نقدی بر مناقشه حضرات آیات اراکی و حیدری؛ تندی در نقد، محتوای نقد را زایل میکند
علیرضا کمیلی
نگارنده گرچه خود را منتسب به جریان تقریبی می داند ولی از برخی موضع گیری های آیت الله سید کمال حیدری گله مند است اما نوع ادبیات نامناسب آیت الله اراکی درباره سخنان ایشان چنان تعجب برانگیز بود که تصمیم گرفتم هم زمان به هر دو مساله بپردازم! البته ایشان در مقابل جریان افراطی شیرازی هم از ادبیات مشابهی استفاده می کردند که باز هم درست نبود.
ادبیات تکفیر در محیط علمی بی معناست
یادم هست حدود یک دهه قبل، اطلاعیه ای روی دیوارهای قم خودنمایی کرد که در آن از چهار مرجع درباره حکم حضور در درس عرفانی یکی از شاگردان آیت الله حسن زاده آملی که به مساله «وحدت وجود» می پرداخت سوال شده بود و همگی آنرا حرام اعلام کرده بودند! البته این نگاه همه مراجع نیست ولی برخی خب نگاه ضد عرفانی و حتی ضد فلسفی دارند تا جایی که برخی طلاب به ادعای تقلید از ایشان، لزومی به خواندن بدایه و نهایه الحکمه علامه را نداشتند!
اینکه چنین اتفاقاتی در قم و حوزه ای رخ بدهد که پسوند «علمیه» دارد جای تعجب دارد نه اینکه بخواهیم یکی را ارج نهاده و دیگری را قدح کنیم! تنوع تفکرات، امری بشری است ولی آیا در محیط علمی هم نمی شود و نباید اجازه طرح مسائل متفاوت از نگاه جمهور علما را داد یا نحوه مواجهه ما با نظریات علمی باید طوری باشد که شخصی در حد علامه عسکری هم وقتی از ضعف سند برخی روایات مشهور و رایج میان جامعه سخن بگوید با اهانت ها و تجمع های خیابانی روبرو بشود!؟
متاسفانه با وجود آشفتگی عجیب فضای فکری، ناشی از توسعه شبکه های اجتماعی، هنوز آزاداندیشی پاشنه آشیل حوزه است. حوزه ای که شاید حواسش نیست که دارد با سرعت از مرجعیت علمی و دینی خود دور می شود و این درحالی است که استعدادهای عجیب و جوانان نخبه زیادی در آن وجود دارند که گاها اجازه طرح دیدگاه نیز ندارند. اگر حوزه به نکاتی که رهبری در سال 81 برای آزاداندیشی و 86 برای تحول در حوزه برگردد خیلی اتفاقات خوبی رخ خواهد داد.
نقدی بر روش علامه حیدری
و اما نقد بنده به برخی سخنان آیت الله سید کمال حیدری این است که گرچه ساحت طرح مسائل در منظر ایشان علمی است و سعی می کنند وارد حاشیه های دیگر نشوند ولی مساله علمی وقتی در محیط رسانه ای مطرح می شود بر اساس همان مناطی که سخنان علمای افراطی شیعه و سنی را اشتباه می دانیم برخی از این سخنان را نیز ناروا می دانیم.
یعنی اگر کسی از جریانات افراطی آمد و در محیط علمی، اثبات کفر خلفا را کرد و فیلم آنرا نشر داد یا کسی آمد و در محیط علمی، اثبات کفر شیعه کرد و فیلم آنرا نشر داد محرک نیست و جایز است؟ نگارنده قائل به انسداد نیست و طرح هر مساله جدید یا نقد اساسی را کاملا منتفی نمی داند ولی وقتی ما مدعی می شویم عمده علمای شیعه قائل به کفر ظاهری یا باطنی اهل سنت بوده و هستند چه نگاهی در بدنه اهل سنت جهان ایجاد می کنیم؟
پیشنهادی برای طرح مباحث خلاف جمهور
طرح چنین مسائلی باید در محیط کاملا علمی و بنظر من حتی الامکان در کتاب ها باشد و حتما هم ادبیات تخصصی در ارایه ها پررنگ تر بشود که بخشی از جامعه اساسا حوصله شنیدن یا خواندن آنها را نداشته باشد و تبدیل به یک درگیری غیرعلمی عوامانه در کف جامعه نشود!
حال آنکه ایشان در گفتگو با شبکه العراقیه که شبکه ای خبری تحلیلی است مباحثی اینچنینی را مطرح نموده اند! نمی توان به اسم اینکه پس چه زمانی باید این نقدها را مطرح کرد رفت و وسط میدان های عمومی این سخنان را زد چرا که عدم تحریک جامعه، ملاک اصلی منعی بوده که برای دیگران متوقع بوده ایم و از ایشان نیز چنین توقع می رود.
نقدی بر ادعای منتسب به علمای شیعه
کما اینکه در باب محتوای مطروحه نیز باید گفت: نگرش های گذشتگان چه در شیعه چه در سنی، مربوط به شرایط تاریخی خودشان بوده و گرچه از نظر ما اشتباه است ولی تسری به حال ندارد. حتی امام وقتی هنوز امام نبود سخنانی را زده اند که با ارتقاء به جایگاه تمدنی، از آنها عدول کرده اند. رهبری معظم انقلاب که تکامل یافته همان اندیشه اند نیز شجاعانه در فقه شان، کفر باطنی را نیز مردود دانسته اند و غیبت انان را نیز جائز نمی دانند.
در باب گذشتگان نیز مساله اصلی نحوه رفتار است. وقتی آنان ذبیحه و نکاح و سوق اهل سنت را حلال بدانند و معامله مسلمان با او بکنند دیگر مهم نیست که برای آخرت او چه تصویری دارند که خداوند بدان عالم تر است. چنانچه در میان علمای اهل سنت نیز چنین بوده و مساله مهم همین اصلاح رفتارهاست و چنانچه می دانیم سیره تقریبی علمای بزرگ شیعه و سنی همگی بر این مبنا سوار شده و به تعاملات صحیح اجتماعی نیز رسیده است.
متاسفانه بنظر می رسد نوع طرح مباحث از سوی ایشان با اشکالات فوق الذکر روبروست و این نوع ورود بعید است با هدف ایشان که اصلاحگری است قابل تطبیق باشد!