تحلیل مسائل روز

درباره تحریم جامعه‌المصطفی؛ با کمک حقوق‌دانان مسلمان می‌شود مقابل تحریم ایستاد

نرگس حجتی – بعد از انتشار خبر تحریم جامعه المصطفی، اگرچه واکنشهای چندان جدی در داخل مشاهده نشد، اما این سوال برای بسیاری مطرح شد که مگر جامعه المصطفی چه نوع فعالیت‌هایی دارد که چنین مورد غضب امریکا قرار گرفته است. برای پاسخ به این سوال پای صحبتهای  دکتر محمدعلی میرزایی عضو هیئت علمی  دانشگاه جامعه المصطفی، نشستیم تا ضمن تشریح فعالیتهای جامعه المصطفی العالمیه  به اثرات این تحریم و اقدامات احتمالی در مقابله با آن  از سوی نهادهای مختلف بپردازیم.

بی مقدمه به سوالی که ذهن مخاطبان را مشغول کرده است می‌رویم. لطفا بفرمایید که جامعه المصطفی چه فعالیتهایی داشته که چنین امریکا را برآشفته است که خواسته با تحریم به مقابله با آن بپردازد؟

خود آمریکایی ها و همه دنیا خودشان می دانند که جامعه المصطفی چه نوع فعالیت هایی دارد. در واقع در حال حاضر ما با جهل بین المللی نسبت به جامعه المصطفی مواجه نیستیم بلکه با یک رفتار متفرعنانه، سلطه جویانه و قلدرمآبانه روبه رو هستیم. واقعیت این است که جامعه المصطفی صلح آمیزترین و وحدت‌آفرین‌ترین نهاد علمی جهان اسلام بوده است؛ در هیچ جای عالم هیچ کار خرابکارانه ای از هیچ فارغ التحصیلی از این دانشگاه ثبت نشده است.

برای شفاف‌تر شدن مساله لطفا توضیح مختصری از فعالیت‌های این دانشگاه بین‌المللی ارائه بفرمایید؟

جامعه المصطفی دانشگاهی است با گستره رشته‌ها، مقاطع تحصیلی و حوزه‌های دانشی مختلف؛ یعنی دانشگاه بین المللی المصطفی ده‌ها رشته علنی دارد و در این رشته‌ها دانشجو تربیت می کند. رشته‌هایی که تماماً شناسنامه دار و مورد تایید وزارت علوم هستند و این رشته‌ها و حوزه های دانشی و تخصص‌های المصطفی غالباً ذیل دو بخش قرار دارند. بخشی از این رشته‌ها و تخصص ها به حوزه های دانشی علوم دینی مرتبط است. رشته‌های فقه، اصول، قران، علوم حدیث و امثالهم؛ حوزه‌هایی که کاملاً دینی‌اند.

در کنار این حوزه‌ها، رشته‌های علوم انسانی هم مورد اهتمام جامعه المصطفی است؛ مثل اقتصاد، اندیشه سیاسی، علوم اجتماعی، حقوق و امثالهم. البته رویکرد کلی علوم دینی ناظر به کارآمدی و کاربردی بودن و تاثیرگذاری مثبت در توسعه و پیشرفت جامعه معاصر است. چنانچه رویکرد کلی علوم انسانی که در جامعه المصطفی کار می‌شود رویکردی کاملا ارزشی، اخلاقی و اسلامی دارد. در نتیجه این دو شعبه و شاخه مهمترین حوزه‌های اهتمامی جامعه المصطفی هستند. در برخی از شاخه‌های جامعه المصطفی رشته‌های مثل مدیریت، آی تی، کامپیوتر و شبیه اینها وجود دارد اگرچه نسبت به بقیه کمتر است و غالباً علوم انسانی با رهیافت الهیاتی و علوم الهیاتی با رهیافت علوم انسانی و اجتماعی وجود دارد.

بنابراین از نظر تخصص و هویت علمی این دانشگاه دارای هویت شناخته شده است. و به رسمیت شناخته شدن این دانشگاه فقط محدود به داخل کشور نمی‌باشد. مهم‌ترین نهادهای دانشگاهی جهان اسلام با جامعه المصطفی آشنا هستند و جامعه المصطفی عضو جامعه دانشگاهی جهان اسلام است. ارتباطات، دید و بازدید و تبادل استاد و دانشجو و پروژه های علمی مشترک بین جامعه المصطفی و دیگر دانشگاه های معتبر جهان اسلام برقرار بوده و تفاهم نامه ها و قراردادها و طرح‌های مشترکی تعریف شده است.

پس جامعه المصطفی یک نهاد صد در صد علمی محض، با رهیافت اسلامی، استعمارستیزی و وحدت بخشی به جهان اسلام بوده و است. این حقیقتی است که ما آن را نه تنها به عنوان نقص یا اشکال در کار دانشگاه نمی‌دانیم بلکه اساسا نمی توانیم هویت مخالفت با استکبار و استعمار جامعه المصطفی را پنهان کنیم، یا بخواهیم در آن تقیه کنیم. ما این را اعلام کرده‌ایم و جهان ما را می‌شناسد که انقلاب اسلامی که در ایران اتفاق افتاده است در عین اینکه یک انقلاب سفید و غیرخشونت‎آمیز بوده، کاملا با روش‌های مسالمت آمیز و با اراده ملت اتفاق افتاده است. تمام نهادهای برآمده از انقلاب نیز به طور طبیعی در خط وحدت آفرینی و گسترش دانش و معرفت در جهان اسلام بوده وبرای توسعه صلح و آرامش و امنیت در جوامع اسلامی اقدام کرده است.

این که یک فارغ‌التحصیل هر دانشگاهی در فعالیتی وارد شود که ارتباطی با آن دانشگاه ندارد در همه دنیا در حالت‌های فردی این اتفاق می‌افتد؛ دانشگاه المصطفی یک متر از هزاران متر فضای خود را به کاری به جز حوزه دانشی و تخصصی تعریف شده‌اش اختصاص نداده و نمی دهد. یعنی هویت و مأموریت کار این دانشگاه به جز درس‌های آکادمیک مطرح شده و به رسمیت شناخته شده نیست.

خروجی کار جامعه‌المصطفی تا چه حد با این ادعاها سازگار است؟

این مطلبی نیست که ما بخواهیم به عنوان تبلیغ عرض کنیم؛ هرکسی بخواهد کارنامه جامعه المصطفی در دنیا را ببیند باید اساسنامه و قوانین اولیه و نظام‌های اصلی و داخلی و قوانین کلی و اصول راهبردی دانشگاه را ببیند. قوانین و قواعد نظامنامه دانشگاه ما محرمانه و سری نبوده و همه می‌دانند که هدف عالی این دانشگاه تربیت دانشمندانی است که با رویکرد ارزشی و الهیاتی به توسعه و رشد نهضت کشورها کمک ‌کنند. یعنی نیروهایی در این عرصه تربیت کند. واقعیت این است که این هدف اعلا و مقصد بنیادین دانشگاه بوده است. یکی از راه‌های بررسی ادعاها این بود.  یکی دیگر از راه‌ها این است که رشته‌ها، تخصص‌ها، دانشکده‌ها و دانشگاه‌های تحت پوشش این دانشگاه را بررسی کنیم.

ما ده‌ها شاخه از این دانشگاه در داخل ایران و در عرصه‌ی بین‌المللی داریم؛ تمام شعبه‌ها نقش تعیین کننده و مثبتی در ایجاد اخوت و برادری و ترویج ارزش‌های انسانی داشته است. رشته‌ها و محتوای دانشگاه در کشورهای دیگر هم کاملا قابل رصد و شناسایی است و با شیطنت و دروغ پردازی و ایجاد جو مسموم کاملاً غیرواقعی و غیرمطابق با واقعیات نمی‌توان این حقیقت درخشان جهان اسلام را منکر شد. روش سوم برای شناخت کارنامه یک دانشگاه نگاه به بافت اساتید و دانشجویان و خط کلی آنهاست؛ این دانشگاه در همه جا باعث سرافرازی، سربلندی و افتخار جامعه اسلامی بوده است. جامعه انسانی و کادرهای علمی جامعهالمصطفی همه جا علمدار و پیش رو در ایجاد فضای اخلاقی و ارزشی بوده اند. نیروی انسانی ما نیز همه جا قابل رصد است و نیروی محرمانه‌ای ندارد. هرکسی که در این مجموعه فعالیت کرده کاملا مشخص است. مثلاً بنده الان ۲۰ سال است که در رسانه های داخلی و بین المللی سخنرانی و مصاحبه می کنم؛ همه مرا می‌شناسند که میرزایی عضو هیئت علمی دانشگاه است. آیا تاکنون بنده کلمه خلاف چهارچوبی که عرض کردم سخنی زبان آورده ام، دیگران هم از رئیس و استاد و دانشجو همه در یک فضای شفاف و شیشه‌ای و کاملاً شناخته شده حرکت کرده‌اند و حرکتشان هم روشن بوده است.

تولیدات محتوایی و علمی این دانشگاه چگونه است؟

اتفاقا از دیگر ابعاد کارنامه‌ای دانشگاه‌ها، توجه به محصولات علمی – پژوهشی آنهاست. بیش از ۷ تا ۸ هزار پایان‌نامه در طول این سی سال تولید شده است. و شما در بین این چندین هزار پایان‌نامه یک مورد با موضوع ایجاد ناامنی یا اختلال در یک نقطه‌ای از عالم را نمی‌بینید، چرا که اساساً ورود به فضاهای غیردانشگاهی در حوزه کاری این دانشگاه تعریف نشده است. این چندین هزار پایان‌نامه ای که در مقاطع مختلف و در شعبه های مختلف جامعه المصطفی تولید شده است کتابخانه بزرگی است از پایان‌نامه‌ها که همگی در راستای اهداف اخلاقی، انسانی، ارزشی آفرینی، آرامش بخشی، ایجاد اخوت و وحدت و همبستگی بین جوامع اسلامی و انسانی در جهان حرکت کرده است. همه اینها در دسترس است و هر کسی که مایل باشد می تواند به مرکز این پایان نامه ها مراجعه کند. قطعا یک پایان نامه نمی توان پیدا کرد که خارج از این چارچوبی که عرض شد بخواهد کوچکترین ظرفیت اختلال آفرینی در نظام جهان اسلام داشته باشد و یا سمت و سویی از ایجاد ناامنی عملیاتی برای هر نقطه از جهان داشته باشد. پس از این بعد هم کارنامه دانشگاه شفاف و مشخص است و نمی توان در تحلیل‌های مسموم و غیرواقعی ایشان تکیه کرد. پس برای شناخت هر دانشگاهی، با ورود به  نظام دانشجویی و کادر دانشجویان و اساتید و نیز بررسی پایان‌نامه‌ها و تولیدات علمی آنها می‌توان حکم کلی کرد. حال ممکن است در بین حجم ده‌ها هزار نفری دانشگاه مهمی چون المصطفی که از ملیت‌های مختلف است به طور طبیعی، اثری هم ارزش آن چنانی نداشته باشد و یا اتفاقی برای یکی از کادر انسانی افتاده باشد که این حالات فردی است.

انتشارات و سایت دانشگاه نیز از دیگر موارد بررسی خروجی‌های محتوایی جامعه المصطفی است. انتشارات حدود 5 تا 6 هزار کتاب چاپ کرده است؛ چقدر باید کسی کم اطلاع و ساده لوح باشد که دانشگاهی با این عظمت و با این خروجی شگرف و پهناور را بخواهد زیر سوال ببرد و در مقابل هویت آن  علامت سوال قرار دهد. این کتابها در بازار در اختیار همگان قرار دارد و هیچ اثر انتشاراتی مخفیانه‌ای و محرمانه‌ای وجود ندارد. همچنین دانشگاه سایت گسترده و تخصصی برای مجله‌های علمی-پژوهشی خود دارد که باعث سهولت دسترسی به مجلات و مقالات شده است. این سرمایه فکری جهان اسلام است و هیچگونه شبهه‌ای در این زمینه وجود ندارد.

با این توصیفات به نظر شما امریکا و جبهه استکبار با این تحریم به دنبال چه هستند؟

قبل از پاسخ به این سوال لازم است یادآوری کنم تمام موارد مطرح شده و تبیین و شفاف سازی فعالیت‌های دانشگاه، برای دوستان بود. دوستانی که ممکن است بر اثر کم دقتی در تله شانتاژ و شارلاتانیزم مکانیسم رسانه‌ای بین‌المللی تحت تاثیر قرار گرفته باشند و شائبه‌ای برای آنها پیش آمده باشد.
اما برای غیرخودی و دشمن این حرف‌ها مطرح نیست. اتفاقاً برخورد آمریکا با فضای توسعه در تمام رشته‌ها بسیار خشن و از قدیم تحت محاصره و مجازات بوده است. یعنی از بعد از سید جمال الدین اسد آبادی که جهان اسلام به خود آمد و به دنبال این رفت که جهان اسلام را در تمام عرصه ها به توسعه و پیشرفت برساند بزرگترین تهدید و زنگ خطر برای غربی‌ها شد. مثلا شما الان ببینید چرا الان آنان می‌توانند کشوری چون عربستان را به تعبیر خودشان مثل یک گاو شیرده، بدوشند و تمام امکانات آن را ببرند؟ چون در عربستان دانشگاهی وجود ندارد که نیروهای که به دنبال توسعه و پیشرفت باشند را تربیت کند درامارات هم همچنین؛ تمام این کشورها در کارها و اداره امور، اتکایشان به کارشناسان آکادمیک و دانشگاهی اروپایی و امریکایی است.  یعنی عربستان هرگز پروژه‌های عظیم ساختمانی و نفتی و حتی علوم انسانی خود را به به کارشناسان داخلی خودش نمی دهد! آنها را بیشتر به سمت درس‌های حفظ قرآن و میراث و… می‌فرستد و مصالح و سرنوشت جامعه خود را به دست کارشناسان، نخبگان و مهندسان غربی می‌سپارد.

خوب مسلم است اگر کشوری بخواهد این امتیاز را از غربی‌ها بگیرد به شدت مورد خشم و غضب آنها قرار می گیرد. برای درباره موضوع هسته‌ای ما هم ماجرا همین است؛ یعنی دشمن به خوبی واقف است که پروژه‌ای به نام جریان نظامی هسته‌ای در دست نیست؛ اما در عین حال می‌دانند چنین حوزه‌ای دانشی که جزو حوزه‌های بسیار پیشرفته و های تکنولوژی است؛ توسعه یک کشور در تکنولوژی‌های پیشرفته به طور خودکار موجب توسعه در سایر ابعاد خواهد بود.  اگر امریکا در نقاط مختلف دنیا می‌تواند کار خود را با تحریم جلو ببرد برای این است که همه اجزای کشورها از خودرو و بانک گرفته تا موارد ریزتر وابسته‌ی آمریکاست.

حال اگر جامعه المصطفی بخواهد با یک مقطع دکتری کادری برای اقتصاد یک کشور تربیت کند که این کادر تضمین دهنده استقلال اقتصادی کشور باشد یعنی اقتصاددانی که به فکر استقلال اقتصادی و سیاست پژوهی که به فکر استقلال سیاسی باشد مطمئناً باعث می شود که غرب احساس خصومت کند و با اینها دربیفتد. این حجم از آشفته شدن غربی‌ها خود گواه این تحلیل است. حتی ببینید کدام بخش دانشگاه شریف و شهید بهشتی و دانشگاه‌هایی که در حوزه‌های صنعتی کار کردند مورد تحریم  قرار گرفته‌اند. دانشگاهی که پروژه تولید ماهواره دارد مورد تحریم قرارمی گیرد؛ زیرا ماهواره از حوزه‌های استحفاظی غرب است یا در بخش نظامی اگر که دانشگاه یا بخشی بخواهد موشک تولید کند یا دانشگاه‌های دفاعی بخواهند توسعه دفاعی انجام بدهند مورد تحریم از سوی غرب واقع می‌شوند. چراکه غرب مخالف این است که از نظر نظامی کشوری مستقل شود.

در رابطه با جامعه المصطفی از چه چیزی ترسیدند؟

اما چون جامعه المصطفی در حوزه دینی و انسانی است، با این بهانه و دروغ بزرگ وارد شد که جامعه المصطفی به بخش‌های نظامی پوشش می‌دهد! این یک دروغ بزرگ است. این که یک فارغ‌التحصیل هر دانشگاهی در فعالیتی  وارد شود که ارتباطی با آن دانشگاه ندارد در همه دنیا در حالت‌های فردی این اتفاق می‌افتد؛ دانشگاه المصطفی یک متر از هزاران متر فضای خود را به کاری به جز حوزه دانشی و تخصصی تعریف شده‌اش اختصاص نداده و نمی دهد. یعنی هویت و مأموریت کار این دانشگاه به جز درس‌های آکادمیک مطرح شده و به رسمیت شناخته شده نیست.

همه ما خوب می‌دانیم که آمریکایی‌ها خوب خبر دارند که این دانشگاه به جز حوزه‌های حرفه‌ای آکادمی کرد تعریف شده خود در هیچ حوزه‌ای ورود نکرده و نخواهد کرد. اصلا ما وظیفه ای در بخش نظامی نداریم! در جمهوری اسلامی و دیگر کشورهای اسلامی برای تمام کارهایی که دارند می‌توانند نیرو جذب و تربیت کنند، محتاج این نیستند که بخواهند از فضای آکادمیک و علمی برای تربیت نیروی نظامی استفاده کنند. حالا خیلی ضرورتی ندارد وارد بیانیه‌ای بشویم که دشمن در رابطه ما مطرح کرده است که در این صورت ما تبدیل به ابزاری می‌شویم که به پخش بیانیه دشمن کمک کرده است. این که آمریکایی‌ها گفتند که مصطفی پوششی است برای نهادهای نظامی، و امثال این اتهامات صد در صد مردود است و چنین اتفاقی نیفتاده است.  اینکه دانشجویان یا فارغ التحصیلان در زندگی شخصی و بیرون از دانشگاه چه فعالیت‌هایی دارند را نمی‌توان منتسب به دانشگاه یا موسسه علمی او دانست. جامعه المصطفی هم همچون همه دانشگاه‌های دنیا مسئول افراد خاصی که در کشورهای خودشان به دنبال اهداف خاصی هستند نیست.

چرا دانشگاه‌ها، معهدها و آکادمی‌هایی را که دست به تربیت نیروهایی می‌زنند که رسما مارک تروریستی در دنیا را دارند، از طرف آمریکا و رهبران آنها تحت تعقیب نیستند؟ گروه‌هایی که حتی رهبرانشان به ظاهر تحت تعقیبند و هزاران نیروی امریکایی سالهاست به بهانه مبارزه با این جریانات در افغانستان و عراق حضور یافته‌اند اما دانشگاه‌های این جریانات نه تحریمند و نه مشکلی دارند. با آنکه رسماً نیروسازی می‌کنند و اساساً نسبتی با دانشگاه‌های علوم انسانی ندارند و شناسنامه‌دار حرکت می‌کنند فعالیت‌هایشان روشن است اما کسی با آنها کاری ندارد. علتش این است که آمریکا از اسلام تکفیری، اختلاف افکن، تندرو و افراطی گرا استقبال می‌کند.

این مساله ممکن است برای هر دانشجویی از هرجای دنیا حتی از خود آمریکا هم اتفاق بیفتد و دانشجویان یا فارغ‌التحصیلانی از آنها بخواند به عضویت هر گروهی حتی تروریستی دربیایند؟

اصلا ما اگر بخواهیم کارنامه تروریستی جریان آکادمیک آمریکا را بگوییم که واقعا نیازمند ساعت‌ها جلسه هستیم. مسئله این است که ما فعلا می‌خواهیم به دوستان خود و مسلمانان در معرض جنگ جهانی رسانه‌ای اطلاع‌رسانی کنیم. همانطور که می‌دانید رسانه‌ها هژمونی دارند که در دست ما هم نیست. شاید ما در سایت‌هایی بتوانیم به هزاران نفر صحبت‌های خود را برسانیم،  ولی هژمونی رسانه‌ای غرب با مخاطبان میلیاردی به دنبال تخریب جریان‌های حق‌طلب، مسالمت‌آمیز، علمی و آزادیخواه هستند. مثلاً جریان مقاومت را به عنوان تروریست معرفی می‌کنند. مسلم است از نظر غرب اگر جریانی در کشور خود علیه اشغالگر مبارزه کند به عنوان تروریست معرفی خواهد شد. این نشان دهنده‌ی آن است که بر اساس بهانه‌های بی پایه به دنبال تضعیف بنیادهای توسعه دانش در جهان اسلام هستند. روح دانش و دانشگاه ستیزی در جریان استعمار آشکار است و این یک جریان بین‌المللی است. آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها اینها از قوت یک دانشگاه در حوزه دانشی استقبال نمی کنند. مثلاً چرا دانشگاه‌ها، معهدها و آکادمی‌هایی را که دست به تربیت نیروهایی می‌زنند که رسما مارک تروریستی در دنیا را دارند، از طرف  آمریکا و رهبران آنها تحت تعقیب نیستند؟ گروه‌هایی که حتی رهبرانشان به ظاهر تحت تعقیبند و هزاران نیروی امریکایی سالهاست به بهانه مبارزه با این جریانات در افغانستان و عراق حضور یافته‌اند اما دانشگاه‌های این جریانات نه تحریمند و نه مشکلی دارند. با آنکه رسماً نیروسازی می‌کنند و اساساً نسبتی با دانشگاه‌های علوم انسانی ندارند و شناسنامه‌دار حرکت می‌کنند فعالیت‌هایشان روشن است اما کسی با آنها کاری ندارد. علتش این است که آمریکا از اسلام تکفیری، اختلاف افکن، تندرو و افراطی گرا استقبال می‌کند. خانم کلینتون رسما اعلام کرد که القاعده را آنها تاسیس کردند اگر آمریکا به اقرار ده‌باره ترامپ که گفته است که آمریکایی‌ها و دموکرات‌ها داعش را ایجاد کرده‌اند، با زبان واضح در برابر دوربین‌ها و میلیاردها مخاطب اعلام کرده که ما اینها را ایجاد کردیم چطور می‌شود که دانشگاه‌ها و مدرسه هایی که نیروهای این جریان ها را تربیت می‌کنند را تحریم کنند؟ معلوم است که نمی‌کنند و به دنبال کوبیدن موج علم گرایی و توسعه دانش عقلانی، معنوی و با حکمت هستند که در جریان‌های تندرو و افراطی این معنویت و حکمت دیده نمی‌شود و وجود این گروه‌ها اهداف آمریکا را محقق می‌کند.

هویت نفی استکبار و استعمار جامعه المصطفی که پیش از این به آن اشاره کردید خود عاملی برای نگرانی جریان غربی نبوده است؟ آیا خودش باعث ایجاد شبهه نمی شود و طرف مقابل را برانگیخته نمی‌کند؟ دقیقا منظور از این نفی استکبار و استعمار چیست و چه فعالیت‌هایی تحت این عنوان صورت می‌گیرد؟

فهم استکبارستیزی بدون شناخت استکبار ممکن نیست. واقعیت این است که استکبار منافع خود را در قالب استثمار منابع انسانی و طبیعی و سیاسی و… کشورها تصویر می‌کند. استعمارگری کاری است که ۳۰۰ سال است که این کشورها انجام داده‌اند. شاهد زنده ماجرا هم سیاهپوستان امریکایی هستند که اجدادشان را آمریکا از آفریقا با آن وضع فجیع دزدیده و با آن روش وحشیانه به امریکا انتقال دادند تا به عنوان برده از آنها استفاده کنند.

پرونده استعمار مشخص است زمانی که ما صحبت از استکبارستیزی و استعمارستیزی می‌کنیم یعنی دانش‌های مسلمانان باید به گونه‌ای باشد که آنها را از وابستگی و رنج استعمار نجات دهد. مثلاً در رابطه با اقتصاد ما دو مدل رشته اقتصادی می‌توانیم داشته باشیم. اول اقتصاد اروپا را به شکل تقلیدی و وابسته در کشورهای اسلامی پیاده کنیم. یا مثلاً دموکراسی آمریکا را بیاوریم به عنوان دموکراسی مطرح کنیم. حتی درباره قرآن‌پژوهی هم ماجرا همین است؛ یعنی مستشرقین اروپایی خود را به عنوان مرجعیت قرآن پژوهی در جهان اسلام تا حد زیادی متاسفانه تثبیت کرده‌اند.

پس وقتی صحبت از استعمارستیزی می‌کنیم منظور این است که ما مللی هستیم دارای هویت‌های مستقل، فرهنگ‌ها و ارزش‌های خاص خود؛ و بومی داریم که برای ما حرمت آن فضا مهم است. ما در تاریخ هزاران سال قبل از اینکه نظام آمریکا ایجاد شود در جهان پیام آور صلح و ثبات و حقوق بشر بوده ایم. اسلام که آمد به این خصوصیت تاریخی ما عمق بیشتری بخشید. پیامبر ما رحمه للعالمین است. ما با تمام چهره‌های خشونت ورزی و افراط‌گرایی مخالف هستیم البته با مقاومت در برابر زورگویی، مقاومت در برابر استعمار و استکبار موافقیم و نمی‌توانیم این خصوصیت خود را مخفی کنیم و چهره بزک کرده غربی از خود نشان بدهیم این موقعیت کلی ماست. اما در عین حال استکبارستیزی به این معنی نیست که مثلا در دانشگاه اقتصاد ما بخواهیم دانشجویان خود را برای مبارزه با  استکبار آماده کنیم مسلم است که در حوزه دانشی وقتی صحبت از امپریالیسم ستیزی می‌شود مثل فعالیت چامسکی در داخل آمریکاست. او چه می‌کند؟ در همان فضای خود که یک فرد آکادمیک و زبان‌شناس است به عنوان یک زبان شناس و نظریه پرداز با جریان‌های نئولیبرال و جریان‌های تخریبی خود آمریکا مبارزه می‌کند و روش مبارزه او همین است که نظریه‌هایی بدهد و تحقیقات سیاسی بکند.

در رابطه با  جامعهالمصطفی هم واقعیت همین است. صددرصد علمی، انسانی و دینی عمل کرده است و چیزی برای پوشاندن در دانشگاه وجود ندارد. البته ممکن است برخی فکر کنند جامعه المصطفی با این همه نیرویی که تربیت می کند چالش جدی برای جریانی یا گروهی باشد، کاری به این موضوع نداریم. می‌خواهم تاکید کنم که رهیافت نهضت‌طلبی، توسعه گرایی و رشد و پیشرفت در جهان اسلام یک خط کلی است که نمی‌توانیم آن را انکار کنیم و ارزش ما به این بوده است اما جان انسان‌ها، آرامش جامعه، حرمت‌گذاری به نظام‌ها و قوانین و حقوق داخلی تمام کشورها از اولویت، راهبردها و سیاست‌های ما بوده است. دانشگاه باید کار دانشگاهی بکند و یک کار دانشگاهی اولش این است که هر جا که حضور پیدا می کند حضور رسمی قانونی و با احترام به قوانین کشور میزبان باشد یعنی حتی اگر در فضای خارج از ایران هم کار کرده ایم در این فضا بوده است.

چرا از طرف هیچ کسی هیچ واکنشی نسبت به این تحریم نشان داده نشد؟ معمولاً هر تحریمی که علیه ارگان یا افرادی در کشور صورت می‌گیرد وزارت خارجه نسبت به آنها موضع‌گیری می‌کند،  ولی در مورد تحریم جامعه المصطفی صدایی از کسی نشنیدیم. علت این قضیه چه بود؟

این را باید از خودشان بپرسید البته خود جامعه المصطفی آنقدر از نظر علمی شفاف و شسته و رفته است که نیازی به اینکه موجی از دفاع کردن راه بیفتد احساس نمی‌کند. اما اینکه چرا موضع گیری‌ها کم بود و یا اصلا صورت نگرفت، نمی‌توان به جای آنها جواب داد. البته خود ما هم مایل نبودیم نهادهای غیر دانشجویی و غیرعلمی بخواهند برای دفاع در این زمینه وارد شوند.

از طرف خود دانشگاه هیچ کاری صورت گرفته است برای اینکه آن را برطرف یا اثراتش را خنثی کند؟ مثلا از نظر حقوق بین‌الملل می‌توان در این حوزه ورود کرد؟

پیشنهاد شخصی بنده این است که باید یک تیم حقوقی بین المللی در دفاع از یک نهاد دانشگاهی جهانی با حضور حقوقدانان مطرح بین‌المللی و جهان اسلامی تشکیل شود و علیه چنین جنایت‌هایی که علیه فضای علمی ایجاد شده است باید دست به کار و فعال شوند. ولی چون هنوز این ماجرا خیلی تازه است فعلاً اقدامی صورت نگرفته است و این فقط در حد پیشنهاد است که  می‌توان کار حقوقی علیه یک اقدام کاملاً نامعقول و استکباری انجام داد.

بنده چون ده‌ها سال در کشورهای اسلامی بوده‌ام تاکید می کنم که در جهان اسلام حقوقدانان خوبی وجود دارند که ظرفیت خوبی اند برای اینکه از افراد و نهادهای جهان اسلام که بدون دلیل، منطق و استناد مورد تحریم و ظلم واقع شده‌اند دفاع کنند. بخصوص اینکه حقوقدانان دارای مصونیت بین المللی هستند.

برای کشورهایی که شعبه‌های دانشگاه جامعه المصطفی در آنها وجود دارد آیا مشکلی ایجاد نمی‌شود که مجبور شوند شعبه‌های این دانشگاه را تعطیل کنند؟ آیا این کشورها تاکنون واکنشی نشان داده اند؟

این تحریم کاملا اختصاصی آمریکاست و در واقع هیچگونه مشروعیت بین‌المللی ندارد. آمریکا با قلدرمآبی و با زورگویی و اعمال استکبار برخی از کشورهای کاملاً تابع را شاید در حد محدودی بتوانند تحت تاثیر قرار بدهند اما تا آنجا که ما اطلاع داریم فعلاً کسانی که ممکن است قدری نگران باشند دانشجویان آمریکایی جامعه المصطفی هستند که اینها برای مراعات احوال خاص خودشان هر تصمیمی که بگیرند، مورد احترام جامعه المصطفی واقع خواهد شد.

پس تنها کسانی که این رفتار غیرقانونی دولت آمریکا به طور طبیعی ممکن است برایشان مشکلی ایجاد کند شهروندان خود آمریکا هستند. وگرنه یک دانشجوی عراقی یا پاکستانی که در جامعه المصطفی درس می‌خواند چرا باید دغدغه یک رفتار غیرقانونی امریکا را داشته و نگران باشد. پس به نظر می‌رسد برد این حرکت بسیار محدود است و در حد یک عملیات ایذایی است و نمی‌تواند جریان ایجاد کند و به بنیاد یک دانشگاه ۱۰۰% علمی آسیبی برساند. به طور طبیعی کشورها مایل نیستند تابع آمریکا باشند در چنین قانونی که کاملاً با رفتارهای ترامپ قابل تفسیر است. تحریم دانشگاه و حوزه علمیه حقیقتا به خاطر توهمات و شیطنت‌های جریاناتی مثل جریان منافقین و سلطنت‌طلب‌هاست. پس قطعاً اقدامی است که از رفتارهای ناموزون  و اختلال‌مند آقای ترامپ نشات گرفته است که احتمالا با تغییرات احتمالی که  در داخل خود آمریکا انجام می‌گیرد، همین تعداد محدودی از کشورها هم که ممکن است تاثیر پذیرفته باشند، برداشته خواهد شد. در هر حال ما علیرغم اینکه از کارنامه‌ی عملکردی خود هیچگونه نگرانی نداریم اما پیش‌بینی برای اینکه هر گونه احتمال آسیب به هر فردی که به نحوی با ما مرتبط است، درجریان المصطفی شده است که حتی الامکان اجازه ندهیم کسی آسیب ببیند.

تیم حقوقی که اعلام کردید می‌تواند در این امر ورود پیدا کند، طرح و برنامه‌‌ی احتمالی برای ورود جامعه المصطفی است و یا مربوط به حیطه کاری وزارت خارجه و دیگران می‌شود؟

بنده به عنوان یک عضو هیئت علمی دانشگاه چنین پیشنهادی دادم و به عنوان یک دانشگاهی که تجربیات بین‌المللی مختلفی دارم، می‌دانم که جریانها و سندیکاهای حقوقی در کشورهای مختلف وظیفه و رسالت خود می‌دانند که از حرکت نهاد و یا فردی که مظلومانه و بدون هیچگونه رفتار غیرقانونی در جهان توسط آمریکایی‌ها و دیگران مورد هجمه و ظلم قرار گرفته‌اند، دفاع کند. لذا جریان حقوقی بین‌المللی اسلامی از دفاع از چنین قربانیانی نسبت به قوانین آمریکا جریان نسبتا قدرتمندی است پس تیم بین‌المللی حقوقدانان می‌تواند علیه این قانون ضدانسانی و ضد دانش و دانشگاهی می‌تواند قد علم کرده و فعال شود و مفید هم خواهد بود.

به نظر می‌رسد با عملی کردن این پیشنهاد حتی تهدید را تبدیل به فرصت نمود و با ایجاد یک اجماع از حقوق‌دانان جهان اسلامی نیروی پرقدرتی را تشکیل و وارد عرصه مبارزات علمی و حقوقی نمود؟

بنده چون ده‌ها سال در کشورهای اسلامی بوده‌ام  تاکید می کنم که در جهان اسلام حقوقدانان خوبی وجود دارند که ظرفیت خوبی اند برای اینکه از افراد و نهادهای جهان اسلام که بدون دلیل، منطق و استناد مورد تحریم و ظلم واقع شده‌اند دفاع کنند. بخصوص اینکه حقوقدانان دارای مصونیت بین المللی هستند. آمریکایی ها در این تحریم خود حتی یک سند هم نشان ندادند و صرفاً ادعایشان را به پشتوانه‌ی یاوه‌گویی‌های نهادهای اپوزیسیون بویژه منافقین و سلطنت طلب‌ها مطرح کرده‌اند. وگرنه نهادی که برای عقلانیت اعتبار قائل است باید اسناد خود را ارائه بدهد که در این ادعای اخیر ندیده‌ایم. پس حقوقدان بین المللی جهان اسلام به راحتی میتوانند علیه چنین ماجرایی اقامه‌ی دعوا کنند. حتی محکمه‌هایی هم در داخل خود آمریکا آمادگی این را دارند که اقامه دعواهایی از این قبیل را مورد اهتمام و پیگیری قرار دهند. به هر حال باید نسبت به اقدامات غیرقانونی و وحشیانه و ضد دانشگاهی واکنش نشان داد اگرچه اعتبار اخلاقی ندارند. برای ما مهم است که حتی داخل آمریکا هم تحریم نباشیم چرا که حتی در این کشور هم میلیون‌ها عاشق اسلام زندگی می کنند در نتیجه تحریم مسلمانان در این کشور هم قابل قبول و قابل تحمل برای ما نیست. مهم است که همه دنیا صدای مظلومیت ما را نه با رویکرد عوامانه و احساسی بلکه با رویکرد حقوقی و قانونی و آکادمیک بشنود و احتمال می دهم که ان‌شاءالله حرکت هایی در دفاع از این حق ضایع شده در داخل آمریکا توسط نهادهای دانشگاهی و سندیکاها و اتحادیه‌های حقوقی در آینده صورت بگیرد؛ البته این به ما و حرکت ما هم بستگی دارد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا