جریان شناسیجریان شناسی سیاسیشمال آفریقاکشور شناخت

اخوان‌المسلمین در مصر؛ چالش‌های موجود و گزینه‌های مواجهه

ممدوح المنیّر – المعهد المصری للدراسات

ترجمه: رامین حسین آبادیان 

پس از افزایش یافتن موج درخواست‌ها برای آزاد کردن زندانیان در زندان‌های مختلف مصر در سایه شیوع ویروس کرونا در این کشور، بحران جمعیت اخوان‌المسلمین با نظامِ کنونی بار دیگر در صدر دیگر رویدادها قرار گرفت. درحال حاضر بسیاری از رهبران جمعیت اخوان‌المسلمین در زمره پزشکان حاذق در حوزه‌های تخصصی خود قرار دارند و حتی یکی از آن‌ها پیشتر موفق شده بود دارویی را برای درمان یکی از بیماری‌های واگیردارِ هم‌خانواده با کرونا بیابد. تاکنون تلاش شده است تا تمامی درخواست‌ها برای آزادی زندانیان در زندان‌های سراسر مصر در چارچوب یک اقدام انسانی و به دور از هرگونه جنبه و قالب سیاسی مطرح شوند. در این پژوهش تلاش می‌کنیم روی این مسأله متمرکز شویم که جمعیت اخوان‌المسلمین چگونه می‌تواند ضمن بازیابی قدرت سابق خود به نقش ملیِ خویش به عنوان یکی از اجزاء تشکیل‌دهنده جامعه مصر عمل کند. برای اینکه بتوانیم راهکارهای مؤثر در این زمینه را مورد بررسی قرار دهیم، باید بحران کنونی در مصر را به صورت واقع‌بینانه تحلیل کنیم تا بدین‌ترتیب، مجموعه افکار و اندیشه‌هایی شکل گیرند که بتوانند یک نقشه راه عملی را جهت مقابله با بحران کنونی ارائه دهند.

به اعتقاد من جمعیت اخوان‌المسلمین از یک بحران اندیشه‌ای رنج می‌بَرَد و این بحران در واقع جزئی جدایی‌ناپذیر از سلسله بحران‌های داخلی کنونی جمعیت مذکور محسوب می‌شود. چنین بحرانی موجب شده است تا اخوان‌المسلمین تا حدود زیادی قدرت و نقش مهم گذشته خود را از دست بدهد. ذکر این نکته نیز ضروری است که در پژوهشِ پیشِ‌روی به سلسله عوامل ذاتی و داخلی جمعیت اخوان‌المسلمین اشاره خواهد شد و نه عوامل خارجی؛ هرچند که عوامل خارجی نظیر فشارهای امنیتیِ پی در پی و… نیز در شکل‌گیری بحران در صفوف اخوان‌المسلمین مؤثر بوده‌اند. مسأله آن است که حتی زمانی که دیگر خبری از فشارهای امنیتی خارجی نبود، بحران در صفوف اخوان‌المسلمین به همان شکل سابق ادامه پیدا کرد و درست به همین دلیل است که می‌گوییم عوامل خارجی به تنهایی نمی‌توانند در شکل‌گیری بحران در صفوف این جمعیت مؤثر بوده باشند.

مبحث اول؛ اخوان‌المسلمین و چالش‌هایِ موجود

برای اینکه به طور کامل به میزان اهمیت بحرانِ فکری و اندیشه‌ای که جمعیت اخوان‌المسلمین هم‌اکنون با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند، پی ببریم باید علل و عوامل شکل‌گیری این بحران در محیط عربی و منطقه‌ای را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم. واقعیت آن است که درحال حاضر دو دیدگاه و نگرش در خصوص رسیدن به قدرت، در کشورهای جهان عرب حاکم است(1). دیدگاه اول می‌گوید که باید با توسل به سلاح، اقدامات خشونت‌آمیز و مبارزه با نظام‌های حاکم قدرت را به دست گرفت و این درحالی است که دیدگاه دوم معتقد است راهکارهای مسالمت‌آمیز و سنتی نظیر برگزاری انتخابات و… فرایند مناسب‌تری برای به قدرت رسیدن محسوب می‌شود. از سوی دیگر، استراتژی ایالات متحده آمریکا و غرب در جهان عرب این است که افرادی زمام امور را در دست داشته باشند که بتوانند منافع و مصالح اسرائیل و نیز امنیت آن را تأمین کنند. بنابراین، در چنین وضعیتی هیچ جایی برای شخصیت‌های مستقل در عرصه قدرت دیده نمی‌شود. علت این مسأله هم آن است که استقلالِ رأی در هر کشورِ عربی به مثابه ظهور و بروز تضاد و تعارض با منافع آمریکا و متحدانش است.

باید گفت که جمعیت اخوان‌المسلمین نیز با افکار، اندیشه‌ها و ایدئولوژی‌هایی که دارد یک جمعیت مستقل محسوب می‌شود و نه یک جمعیتِ وابسته. این همان چیزی است که باعث می‌شود تا محور غربی به این جمعیت به عنوان یک خطر برای خود بنگرد. اما این همه ماجراء نیست، چراکه اخوانی‌ها همچنین صاحبان پروژه تمدن اسلامی نیز به شمار می‌روند و این درحالی است که بسیاری از تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان غربی چنین چیزی را خطری برای تمدن و فرهنگ خود قلمداد می‌کنند. براساس آنچه که گفته شد، غرب همواره مسیر جلوگیری و ممانعت از به قدرت رسیدن جمعیت اخوان‌المسلمین را در پیش گرفته است. این بدان معناست که غرب تمامی کانال‌های سیاسی و مسالمت‌آمیز را مسدود ساخته است. غرب خود نیز به خوبی می‌داند که چنین اقدامی به مثابه باز گذاشتن کانال‌های نظامی و اقدامات مسلحانه است؛ مسأله‌ای که پیامدهای وخیمی برای متحدان آن در منطقه به دنبال خواهد داشت.

