جریان شناسیجریان شناسی سیاسی

جوانان اخوان از شمولیت اسلام تا محدودیتِ اجرا؛ حرف‌های زیبا چه زمانی به راهکارهای عملی تبدیل میشوند؟!

یاسر فتحی – المعهد المصری للدراسات

ترجمه: رامین حسین آبادیان

مقدمه

در ژانویه سال 2011 میلادی بود که مردم مصر در پاسخ به فراخوان‌های متعدد از سوی جنبش‌های متعلق به جوانان این کشور به خیابان‌ها آمدند و با سَر دادن شعارهایی خواستار سرنگونی نظام حاکم شدند. آن‌ها اعلام کردند که به دنبال تأسیس نظامی جدید هستند که بتوانند در سایه آن به آزادی، کرامت و عدالت دست پیدا کنند. با تمامی این‌ها، ما تاکنون تحقیقات و پژوهش‌های عمیق و کافی‌ای را که به مسأله جوانان مصر ـ چه جوانانی که وابسته به جریان‌های سیاسیِ سازمان‌یافته هستند و چه دیگر جوانان ـ می‌پردازند، نیافته‌ایم؛ به ویژه جوانانی که در جریان انقلاب 25 ژانویه سال 2011 مشارکت فعالانه داشته‌اند.

بخشی از تحرکات جوانان مصری در جریان انقلاب مذکور پیش از مرحله انقلاب و بخشی از آن نیز پس از انقلاب شکل گرفتند. شاید اکنون وقت آن فرارسیده باشد که در سخن گفتن از خودمان شجاعتِ بیشتری به خرج دهیم. شاید وقت آن فرارسیده باشد که جوانانِ احزاب و جریان‌های سیاسی مختلف که دارای رویکردها و گرایشات متعددی نیز هستند به بررسی افکار، اندیشه‌ها و تجربیات گذشته خود بپردازند. هدف از نگارش مطلبی پیرامون جوانانِ اخوان المسلمین ـ با رویکردها و گرایشات فکری و سیاسی مختلف ـ این است که با چگونگی شکل‌گیری این جوانان و رویکردهای آن‌ها و نیز تجربیاتشان آشنا شویم؛ رویکردها و تجربیاتی که در مراحل گوناگون، ظهور و بروز متفاوتی داشته‌اند. در این مقاله تلاش خواهیم کرد به این سؤالات پاسخ دهیم که جوانان اخوان‌المسلمین چگونه شکل گرفتند؟ تأثیر اندیشه شمولیت اسلام بر این شکل‌گیری و نیز بر آمادگی برای هرگونه تغییرِ سیاسی چگونه بوده است؟

جوانان اخوان؛ از «شمولیت اسلام» تا «محدودیتِ اجراء»

اخوان‌المسلمین به فرایند شکل‌گیری و تکامل اعضای خود از لحاظ فکری و فرهنگی به عنوان یک فرایندِ «تغییرِ فراگیر» می‌نگرد و از این فرایند تحت عنوان «تربیت و پرورش» یاد می‌کند. در واقع، در جریان فرایند مذکور تنها فرهنگ‌سازی و ارائه آموزش جای ندارد، بلکه برای نهادینه ساختن افکار و مفاهیم اسلامی نزد اعضاء تلاش می‌شود. در این فرایند همچنین تلاش می‌شود تا رفتارهای فرد به طور کامل دستخوش تغییر گردد. درهمین ارتباط، «مصطفی الطحان» از اعضای جمعیت اخوان‌المسلمین در یکی از کتاب‌های خود تحت عنوان «حسن البنا» به فرایند تربیت و پرورش در داخل ساختار اخوان و نیز راه‌ و روش‌ها و اهداف این فرایند اشاره کرده و می‌گوید: «میان تشریح و تفسیر مفاهیم و آموختن معارف از یک سوی و پرورش یافتن بر اساس این مفاهیم و معارف به گونه‌ای که به تغییرات واقعی در رفتار منجر شود از سوی دیگر، تفاوت وجود دارد. ازهمین‌روی، تربیت و پرورش یافتن بر اساس این مفاهیم و معارف نیازمند گذر سال‌های طولانی، انجام فعالیت‌های گسترده وطاقت‌فرسا است. تربیت و پرورش تنها یک خطِ مشی برای فرهنگ‌سازی و برخورداری از معارف نیست بلکه یک خط مشیِ تکامل‌یافته برای ایجاد تغییرات واقعی در رفتار از رهگذر تلاش‌های مستمر و طاقت‌فرسا است» (1).

ستون‌های اصلیِ تربیت و پرورشِ داخلی

جمعیت اخوان‌المسلمین در عرصه تربیت و پرورشِ داخلی بر شمولیت اندیشه و حرکت تأکید دارد. در همین ارتباط، «حسن البنا» تصریح می‌کند: «ما معتقدیم که احکام اسلام و تعالیم آن کاملا فراگیر هستند و می‌توانند تمامی ابعاد مربوط به زندگی دنیوی و اخروی انسان را ساماندهی کنند. کسانی که گمان می‌کنند این تعالیم و مفاهیم اسلامی تنها به امور عبادی و معنوی محدود و محصور می‌شوند و هیچ یک از جنبه‌ها و ابعاد زندگی را در بر نمی‌گیرند، سخت در اشتباه هستند» (2). او در ادامه یادآور می‌شود: «فهم و درکِ درست و کامل اخوان‌المسلمین از اسلام و تعالیم آن موجب شد تا اندیشه آن‌ها مبتنی بر اصلاح تمامی ابعاد زندگی امّت باشد». «طارق البشری» متفکر مصری معتقد است که «حسن البنا» اعتقاد زیادی به شمولیت اسلام داشت و این اعتقاد یکی از ویژگی‌های اصیلِ وی بود. وی همچنین تصریح می‌کند: «حسن البنا پیشگام مطرح ساختن اندیشه شمولیت اسلام و نیز پیشگام مرتبط ساختن اندیشه با عمل، مرتبط ساختن دعوت و تبلیغ با فعالیت سازمانی و نیز مرتبط ساختن دین با سیاست، به شمار می‌رود» (3).

حسن البنا مراتب هفتگانه‌ای را مطرح ساخت و از آن‌ها به عنوان اهداف بزرگ و والای اخوان‌المسلمین یاد کرد. مراتب مذکور عبارتند از اصلاح نفس، تربیت و پرورش فرد مسلمان، ارشاد جامعه، آزادسازی وطن از زیر یوغ سلطه حاکم بیگانه، اصلاح حکومت و تبدیل آن به حکومت اسلامی، بازگرداندن قدرت در سراسر جهان به امت اسلامی و سیطره بر جهان (4). اهداف هفتگانه مذکور اهمیت نظام تربیت و پرورش داخلی در صفوف اخوانی‌ها را نشان می‌دهد.

عوامل و عناصر اصلیِ تربیت و اهداف آن

جمعیت اخوان‌المسلمین ابزارها و راهکارهای متعددی را در زمینه تربیت و پرورشِ داخلی مدنظر قرار داده است. با این حال، ضرباتی که اخوانی‌ها در مراحل تاریخی مختلف متحمل شده‌اند، ابزارهای مذکور را تحت تأثیر قرار داده است. می‌توان گفت که مهمترین خط مشی‌ای که اخوانی‌ها برای تربیت و پرورش داخلی روی آن تمرکز داشته‌اند، خط‌مشیِ تشکیل «نظام خانوادگی» بوده است. این نظام در واقع در زمینه تربیت و پرورش، نقش مهم و اساسی را در ساختار جمعیت اخوان‌المسلمین ایفاء کرده است.

نظام خانوادگی

همانطور که گفته شد تشکیل نظام خانوادگی مهمترین چارچوبی است که اخوان‌المسلمین در فرایند تربیت و پرورش داخلی بر آن تکیه می‌کند. این نظام متشکل از مجموعه‌ای از اعضاء است که رشته‌های سازمانی و تربیتیِ واحد آن‌ها را به یکدیگر پیوند می‌دهند. اعضای یک نظام خانوادگی به صورت دوره‌ای ـ معمولا هر هفته یک بار ـ با یکدیگر دیدار می‌کنند. هریک از نظام‌های خانوادگی دارای مسئولی هستند که این مسئول با رهبران ارشد اخوان‌المسلمین در ارتباط است و به اخوانی‌ها در خصوص فعالیت‌های تربیتی و پرورشی گزارش می‌دهد. مسئول مذکور در واقع بر فرایند تربیت و پرورش در ساختار هر نظام خانوادگی نظارت می‌کند. نکته قابل تأمل در این زمینه، آن است که روی آوردن اخوانی‌ها به تشکیل سلسله نظام‌های خانوادگی برای بهبود فرایند تربیت و پرورش موجب ایجاد موجی از تنش‌ها از سوی حکومت «مصطفی النحاس پاشا» شد. به دنبال ظهور و بروز تنش‌های مذکور، النحاس پاشا از حسن البنا خواست تا از نامزدی برای ورود به پارلمان صرف نظر کند. او همچنین در مقابله و مواجهه با اخوان‌المسلمین پا را فراتر نهاد و در سال 1943 میلادی دستور تعطیلی تمامی شعبه‌های جمعیت اخوان‌المسلمین در استان‌های مختلف را صادر کرد. این در حالی است که دفتر مرکزی اخوان‌المسلمین در آن زمان نیز تحت کنترل قرار گرفت.

«علی عبدالحلیم محمود» از مشایخ الازهر در سخنانی تأکید می‌کند: «پس از دستور نخست‌وزیر مصر برای بازگشایی شعبه‌های تعطیل‌شده اخوان‌المسلمین یک نشست بزرگ میان رهبران جمعیت برگزار شد. مهمترین مسأله‌ای که در جریان این نشست بزرگ مورد بحث و بررسی قرار گرفت، قانون نظام‌های خانوادگی بود» (5). بر اساس آنچه که گفته شد، اخوان‌المسلمین حتی در شرایطی که فشارهای امنیتی وجود داشته‌ است از تکیه بر نظام خانوادگی در عرصه تربیت و پرورش صرف نظر نکرده است. «حسام تمام» تأکید دارد: «خانواده در حقیقت دژ مستحکم هریک از اعضای اخوان‌المسلمین محسوب می‌شود. لذا نه فشارهای گسترده و نه ضربات امنیتی که به اخوانی‌ها وارد شد، موجب نشد تا آن‌ها از مهمترین ابزار خود در تربیت و پرورش دست بکشند.

اهداف تربیتیِ عمومی و ویژه

اخوان‌المسلمین در جریان فرایند تربیت و پرورش سلسله اهداف عمومی و ویژه را مدنظر قرار داد. از جمله اهداف عمومی این بوده است که فرد به گونه‌ای پرورش پیدا کند که بتواند به صورت تکامل‌یافته در مسیر معاد و معاش گام بردارد. یکی دیگر از جنبه‌های تربیت و پرورش عمومی اعضای اخوان‌المسلمین به ارائه آموزش به آن‌ها در خصوص شناخت جریان‌های دوست و دشمنِ این جمعیت تعلق دارد. نقش‌آفرینی در کارها و فعالیت‌های خیرخواهانه نیز ازجمله دیگر ابعاد تربیت و پرورش عمومی محسوب می‌شود. ارائه آموزش در زمینه آداب و تعالیم اسلامی و اخلاقی و نیز لزوم اصلاح شخصیت ازجمله دیگر محورهای پرورش عمومی است. اما در عرصه تربیت و پرورش ویژه نیز اخوان‌المسلمین تربیتِ رهبرانِ صالح را مدنظر قرار داده است. به همین منظور، این جمعیت با ارائه آموزش‌های فشرده به اعضای خود تلاش کرده است تا آن‌ها را با شیوه‌های رهبری درست و شایسته آشنا سازد.(6) بر اساس اهداف والایی که حسن البنا در خصوص تربیت و پرورش اعضای اخوان‌المسلمین از آن‌ها سخن گفته بود، برنامه‌های مختلفی نیز برای ارائه آموزش به اعضاء در عرصه‌های تحقیقات و پژوهش‌های علمی، اجتماعی و سیاسی، حرفه‌های گوناگون، ورزش و … در نظر گرفته شد.(7)

سیاست و امور عمومی

سیاست و اهتمام به امور عمومی نه‌تنها هیچگاه از اندیشه جمعیت اخوان‌المسلمین به دور نبوده بلکه همواره جزئی اصیل و جدایی‌ناپذیر از این اندیشه بوده است. بسیاری از نگاشته‌های حسن البنا سرشار از اهتمام وی به مسائل و قضایای سیاسی است. در این نگاشته‎‌ها سخنان زیادی پیرامون حکومت و حکومت‌داری، نظام پارلمانی، انتخابات، اصلاحات، مسائل اقتصادی و… به چشم می‌خورَد. حسن البنا در یکی از مطالب خود در خصوص حکومت اسلامی می‌نویسد: «ما می‌خواهیم حکومت اسلامی یک حکومت صالح باشد. ما به دنبال آن هستیم تا امّت‌مان یک امّت عزیز در داخل و خارج از مصر باشد». حسن البنا همچنین در نگاشته‌های خود بر موارد ذیل تأکید کرده است:

  • لزوم اصلاح قانون اساسی مصر
  • تعدیل معاهده مصر ـ انگلیس به گونه‌ای که حاکمیت ملی مصر و استقلال آن در داخل و خارج را حفظ کند
  • کمک به امّت عربی و اسلامی از طریق تمامی کانال‌ها به گونه‌ای که این امّت مسیر خود در دستیابی به استقلال و آزادی را تکمیل کند
  • مشارکت در حفظ صلح عمومی با گسترش فعالیت‌های تبلیغی اسلامی در سراسر جهان
  • تقویت ارتش و نیروی هوایی، زمینی و دریایی و فراهم کردن تسلیحات مورد نیاز آن

حسن البنا در سخنانش پیرامون خط مشیِ اقتصادی نیز می‌گوید: «ما می‌خواهیم اقتصادی داشته باشیم که در آن تنها از منابع خودمان استفاده کنیم و از طریق همین منابع به رفاه و آسایش دست یابیم»(8). با تمامی این‌‎ها، زمانی که به سخنان حسن البنا در خصوص سیاست و امور عمومی نگاه می‌کنیم به این نتیجه می‌رسیم که وی یا مطالبات جزئی را مطرح ساخته است و یا به مطالباتی اشاره کرده است که به اصول اسلامی کلی مرتبط هستند. بنابراین، نمی‌توان گفتمانِ سیاسی عمومی البنا را یک گفتمانِ تکامل‌یافته و یک گفتمانِ واضح برای حکومتداری و اداره اقتصاد و روابط خارجی، معرفی کرد. به طور کلی، این گفتمان بیانگر اهداف، غایات، اصول و نیز برخی مطالبات تفصیلی است و نمی‌توان آن را در قالب یک استراتژی کامل و فراگیر قلمداد کرد. پس از مرگ البنا نیز اهتمام به سیاست و امور کلی در ساختار جمعیت اخوان‌المسلمین ادامه پیدا کرد، زیرا این جمعیت به تبیین آراء و مواضع سیاسی خود در عرصه‌های مختلف مانند مشارکت زنان در فعالیت‌های سیاسی و … ادامه داد(9).

آیا سازمان اخوان‌المسلمین و تربیت و پرورش داخلی آن، محقق کننده شمولیت بوده است؟

سخنان رهبران مختلف جمعیت اخوان‌المسلمین و همچنین اعضای ارشد این جمعیت جملگی سرشار از «شمولیتِ اسلام» است. آن‌ها همگی اعلام می‌کنند که اسلام یک نظام کاملا فراگیر است که تمامی ابعاد و زمینه‌های زندگانی را سروسامان می‌بخشد. البته ما در اینجا به دنبال بررسی اندیشه مطرح‌شده توسط اخوان‌المسلمین نیستیم بلکه می‌خواهیم آن را با خط مشیِ عملگرایانه اخوانی‌ها تطابق دهیم. زمانی که می‌خواهیم میان تئوری شمولیت اسلام و نحوه عملکرد اخوان‌المسلمین بر اساس این تئوری مقایسه انجام دهیم، به این نتیجه می‌رسیم که اندیشه اخوانی‌ها یعنی قائل بودن به شمولیت اسلام، در حوز‌ه‌های نظری و عملی با یکدیگر تطابق ندارد. واقعیت آن است که معانی و مفاهیمی که همواره در داخل ساختار جمعیت اخوان‌المسلمین روی آن‌ها تأکید شده است، جملگی در برخی از ابعاد و جوانب محدود و محصور بوده‌اند. به عنوان نمونه، این مفاهیم همواره در مرکزیتِ شمولیت اسلام، عبادت، اخلاص، اعتقاد به ربانیت، انجام فرائض، اهتمام به رفتارهای اخلاقی، به جای آوردن حق برادریِ اسلامی، حرام و حلال بودن اموال و دارایی، لزوم اعتماد به رهبرانِ سازمان، تبعیت از رهبرانِ سازمان و… محدود و محصور بوده‌اند (10). بدیهی است که حاکم بودن چنین فرهنگی بر ساختار اخوان‌المسلمین نمی‌تواند زمینه‌ساز تحقق اهداف بزرگ این جمعیت باشد؛ اهدافی که حسن البنا به آن اشاره کرده است.

بر اساس آنچه که گفته شد، فاصله و شکاف موجود میان تئوری اخوانی‌ها و نحوه عملکرد آن‌ها بر اساس این تئوری آشکار گشت. این مسأله در خصوص اهتمام به مسائل و قضایای سیاسی بیش از جوانب دیگر آشکار شده است. درست به همین دلیل است که ما در صفوف اخوان‌المسلمین شاهد فقدان یک هدف سیاسی مشخص که با امور عمومی مرتبط باشد، هستیم. افزون براین، اخوانی‌ها نسبت به ماهیتِ شایستگی‌هایی که می‌بایست در اعضای خود ایجاد کنند، برآورد درستی نداشته‌اند. به همین دلیل است که آن‌ها نتوانستند اعضای خود را به گونه‌ای که با اهداف بزرگ جمعیت و نیز تئوری شمولیت اسلام تناسب باشد، پرورش دهند.

پایان

در پایان لازم است بر روی این مسأله تأکید کنیم که اهداف و غایات بزرگی که حسن البنا در نگاشته‌های مختلف خود به آن‌ها اشاره کرد، در طرح‌ها و برنامه‌های عملیاتیِ فرهنگی و پرورشیِ جمعیت اخوان‌المسلمین نمود پیدا نکرد. جمعیت اخوان‌المسلمین همواره در طول تاریخ خود تلاش کرد تا تنها به تئوریِ شمولیت اسلام پایبند باشد. آن‌ها حتی در زمانی که تحت شدیدترین فشارهای سیاسی و امنیتی نیز قرار گرفتند از این تئوری دست نکشیدند اما هیچ گام عملی‌ای را در راستای تحقق این اندیشه یعنی همان شمولیتِ اسلام برنداشتند و پروژه‌هایی را که می‌بایست در این عرصه پیاده‌سازی می‌کردند، عملیاتی نساختند. شاید این جمعیت، برداشتن گام‌های مناسب برای به منصه ظهور گذاشتن تئوری شمولیتِ اسلام در عرصه عمل را به زمانی دیگری که هنوز فرا نرسیده، موکول کرده است. شاید وقت آن فرا رسیده است که جوانان اخوان‌المسلمین به صورت عمیق در وضعیت داخلی این جمعیت تأمل کنند و این سؤال را مطرح سازند که چگونه اخوان‌المسلمین همواره کلیات را مدنظر قرار داده و در عرصه عمل هیچ پیشرفتی برای عملیاتی ساختن تئوری‌های خود حاصل نکرده است. شاید برخی پاسخ گفتن به این مسأله اینگونه استدلال بیاورند که اخوان‌المسلمین در ادوار تاریخی گوناگون به ویژه در زمان حکمرانی «حسنی مبارک» با فشارهای سیاسی و امنیتی فراوانی مواجه بوده است اما با این حال، این خفقان سیاسی و امنیتی نمی‌تواند توجیه مناسبی برای درجا زدن طرز تفکر و نگرش فکری اخوانی‌ها باشد؛ طرز تفکر و نگرشی که همواره به نقطه آغازین خود بازگشته و همان شعارها، اهداف و آرمان‌های همیشگی را مطرح ساخته است (11).

 پانوشت:

1ـ  مصطفی الطحان، امام حسن البنا، کویت، مرکز پژوهش‌های اسلامی 2008، ص 113، اهمیت کتاب در این است که توسط یکی از اعضای جمعیت اخوان‌المسلمین به رشته تحریر درآمده است.

2ـ حسن البنا، مجموعه رسائل امام البنا، رساله «المؤتمر الخامس»، قاهره دار التوزیع 2006، ص 334

3ـ طارق البشری، ویژگی‌های کلیِ اندیشه سیاسی ـ اسلامی معاصر، قاهره، دار الشروق، 1996، ص 25

4ـ حسن البنا، مجموعه رسائل امام البنا، رساله التعالیم، قاهره، دار التوزیع 2006، ص 280 ـ 278

5ـ  علی عبدالحلیم محمود، خط مشی تربیت و پرورش نزد اخوان‌المسلمین، المنصوره دار الوفاء، 1990، ص 123

6ـ همان منبع، ص 128 ـ 125

7ـ همان منبع، ص 179

8ـ حسن البنا، مجموعه رسائل امام البنا رساله نظام حکومتی، قاهره، دار التوزیع، 2006، صفحه 654

9ـ مصطفی الطحان، امام حسن البنا، کویت مرکز پژوهش‌های اسلامی 2008، ص 143

10ـ یاسر فتحی، بررسی گرایشات جوانان جمعیت اخوان‌المسلمین در مصر، کنفرانس «نسل‌ها و انتقال دموکراتیک»، مرکز عربی پژوهش‌های سیاسی، تونس سپتامبر 2017

11ـ آراء و دیدگاه‌های موجود در این متن بیانگر اعتقاد نویسنده آن است و لزوما نشان‌دهنده مواضع «المعهد المصری للدراسات السیاسیه و الاستراتیجیه» نیست

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا