مقایسه دو رویکرد در جامعهشناسی عراق؛ چرا نظریات علیالوردی بر حنّا بطاطو برتری دارد؟

محمدجواد حسین زاده
«دینا رزق خوری» پژوهشگری لبنانیالاصل است که در دانشگاه جرج واشنگتن در رشته تاریخ و روابط بینالملل تدریس میکند. وی در پژوهشی به مقایسه تاریخ و جامعهشناسی عراق از نگاه «حنّا بطاطو» و «علی الوردی» پرداخته است. آنچه در ادامه میآید برآمدهای از پژوهش تطبیقی دینا رزق خوری درباره دیدگاه این دو کارشناس حوزه تاریخ و جامعهشناسی عراق است که در مجله «عمران للعلوم الاجتماعیه» منتشر شده است.
حنّا بطاطو تاریخنگاری فلسطینی است که در سال ۱۹۴۸ از فلسطین مهاجرت کرده و ساکن آمریکا میشود. وی در تألیفاتاش به تاریخ عراق بویژه تاریخ حزب کمونیست عراق پرداخته است. از جمله کتابهای وی، کتاب «الطبقات الاجتماعیه القدیمه والحرکات الثوریه فی العراق» است. هر چند در آغاز هدف نویسنده، بررسی تاریخ شکلگیری حزب کمونیست عراق و انقلاب ۱۹۵۸ بوده ولی سفر او به عراق در دهه شصت و اواخر دهه هفتاد میلادی شرایطی را برای او فراهم میآورد که به منابع بسیاری دست یافته و در نتیجه، تاریخ تحولات طبقاتی جامعه عراق و حرکات سیاسی آن، از اواخر قرن نوزدهم تا سال ۱۹۷۶ را مینویسد و در سال ۱۹۷۶ نیز این کتاب روانه بازار میشود. این کتاب به هدف تحلیل تحولات طبقاتی در ساختار سیاسی و اجتماعی عراق معاصر نگاشته شده است.
بطاطو به دنبال تحلیل انقلاب بویژه انقلاب ۱۹۵۸ در جامعه عراقی است و دلیل آن نیز نیاز جامعه دانشگاهی ایالات متحده آمریکا در دهه پنجاه و شصت قرن گذشته میلادی به فهم چرایی و چگونگی انقلاب و کودتا در جامعه عراق است. در این دوره، «برینگتون مور» در دانشگاه هاروارد با تحلیل نظامهای دموکراتیک و دیکتاتوری در غرب و روسیه و چین معتقد بود که این نظامها برآیند قدرت کشاورزان و طبقه بورژوا است و هنگامی که طبقه کارگر و کشاورز ضعیف باشند، نظامی دموکراتیک حاکم شده و با قدرت داشتن کشاورزان و کارگران، دگرگونی نظام سیاسی به سوی نظامی دیکتاتوری خواهد بود، همچنان که در چین و روسیه اینگونه شده بود. از آنجایی که بطاطو نیز تحصیلکرده هاروارد است، از چنین نگاهی به تغییرات سیاسی و اجتماعی تأثیرپذیرفته و به همین دلیل، در تحلیل کودتای ۱۹۵۸ عراق به این نتیجه میرسد که ناکارآمدی طبقه میانی موجب عدم شکلگیری نظام سوسیال دموکراتیک به عنوان جایگزین نظام پیشین شده است.