جمعیت اخوان‌المسلمین از یک بحران اندیشه‌ای رنج می‌بَرَد و این بحران در واقع جزئی جدایی‌ناپذیر از سلسله بحران‌های داخلی کنونی جمعیت مذکور محسوب می‌شود. چنین بحرانی موجب شده است تا اخوان‌المسلمین تا حدود زیادی قدرت و نقش مهم گذشته خود را از دست بدهد.

اول؛ سرابِ قدرت

ازهمین‌روی، سران آمریکا و غرب برای حل و فصل معضل مذکور [احتمال متوسل شدن به اقدامات مسلحانه برای رسیدن به قدرت در جهان عرب] گزینه سومی را ایجاد کردند که من از آن به عنوان «سرابِ قدرت» یاد می‌کنم. براین اساس، آمریکا و غرب به احزاب، جریان‌ها و جنبش‌های سیاسی اجازه انجام فعالیت‌های سیاسی، ورود به پارلمان و مشارکت در دولت را می‌دهند و بدین‌ترتیب، بخش عظیمی از جوانانِ اسلام‌گرا را که خواهان تغییر نظام حاکم هستند، در فعالیت‌های سیاسی مشغول می‌سازند و آن‌ها را از گزینه تغییر نظام با توسل به زور و سلاح، منصرف می‌کنند. از اوایل دهه 80 یعنی در دوره «حسنی مبارک» بود که نظام حاکم به اخوان‌المسلمین اجازه داد تا در فعالیت‌های سیاسی پارلمانی مشارکت داشته باشد.(2) این درحالی است که نظام حسنی مبارک اخوانی‌ها را به رسمیت نمی‌شناخت اما امیدوار بود تا از این رهگذر، خطر گروه‌های مسلح اسلام‌گرا را دفع کند.

دوم؛ اخوان‌المسلمین و فعالیت‌های سیاسی

جمعیت اخوان‌المسلمین ورود به عرصه سیاسی را قبول کرد به این امید که بتواند از این طریق به تدریج به هدف خود در تکیه زدن بر اریکه قدرت دست پیدا کند. اخوانی‌ها پس از آنکه توانستند به پست‌هایی در وزارت و پارلمان دست پیدا کنند خود را بیش از پیش به هدفشان یعنی نشستن بر کرسی قدرت، نزدیک دیدند. نظام حاکم نیز به خوبی می‌دانست که حضور اخوان‌المسلمین در ساختار قدرت به معنای آن است که این جمعیتِ دارایِ پایگاه مردمی گسترده، به آن مشرعیت می‌دهد. درست به همین دلیل است که «عبدالفتاح السیسی» نیز پس از رسیدن به قدرت تلاش کرد تا شماری از وزرای خود را از میان اخوانی‌ها انتخاب کند تا بدین‌سان بتواند برای دولت خود مشروعیت کسب کند. با این‌حال، اخوان‌المسلمین با پیوستن به دولت السیسی مخالفت کرد و مورد سرکوب قرار گرفت.(3)

سوم؛ ممانعت از برخورداری اخوانی‌ها از ابزار قدرت

از آنجایی که نظام جهانی به رهبری ایالات متحده آمریکا مواردی نظیر سلاح، پول، اطلاعات و… را ازجمله مهمترین ابزارهای قدرت می‌داند، بنابراین اجازه نمی‌دهد کسی به این ابزار نزدیک شود. بنابراین، محال است به اخوانی‌ها و یا امثال آن‌ها اجازه داده شود تا به ابزارهای قدرت دست پیدا کنند. به عنوان نمونه، زمانی که جنبش حماس اقدام به تشکیل دولت در فلسطین کرد، آمریکایی‌ها سریعا آن را مورد محاصره قرار دادند. درهمین‌حال، زمانی که دکتر محمد مرسی در مصر به ریاست جمهوری رسید و نهادها، بودجه کشور، رسانه‌ها و قدرت در دستانش قرار گرفت، به یکباره کودتایی علیه او ترتیب داده شد. از سوی دیگر، مواجهه و رویارویی آمریکایی‌ها با انقلاب‌های بهار عربی به ویژه در تونس، مغرب و یمن نیز نشان داد که آن‌ها اجازه نمی‌دهند کسی حتی به سقفِ قدرت نزدیک بشود. لذا در خصوص اخوان‌المسلمین نیز آمریکایی‌ها همواره همین سیاست را در پیش گرفتند و تلاش کردند تا مانع از دستیابی آن به ابزارهای قدرت بشوند.

چهارم؛ تهدید به درج نام اخوان در لیست سیاه

زمانی که «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا تهدید کرد که اخوان‌المسلمین را به عنوان یک گروه تروریستی شناسایی می‌کند(4)، گفته شد که وی با هدف باج‌خواهی چنین تهدیدی را مطرح کرده است. با این‌حال، ترامپ چنین کاری نکرد، زیرا به خوبی می‌دانست که این اقدام موجب باز شدن کانال‌های فعالیت‎‌های مسلحانه خواهد شد و تمامی کانال‌های سیاسی و فرایندهای دیپلماتیک را مسدود خواهد کرد. واقعیت آن است که اخوان‌المسلمین دست گرفتن سلاح برای مواجهه با نظام حاکم را رد می‌کند و آن را خارج از چارچوب خط مشیِ مسالمت‌آمیز خود می‌داند اما نکته قابل تأمل آن است که رهبران این جمعیت کنترلی روی اعضای آن ندارند و نمی‌توانند از اقدامات مسلحانه آن‌ها جلوگیری به عمل آورند. من بر این باورم که اخوانی‌ها با یک معضل فکری و اندیشه‌ای مواجه هستند. آن‌ها بدون برخورداری از ابزارهای حقیقی به دنبال تکیه زدن بر اریکه قدرت هستند و در چنین شرایطی آمریکا و غرب آن‌ها را به سمت «سرابِ قدرت» رهنمون می‌سازند. آنچه که این بحران را بیش از پیش تشدید می‌کند، در حقیقت فقدان وجود شخصیت‌های اندیشه‌ایِ برجسته در صفوف جمعیت اخوان‌المسلمین است. اگر چنین شخصیت‎‌هایی در میان اخوانی‌ها بودند، آن‌ها اکنون می‌توانستند به اوضاع داخلی خود سر و سامان دهند.

پنجم؛ بحران اندیشمندان در داخل اخوان‌المسلمین

در دوران حکمرانی «جمال عبدالناصر» یکی از ویژگی‌های بارز و برجسته اخوان‌المسلمین این بود که در این جمعیت شماری از اندیشمندان و متفکرینِ بزرگ حضور داشتند؛ کسانی که توانستند پروژه فکری و تمدنی اخوان را بازتولید کنند. این گروه از اندیشمندان و متفکرین یا افکار و اندیشه‌های حسن البنا را تعمیق کردند و یا افکار و اندیشه‌های جدیدی را مطرح ساختند. ازجمله این اندیشمندان می‌توان به متفکر بزرگ و فیلسوفِ آن عصر یعنی سید قطب اشاره کرد. همچنین «شیخ محمد الغزالی»، «عبدالقادر عوده» و… نیز ازجمله دیگر اندیشمندان اخوان در آن عصر محسوب می‌شدند. درحال حاضر به دنبال ارزیابی اندیشه‌ای این متفکرینِ بزرگ نیستیم بلکه می‌خواهیم بگوییم که اخوانِ امروز فاقد چنین متفکرین و اندیشمندانی است. این درحالی است که اخوانی‌ها امروز با شرایطی به مراتب سخت‌تر از شرایطِ دوران حکمرانی عبدالناصر مواجه هستند.

ششم؛ نیاز به یک اندیشه مرکزیِ حقیقی

واقعیت آن است که جمیعت اخوان‌المسلمین درحال حاضر به یک اندیشه مرکزیِ حقیقی نیازمند است؛ اندیشه‌ای که بتواند آن را در عرصه عمل نیز اجرایی سازد. اخوان‌المسلمین به منظور عبور از چالش‌های فکری و اندیشه‌ای خود نیازمند بسیج تمامی ظرفیت‌ها و امکاناتِ موجود خود است.

مبحث دوم؛ اخوان‌المسلمین، گزینه‌های خروج از بحران و مسیر آینده

گزینه‌های جمعیت اخوان‌المسلمین برای خروج از بحران کنونی محدود است. خروج از این بحران نیازمند وجود شخصیت‌هایی است که توانایی رقم زدن تغییر و تحول را داشته باشند. در اینجا به برخی از گزینه‌های پیشِ‌رویِ اخوانی‌ها اشاره می‌کنیم؛

گزینه اول؛ عقب‌نشینی از ایفای نقش یا بازنگری در ساختار

یکی از گزینه‌های اخوان‌المسلمین این است که از ایفای نقش‌های خود در سطوح سیاسی و ملی(5) دست بکشد تا بدین‌ترتیب فشارهای نظام‌های سیاسی مختلف بر آن کاهش پیدا کند. راهکار جمعیت اخوان‌المسلمین در این گزینه، آن است که صرفا به یک جمعیتِ تبلیغی و دینی تبدیل شود. در چنین شرایطی، واضح است که اخوانی‌ها بخش مهمی از محبوبیت خود را از دست خواهند داد. یکی دیگر از راهکارهای اخوان این است که وارد درگیری‌های حقوقی با نظام‌های حاکم شود که این اقدام نیز در نتیجه به نفع آن تمام نخواهد شد. گزینه دیگری که در مقابل اخوانی‌ها قرار دارد این است که از شمولیتِ ساختار خود دست بکشند و این ساختار را به چند بخش مجزاء ازجمله احزاب سیاسی، اتحادیه‌ها، دانشگاه‌های دینی و مدنی، جنبش‌های جهادی، رسانه‌های خبری، جمعیت‌های خیریه‌ای و… تقسیم کنند و در این قالب به فعالیت‌های خود ادامه دهند. شاید برخی بگویند که اخوان هم‌اکنون نیز تمامی فعالیت‌های مذکور را انجام می‌دهد اما در حقیقت، همگان می‌دانند که این فعالیت‌ها تحت نظارت شدید سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی نظام‌های سیاسی انجام می‌شود. جداسازی بخش‌های مختلف در ساختار اخوان موجب خواهد شد تا هم از شدت و حدت نظارت‌ها بر آن کاسته شود و هم اینکه اخوانی‌ها نزد اقشار مختلف جامعه پایگاه اجتماعی داشته باشند.

تقریبا تمامی رهبران جمعیت اخوان‌المسلمین در حال حاضر بر مسالمت‌آمیز بودن فعالیت‌های خود و عدم کشیده شدن این فعالیت‌ها به عرصه نظامی تأکید دارند. آن‌ها صراحتا عنوان می‌کنند که به گزینه‌ای غیر از گزینه‌های مسالمت‌آمیز متوسل نمی‌شوند؛ کمااینکه صراحتا هم اعلام کرده‌اند کسانی که به گزینه خشونت‌ روی آورند در زمره جمعیت اخوان‌المسلمین نیستند. لذا استراتژی «عملیات مسلحانه» با هدف تکیه زدن بر اریکه قدرت، برای اخوان‌المسلمین غیرقابل اجراء است. علت این مسأله هم کاملا واضح است؛ اول اینکه جمعیت اخوان‌المسلمین اساسا متوسل شدن به هرگونه گزینه مسلحانه را رد می‌کند و دوم اینکه چنین گزینه‌ای دارای مشروعیت اخلاقی و ملی نزد مردم مصر نیست. این را نیز باید اضافه کرد که عملیاتی ساختن این گزینه در عرصه میدانی بسیار سخت خواهد بود.

گزینه دوم؛ تداوم انفعال

گزینه دیگری که در پیشِ روی اخوانی‌ها است، این است که همچنان به رویه فعلی خود ادامه دهند. در این سناریو، اخوان‌المسلمین منفعل باقی خواهد ماند و همچون گذشته بدون هیچگونه مقاومتی متحمل ضربات سنگینی خواهد شد. در این شرایط، اخوانی‌ها تنها به گذر زمان امید خواهند بست تا شاید دوران حکمرانی نظام حاکم به پایان برسد و یا یک انقلاب و کودتای جدید به وقوع بپیوندد.

گزینه سوم؛ عقب‌نشینی و تسلیم

گزینه دیگر جمعیت اخوان‌المسلمین این است که خود را تسلیم کودتای نظامیان کند و حکومت «عبدالفتاح السیاسی» را به رسمیت بشناسد. نکته مثبت این گزینه آن است که اگر نظام السیسی چنین چیزی را بپذیرد، ممکن است زندانیانِ اخوان آزاد شوند، اموال بلوکه شده بازگردانده شوند و اعدام‌ها نیز متوقف شوند. حتی ممکن است شرایط برای ازسرگیری فعالیت‌های اخوان نیز فراهم گردد. با این حال، باید گفت که چنین اقدامی به مثابه خودکُشی سیاسی و اخلاقی برای اخوان خواهد بود(6)، زیرا در پیش گرفتن چنین گزینه‌ای موجب شد تا این جمعیت دیگر هیچ یار و یاوری در میان هوادارانش نداشته باشد.

گزینه چهارم؛ ورود به فضای اصلاح‌گرایانه

اتخاذ چنین گزینه‌ای مستلزم آن است که اخوان‌المسلمین با ترکیب خود و نیز شخصیت‌ها و تاریخش می‌بایست خود را به عنوان یک جریان اصلاح‌گر مطرح کند و نه اساسا یک جریانِ انقلابی. با این حال، من بر این باورم که جمعیت اخوان‌المسلمین با وضعیتی که دارد عملا نمی‌تواند حداقل در شرایط کنونی چنین گزینه‌ای را پیاده‌سازی نماید. اخوانی‌ها برای بهره‌برداری از این گزینه می‌توانند از فعالیت‌های انقلابیِ میدانی و سیاسی دست بکشند(7) اما در عین حال از اصول و ارزش‌هایی که به آن اعتقاد دارند، عدول نکنند. به عنوان نمونه، جمعیت اخوان‌المسلمین می‌تواند مانند هر جریان دیگری کودتا در داخل مصر را رد کرده و با آن مخالفت نماید اما در عین حال در میدان عمل نیز هیچ کاری برای ساقط کردن آن انجام ندهد. حزب «الوسط» مصر یکی از نمونه‌هایی است که چنین اقدامی را انجام داده است(8).

یکی از نقاط مثبت این گزینه، آن است که موجب خواهد شد تا نظام حاکم فکر ریشه‌کن کردن جمعیت اخوان‌المسلمین را از سَر خود بیرون کرده و از شدت و حدت فشارهای امنیتی بر آن تا حدود زیادی بکاهد. اما به عقیده من یکی از مهمترین نقاط مثبت این گزینه آن است که نظام را در مواجهه با ملت قرار می‌دهد. بنابراین، برخلاف آنچه که عبدالفتاح السیسی می‌خواهد، چنین گزینه‌ای موجب می‌شود تا نظام حاکم به عنوان نظامی که تنها در برابر یک جریان سیاسی ایستاده است، جلوه داده نشود. افزون براین، گزینه مذکور باعث خواهد شد تا عمومِ ملت وظیفه و مسئولیت به اتمام رساندن انقلاب را بر روی دوش خود احساس کنند و اینگونه نیست که تنها یک قشر خاص از جامعه خود را ملزم به انجام چنین وظیفه و مسئولیتی بداند. در این حالت است که اقشار وسیعی از جامعه علیه نظام حاکم برمی‌خیزند و برای ساقط کردن کودتایِ صورت‌گرفته توسط نظامیان، تلاش می‌کنند. در این شرایط، مردم دیگر نظاره‌گر درگیری‌ها و مناقشات میان جمعیت اخوان‌المسلمین و نظام حاکم نخواهند بود، بلکه برای به شکست کشاندن کودتا وارد میدان می‌شوند.

فارغ از آنچه که گفته شد، گزینه مذکور دارای نقاط منفی نیز هست که باید به آن توجه شود. ازجمله نقاط منفی این گزینه آن است که نظام حاکم در مصر برای مقابله با اخوان‌المسلمین تغییر تاکتیک خواهد داد و از تمامی ظرفیت‌ها و امکانات رسانه‌ای، سیاسی و قانونی که در اختیار دارد، بهره‌برداری خواهد کرد. در واقع، نظام حاکم در مصر با جمعیت اخوان‌المسلمین درست به شیوه خودِ آن برخورد می‌کند به گونه‌ای که آن [اخوان] را وادار به تسلیم کند. اما اگر اخوانی‌ها در عرصه میدانی درست عمل کنند، می‌توانند از میزان فشارهای امنیتی بر خود تا حدود زیادی بکاهند (9). بدیهی است که چنین مسأله‌ای به آن‌ها کمک خواهد کرد تا پروژه خود را بهتر پیاده‌سازی نمایند. در این حالت، اگر همه چیز برعکس شود و تحولات به گونه‌ای دیگر رقم بخورند، این مسأله به معنای شکست اخوان‌المسلمین و پیروزی عبدالفتاح السیسی خواهد بود.

اینجاست که تمامی کسانی که کودتای نظامیان در مصر را رد می‌کردند، چاره‌ای جز عقب‌نشینی و تسلیم در برابر السیسی نخواهند داشت. این مسأله در نهایت نیز موجب خواهد شد تا بخش مهمی از پایگاه مردمی جمعیت اخوان‌المسلمین از بین برود. در این شرایط، قدرت جمعیت اخوان‌المسلمین در بازپس‌گیری پایگاه اجتماعیِ ازدست رفته و یا از دست دادن بیشتر این پایگاه اجتماعی، به میزان موفقیت عملکرد ساختارهای انقلابی آن بستگی دارد. آن زمان است که همگان خواهند فهمید که به کارگیری گزینه ورود به عرصه اصلاح‌گرایانه به نفع انقلاب بوده است و یا به ضرر آن. از سوی دیگر، گزینه دیگری نیز وجود دارد و آن هم انحلال جمعیت اخوان‌المسلمین و یا تعلیق فعالیت‌های آن است و برخی نیز چنین طرحی را مطرح ساخته‌اند. اما تاکنون رهبران اخوانی از چنین طرحی استقبال نکرده‌اند. من شخصا بر این باورم که در این لحظات و مراحل تاریخی، جمعیت اخوان‌المسلمین باید از قدرت، جرأت و شجاعت کافی برای دستیابی به خواسته‌ها و اهدافش برخوردار باشد.

گزینه پنجم؛ مقاومت مسلحانه

الگوی جهادی و یا مقاومت مسلحانه جزئی اصلی از ادبیات اخوان‌المسلمین محسوب می‌شود؛ کمااینکه این الگوی جهادی یکی از مهمترین افکار مؤسس اخوان‌المسلمین یعنی «حسن البنا» نیز به شمار می‌رفت. در همین ارتباط، «حسن البنا» در یکی از نگاشته‌های خود پیرامون «قدرت» در قاموس اخوان‌المسلمین، تأکید کرده است: «اولین درجه از درجات قدرت، قدرت عقیده و ایمان است. پس از آن نوبت به قدرتِ وحدت می‌رسد و پس از این دو نیز قدرت بازو و سلاح معنا و مفهوم پیدا می‌کند». او در ادامه یادآور می‌شود: «تا زمانی که تمامی ملزومات قدرت در اخوان‌المسلمین ظهور و بروز پیدا نکرده است، شایسته نیست از آن به عنوان یک جمعیت قدرتمند یاد کرد. تمامی مؤلفه‌های قدرت در کنار یکدیگر معنا و مفهوم پیدا می‌کنند. به عنوان نمونه، اگر از قدرت بازو و سلاح بدون بهره‌برداری از قدرت عقیده و ایمان استفاده شود، چنین اقدامی نتیجه‌ای جز فنا و نابودی نخواهد داشت».

مؤسس جمعیت اخوان المسلمین در ادامه می‌افزاید: «جمعیت اخوان‌المسلمین پس از مجهز شدن به قدرتِ ایمان و نیز قدرتِ وحدت، به قدرتِ عملی متوسل خواهد شد، زیرا معتقد است که هیچ قدرتی فراتر از آن نیست. کسانی که در چنین مسیری گام برمی‌دارند در واقع همان انسان‌های صالح و شریفی هستند که در ابتداء هشدار می‌دهند و اگر این هشدار، کارساز نشد با عزت و کرامت، وارد میدانِ عمل می‌شوند و هر نتیجه‌ای را که حاصل شود، با فراغ بال می‌پذیرند». واقعیتی که وجود دارد، این است که اکنون در فضای کنونی جامعه مصر و نیز نزد نخبگان و افکار عمومی، عملیات مسلحانه یک گزینه بیگانه به شمار می‌رود. کسانی که معتقدند چنین گزینه‌ای در جامعه کنونی مصر کارایی دارد و می‌تواند نتایج شگرفی را برای جمعیت اخوان‌المسلمین رقم بزند، از حمایت خودشان نیز عاجزند و نمی‌توانند در برابر سرکوبگری‌های نظام حاکم، از خود حفاظت و حراست کنند. براساس آنچه که گفته شد، پیداست گزینه مقاومت مسلحانه جایی در جامعه مصر نداشته و اساسا فاقد پایگاه اجتماعی است. تجربه جمعیت اخوان‌المسلمین و نیز جماعت «الجهاد» در مصر نیز نشان می‌دهد که افکار عمومی این کشور برای فعالیت‌های مسلحانه مشروعیت قائل نیستند.(10)

فارغ از آنچه که گفته شد، تقریبا تمامی رهبران جمعیت اخوان‌المسلمین در حال حاضر بر مسالمت‌آمیز بودن فعالیت‌های خود و عدم کشیده شدن این فعالیت‌ها به عرصه نظامی تأکید دارند. آن‌ها صراحتا عنوان می‌کنند که به گزینه‌ای غیر از گزینه‌های مسالمت‌آمیز متوسل نمی‌شوند؛ کمااینکه صراحتا هم اعلام کرده‌اند کسانی که به گزینه خشونت‌ روی آورند در زمره جمعیت اخوان‌المسلمین نیستند. لذا استراتژی «عملیات مسلحانه» با هدف تکیه زدن بر اریکه قدرت، برای اخوان‌المسلمین غیرقابل اجراء است. علت این مسأله هم کاملا واضح است؛ اول اینکه جمعیت اخوان‌المسلمین اساسا متوسل شدن به هرگونه گزینه مسلحانه را رد می‌کند و دوم اینکه چنین گزینه‌ای دارای مشروعیت اخلاقی و ملی نزد مردم مصر نیست. این را نیز باید اضافه کرد که عملیاتی ساختن این گزینه در عرصه میدانی بسیار سخت خواهد بود.

گزینه ششم؛ رقابت سیاسی و فعالیت‌های حزبی

ورود به عرصه رقابت سیاسی و انجام فعالیت‌های حزبی از جمله دیگر گزینه‌های پیشِ رویِ جمعیت اخوان‌المسلمین است. اما باید به این نکته نیز اشاره کرد که رقابت سیاسی کامل و فراگیر نیز پیچیدگی‌های خاصّ خود را دارد. به عنوان نمونه، اگر قرار بر ورود به فعالیت‌های سیاسی و حزبی باشد، یکی از سؤالاتی که مطرح می‌شود این است که حزب «آزادی و عدالت» تحت پوشش و حمایت اخوانی‌ها وارد این عرصه خواهد شد و یا اینکه به صورت مستقل و جداگانه در این عرصه گام برمی‌دارد؟ آیا جمعیت اخوان‌المسلمین با ورود به عرصه سیاسی، برای تحقق منافع و مصالح ملت عمل خواهد کرد و یا اینکه با رویکرد ایدئولوژیک خود پیش خواهد رفت؟ شاید بتوان گفت که این گزینه در مقایسه با دیگر گزینه‌ها، به رویکرد و گرایش اخوان‌المسلمین نزدیک‌تر است و بیشتر به مذاق رهبران اخوانی خوش می‌آید. اما در عرصه عمل، باید گفت که پیاده‌سازی این استراتژی در فضای کنونی مصر غیرمنطقی به نظر می‌رسد. علت این مسأله هم آن است که نظام کنونی حاکم بر مصر اساسا اجازه وجود فعالیت‌های سیاسی را به جمعیت اخوان‌المسلمین و دیگر احزاب سیاسی نمی‌دهد. در بهترین حالت، حتی اگر مجوز انجام فعالیت‌های سیاسی و حزبی نیز صادر شود، جمعیت اخوان‌المسلمین می‌بایست در چارچوب قوانینی که نظام حاکم تعیین می‌کند، این فعالیت‌ها را انجام دهد.

پایبندی به گزینه «ضرورت و انعطاف» راه‌حلی میانه برای برون‌رفت جمعیت اخوان‌المسلمین از شرایطِ کنونی است. به عبارت بهتر، بر این باورم که جمعیت اخوان‌المسلمین اگر به دنبال کاهش فشارهای داخلی و خارجی علیه خود است باید چنین گزینه‌ای را در دستور کار خود قرار دهد. طبیعتا اخوان در این مسیر با چالش‌های فراوانی مواجه خواهد شد اما تکیه بر انعطاف‌پذیری می‌تواند موجب شود تا بر تمامی این چالش‌ها فائق آید. از سوی دیگر، معتقدم که استراتژی «ضرورت و انعطاف» تلفیقی از تمامی گزینه‌هایی است که پیشتر بدان اشاره کردم.

گزینه هفتم؛ انقلابِ کامل و فراگیر

مقصود من از گزینه «ظهور و بروز یک خیزش مردمیِ وسیع با هدف رهایی از نظام کنونی» است؛ به گونه‌ای که تمامی قوانین، نهادها و مؤسسات فاسدِ آن به زیر کشیده شده و یک نظام جدید که برآمده از آراء ملت باشد، روی کار آید. هدف از تحقق این گزینه، آن است که نظامی جدید در مصر روی کار آید که بتواند مشروعیت و قدرت خود را از مردم بگیرد. اما باید این مسأله را نیز در نظر گرفت که استراتژی «انقلاب کامل و فراگیر» به مثابه بالاترینِ حالت مواجهه و رویارویی با نظام حاکم و نیز متحدان و هم‌پیمانانِ خارجی آن محسوب می‌شود. اگر عملیاتی ساختن چنین گزینه‌ای موفقیت‌آمیز باشد، در نهایت به تغییر قواعد بازی منجر خواهد شد و از رهگذر آن یک نظام مستقل روی کار خواهد آمد. بدیهی است تا زمانی که نظام حاکم ظهور و بروز انقلاب را برای خود یک تهدید قلمداد کند، به شدت و با تمام قدرت به مواجهه با آن خواهد پرداخت. در این میان، حامیان خارجی نظام نیز از هیچ تلاشی برای حمایت از «عبدالفتاح السیسی» دریغ نمی‌کنند. نمونه این حمایت را می‌توان در کودتای نظامی سوم ژوئیه سال 2013 میلادی جستجو کرد. اکنون نیز این حمایت همچنان پابرجاست و متحدان نظام کنونی در برابر تمامی اقدامات السیسی علیه مخالفان سکوت می‌کنند. از سوی دیگر، نگاهی به ماهیت گفتمان اخوان‌المسلمین نشان می‌دهد که این جمعیت یک جمعیتِ انقلابی نیست و خط مشیِ آن برای ایجاد تغییر یک خط مشیِ اصلاح‌گرایانه و تدریجی است که هیچ سنخیتی با ایجاد انقلاب و به زیر کشیدن نظام حاکم ندارد. بر اساس آنچه که گفته شد، واضح است که جمعیت اخوان‌المسلمین تحت هیچ شرایطی به خط مشیِ «ایجاد انقلاب» به عنوان گزینه‌ای استراتژیک برای رقم زدن تغییر متوسل نخواهد شد.(11)

گزینه هشتم؛ ضرورت و انعطاف

من شخصا معتقدم که پایبندی به گزینه «ضرورت و انعطاف» راه‌حلی میانه برای برون‌رفت جمعیت اخوان‌المسلمین از شرایطِ کنونی است. به عبارت بهتر، بر این باورم که جمعیت اخوان‌المسلمین اگر به دنبال کاهش فشارهای داخلی و خارجی علیه خود است باید چنین گزینه‌ای را در دستور کار خود قرار دهد. طبیعتا اخوان در این مسیر با چالش‌های فراوانی مواجه خواهد شد اما تکیه بر انعطاف‌پذیری می‌تواند موجب شود تا بر تمامی این چالش‌ها فائق  آید. از سوی دیگر، معتقدم که استراتژی «ضرورت و انعطاف» تلفیقی از تمامی گزینه‌هایی است که پیشتر بدان اشاره کردم.

مبحث سوم؛ اخوان‌المسلمین و مدیریتِ چالش‌ها

در این قسمت از پژوهش بخشی از راهکارهای اجرایی گزینه هشتم یعنی «ضرورت و انعطاف» را مورد بررسی قرار می‌دهیم. البته من به دنبال آن نیستم که این گزینه را یک گزینه ایده‌آل و فاقدِ ضعف معرفی کنم، بلکه معتقدم گزینه‌ای است که می‌توان پیرامون آن بحث و تبادل نظر صورت پذیرد (12).

از طریق موارد ذیل می‌توان گزینه مذکور را اجرایی ساخت:

  • از اعضای «مجلس شورایِ عام» برای برگزاری نشستی مشترک در خارج از مصر دعوت به عمل آید. لازم است که 3 ماه پس از  این دعوت، اعضای مجلس در خارج از مصر گردهم آیند. در این میان، لازم است از افرادِ داخل مصر اعم از زندانیان و متواریان نیز خواسته شود تا نمایندگانی را از سوی خود در خارج از مصر مشخص نمایند تا به نمایندگی از آن‌ها در تصمیم‌گیری‌ها شرکت کنند.
  • کمیته‌ای به ریاست چهره‌های برجسته اسلامی و ملی مصر بر تمامی اقدامات نظارت داشته باشد. این کمیته حق دارد از هرآنکس که بتواند به پیشبرد بهتر امور کمک کند، استمداد بطلبد.
  • کمیته مذکور پیش از برگزاری نشست و گردهمایی «مجلس شورایِ عام» فراخوان برگزاری یک کنفرانس بزرگ درباره جمعیت اخوان‌المسلمین را صادر کند. در این کنفرانس درباره تفکر، اندیشه و ایدئولوژی جمعیت اخوان‌المسلمین سخن گفته خواهد شد. لازم است که تمامی اندیشمندان، متفکرین و شخصیت‌های برجسته اندیشه‌ای در سطح جهان عرب و جهان اسلام به این کنفرانس دعوت شوند. در این کنفرانس، تجربه جمعیت اخوان‌المسلمین مورد بررسی قرار می‌گیرد و در پایان آن نیز توصیه‌های لازم برای نقش‌آفرینی اخوان‌المسلمین در آینده ارائه می‌شود؛ کمااینکه مواضع سابق اخوان‌المسلمین نیز مورد تبیین قرار می‌گیرد.
  • کمیته ناظر، نتایج حاصل از برگزاری کنفرانس مذکور را برای «مجلس شورایِ عام» و یا نمایندگانی از سوی این مجلس ارسال می‌کند تا آن‌ها از این نتایج در نشست و گردهمایی خود بهره‌برداری و استفاده نمایند.
  • کمیته مذکور همچنین شرایط بررسی طرح‌های ذیل را فراهم می‌آورد؛
  1. تصویب یک لایحه جدید و حقیقی با هدف تشریح وظایف و مسئولیت‌های مجلس شورایِ عام.
  2. فعال‌سازیِ موقت جمعیت اخوان‌المسلمین در ترکیه به عنوان یک نهاد خیریه و تبلیغی بر اساس قانون کشور ترکیه.
  3. احیای حزب «آزادی و عدالت» و اعلام جدایی کامل و رسمی آن ــ و نه صوری ــ از جمعیت اخوان‌المسلمین. در این خصوص باید اعلام شود که تمامی فعالیت‌های حزبی و سیاسی به حزب «آزادی و عدالت» تفویض شده و اخوان‌المسلمین تنها به فعالیت‌‌های فکری و تبلیغی می‌پردازد. در این شرایط، تنها این حزب «آزادی و عدالت» خواهد بود که وارد رقابت‌های سیاسی و نبرد بر سَر قدرت خواهد شد.

پایان

جمعیت اخوان‌المسلمین تنها در یک صورت خواهد توانست از بحرانی کم هم‌اکنون با آن دست و پنجه نرم می‌کند، خارج شود و آن هم زمانی است که این جمعیت به صورت عمیق اهداف خود و ابزارهای رسیدن به این اهداف را مورد بازبینی قرار دهد. در این شرایط، جمعیت اخوان‎‌المسلمین یا در اهدافِ و مقاصدِ خود تجدیدنظر خواهد کرد و یا اینکه ابزارهای خود و نیز خط مشی‌اش برای دستیابی به این اهداف را تغییر خواهد داد. بر اساس آنچه که گفته شد، جمعیت اخوان‌المسلمین باید خود را به خوبی مورد بازنگری قرار دهد تا بتواند تعریف شفافی از شرایط حال حاضر و آینده داشته باشد. برخورداری از شمولیت فکر و اندیشه، یکی از شاهراه‌های اساسی برای اخوان‌المسلمین جهت برون‌رفت از بحران کنونی است. در این میان، شخصیت‌های اصیل و صاحبِ وزن اخوان‌المسلمین از مسئولیت سنگینی برخوردار هستند. در غیر این صورت، باید گفت که جمعیت اخوان‌المسلمین همچنان توسط دشمنانش هدف قرار گرفته خواهد شد و در آینده نیز همچون گذشته در رنج و محنت و سختی روزگار سپری خواهد کرد. در چنین شرایطی پر واضح است که تحقق اهداف و آرمان‌ها نیز میسر نخواهد بود.

منابع:

1ــ آیا ترامپ جعبه کِرم‌های اخوان را باز خواهد کرد؟ «السبیل» اردن، 15 می سال 2019 میلادی

2ـ می‌توان برای اطلاع یافتن از جزئیاتی درباره تجربه پارلمانی اول اخوان‌المسلمین به کتاب «اخوان در پارلمان» مراجعه کرد، مؤلف «محمد الطویل»، المکتب المصری الحدیث.

3ـ اخوان‌المسلمین مشارکت در حکومت انتقالی مصر را رد کردند؛ بی بی سی، 5 ژوئیه 2013 میلادی

4ـ ترامپ برای تروریستی خواندن اخوان‌المسلمین آماده می‌شود، الجزیره نت، 1/5/2019

5ـ رنج و محنت اخوان در مصر و اردن؟، راه حل چیست؟ منتشر شده توسط نویسنده عرب در تاریخ 26 آوریل سال 2016

6ـ مقاله «گزینه‌های اخوان‌المسلمین برای مقابله با طوفان چیست»؟، 19 جولای 2015

7ـ جمعیت اخوان‌المسلمین عملا در طول سال‌های اخیر حضور میدانی و انقلابی در صحنه داخلی مصر نداشته است و پس از ظهور و بروز بحران داخلی به تدریج توسط نظام حاکم به حاشیه رانده شد، اواخر سال 2015 میلادی

8ـ حزب «الوسط» مصر از ائتلاف «حمایت از مشروعیت» انصراف داد، الجزیره نت، 28/8/2014

9ـ طبق حکم نظام حاکم در مصر فعالیت‌های جمعیت اخوان‌المسلمین در حال حاضر در این کشور ممنوع است اما برخی از اعضای جمعیت بدون افشای هویت خود مشغول فعالیت‌های تبلیغی هستند

10ـ جماعت اسلامی در مصر، موسوعه المعرفه، 11/4/2020

11ـ به دنبال ظهور و بروز بحران داخلی برای جمعیت اخوان‌المسلمین جریانی در داخل این جمعیت ایجاد شد که خط مشیِ انقلابی را در پیش گرفت و خود را «دفتر عمومی» اخوان‌المسلمین نامید، اکتبر 2016 میلادی

12ـ مقاله «راه و روش متفاوت اخوانی‌ها چگونه خواهد بود»، منتشر شده در «عربی 21»، تاریخ 13/2/2019

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا