جامعه شناسی کشورهای اسلامیعراق

مصاحبه با زن ترکمانی؛ ترکمان‌های عراق و دوره هویت‌یابی

امیررضا عباس‌زاده- پژوهشگر ارتباطات میان فرهنگی

امسال که برای سال دوم توفیق خادمی در خیمه بیرلیک یوروشو را داشتیم، با ترکمانان عراقی هم وارد تعامل شدیم و با چند نفر از آن‌ها مصاحبه‌ی نیمه ساخت یافته و عمیقی انجام دادیم. در این مصاحبه‌ها دوست عزیزم آقای میثم اقربایی‌فام هم همراهم بود.

یکی از مصاحبه شونده‌ها خانمی بود تقریباً ۵۰ ساله، اهل موصل که به صورت اتفاقی در ون با‌ ایشان آشنا شدیم. ‌ایشان از تفاوت‌های فرهنگی شمال و جنوب عراق برایمان گفت و دعوت کرد حتماً سفری به شمال هم داشته باشیم تا قضاوت‌ها و نظراتمان درباره عراق و جامعه عراقی با واقعیت عراق منطبق باشد. به زعم او عراق کشور هزار ملت هست و عراقی‌ها را نباید مثل هم ببینیم.

صحبت به حمله داعش به موصل کشید. او به ما گفت :

«در آن زمان من برای آخرین پسرم که پنجمین پسرم هست، باردار بودم. اگر مصیبت‌های بی‌بی زینب را نشنیده بودید، مصیبت‌های وارده به ما را نمی‌توانستید قبول کنید. باور کنید به عنوان زنی باردار سه روز در بیابان و در میان خاک‌ها سرگردان بودم و از گشنگی کم مانده بود تلف شوم. ما شیعیان به جنوب یعنی کربلا و نجف فرار کردیم و سنی‌ها به ترکیه. خدا از جنوبی‌ها راضی باشد که در‌های خانه‌هایشان و حسینیه‌هایشان را به روی ما باز کردند اما بعد از کمی هم نشین شدن با آن‌ها دیدیم فرهنگ‌هایمان به هم نمی‌خورد و در سختی زندگی می‌کردیم. آن روز‌ها داعش فیلم قطعه قطعه شدن عزیزانمان را برایمان می‌فرستاد. پسر برادرم را سر بریدن و فیلمش را برایمان فرستادند؛ برادرم در جوابش گفت همه فرزندانم به فدای حسین. سه تا از مردان‌مان گم شدند و دیگر هیچ خبری ازشان نشد.»

– یعنی شهید و مفقودالاثر شدند؟
نمی دانیم. الله اعلم. آخر آن موقع داعش وعده جذب هم می‌داد و پول، چشم برخی‌ها را گرفت. نمی‌دانیم چه شدند، کشته شدند؟! اسیر شدند؟! جذب داعش شدند؟! نمی‌دانیم!

– دولت عراق از آوارگان حمایت کرد؟
کدام دولت عراق؟ عراق اگر دولت داشت که وضعش این نبود. دولت یک دینار هم به ما نداده. خانه‌های ما ویران شده و با قرض و بدهی زندگی می‌کنیم و آن وقت دولت از خانواده‌های داعشی حمایت مالی می‌کند. از کدام دولت حرف می‌زنید؟

-چرا موقع حمله داعش به اقلیم کردستان نرفتید؟
آن موقع اقلیم کردستان مرز‌های خودش را به روی آوارگان بست‌. گویا ما دشمنانش بودیم. در مواقع سخت آدم‌ها روی اصلی خودشان را نشان می‌دهند. بعد‌ها کردستان هم گرفتار داعش شد.

– حشدالشعبی بین ترکمان‌ها چگونه شکل گرفت؟
برای اولین بار ترکمان‌ها بعد از حمله داعش مسلح شدند و به دفاع از خود پرداختند. پسر بزرگ من به حشدالشعبی پیوست. خدا شهید عزیزمان، شهید سلیمانی را رحمت کند. جان و مالمان به فدایش. موقع تشییع جنازه همه ما از موصل به بغداد رفتیم. او ما را نجات داد وگرنه ترکمان مرده بود. له شده بود. چه به دست داعش و چه به دست دیگران در عراق. فرزندم! ترکمان را در عراق هیچ کسی دوست ندارد. چه جنوبی‌ها، چه اهل سنت شمال، چه کرد‌ها، چه ترکیه! همه ما را به خاطر نفت می‌خواهند. والسلام.
ما در زمان صدام(لعنت الله علیه) منفورترین قوم در عراق بودیم. صدام به ما می‌گفت شما ایرانی هستید. البته ما هم ایران شیعی را دوست داشتیم. مثلاً همان زمان و در اوج سرکوب‌ها وسط جنگ، ما سریال‌های ایرانی را یواشکی نگاه می‌کردیم. سریال امام علی علیه السلام را شب‌ها بعد از خواب بچه‌هایمان می‌گذاشتیم و می‌دیدیم. می‌ترسیدیم بچه‌هایمان ببینند و بروند در کوچه و مدرسه برای همدیگر تعریف کنند و ماجرا لو برود. تازه آن موقع سریال به عربی ترجمه نشده بود و ما به زبان فارسی نگاه می‌کردیم. بله ما چه روزگار‌هایی را سپری کردیم. در ایام محرم که سیاه می‌پوشیدیم به بچه‌هایمان می‌گفتیم مثلاً عمویمان کشته شده. آن موقع زمان جنگ بود و کشته شدن در جنگ زیاد بود. البته دروغ هم نمی‌گفتیم. چون حضرت عباس(ع) را مراد می‌کردیم و می‌گفتیم عمویم عباس شهید شده است.

– به غیر سریال امام علی علیه السلام، کدام سریال ایرانی را دیده‌اید؟
سریال‌های زیادی دیده‌ایم. حضرت مریم(س)، اصحاب کهف، حضرت یوسف(ع)، مختار و…

– مختار به ترکی هم ترجمه شده، آن را هم دیده‌اید؟
بله دیدیم، اما ترکی‌اش را زیاد دوست نداشتیم. عربی را بیشتر دوست داشتیم. انگار عربی بیشتر بدان می‌آمد تا ترکی. آخر ما در مدارس‌مان عربی آموختیم و با عربی راحت تریم.

– الان بیشتر کدام شبکه‌های تلویزیونی را می‌بینید؟ در اینترنت دیده‌ام شبکه ترکمانی هم دارید، به آن هم نگاه می‌کنید؟
نه آن ترکمانی برای سنی هاست و پولش را هم ترکیه می‌دهد. ما شبکه‌های عراقی مثل کربلا و سه شبکه ایرانی آی فیلم عربی، الکوثر و العالم را نگاه می‌کنیم.

– درباره حمایت‌های ترکیه از ترکمانان اهل سنت فرمودید. دو سؤال در این باره می‌خواهم بپرسم. اول اینکه ارتش ترکیه به بهانه مبارزه با تروریسم در شمال عراق حضور دارد. شما به عنوان ترکمان شیعی به این حضور چگونه نگاه می‌کنید و دوم آنکه ترکمان‌ها پرچمی را به عنوان پرچم ترکمان‌های عراق بالا می‌برند که بسیار شبیه پرچم ترکیه هست. داستان این پرچم چیست؟ آیا این پرچم تجزیه و الحاق به ترکیه هست؟ یا همچون اقلیم کردستان، خواستار تشکیل منطقه خودمختار هستید؟ این پرچم نماد چیست؟
ترکیه به نفت ما چشم دارد و با بهانه قرار دادن ما تا کرکوک ادعای ارضی دارد. مبارزه با پ ک ک بهانه هست وگرنه مقر‌های پ ک ک مشخص هست کجاست. شیعیان میان‌سال و شیوخ ما به ترکیه چشم‌امید ندارند. اما جوان تر‌ها تغییر یافتند و به ترکیه گرایش پیدا کردند. ما می‌ترسیم ترکیه به موصل حمله کند و بماند. ما نمی‌خواهیم در ترکیه زندگی کنیم. کشور ما عراق شیعی هست. من به شوهرم می‌گویم بیا خانه و املاک‌مان را بفروشیم برویم جنوب زندگی کنیم اما نمی‌پذیرد‌. فرهنگ ما و جنوبی‌ها متفاوت هست و می‌گوید نمی‌توانم در جنوب دوام بیاورم.
سنی‌ها ترکیه را دوست دارند و همیشه یک پایشان ترکیه هست و یک پا در عراق. آن پرچم هم در اصل برای سنی هاست که جدایی طلب‌اند. اما ما شیعیان نمی‌خواهیم جدا شویم. ما در کنار آن پرچم، پرچم عراق را هم بلند می‌کنیم. ما شرایطی مثل اقلیم را هم نمی‌خواهیم. ما فقط می‌خواهیم حقوق ما پرداخت شود. همیشه به ما ظلم شده، الان جوان‌ها با آن پرچم می‌خواهند احقاق حقوق کنند.

– اما شما وقتی پرچم سنی‌های جدایی طلب را بلند می‌کنید، در زمین آن‌ها قرار می‌گیرید و جدایی طلب می‌شوید!
چاره دیگری برایمان نمانده. هویت ما و جان و مال ما باید مثل بقیه عراقی‌ها محترم شمرده شود. اگر آن پرچم را برنداریم، در وضعیت فعلی عراق که همه درحال تقسیم غنائم هستند، حق ما را هم می‌خورند. جوان‌هایمان پرچم ترکمانی را بلند می‌کنند به این‌امید که حق ترکمان گرفته شود. چرا پرچم ما شبیه ترکیه شده، چون ترکیه خود را حامی ترکمان معرفی کرده و جوانان بدان علاقه‌مند شدند. هرچند من خودم آن پرچم را چندان دوست ندارم.

داشتم به حرف‌هایش فکر می‌کردم که عکس پسر هشت ساله‌اش را که درحال خواندن سلام یا مهدی ترکمانی بود نشانم داد. گفت:

این همان پسری هست که وقتی داعش حمله کرد به دنیا آمده. اگر شهید سلیمانی نبو‌د، اگر ایران از ما دفاع نمی‌کرد، الان این پسرک هم نبود. پسرم در نجف به دنیا آمده، به همین خاطر دیگر پسر‌هایم بهش طعنه می‌زنند که نجفی هست و جنوبی! یعنی دستش می‌اندازند!  وقتی گردهمایی سلام یا مهدی ترکمانی شد باور نمی‌کنید همه آمده بودند. حتی عرب‌ها و جنوبی‌ها هم سلام یا مهدی ترکمانی را می‌خواندند. برای اولین بار حس غرور پیدا کردیم در عراق! این اولین بار بود مردم عراق با زبان محلی ما به امام زمان (عج) سلام می‌دادند. پسرم ازم می‌پرسد سلام یا مهدی یعنی چی؟ و من برایش توضیح می‌دهم که ما یک امام زمانی داریم که ظهور خواهد کرد و فلان. سلام یا مهدی با سلام فرمانده فارسی که در کرکوک خوانده شد، ترکمان شیعی را در عراق زنده کرد.

نکته جالب در مصاحبه که من سانسورش کردم استفاده خانم ترکمان از بعضی لغات عامیانه بود که در تبریز ناسزا محسوب می‌شود و من ترجمه نکردم. بدون اینکه اسم خانم ترکمان را بپرسیم از او خداحافظی کردیم.
مهم‌ترین نکته‌ای که از مصاحبه بدست آوردم، ترکمانان شیعه در دوره هویت‌یابی هستند و به شدت به عناصر هویت بخش نیاز دارند. در این مرحله اگر ما هویت اسلامی-ایرانی را با بازوی هویت ترکی ایرانی منطقه آذربایجان ایران بدان‌ها ترجمه و ارائه کنیم، نیروی کوچک اما تازه‌ای در عراق به نفع گفتمان خود پیدا خواهیم کرد و در ضمن به ترکمانان عراق هم در مسیر هویت‌یابی‌شان کمک کرده‌ایم.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا