جریان شناسیجریان شناسی سیاسی

تجربه اخوان‌المسلمین در اردن؛ از ائتلاف با حکومت تا تبدیل شدن به اپوزیسیون

منبع: عربی 21

ترجمه: رامین حسین آبادیان

جمعیت اخوان‌المسلمین در مقایسه با سلسله جریان‌هایِ برخوردار از گرایش اسلام سیاسی در اردن، بیشترین و برجسته‌ترین حضور را در این کشور دارد. ریشه‌های این جمعیت در عمق جامعه اردن به چشم می‌خورد. علت هم آن است که جمعیت اخوان‌المسلمین در مقایسه با سایر جریان‌های اسلام‌گرا در اردن سازمان‌یافته‌تر بوده و از همین‌روی، هواداران بیشتری نیز دارد. این جمعیت فراز و فرودهای بسیاری را در طول مراحل مختلف تاریخ سپری کرده است؛ به گونه‌ای که گاهی با نظام سیاسی حاکم در اردن وارد ائتلاف و هم‌پیمانی شده و گاهی دیگر نیز در مقابل آن ایستاده است. جمعیت اخوان‌المسلمین همچنین فراز و نشیب‌های متعددی را در تعاملاتش با احزاب و جریان‌های سیاسی در اردن تجربه کرده است.

موج سلفی‌سازی

در کنار جمعیت اخوان‌المسلمین، اردن در دوره‌های آغازین دهه 50 قرن گذشته شاهد ظهور و بروز حزب التحریر بود. فعالیت‌های این حزب در اردن، در طول تاریخ به استثنای دوره کوتاهی در اواسط دهه 50 قرن گذشته، ممنوع بوده است. با ورود موج مکتب‌های مختلف سلفیت به منطقه ازجمله افراطی‌ترین این مکتب‌ها یعنی وهابیت که در دهه 60 قرن گذشته اتفاق افتاد، اردن نیز به نوبه خود با موج گسترده‌ای از سلفی‌سازی در جامعه خود مواجه شد. به دنبال ورود این موج به اردن بود که صدها مسجد و انجمن دینی در اردن ایجاد شد. همچنین هزاران نفر از واعظان و مبلغانِ مکتب سلفیت در اردن ظهور و بروز پیدا کردند و همین مسأله موجب ایجاد موج گرایش‌های دسته‌جمعی به مکتب‌های مختلف سلفیت شد در اردن شد.

واقعیت آن است که سلفیه در اردن در زمینه ورودِ نظام‌مند و سازمان‌یافته به میدان سیاسی شکست خورد و فعالیت‌های خود را بر روی وعظ و ارشاد متمرکز ساخت. این جنبش [جنبش سلفی] از گروه‌ها و جنبش‌های همتای خود در میدان‌های جهاد بین‌المللی حمایت به عمل آورد و این حمایت‌ها به تشکیل یک جریان جهادی اردنی منجر شد؛ جریانی که فعالیت‌های خود را در سوریه و عراق و پیش از آن در افغانستان و بالکان، پایه‌ریزی کرد. افزون بر این، حزب ممنوعه التحریر در تشکیل یک قطب سیاسی در اردن ناکام ماند و در نتیجه چاره‌ای جز تداوم فعالیت‌های زیرزمینی خود در این کشور نیافت. بدین‌ترتیب، اردن در طول 3 دهه گذشته شاهد ظهور و بروز شماری از گروه‌ها و جنبش‌های اسلامی و تبلیغی بوده است که ازجمله آن‌ها می‌توان به جنبش‌های «دعوت و تبلیغ» و «احباش» اشاره کرد. در همین‌حال، در طول مدت زمان گذشته جنبش‌های فمینیستی اسلامی فراوانی تحت اسامی و عناوین مختلف در اردن تشکیل شدند.

جمعیت اخوان‌المسلمین و حکومت؛ از ائتلاف تا نبرد

تأسیس و شکل‌گیری جمعیت اخوان‌المسلمین با استقلال اردن از قیمومیت انگلیس همزمان شد و بدین‌ترتیب، اردن وارد عصر پادشاهی شد. روابط جمعیت اخوان‌المسلمین با نظام سیاسی حاکم در اردن در طول 7 دهه گذشته به 3 مرحله اصلی و اساسی تقسیم می‌شود؛ مراحل تأسیس و شکل‌گیری، شکوفایی، بحران و مناقشه.

مرحله تأسیس و شکل‌گیری؛ این مرحله در واقع دهه اول عمر جمعیت اخوان‌المسلمین را شامل می‌شود. در طول این مدت، جمعیتِ مادر در مصر رغبت و تمایل شدیدی نسبت به ایجاد شاخه‌های مختلفِ اخوان‌المسلمین در کشورهای مختلف عربی و اسلامی پیدا کرد. نظام سیاسی حاکم در اردن در آن زمان اعتماد به یک جنبش اسلامی یعنی اخوان‌المسلمین را در دستور کار قرار داد تا از این رهگذر مشروعیت دینی خود را تضمین کرده باشد. حکومت وقت اردن همچنین قصد داشت از نفوذ گسترده جمعیت اخوان‌المسلمین به نفع خود بهره‌برداری کرده تا بدین‌سان در میدان رقابت با پادشاهان کشورهای عربی دست برتر را داشته باشد.

مرحله شکوفایی؛ این مرحله به مدت بیش از 3 دهه به طول انجامید و با سال‌های طولانی‌ای از جنگ سرد میان 2 اردوگاه اتحاد جماهیر شوروی از یک سوی و بلوک غرب (ایالات متحده آمریکا، ناتو و کشورهای عربی) از سوی دیگر، همزمان شد. افزون براین، در این مرحله بود که سازمان آزادی‌بخش فلسطین تأسیس شد و به دنبال آن نبرد و مناقشه بر سَر نمایندگی گروه‌های سیاسی از مردم فلسطین آغاز گشت. جمعیت اخوان‌المسلمین در مواضع خود در قبال تمامی پرونده‌های مذکور ـــ به دلایلی که مجالی برای شرح آن‌ها در اینجا نیست ـــ در کنار نظام سیاسی حاکم در اردن ایستاد و با سایر جریان‌های اپوزیسیون در این کشور مبارزه کرد.

مرحله شکوفایی در تاریخ جمعیت اخوان‌المسلمین در اردن، مرحله‌ای است که این جمعیت در آن به امتیازات و دستاوردهای اقتصادی و اجتماعی مختلف دست پیدا کرد. همین امتیازات و دستاوردها موجب شد تا جمعیت اخوان‌المسلمین در ساختار حکومت‌های پی در پی در اردن نقش‌آفرینی داشته باشد. بدین‌ترتیب، این جمعیت مسئولیت‌هایی نظیر سکانداری وزارت آموزش و پرورش و همچنین ریاست دانشکده‌ها، دانشگاه‌ها و مدارس بزرگ را عهده‌دار شد. ازهمین‌روی، نسل‌های مختلفی که افکار و ایدئولوژی آن‌ها متأثر از جمعیت اخوان‌المسلمین و خط مشیِ این جمعیت بود، شکل گرفتند.

مرحله بحران و مناقشه؛ این مرحله که مرحله سوم محسوب می‌شود با پایان جنگ سرد میان اتحاد جماهیر شوروی و بلوک غرب، آغاز و با شروع نبرد عربی ـ اسرائیلی در منطقه همزمان شد. در این مرحله بود که جنبش حماس در فلسطین ظهور و بروز پیدا کرد؛ جنبشی که در واقع نشأت‌گرفته از جمعیتِ اخوان‌المسلمین در اردن و همچنین شاخه آن در فلسطین بود. بنابراین، می‌توان گفت که با این تحولات، عملا مرحله «جدایی استراتژیک» میان حکومت و جمعیت اخوان‌المسلمین در اردن کلید خورد. از آن زمان تاکنون تقریبا می‌توان گفت که حتی یک نقطه تعامل استراتژیک میان جمعیت اخوان‌المسلمین و نظام سیاسی حاکم در اردن به ثبت نرسید و از همین‌روی، مرحله «بحران و مناقشه» در تاریخ روابط دو طرف به صورت رسمی آغاز شد.

مرحله شکوفایی در تاریخ جمعیت اخوان‌المسلمین در اردن، مرحله‌ای است که این جمعیت در آن به امتیازات و دستاوردهای اقتصادی و اجتماعی مختلف دست پیدا کرد. همین امتیازات و دستاوردها موجب شد تا جمعیت اخوان‌المسلمین در ساختار حکومت‌های پی در پی در اردن نقش‌آفرینی داشته باشد. بدین‌ترتیب، این جمعیت مسئولیت‌هایی نظیر سکانداری وزارت آموزش و پرورش و همچنین ریاست دانشکده‌ها، دانشگاه‌ها و مدارس بزرگ را عهده‌دار شد.

مخالفت اخوان‌المسلمین با مذاکرات با اسرائیل

ورود اردن به مذاکرات با اسرائیل و امضای توافقنامه صلح با آن در سال 1994 میلادی یکی از اصلی‌ترین و سرنوشت‌سازترین ایستگاه‌های رویارویی اخوان‌المسلمین با نظام سیاسی اردن بود. این روند ادامه داشت تا اینکه جدایی میان اخوان‌المسلمین با نظام سیاسی حاکم در اردن در دوره «عبدالله دوم» بیش از پیش افزایش یافت و سلسله بحران‌های متعددی میان دو طرف اتفاق افتاد. تداوم این اختلافات و تعمیق آن‌ها موجب شد تا دیوار بی‌اعتمادی میان دو طرف روز به روز بالاتر برود. این اختلافات و جدایی‌ها به ویژه پس از پیروزی حماس در انتخابات فلسطین در سال 2006 میلادی و نیز ظهور و بروز انقلاب‌های موسوم به «بهار عربی»، تشدید شدند؛ انقلاب‌هایی که به دنبال آن جنبش‌های اسلامی مشابه اخوان‌المسلمین در شماری از کشورهای عربی روی کار آمدند. روی کار آمدن از جریان‎‌های اسلامی در تعدادی از کشورهای عربی پس از انقلاب‌های بهار عربی موجب شد تا اخوان‌المسلمین نیز تصور کند اردن هم می‌تواند در جرگه چنین کشورهایی قرار گیرد و مسیر آن‌ها را طی کند.

سلسله مواضع جمعیت اخوان‌المسلمین در قبال پیروزی جنبش حماس در انتخابات فلسطین و همچنین مواضع آن در قبال انقلاب‌های بهار عربی، باعث شد تا دولت اردن در اتاق‌های تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی خود خطوط قرمزی را در برابر این جمعیت ترسیم کند. اخوان‌المسلمین در اردن بر این باور بود که می‌تواند پیروزی‌ای مشابه آنچه را که حماس در انتخابات سال 2006 میلادی در فلسطین به دست آورد، کسب کند. شاید این تصور و باور اخوان‌المسلمین بود که باعث شد تا در سال 2007 میلادی بدترین انتخابات پارلمانی در تاریخ اردن برگزار بشود. علت این مسأله هم آن بود که دولت با دخالت‌های مکرر خود در انتخابات پارلمانی مذکور تلاش کرد تا مانع از دستیابی اعضای جمعیت اخوان‌المسلمین به کرسی‌های متعدد در پارلمان شود. نتیجه اقدامات دولت آن شد که اخوانی‌ها از میان 110 کرسی، تنها 6 کرسی در پارلمان به دست آوردند. افزون براین، به صورت همزمان جمعیت «مرکز اسلامی» شاخه بزرگ  اقتصادی، اجتماعی و تربیتی اخوان‌المسلمین مصادره شد.

پس از تکیه زدن جمعیت اخوان‌المسلمین و شماری دیگر از متحدان آن بر اریکه قدرت در چند کشور عربی، دولتمردان اردن احساس کردند که اخوانی‌ها به دنبال مقابله با نظام سیاسی در این کشور هستند و نه مشارکت در این نظام. از همین‌روی، در نیمه دوم سال 2013 میلادی و پس از سقوط نظام محمد مرسی در مصر، دولتمردان اردن اقدامات خود علیه جمعیت اخوان‌المسلمین را کلید زدند و می‌توان گفت که این اقدامات به صورت کاملا بی‌سابقه‌ای جمعیت مذکور را هدف قرار داد.

بحران‌های داخلی اخوان‌المسلمین

در طول سال‌های بحران و مناقشه میان جمعیت اخوان‌المسلمین با نظام سیاسی حاکم در اردن، این جمعیت با بحران‌های داخلی بی‌سابقه‌ای نیز مواجه شد. این بحران‌ها در نیمه دوم دهه 90 قرن گذشته و با خروج رهبران تاریخی و ذی‌نفوذ اخوان‌المسلمین از صفوف این جمعیت، آغاز شدند. برخی از این رهبرانِ جداشده از اخوان به نظام سیاسی اردن ملحق شدند. اولین موج جدایی‌ها از اخوان‌المسلمین اردن به شکل‌گیری و تأسیس حزب «الوسط الاسلامی» در سال 2001 میلادی منجر شد. پس از آن نیز جدایی‌های دیگری از صفوف اخوان‌المسلمین اتفاق افتاد و در نتیجه این مرحله از جدایی‌ها هم احزاب و جریان‌های جدیدی در طول 3 سال گذشته شکل گرفتند. ازجمله این احزاب و جریان‌ها می‌توان به حزب «کنگره ملی»، «زمزم» و «مشارکت و نجات» اشاره کرد. علاوه‌براین، شکاف‌ها ادامه پیدا کرد تا اینکه جمعیت موسوم به «جماعت اخوان‌المسلمین» از بطن «اخوان‌المسلمینِ مادر» تشکیل شد. رهبری این جریان‌ها، گروه‌ها و جمعیت‌های جداشده از اخوان‌المسلمین را 2 تَن از ناظران عمومی سابق اخوان‌المسلمین و همچنین شماری از رهبران تاریخی پیشین این جمعیت، برعهده گرفتند.

اخوان‌المسلمین در اردن بر این باور بود که می‌تواند پیروزی‌ای مشابه آنچه را که حماس در انتخابات سال 2006 میلادی در فلسطین به دست آورد، کسب کند. شاید این تصور و باور اخوان‌المسلمین بود که باعث شد تا در سال 2007 میلادی بدترین انتخابات پارلمانی در تاریخ اردن برگزار بشود. علت این مسأله هم آن بود که دولت با دخالت‌های مکرر خود در انتخابات پارلمانی مذکور تلاش کرد تا مانع از دستیابی اعضای جمعیت اخوان‌المسلمین به کرسی‌های متعدد در پارلمان شود. نتیجه اقدامات دولت آن شد که اخوانی‌ها از میان 110 کرسی، تنها 6 کرسی در پارلمان به دست آوردند.

با تمامی این‌ها، اختلافات و مناقشات در داخل صفوف اخوان‌المسلمین حتی با تداوم سلسله موج‎‌های جدایی هم متوقف نشد. علت هم آن است که هنوز اختلافاتی در داخل «اخوان‌المسلمینِ مادر» وجود دارد. مهمترین محور اختلافات در داخل اخوان‌المسلمین «مناقشه هویتی» است. در نتیجه این مناقشه هویتی، بسیاری از رهبران اخوان‌المسلمین که اصالت آن‌ها به شرق اردن بازمی‌گشت، از این جمعیت خارج شدند.

اختلافات جداشدگان عموما بر سَر اولویت‌ها، برنامه‌ها و روابط اخوان با جنبش حماس و همچنین نظام حاکم در اردن بود. افزون بر این، در عرصه خط مشی سیاسی و ایدئولوژیکِ اخوان‌المسلمین مجادلات فراوانی میان دو جریان سنت‌گرا (محافظه‌کار) و پراگماتیسم (عمل‌گرا) در داخل این جمعیت اتفاق افتاد. حامیان هر دو جریان با در نظر گرفتن تجربه «بحران در روابط با نظام حاکم در اردن» و همچنین با مورد توجه قرار دادن «تجربه‌های جریان‌ها و گروه‌های اسلام‌گرا در کشورهای مختلف منطقه» ازجمله شکست‌ها و پیروزی‌های آن‌ها، از ایده و عقیده خود دفاع می‌کردند.

جدایی شمار زیادی از اعضای اخوان‌المسلمین از این گروه طی 20 سال گذشته از وجود بسیاری از بحران‌ها در داخل ساختار اخوان پرده برداشت. اخوان‌المسلمین در مدیریت این بحران‌ها و اختلافات در صفوف خود ناکام ماند و جریان‌های مختلف وابسته به آن به اتهام‌زنی علیه یکدیگر مبادرت ورزیدند. در این مناقشات و مجادلات میان رهبران مختلف اخوان‌المسلمین و همچنین میان جریان‌های مختلف وابسته به این گروه، از ابزارهای نامشروع نیز استفاده شد؛ مسأله‌ای که اعتبار اخوانی‌ها را زیر سؤال برد و از هیبت آن‌ها کاست.

در هر صورت، اخوان‌المسلمین در سال 2016 یعنی پس از گذشت 7 دهه از تأسیس این جمعیت، از طریق شاخه سیاسی خود یعنی جبهه «عمل اسلامی» در هجدهمین انتخابات پارلمانی اردن شرکت کرد. این جبهه در جریان انتخابات پارلمانی اردن موفق به کسب 15 کرسی از 130 کرسی پارلمان شد. بنابراین، جبهه «عمل اسلامی» به عنوان بزرگترین حزب اپوزیسیون نظام حاکم در اردن به پارلمان راه پیدا کرد و از این رهگذر، مشروعیت مردمی به دست آورد؛ مشروعیتی که به شدت به آن نیازمند بود. علت این مسأله هم آن است که نظام حاکم در اردن به صورت کاملا هدفمند و برنامه‌ریزی‌شده، مشروعیت «عمل اسلامی» را در آستانه برگزاری انتخابات پارلمانی هدف قرار داده بود.

سناریوهای آینده

اگر بخواهیم در رابطه با آینده سخن بگوییم، می‌توانیم به 3 سناریو اشاره کنیم؛ سناریوهایی که ممکن است روابط میان اخوان‌المسلمین و نظام حاکم در اردن بر مبنای آن‌ها ساماندهی شوند.

اول؛ سناریوی «مدارا و همزیستی مسالمت‌آمیز»

این سناریو در مقایسه با 2 سناریوی دیگر که ذکر خواهند شد، محتمل‌تر است. در این سناریو فراز و فرودها در روابط میان اخوان‌المسلمین و نظام حاکم در اردن ادامه پیدا خواهد کرد به گونه‌ای که 2 طرف نه به دوران هم‌پیمانی با یکدیگر در گذشته باز می‌گردند و نه دست به مقابله و رویارویی جدی با یکدیگر می‎‌زنند.

دوم؛ سناریوی «همکاری»

تحقق این سناریو مسلتزم وجود نیاز دو طرف به یکدیگر برای همکاری مشترک است. به عنوان نمونه، اگر روابط میان نظام حاکم در اردن با احزاب و جریان‌های اسلام‌گرای افراطی‌تر وخیم شود، به نوعی زمینه برای همکاری مشترک حکومت و اخوان در عرصه مقابله با این جریان‌ها فراهم خواهد شد.

سوم؛ سناریوی «درگیری و اصطکاک»

این سناریو در حالی اتفاق خواهد افتاد که روابط میان اخوان‌المسلمین و حکومت اردن به نقطه‌ای برسد که کنترل و مهار اختلافات میان دو طرف بسیار سخت باشد. تحقق چنین سناریویی در سایه پیشینه تاریخی روابط میان اخوان و نظام سیاسی حاکم در اردن، غیرمحتمل به نظر می‌رسد. در واقع، نظام‌های سیاسی حاکم در اردن همواره راهکار میانه را در تعامل با اخوان‌المسلمین انتخاب کرده‌اند؛ یعنی نه مانند تونس و مصر، این گروه را به طور کامل در قدرت مشارکت داده‌اند و نه مانند مصر و امارات، آن را به طور کامل از گردونه قدرت خارج ساخته‌اند.

جدایی شمار زیادی از اعضای اخوان‌المسلمین از این گروه طی 20 سال گذشته از وجود بسیاری از بحران‌ها در داخل ساختار اخوان پرده برداشت. اخوان‌المسلمین در مدیریت این بحران‌ها و اختلافات در صفوف خود ناکام ماند و جریان‌های مختلف وابسته به آن به اتهام‌زنی علیه یکدیگر مبادرت ورزیدند. در این مناقشات و مجادلات میان رهبران مختلف اخوان‌المسلمین و همچنین میان جریان‌های مختلف وابسته به این گروه، از ابزارهای نامشروع نیز استفاده شد؛ مسأله‌ای که اعتبار اخوانی‌ها را زیر سؤال برد و از هیبت آن‌ها کاست.

سیاست مهار اختلافات و درگیری‌ها

افزون بر آنچه که گفته شد این امید نیز در صحنه اردن وجود دارد که یک سناریوی چهارم ـ فارغ از 3 سناریوی مذکور ـ در این کشور محقق گردد؛ سناریویی که هسته‌های یک «برنامه اقدام ملی» را شکل می‌دهد و نیروهای اصلاح‌گر، فرهیخته و مؤسسات مختلف برای تحقق اهداف این برنامه اقدام ملی، وارد عمل می‌شوند تا بدین‌ترتیب، بحران عمومی در اردن و نه فقط در جمعیت اخوان‌المسلمین، پشت سر گذاشته شود. تحقق این سناریو مستلزم درک عمیق نظام حاکم از لزوم آغاز روند اصلاح سیاسیِ ریشه‌ای و ضرورت ایجاد یک تحول دموکراتیک، است. در این صورت، اعتماد شهروندان اردنی و به ویژه جوانان نسبت به روند سیاسی کشورشان بازیابی شده و شکاف اعتماد به نهادها و مؤسسات وابسته به حکومت پُر می‌شود.

تحقق این سناریو همچنین مستلزم برداشتن گام‌های سیاسی برای مهار اختلافات و درگیری‌ها با جمعیت اخوان‌المسلمین به جای متوسل شدن به سیاست‌های تنگ‌نظرانه در قبال این گروه است. حکومت اردن برای مهار اختلافات باید از بازی با کارت «جریان‌های سلفی» به منظور تضعیف اخوان‌المسلمین دست بردارد. ظهور و بروز این سناریو همچنین به مسأله دیگری نیز بستگی دارد و آن بازگشت اعتماد میان احزاب و گروه‌های سیاسی مختلف در اردن است. بی‌اعتمادی میان گروه‌های سیاسی در اردن با شروع بحران سوریه، آغاز شد. در این هنگام بود که احزاب سیاسی اردن به دو گروه حامی نظام حاکم در سوریه و اپوزیسیون آن تقسیم شدند. لذا در سناریوی چهارم، تمامی طرف‌های سیاسی می‌بایست وارد گفتگوهای فراگیر شوند تا بتوانند به توافقات ملی استراتژیک پیرامون مرحله انتقال به سمت دموکراسی دست پیدا کنند.

درس‌های دردناک بهار عربی

در نقطه مقابل، جمعیت اخوان‌المسلمین نیز باید از درس‌های دردناک بهار عربی الهام گیرد و از تجربیات حکمرانی اسلام‌گرایان در بسیاری از کشورهای عربی استفاده کند. جمعیت اخوان‌المسلمین باید به این درک برسد که آینده جریان‌های اسلام‌گرا در گرو تفکیک قائل شدن آن‌ها میان مباحث سیاسی و تبلیغی است. این جمعیت همچنین باید به صورت فزاینده در راستای تعمیق اصول و ارزش‌های «آزادی»، «جمع‌گرایی و چند حزبی» و «احترام به دیگران» گام بردارد؛ کمااینکه باید به قواعد روند دموکراسی و نتایج حاصل از آن نیز پایبند باشد.

علاوه‌براین، احزاب و جریان‌های فکری و سیاسی دیگر نیز باید بدانند که بحران در اردن دامن آن‌ها را نیز خواهد گرفت و از همین‌روی، آن‌ها هم باید به مسئولیت‌های خود در جامعه اردن عمل کنند. ازجمله مسئولیت‌های احزاب و جریان‌های فکری و سیاسی می‌توان به ورود آن‌ها به پروژه اصلاح‌گرایانه در عرصه ملی اشاره کرد. این احزاب و جریان‌ها باید بدانند که  ارتباط سازنده با حکومت اردن و همچنین اخوان‌المسلمین یک راهکار منطقی در برابر سیاست غیر منطقیِ جانبداری از هریک از طرف‌های درگیر علیه دیگری است. بدیهی است که تداوم دوقطبی میان حکومت اردن و اخوان‌المسلمین نمی‌تواند هیچیک از منافع و مصالح احزاب و جریان‌های فکری و سیاسی را تأمین کند.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا