریِ فردی موجب میشود تا کسی که در رأس امور قرار گرفته است، از قدرتِ تصمیمگیری و عملگرایی بیشتری برخوردار باشد. این ویژگی درست همان چیزی است که رهبریِ جریان صدر را از دیگر احزاب و جریانها در صحنه سیاسی عراق متمایز میسازد. البته حزب دموکرات کردستان نیز وضعیت مشابهی با جریان صدر دارد. رهبران این دو گروه به طور کامل بر تمامی امور مسلط بوده و از قدرت تأثیرگذاری بالایی در صحنه سیاسی برخوردار هستند. شاید برخی با این مسئله موافق نباشند و این سؤال را مطرح کنند: «شمار زیادی از احزاب و جریانهای عراقی با مکانیزم رهبریِ فردی اداره میشوند، پس چه چیزی جریان صدر و حزب دموکرات کردستان را از آنها متمایز میسازد»؟ نگارنده در مواجهه با این سؤال، پاسخ میدهد: «بله … شماری از احزاب و جریانهای عراقی با سیستم رهبریِ فردی اداره میشوند اما نکتهای که وجود دارد، این است که سرانِ این احزاب و جریانها رهبر ندارند و نفرات اصلیِ آنها را تنها میتوان در کسوت ریاست احزاب و گروههای متبوعشان قلمداد کرد. هیچیک از این افراد [سران احزاب و جریانهای سیاسی] نمیتوانند در زمینه تأثیرگذاری بر عموم مردم در عراق، با مقتدی صدر رقابت کنند».
این سخنان را به عنوان مقدمه بررسی ساختار تشکیلاتی جریان صدر مطرح کردم. واقعیت این است که ساختار تشکیلاتی و سازمانیِ جریان صدر مبتنی بر اصل رهبریِ واحد است و در این ساختار، شاخههای مختلفی وجود دارد. در بالاترین سطح از ساختار تشکیلاتی جریان صدر، رهبر این جریان قرار دارد که از قدرت تأثیرگذاری بالایی برخوردار است؛ به گونهای که میتواند جمعیت بیشماری از مردم را تحت تأثیر سخنان خود قرار دهد. تصمیمات اصلی و حساس در ساختار جریان صدر توسط رهبریِ این جریان اتخاذ میشود. پس از رهبری، «دفتر ویژه»(مکتب الخاص) بالاترین جایگاه را در ساختار تشکیلاتی جریان صدر دارد. سید حیدر الجابری ریاست دفتر ویژه را عهدهدار است. بسیاری از امور مربوط به جریان صدر به جز مسائل مربوط به فعالیتهای نظامی، توسط این دفتر اداره میشود. در واقع، این دفتر ویژه است که بر عملکرد دفاتر وابسته به جریان صدر در استانهای مختلف نظارت میکند. این دفتر ارتباط تنگاتنگی با «هیئت سیاسی» جریان صدر دارد. دفتر ویژه در مسائل دینی و شرعی از دفتر «شهید صدر» پیروی میکند. یکی از وظایف، مأموریتها و مسئولیتهای اصلی دفتر ویژه ارائه مشاوره به رهبر جریان صدر در امور مختلف و نیز مدیریت امور دینی، مالی و اجتماعی این جریان است.
هیئت سیاسی
«هیئت سیاسی» یک نهادِ صرفا مرتبط با امور سیاسی است. مأموریت اصلی این هیئت نظارت بر عملکرد نمایندگان جریان صدر در پارلمان و نیز عملکرد وزرای صدری در ساختار دولت است. این هیئت همچنین وظیفه سازماندهی به روابط جریان صدر با قوای سهگانه در عراق را برعهده دارد. درحال حاضر، «نصار الربیعی» که سابقه تصدی پست وزارت و نمایندگی پارلمان را در کارنامه خود دارد، رئیس هیئت سیاسی جریان صدر است. طبق اساسنامه جریان صدر، هیئت سیاسی در مدیریت پروندههای مختلف سیاسی از آزادی عمل کامل برخوردار است و در اقدامات خود با دفتر ویژه هماهنگیهای لازم را به عمل میآورد. هیئت سیاسی در مسائل مهم و سرنوشتسازی نظیر ائتلافسازیها و معرفی نامزد برای تصدی پست نخستوزیری و … نقش بسزایی دارد. این هیئت برای انتخاب نامزدهای تصدی کرسیهای پارلمانی و پستهای اجرایی در دولت معمولا کمیتههای موقتی را به منظور بررسی صلاحیتهای افراد تشکیل میدهد. پس از آن نیز افرادی که صاحب صلاحیت تشخیص داده میشوند به دفتر ویژه معرفی میگردند تا این دفتر تصمیم نهایی در خصوص آنها را اتخاذ نماید.
دفتر «شهید صدر»
دفتر «شهید صدر» در واقع یک نهاد دینی در ساختار تشکیلاتی جریان صدر محسوب میشود. این دفتر به طور کلی بر نحوه برگزاری نماز جمعه، نحوه عملکرد ائمه جمعه و … نظارت دارد. افزون براین، اهتمام به مسائل دینی و شرعی نیز از جمله دیگر وظایف و مسئولیتهای دفتر شهید صدر است. شیخ «حلیم الفتلاوی» در حال حاضر مدیریت دفتر شهید صدر را برعهده دارد.
انتخابات در جریان صدر
جریان صدر دارای یک مکانیزم انتخاباتی است که به ضرس قاطع میتوانم بگویم بهترین و قویترین مکانیزم در مقایسه با دیگر احزاب و جریانهای سیاسی به شمار میرود. «ولید الکریماوی» بر سازوکار انتخاباتی در صفوف جریان صدر نظارت دارد. این شخصیتِ صدری به طور خاص با دفتر ویژه در ساختار تشکیلاتی جریان صدر مرتبط است. از زمان برگزاری انتخابات سال 2005 بود که جریان صدر اهتمام ویژهای به مسئله انتخابات پیدا کرد. تجربه ثابت کرده است که بعد از هر انتخابات در عراق، بر تعداد کرسیهای جریان صدر افزوده شده است. همچنین نگاهی هرچند گذرا به تعداد نامزدان صدریِ شرکتکننده در انتخاباتهای مختلف نشان از آن دارد که به مرور زمان، بر شمار نامزدهای صدری افزوده شده است. نباید این واقعیت را نادیده گرفت که قانون انتخابات در عراق یک قانونِ ایدهآل نیست. حرکت در مسیر قانون انتخابات عراق درست مانند گام برداشتن بر روی مین است. از همین روی، «ولید الکریماوی» با مسئولیتی که در ساختار تشکیلاتی صدر برعهده دارد، در واقع در حال حرکت بر روی میدان مین است.
جریان صدر و تظاهرات
همانطور که همگان میدانند، برگزاری تظاهراتهای ضد دولتی در عراق تنها در طرفداران جریان صدر محدود و محصور نمیشود، بلکه طرفداران و حامیانِ دیگر احزاب و جریانهای سیاسی نیز در این تظاهراتها مشارکت دارند. به همین دلیل، جریان صدر کمیته مشترکی را برای سازماندهی اقشار مختلف تظاهراتکنندگان تشکیل داد و آن را کمیته «اعتراضات مردمی» نام نهاد. اعضای این کمیته متشکل از نمایندگانی از تمامی اقشار معترض هستند. این کمیته با دفتر ویژه جریان صدر ارتباط تنگاتنگی دارد.
شاخه نظامی
شهرت داخلی و بینالمللی جریان صدر به دو عامل اصلی و اساسی بازمیگردد. صدریها در عراق خیلی زود از شهرت در صحنه بینالملل برخوردار گشتند. از همان روزهای اول سقوط رژیم صدام، نام جریان صدر در رسانههای بینالمللی مطرح شد. عامل اول در دستیابی به چنین شهرتی، این بود که مسیر جریان صدر در واقع در امتداد مسیر شهید «محمد صادق الصدر» قرار داشت؛ شهیدی که از سرسختترین مخالفان نظام صدام محسوب میشد. نظام صدام معدوم، چند سال پیش از سقوط خود، «شهید صدر» را ترور و او را به قتل رساند. عامل دوم این شهرت، موضعی بود که «مقتدی صدر» و جریان تحت رهبری او پس از سقوط نظام صدام اتخاذ کردند. «مقتدی» پس از تبدیل شدن به مَرد اول جریان صدر گزینه «مقاومت مسلحانه در برابر اشغالگران» را در دستور کار خود قرار داد. این خطمشی و رویکرد نقش بسزایی در شهرت یافتن جریان صدر داشت. مهمتر آنکه «مقتدی صدر» رسما از تشکیل یک ارتش برای پیشبرد «مقاومت مسلحانه» خود خبر داد و با تبرک جستن به امام دوازدهم (عج) آن را «جیش المهدی» نام نهاد.
«جیش المهدی» تنها گروه مسلح عراقی بود که به صورت رسمی و علنی گزینه مواجهه و رویارویی با اشغالگران آمریکایی و متحدانشان را در دستور کار خود قرار داد. این اتفاق درست در شرایطی رخ داد که کسی نمیتوانست از مقاومت سخن بگوید. در چنین شرایطی، جریان صدر با تشکیل یک شاخه نظامی، به صورت رسمی و علنی به مقاومت در برابر اشغالگران پرداخت. در آن زمان، اوضاع امنیتی در عراق به شدت متزلزل بود و سلسله انفجارهای تروریستی در نقاط مختلف، جان بسیاری از مردم را میگرفت. پس از گذشت مدتی، «جیش المهدی» به رکن اصلی جریان صدر تبدیل شد، تا جایی که به نظر رسید جریان صدر صِرفا یک سازمانِ عقیدتیِ مسلحانه است. عملکرد «جیش المهدی» بر مسیر سیاسی و اجتماعی جریان صدر نیز تأثیرگذار بود. این تأثیرگذاری حتی بعد از تحولات سال 2005 نیز مشاهده شد. با تمامی اینها، «مقتدی صدر» در سال 2008 با صدور فرمانی، حکم انحلال «جیش المهدی» را صادر کرد.
رفته رفته بسیاری از فرماندهان «جیش المهدی» وارد صحنه سیاسی شدند. آنها در انتخاباتی که در سال 2008 برگزار شد، برای عضویت در پارلمان نامزد شدند. بدینترتیب، خطمشیِ سیاسی در جریان صدر غالب شد. این روند [خط مشیِ سیاسی] تا سال 2014 ادامه پیدا کرد؛ یعنی زمانی که شهر «موصل» به دست تروریستهای تکفیری داعش افتاد. پس از سقوط «موصل» به دست داعش، «مقتدی صدر» به منظور دفاع از مقدسات، فراخوان تشکیل گروه «سرایا السلام» را صادر کرد. با این حال، وضعیت «سرایا السلام» با «الجیش المهدی» که 11 سال پیش تأسیس شده بود، تفاوت داشت. علت هم آن است که «مقتدی صدر» مأموریتهای واضح و مشخصی را به «سرایا السلام» سپرد تا هیچ تداخلی در وظایف و مسئولیتهای آن با دیگر بخشهای ساختار تشکیلاتی جریان صدر ایجاد نگردد. از همین روی، «سرایا السلام» به عنوان شاخه نظامی جریان صدر آغاز به کار کرد و هیچگونه ارتباطی با دفتر ویژه نداشت. فرماندهان «سرایا السلام» از طریق «ابو یاسر» معاون جهادی «مقتدی صدر»، با رهبر جریان صدر در ارتباط بودند. امروز، «سرایا السلام» جزئی از سازمان «الحشد الشعبی» است و در مناطق جغرافیاییِ معینی مستقر است.
رسانه در جریان صدر
در طول سالهای گذشته، گفتمان رسانهای جریان صدر شاهد پیشرفت واضحی بوده است. تا پیش از این، فعالیتهای رسانهای جریان صدر تنها در صدور بیانیههایی که خودِ «مقتدی صدر» صادر میکرد، خلاصه میشد. این بیانیهها معمولا در شبکههای ماهوارهای و نیز در کنفرانسهایی که معاونان «صدر» برگزار میکردند، قرائت میشدند. گاهی اوقات نیز این بیانیهها از تریبون نماز جمعه قرائت میشدند. با این حال، امروز دیگر تریبونهای رسانهای جریان صدر محدود نیست، زیرا صدریها از کانالهای مختلفی فعالیتهای رسانهای خود را پیش میبرند. در رأس این کانالهای رسانهای، میتوان به حساب توئیتری خودِ «مقتدی صدر» اشاره کرد. توئیتر «مقتدی صدر» یکی از مهمترین حسابهای توئیتری در سطح عراق به شمار میرود و در سطح منطقه نیز اهتمام ویژهای به آن وجود دارد. از سوی دیگر، امروز شخصیتی نظیر «محمد صالح العراقی» در جریان صدر حضور دارد که از او تحت عنوان «وزیرِ صدر» یاد میشود. مأموریت اصلی این شخصیت عراقی، ترویج مواضعی است که عمدتا منسوب به رهبر جریان صدر است. در واقع، «محمد صالح العراقی» در تشریح و تبیین مواضع جریان صدر، سخنان مهمی را مطرح میکند و هواداران جریان صدر نیز پیروی از این سخنان را بر خود واجب میدانند. بنابراین، حضور چنین فردی در کنار «مقتدی صدر» موجب شده است تا این جریان از لحاظ فعالیت رسانهای پیشرفت محسوسی داشته باشد.
افزون بر تمامی آنچه که گفته شد، «هیئت سیاسی» وابسته به جریان صدر و نیز فراکسیون صدر در پارلمان نیز هر کدام به صورت جداگانه در رسانهها حضور دارند و مواضعشان را در قالب صدور بیانیه و گفتگو با شبکههای مختلف تشریح میکنند. در این میان، تریبون نماز جمعه نیز کما کان یکی از کانالهای ارتباطی جریان صدر با مردم عراق محسوب میشود. با این وجود، انتقادی که در حال حاضر نسبت به جریان صدر مطرح میشود، این است که این جریان تاکنون موفق به تأسیس یک شبکه رسانهای قدرتمند که همطراز وزنِ سیاسی خود باشد، نشده است. در حال حاضر، یک شبکه ماهوارهای و یا یک نشریه یا روزنامه که به عنوان رسانه همطراز جریان صدر، برای این جریان فعالیت کند، وجود ندارد. پیشتر رادیو «العهد» و روزنامه «الحوزه» در سال 2005 به عنوان بازوی رسانهای جریان صدر فعالیت میکردند اما پس از مدتی به دلیل ظهور و بروز اختلافات میان «مقتدی صدر» و مسئولان رسانهای، رسانههای مذکور تعطیل شدند. آنچه که بدان اشاره شد، تنها بخشی از ساختار تشکیلاتی جریان صدر بود. بررسی این ساختار نشان داد که صدریها تشکیلات خود را با کپیبرداری از دیگران، بنا نکردند. این درحالی است که بسیاری از گروههای دینی – سیاسی، ساختار تشکیلاتی خود را بر اساس ساختار اخوانالمسلمین بنا میکنند.
«مقتدی صدر» و سیاست
«مقتدی صدر» همواره در صحنه سیاسی عراق به نقشآفرینی پرداخته و در این مسیر، بر پایگاه اجتماعی و مردمی خود تکیه کرده است. «صدر» همیشه برای تحقق اهداف سیاسی خود، هوادارانش را به خیابانها کشانده است. به عنوان نمونه، در ماه آوریل سال 2016 بود که فراخوانهای مکرر «مقتدی صدر» به حمله هوادارانش به ساختمان پارلمان منجر شد. در آن زمان، بحث اصلاحاتِ دولتی در عراق مطرح بود و «صدر» به شدت اصرار داشت که این اصلاحات اجرایی شوند. درحال حاضر، بسیاری از گروهها، جریانها و احزاب سیاسی از ورود به ائتلافهای استراتژیک و طولانیمدت با صدریها واهمه دارند، زیرا نمیتوانند مواضعِ آینده جریان صدر را پیشبینی کنند. این گروهها و جریانهای سیاسی معتقدند که تضمینِ حفظ توافق با صدریها در آینده غیرممکن است. این در حالی است که در عین حال، احزاب و جریانهای رقیبِ «صدر» تلاش میکنند تا به نوعی در هرگونه فرایند سیاسی، رضایت «مقتدی» را جلب کنند. علت هم این است که آنها به خوبی میدانند که جلب رضایت «مقتدی صدر» در فرایند سیاسی به ویژه در زمینه معرفی گزینه نخستوزیری، مسیر را تا حدود زیادی برایشان هموار میسازد. باید به این مسئله نیز اشاره کنیم که جلب رضایت «صدر» لزوما به معنای ورود به ائتلاف با او نیست، بلکه صِرفا یک اقدام مصلحتجویانه برای باز شدن مسیر تحرکات سیاسی است.
به عنوان مثال، در جریان انتخابات پارلمانی سال 2018 جریانهای مدنی و سکولارها با صدریها وارد ائتلاف شدند. در آن زمان، اعضای جریان صدر موفق شدند بیشترین تعداد کرسیهای پارلمانی را به خود اختصاص دهند. با این وجود، صدریها پس از رایزنیهای گسترده، به تشکیل دولت ائتلافی با دیگر جریانهای سیاسی رضایت دادند. خودِ «مقتدی صدر» بارها این دولت [دولت ائتلافی] را مورد هجمه قرار داد و حتی در سخنرانیها و توئیتهایش نیز عصبانیت خود از اقدامات دولت را کتمان نکرد. در قبالِ «مواضع و رفتارهایِ متغیر» رهبر جریان صدر دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه اول قائل به این است که این مواضع و رفتارهای متغیر تنها یک تاکتیک سیاسی از سوی صدر است تا از این رهگذر، برای خود و جریانش دستاوردی را کسب کند. البته تاکنون از این طریق دستاوردهایی را نیز محقق شده است. دیدگاه دوم این است که مواضع متغیر «صدر» مانعی در برابر فعالیتهای دولت و پارلمان است و به همین دلیل، اقدامات مختلف در کشور را به چالش میکشاند. با تمامی اینها، پیروان و هواداران صدر میگویند که «انگیزههای ملی» عامل اصلی مواضع متغیر رهبر این جریان است. آنها بر این باورند که هدف اصلی از اتخاذ چنین مواضعی، حفاظت و حراست از منافع و مصالح ملی کشور و نیز جلوگیری از ظهور و بروز انحراف در صحنه سیاسی است. صرفنظر از دیدگاههایی که بدان اشاره شد، نگارنده شخصا معتقد است که صدر غالبا تحت تأثیر عواطف و احساسات قرار میگیرد و همین مسئله موجب میشود تا حدود زیادی از «عملگرایی سیاسی» فاصله بگیرد. شاید چنین چیزی ناشی از یک «احساس افتخار به خود» باشد، زیرا صدر خود را رهبر بزرگترین حزب شیعی در صحنه سیاسی عراق میداند. همین «احساس افتخار به خود» در صدر را بعضا میتواند در نوع سخن گفتن با پیروانش دید. در همین راستا، ما در سخنرانیهای «صدر» میبینیم که وی خطاب به پیروانش با لحنی قاطع میگوید که به اوامر صادره پایبند باشند و در پیمودن مسیر «شهید صدر» تردید نکنند. او پیروانش را اینگونه خطاب میکند: «پیروی کنید و چیزی نگویید [اعتراضی نکنید]».
صدریها چگونه میاندیشند؟
برای پاسخ گفتن به این سؤال که در واقع، عنوان اصلی مقاله پیشروی محسوب میشود، ما به تشریح ساختار تشکیلاتیِ جریان صدر و نیز تبیین مراحل سیاسی مختلف آن پرداختیم. تمامی آنچه که در این مقاله بدان اشاره شد، موجب شکلگیری یک قدرتِ سیاسی بزرگ و تأثیرگذار [جریان صدر] در جامعه عراق شد. میتوان گفت که تمامی احزاب، جریانها و گروههای عراقی در یک ویژگی با یکدیگر مشترک هستند و آن «عدم برخورداریشان از یک طرح و پروژه فراگیر برای تشکیل دولت و مشخص کردن هویتِ آن است». با این حال، جریان صدر در عرصه سیاسی، از لحاظ طرز تفکر و اندیشه با تمامی این احزاب و جریانهای سیاسی متفاوت است. اکثر جریانهای عراقی از یک تفکر و اندیشه کلاسیک و سنتی برخوردار هستند و مواضعِ قابل پیشبینی اتخاذ میکنند. به عبارت بهتر، مواضع آنها فاقد عنصر غافلگیری است. این در حالی است که طرفداران و هواداران جریان صدر به اتخاذ مواضع غافلگیرکننده و غیر قابل پیشبینی توسط این جریان عادت کردهاند. شاید یکی از آخرین مواضع غافلگیرکننده صدریها، اعلام انصراف آنها از پارلمان بود. علیرغم پیروزی در انتخابات «مقتدی صدر» رسما انصراف جریان صدر از مجلس را اعلام کرد. با تمامی اینها، حتی یک صدای معترض نیز از داخل صفوف هواداران صدر بلند نشد. اینجاست که متوجه میشویم صدریها چگونه فکر میکنند و میاندیشند. تفکر و اندیشه صدریها مبتنی بر تبعیت از رهبریِ جریان است.
تبعیت محض صدریها از رهبر جریان صدر به دو عامل اصلی و اساسی بازمیگردد. عامل اول این است که «مقتدی» در حقیقت، وارث مردی است که یک تحول اجتماعی بزرگ را در عراق محقق ساخت؛ تحولی که خود سرمنشأ آغاز یک نقطه عطف تاریخی در عراق شد. این مَرد کسی نبود جز «شهید محمد صادق الصدر». این عمق تاریخی صدریها است. عامل دوم به احساس هواداران جریان صدر نسبت به «مقتدی» بازمیگردد. صدریها احساس میکنند «مقتدی» کسی است که آنها را به اهدافشان میرساند و به خواستههایشان احترام میگذارد. هواداران صدر همچنین احساس میکنند که «مقتدی» آنها را به قله میرساند. این نشاندهنده عمق یک ارتباط عاطفی میان صدریها و رهبر جریان صدر است. این مهمترین نوع ارتباطی است که میان دو طرف وجود دارد؛ به گونهای که صدریها نمیتوانند کسی جز «مقتدی» را به عنوان رهبر خود بدانند.