بطاطو در کتاباش به دنبال پاسخ به این سه سؤال است:
- چه نیرو و عامل محرکی جامعه عراق را از جامعه کشاورزی و قبیلهای به جامعهای مدرن تبدیل کرده است؟
- چگونه مردمی که بر اساس عشیره و طبقه تقسیم میشوند، توانستند در ساختار سیاسی تغییر ایجاد کنند؟
- چه چیزی شکل نظام سیاسی خاصی که پس از کودتا ایجاد شد را تفسیر میکند؟
وی برای پاسخ به این پرسشها و تحلیل جامعه عراق، به دو مفهوم کلی طبقه و جایگاه تکیه کرده و با معیار قرار دادن اندیشههای مارکس و وِبِر، مالکیت و جایگاه اجتماعی را اساس تفاوتها و تمایزها در جامعه سنتی عراق به شمار میآورد. به اعتقاد وی، نوع مالکیت بویژه درباره زمین و همچنین جایگاه اجتماعی و موقعیت شخص در هرم جامعهای که بر اساس قبیله و عشیره شکل گرفته، دو عنصر اساسی برای تحلیل جامعه است. از این رو، در کتاباش تحول ساختار سنتی جامعه عراق را از اواخر قرن نوزدهم تا پایان دوران پادشاهی بررسی کرده و اساس تحول را ورود عراق به بازار جهانی و تغییر شیوخ قبایل به مالکان و زمینداران و تغییر بادیهنشینان به کشاورزانی فقیر یا حاشیهنشینان شرق بغداد میداند.
به باور بطاطو، با پایان دوران پادشاهی در عراق طبقات و جایگاههای اجتماعی در عراق تغییر کرده و پیمانهای اجتماعی بر اساس مصالح شکل گرفته و تقسیمبندیهای قبیلگی، عشیرهای و مناطقی نادیده انگاشته میشود. سبب پایان یافتن نظام پادشاهی نیز ناتوانی این نظام برای پاسخگویی به نیازهای سیاسی و اجتماعی احزابی است که نماینده طبقات متوسط و فرودست هستند. حنّا بطاطو در ادامه مباحثاش به تفصیل، چگونگی شکلگیری احزاب سیاسی جدید عراق از جمله حزب کمونیست و حزب بعث را تشریح کرده و نقش انقلاب و حرکتهای اجتماعی برای تغییر زندگی اجتماعی و سیاسی در عراق را برجسته میکند.
به عکس حنّا بطاطو که غیرعراقی است، علی الوردی، زاده عراق و منطقه کاظمین است و در دانشگاه آمریکایی بیروت و دانشگاه تگزاس درس خوانده است. وی عنوان کتاباش را «دراسه فی طبیعه المجتمع العراقی: هل یختلف العرب عن غیرهم من الأمم؟ و هل یختلف العراق عن غیرهم من العرب؟» قرار داده و با همین عنوان، به طور ضمنی مخالفتاش را با رویکردی که صرفا به دنبال تطبیق نظریات پیشساخته جامعهشناسی است، ابراز میکند. در این رویکرد، گاهی نظریات جامعهشناسی که مطابق با مقتضای یک جامعه خاص شکل گرفته، بر جامعه دیگری تطبیق میشود که از اساس با آن بیگانه است. از این رو، علی الوردی مخالف هرگونه تفسیر طبقاتی و هرگونه تفسیری است که اقتصاد سیاسی و استعمار را عامل محرک جامعه عراقی به شمار میآورد. همانگونه که وی مخالف آن دسته از عراقیهایی است که جامعه و تاریخ عراق را ضمن تاریخ امت عربی میدانند، چرا که به اعتقاد علی الوردی، جامعه عراقی ویژگیهای منحصر به فردی دارد که به طور کامل آن را از امت عربی متمایز میکند.
علی الوردی بر اساس تضاد میان تمدن(شهرنشینی) و ذهنیت بادیهنشینی به تحلیل جامعه عراق پراخته و چنین تضادی را ویژگی جدانشدنی جامعه عراقی میداند. به عقیده وی بادیهنشینی مجموعهای از رفتارهای فرهنگی و اجتماعی است که میتواند در جامعه شهری نیز باقی مانده و دستمایه جداییها و درگیریها شود. تضاد میان بادیهنشینی و تمدن در جامعه عراقی نیز نشان از دورهای گذار نبوده و به این معنی نیست که عراقیها از این تضاد درونی عبور کرده و به جامعهای یکپارچه متجدد دست پیدا میکنند، بلکه این درگیری همواره وجود داشته و بنمایه تحول عراق در دوران جدید است.
به عقیده علی الوردی، درگیری میان تمدن و بادیهنشینی خصوصیت جامعه عراقی است و عراق مرزی میان قبیلهگرایی شبه جزیره عربستان و شیعه سیاسی ایران است. از این رو، عراق در طول تاریخ همواره شاهد مهاجرت قبیلههایی از شبه جزیره عربستان بوده که همچون زمین لرزهای تمدن و اقتصاد شهری جامعه را دستخوش تغییر و دگرگونی قرار داده است. آخرین مهاجرت نیز که تأثیر زیادی بر تاریخ معاصر عراق گذاشته، هجرت دو قبیله «شمر» و «عنزه» در قرن هجدهم است که به دنبال نفوذ و گسترش وهابیها در شبه جزیره اتفاق افتاده است.
همچنین علی الوردی بر این باور است که عراق مرزی میان اسلام سنی و شیعی است و با توجه به جایگاه شهرهای مقدسی همچون کربلا و نجف، به میدانی برای درگیری ایدئولوژیک و در نهایت فرقهای تبدیل میشود. در نتیجه تضاد میان بادیهنشینی و تمدن و همچنین تضاد میان جوامع دینی بر روابط اجتماعی عراقیها سایه افکنده و این ارزشهای اجتماعی مانعی است که همواره در برابر پیشرفت متناسب جامعه عراقی وجود دارد.
علی الوردی بر نقش کودتا و انقلاب و بسیج عمومی در جامعه عراق علامت سؤال گذاشته و نمیتواند از حرکتهای اجتماعی و انقلاب در عراق دهه چهل و پنجاه میلادی تحلیل کاملی ارائه کند. با همین مبنا، وی ثوره العشرین علیه انگلیسیها را خیزشی ملی برای مبارزه با اشغالگری انگلیسیها که موجب اتحاد قبایل عراقی شد، نمیداند، بلکه از نگاه الوردی ثوره العشرین به سبب مصالح شخصی و محدود شیوخ قبایل به وقوع پیوست و اینکه بسیاری از عراقیها ثوره العشرین را اولین احساس ملّی جامعه عنوان میکنند، خطاست.
«دینا رزق خوری» که این پژوهش را در سال ۲۰۱۷ انجام داده، در جمعبندی و مقایسه میان دیدگاه بطاطو و علی الوردی اینگونه نتیجه میگیرد که برای فهم جامعه و تاریخ معاصر عراق، دیدگاههای الوردی مناسب است و به همین دلیل شاهد بازنشر و فروش گسترده کتابهای وی از ابتدای دهه ۹۰ میلادی هستیم و به نظر میرسد که جامعه عراق، جامعهای آمیخته از گرایشهای قبیلگی و فرقهگرایانه است و سه خصوصیتی که علی الوردی برای این جامعه عنوان کرده، همچنان ادامه دارد.
خصوصیت اول، حالت استثنائی و منحصر به فرد جامعه عراق است، بگونهای که در این جامعه فِرَق و ادیان و قومیتهای متعددی وجود داشته و هیچ ایدئولوژی یا روایتی تاریخی نمیتواند بر آن غلبه پیدا کند. با توجه به چنین دیدگاهی و علیرغم نگاه محافظهکارانه الوردی نسبت به جامعه عراق، تلاش شده که شخصیت وی به عنوان فردی لیبرال و دموکراتیک عنوان شود. در حالی که به واقع، وی نه فقط لیبرال نبوده، بلکه مخالف نگاه غربیانی است که به پیشرفت و تکامل یکسان همه جوامع باور داشته و معتقد است که جامعه و تاریخ کنونی باید بر مبنای علمی و نه با نگاه آرمانگرایه و خیالی ساخته شود.
خصوصیت دیگری که نگاه علی الوردی به تاریخ عراق دارد، داخل کردن شیعه در روایت تاریخی از جامعه عراق و تضاد میان شهرنشینی و بادیهنشینی است. وی با وجود اینکه کتاباش را در دوران سیطره حزب بعث نوشته اما اولین کسی است که شیعه را در تاریخ سیصد ساله عراق وارد کرده و بدین معنا روایتی که در دوران پادشاهی و حتی دوران حزب بعث حاکم بوده را کنار زده است. در آن روایت، جامعه عراق بر اساس طبقات حاکم که عمده آنها از سنیهای سه شهر بزرگ سنینشین عراق بودهاند، روایت میشده است.
از نگاه دینا خوری، خصوصیت سوم علی الوردی که موجب اقبال جامعه عراق به وی شده، این است که او با جامعه دینی و شیعی عراق آشناست و از دین بیگانه نیست و میتواند دیدگاههایش را با ادبیات دینی قرین کند. به عبارت دیگر، الوردی میتواند با زبان و ادبیاتی که در فرهنگ و سیاست عراق رواج دارد، دیدگاههایش را بیان کند و همین ضریب نفوذ او را افزایش میدهد. با این حال، وی مخالف دخالت دین در عرصه سیاست بوده و عقیده دارد دین، ذهنیت آرمانگرایانه و غیر قابل نقد را با خود به همراه داشته و با اصول دموکراتیک همخوانی ندارد. به همین دلیل، دیدگاههای علی الوردی برای نقد گفتمان سیاسی حاکم بر عراق به کار گرفته میشود.
در مقابل دیدگاههای علی الوردی، به نظر میرسد که نگاه و تحلیل طبقاتی بطاطو و خوشبینی او نسبت به طرح تجدد و شکلگیری ملت عراق چندان با واقعیتهای کنونی این کشور همخوانی ندارد. به همین دلیل و علیرغم اینکه کتاب وی در دهه ۹۰ میلادی ترجمه شده و در دهه پایانی حکومت بعثیها به شکل گستردهای پخش شده است ولی کتاب او به عکس دیدگاهها و کتابهای علی الوردی در میان نخبگان و پژوهشگران علوم سیاسی عراق جایگاهی پیدا نکرده است. فقط برخی از جامعهشناسان و نخبگان چپگرا هستند که از تحلیلهای بطاطو تقدیر کرده و در همین حال، نقدهای روششناختی و موردی نیز بر او وارد کردهاند. البته کتاب وی به دلیل مطالب و اطلاعات تاریخی آن خوانده میشود، زیرا نویسنده توانسته به مدارک و اسنادی دست پیدا کند که امروزه گمشده یا نابوده شدهاند.
بطاطو به عکس الوردی، جامعه عراق را استثنایی و دارای ویژگی منحصر به فرد ندانسته و همانگونه که پیش از این گفته شد، آنچه موجب شده وی عراق را موضوع پژوهشاش قرار دهد، بررسی کودتای ۱۹۵۸ عراق است و قصد داشته این کودتا و انقلاب را با دیگر کودتاها و انقلابها مقایسه کند. از این رو، با مفاهیمی که وبر و مارکس و مانند آنها مطرح کردهاند، در صدد تحلیل جامعه عراق برآمده و گمان برده که تنوع موجود در عراق و تقسیمبندیهای قبیلگی و فرقهای عراق نیز مانند سایر تقسیمهای قبیلگی و فرقهای موجود در عالم بوده و همگون است. این نکته به ظاهر ساده، آثار و نتایج گستردهای در فهم و ارزیابی جامعه عراق و به شکل کلی، جوامع غرب آسیا دارد.
بطاطو میتواند در شناخت طبقات اجتماعی جامعه عراق به ما کمک کند ولی او به موضوع قومیت توجهی نداشته و تاریخ اقوام در عراق را ننوشته است، چرا که گمان میکرده قبایل و عشایر سنتی عراق رو به نابودی است. در حالی که قومیت و عشیره در عراق نابود نشده و همچنان اقوام و عشایر و قبایل مبنای پیمانها و دستهبندیهای عراق هستند.