مهارت اندوزی، ضرورتی برای بهبود اقتصاد کشورهای جهان اسلام

مریم علی پور
افزایش مهارتها و توانمندیهای اعضای یک جامعه میتواند آثار شایان توجهی در سطوح کلان و خرد آن جامعه به دنبال داشته باشد. در سطح کلان، بهبود و ارتقای مهارتهای اعضای جامعه به ایجاد فرصتهای شغلی مختلف، غلبه بر بحران بیکاری و کاهش فقر می انجامد. در سطح خرد، هر انسانی با شکوفایی استعدادهایش و یادگیری مهارتهای مختلف، خود را به شیوه های مختلفی تجربه میکند؛ امکان نقش آفرینی در عرصه های متنوع زندگی برای او فراهم میشود، عزت نفس و اعتماد به نفسش افزایش و توانایی اش در کسب درآمد ارتقا پیدا خواهد کرد؛ تمامی اینها میتواند کیفیت زندگی فرد را به شیوه ای قابل توجه ارتقا دهد. با توجه به بحران بیکاری در برخی از کشورهای منطقه؛ علیرغم وجود جمعیت جوان، فعال و جویای کار، توجه به پرورش نیروی انسانی ماهر، میتواند به عنوان راهکاری حائز اهمیت برای بهبود وضعیت اقتصاد این کشورها، معرفی شود.
مجمع جهانی اقتصاد[1] در گزارش بررسی رقابت جهانی میان کشورهای جهان که در سال 2018 منتشر شده است[2]؛ ستونی را به سنجش مهارتهای شهروندان کشورهای مختلف اختصاص داده است. شاخص مهارتها[3] حاصل سنجش و ترکیب مواردی نظیر میانگین سالهای تحصیل، میزان آموزش کارمندان، کیفیت آموزش حرفه ای، مهارتهای مورد نیاز مشاغل در میان دانشجویان فارغ التحصیل، مهارتهای دیجیتالی در میان جمعیت فعال مانند (مهارتهای رایانه ای، برنامه نویسی پایه و…)، سهولت یافتن کارمندان ماهر، امید ماندن در مدرسه، تفکر انتقادی در دانش آموزان و میانگین تعداد دانش آموزان به ازای هر معلم در دوران ابتدایی، می باشد. چنین شاخصی میتواند یک مبنای واقعی و عینی برای بررسی میزان مهارتهای شهروندان یک کشور و همچنین مقایسه کشورهای مختلف از نظر داشتن نیروی انسانی ماهر را فراهم کند.
بررسی و مقایسه شاخص مهارتها در میان کشورهای جهان اسلام نشان میدهد که؛ از میان آنها، کشورهای مالزی، بحرین، عربستان سعودی بهترین نمرات و کشورهای پاکستان، نیجریه و یمن بدترین نمرات را در شاخص مهارتها کسب کرده اند. کشور ایران نیز در این میان در جایگاهی متوسط قرار گرفته است.
علاوه بر اینها، مجمع جهانی اقتصاد در گزارشی جالب توجه به مهارتهایی اشاره کرده است که تا 5 سال آینده یعنی تا سال 2025 مورد توجه قرار خواهد گرفت. حل مسئله، تفکر انتقادی، خلاقیت، مهارتهای خودمدیریتی مانند یادگیری فعال، تاب آوری، تحمل استرس، انعطاف پذیری، استفاده از تکنولوژیها و برنامه نویسی از جمله مهارتهایی هستند که زندگی در آینده ای نه چندان دور به آنها نیاز دارد.
پرورش نیروی انسانی ماهر و توانمند، به دو تغییر اساسی و مبنایی نیاز دارد. یکی تغییر در نگرش توسعه و دیگری اصلاحات نهادی. ابتدا باید نگاهی در توسعه به عنوان مبنا درنظر گرفته شود که در این نگاه انسان و چگونگی زیستن او، اهمیت پیدا کند، به عبارت دیگر در این دیدگاه رشد استعدادهای انسان و گسترش توانمندیهای او، محور توسعه است. در ثانی، نهادهایی که وظیفه جامعه پذیر کردن انسانها را بر عهده دارند، به عنوان مثال؛ نهاد آموزش و پرورش، آموزش عالی، فنی و حرفه ای و نهادهای دیگر، باید زمینه و بستر مناسبی را برای رشد چنین مهارتهایی در میان اعضای جامعه فراهم کنند.
لازم به ذکر است که در پرورش نیروی انسانی ماهر این نکته را نیز میتوان مطمح نظر قرار داد که؛ با توجه به وجود نابرابری در برخی از کشورهای منطقه، میتوان با پرورش مهارتها و توامندیهای گروههای فقیر و در حاشیه، از شدت یافتن نابرابری میان اعضای جامعه از لحاظ یادگیری مهارت، جلوگیری کرد. به عبارت دیگر، لازم است که به توزیع عادلانه توانمندیها و مهارتها میان اعضای جامعه نیز توجه نشان داد. از این طریق میتوان علاوه بر کاهش فقر و نابرابری از فقر بالقوه نیز جلوگیری کرد. به عبارت دیگر قسمتی از جمعیت جوان امروز اگر فاقد مهارتهای لازم باشند، به عنوان یک فقیران بالقوه در نظر گرفته میشوند و چشم انداز زندگی مطلوبی را پیش روی خویش نخواهند داشت. امید میرود که با ارتقای توانمندی شهروندان کشورهای جهان اسلام، کیفیت زندگی فردی انسانها و اقتصاد این کشورها در مسیر بهبودی قرار بگیرد.
پانوشت:
[1] World Economic Forum
[2] www.weforum.org
[3] Skills