تحلیل مسائل روزشبه قاره و افغانستانکشور شناخت

زمینه‌های اجتماعی اعتراضات اخیر مردم هند؛ نقطه عطفی دیگر در تاریخ معاصر شبه قاره

از این به بعد، جریان فاشیست هندو شروع می­کند به بی­ پرده و با سرعت عمل کردن. ایجاد التهاب و دوگانگی در جامعه و بویژه تحریک و هدایت عصبانیت و نارضایتی هندوها علیه مسلمانان، در فضای رسانه ­ای و اجتماعی هند عادی­ سازی می­شود. اسم‌های اسلامی یا فارسی بسیاری از شهرهای هند تغییر می­شوند. حتی تاج‌محل دیگر از بروشورهای گردشگری دولت حذف می­شود. مسلمانان ضعیف را به اتهام بی‌حرمتی به مقدسات هندو مانند گاو، به طور فجیعی در خیابان­ها می‌کشند و پلیس هم مانع نمی­شود. از این جرایم فیلمبرداری نیز می‌شود و با پخش عمدی آن، رعب و وحشت وسیعی ایجاد می­شود. غالبا مجرمان این قضایا محاکمه نمی‌شوند که هیچ، حتی گاهی از طرف مقامات رسمی دولت هم مورد تعظیم قرار می‌گیرند. در شبکه­ های تلویزیونی خشم و نفرت از مسلمین می‌بارد. اقتصاد مسلمانان به بهانه اجرای مقررات بهداشتی و امثال آن، مورد هجمه قرار می‌گیرد.

نشست «بررسی زمینه‌های اجتماعی اعتراضات اخیر مردم هندوستان» با حضور سیدعاکف زیدی، کارشناس مسائل هند در مرکز راهبری ورثه الانبیاء قم برگزار شد.

ظرفیت­های عظیم و متنوع انسانی و اسلامی

وی در ابتدا به بیان برخی اطلاعات عمومی درباره این کشور پرداخته و گفت: مساحت هند حدود 3/3 میلیون کلومتر مربع است که تقریبا 2 برابر مساحت ایران به شمار می‌آید، اما جمعیت این کشور یک میلیارد و 400 میلیون نفر است که حدودا 17 برابر ایران است.  به دلیل میزان بالای رشد جمعیت، به زودی هند جای چین را به عنوان پرجمعیت‌ترین کشور جهان خواهد گرفت. حدودا  80% این جمعیت انبوه هندوستان از لحاظ دینی، «هندو» خوانده می­شوند که در داخل خود تکثر بسیاری دارند؛ در بین آنها از منکرین خدا تا مشرکان و موحدان حضور دارند.

یکی از بزرگترین جمعیت­های مسلمان جهان در هند زندگی می­کند. نزدیک به 200 میلیون هندی مسلمان هستند و پیش­بینی می­شود در ظرف 30 سال آینده، هند رتبه اول از لحاظ جمعیت مسلمانان در جهان را نیز کسب خواهد کرد. هیچ آمار دقیقی از تعداد شیعیان در دست نیست؛ معمولا حدودا 30 میلیون نفر حدس زده می­شود که تقریبا همه آنها دوازده امامی هستند. اگر چه احتمالا تعداد واقعی شیعیان هند کمتر از این عدد است، به هر حال هند رتبه 2 یا 3 جهان دارد از لحاظ تعداد شیعیان. دو نقطه‌ی تراکم اصلی شیعیان در هند، ایالت­های اوترپرادش و سپس کشمیر است.

در هندوستان چند صد زبان زنده وجود دارند که از میان آنها 22 زبان وجهه‌ رسمی در ایالت­های مختلفی دارند بدون اینکه هیچ زبانی جایگاه زبان رسمی کل کشور داشته باشد. البته مهمترین زبان دیوانی و علمی این کشور انگلیسی است، با این‌که فقط حدودا 2% جمعیت بر این زبان تسلط دارد.

شکاف طبقاتی عظیم در بزرگترین دموکراسی جهان

اگرچه از لحظ حجم (شاخص تولید ناخالص ملی) اقتصاد هند رتبه پنجم جهان را به خود اختصاص می­دهد، ولی رتبه این کشور از لحاظ شاخص تولید سرانه ناخالص ملی 131 است و این تفاوت حاکی از فاصله طبقاتی عظیمی است. و لذا ضریب جینی در هند 0/8 است، و یک درصد جامعه تقریبا 60% ثروت ملی را در اختیار دارد. بزرگترین جمعیت فقرا، بی­سوادان و گرسنگان جهان نیز در هند زندگی می­کند. کشوری که یک قدرت هوا-فضایی و نرم افزاری در دنیا محسوب می­شود، از لحاظ شاخص توسعه انسانی (HDI) رتبه­ای پایین تر از عراق، فلسطین و حتی یمن دارد.

نظام سیاسی هند، دموکراسی پارلمانی شبیه نظام انگلیس است و به عنوان بزرگترین دموکراسی دنیا معرفی می­شود. عنصر دیگر نظام سیاسی هند، فدرالی بودن آن است. اما ثقل اداره کشور در دولت مرکزی است؛ چون بودجه و بسیاری از اختیارات مهم دیگر اساسا در دست دولت مرکزی است. پایه دیگر نظام، سکولار بودن آن است. اما این به معنای تاکید بر دین‌زدایی از عرصه‌ی اجتماعی نیست بلکه به معنای تاکید بر پلورالیزم عملی، تسامح و زندگی مسالمت ­آمیز بین پیروان ادیان و مذاهب مختلف است. لذا خود مقامات دولتی هند معمولا سعی می‌کنند تدین خود را در منظر مردم ابراز کنند.

اهمیت روابط با آمریکا، انگلیس، روسیه و اسرائیل؛ ایران در حاشیه

سید عاکف زیدی در ادامه به بیان سیاست خارجی هند پرداخته و گفت: در روابط خارجی هند با جهان می‌شود کشورهای جهان را به چند قسمت تقسیم کرد: کشورهایی مانند چین و پاکستان که هند با آن‌ها چالش دارد (البته با چین مبادله تجاری مهمی نیز دارد)؛ کشورهایی مانند آمریکا، انگلیس، روسیه و اسرائیل که از لحاظ راهبردی و تجاری برای هند مهم اند و دولت این کشور به دنبال نزدیکی با آن هاست. تعداد زیادی از کشورهای دیگر در مرتبه پایین‌تری در اهمیت برای دولت هند قرار می­گیرند. ایران برای دولت هند کشور خیلی مهمی نیست. چند ماهی هست که به خاطر وعده‌ها و تهدیدهای آمریکا، هند دیگر نفت ایران را نمی‌خرد. با این‌که ایران اولین یا دومین کشور تأمین‌کننده‌ی نفت هند بود. در مقایسه با ایران، روابط دولت هند با عربستان گرم‌تر است.

اگرچه از لحظ حجم (شاخص تولید ناخالص ملی) اقتصاد هند رتبه پنجم جهان را به خود اختصاص می­دهد، ولی رتبه این کشور از لحاظ شاخص تولید سرانه ناخالص ملی 131 است و این تفاوت حاکی از فاصله طبقاتی عظیمی است. و لذا ضریب جینی در هند 8/0 است، و یک درصد جامعه تقریبا 60% ثروت ملی را در اختیار دارد. بزرگترین جمعیت فقرا، بی­سوادان و گرسنگان جهان نیز در هند زندگی می­کند. کشوری که یک قدرت هوا-فضایی و نرم افزاری در دنیا محسوب می­شود، از لحاظ شاخص توسعه انسانی (HDI) رتبه­ای پایینتر از عراق، فلسطین و حتی یمن دارد.

اما در سطح مردمی بیشتر مردم هند هیچ تصوری از ایران ندارند. حتی شاید اسم ایران را هم نشنیده باشند. در بین مسلمانان هند این وضعیت بهتر است. ولی عموم مسلمانان هند نیز اطلاع خاصی از انقلاب اسلامی و مسائل مهم دیگر متعلق به ایران ندارند. با این حال، یکی به دلیل پیوند عمیق تاریخی و دیگری به سبب مسائل جاری بین‌المللی، عامه مسلمانان هند عمدتا یک تصور مبهم ولی مثبت از ایران دارند به عنوان یک کانون مهم ادب و فرهنگ اسلامی، و نیز یک کشور شجاع در مقابل آمریکا. البته یک طیف معدود ولی پر سروصدای وابسته به عربستان دائم شایعه­ افکنی و سیاه­ نمایی درباره ایران انجام می­دهد. اما شیعیان هند معمولا احساس شخصیت می‌کنند به خاطر موضع گیری­ های انقلابی ایران.

اعتراضات گسترده اخیر چرا شکل گرفت؟

این کارشناس مسائل هند در ادامه به اتفاقات جاری این کشور پرداخت: چند هفته پیش (10 دسامبر) در مجلسین هند قانونی تصویب شد به نام «C.A.A» (بازنگری در شهروندی و تابعیت). بر اساس این قانون برای کسانی که از پاکستان، بنگلادش و یا افغانستان به هر نحوی به هند آمده‌اند، تسهیل در اخذ تابعیت هندی به عمل خواهد آمد. منتها به یک شرط: اینکه متقاضیان مسلمان نباشند.

به سبب مسائل مختص به آن منطقه، در شمال شرق هند تظاهراتی حتی قبل از تصویب این قانون شروع شده بود. اما چند روز بعد از تصویب آن، تظاهرات به قسمت‌های دیگر کشور انتقال یافت و تقریبا کل کشور را فراگرفت. مهمترین نقش در این تظاهرات از آن مسلمانان هند است. در شهرهای دهلی و علیگر – که هر کدام یک دانشگاه با هویت اسلامی دارند- تحصن می‌شود. در پی برخورد خشونت­ آمیز نیروی انتظامی با این معترضان، تظاهرات در دانشگاه­ها و شهرهای مختلف هند گسترش پیدا ­می­کند. تظاهرات کنندگان نه فقط لغو قانون  C.A.A.  را مطالبه می­کنند بلکه در کنار آن، لغو برنامه N.R.C. (برنامه‌ی ثبت ملی شهروندان) را نیز مطالبه می‌کنند. بسیاری از تحلیلگران می­گویند در تاریخ 72 ساله هند آزاد، این کشور شاهد چنین رستاخیز عمومی و اعتراضات مردمی نبوده.

وی افزود: اینجا چند سؤال مهم مطرح می­شود. چرا این برنامه ­های دولت با این حجم از اعتراضات بی ­سابقه مواجه شده؟ چرا بیشتر معترضان مسلمانند؟ آیا اضافه شدن حدودا40 هزار نفر (طبق تحلیل­های ارگانهای دولتی هند) به تعداد 1/4 میلیارد شهروند هندی توسط C.A.A واقعا جای این همه اعتراض دارد؟ برنامهN.R.C.  مگر چه مشکلی دارد که موجب شد هند شاهد تظاهرات بی­ سابقه شود؟

برای رسیدن به پاسخ به این سؤالات، لازم است نگاهی به تجربه اخیر ایالتی در شرق هند (نزدیک بنگلادش) به نام «آسام» بیندازیم. این استان کوچک هندی با جمعیت تقریبا 33 میلیون نفر (که حدودا 40 درصد آنها مسلمانند) تنها جای کشور است که در آن برنامه N.R.C. تا به حال اجرا شده. اجرایش به این صورت بوده: ابتدا شهروندی همه ساکنان این ایالت مشکوک خوانده شد وسپس از هر نفر خواسته شد با ارائه مدارک لازم شهروندی خود را اثبات کند. در 4 سال اخیر که اجرای این برنامه به طول انجامید، زندگی آسامی­ها، بویژه اقشار ضعیف جامعه، مختل شد. زیرا داشتن مدارک مهمی مثل کارت ملی، پاسپورت وغیره نیز، بخاطر احتمال اخذ غیرقانونی آنها ناکافی قرار داده شد! پس همه باید ثابت می‌کردند که در یک روز معینی در سال 1971، تابع و شهروند قانونی هند بوده‌اند. چون اکثر مردم بعد از این تاریخ به دنیا آمده­ اند، از آنها خواسته شد اثبات کنند پدرانشان در آن تاریخ شهروند قانونی هند بودند. اینجا بود که تازه مشکل دوم شروع می‌شد و آن، اثبات قانونی انتسابشان به پدرانشان بود. مردم بی­ سواد، فقیر، خانم­ها و روستایی­ها و مسلمانان، عذابشان از بقیه بیشتر بود. بازار رشوه و جعل مدرک هم داغ شد. در پایان این فرایند ویرانگر در نیمه دوم سال 2019، نزدیک به 2 میلیون نفر (نزدیک به 6% جامعه آسام) که یک سوم آنها مسلمانند، نتوانستند شهروندی خودشان را اثبات کنند و به بنگلادشی بودن متهم شدند. اما نه دولت هند هیچ برنامه‌ای برای مذاکره با بنگلادش در این رابطه دارد و نه خود بنگلادش قبول می­کند که شهروندانش به هند رفته باشند.

کشورهایی مانند چین و پاکستان که هند با آن‌ها چالش دارد (البته با چین مبادله تجاری مهمی نیز دارد)؛ کشورهایی مانند آمریکا، انگلیس، روسیه و اسرائیل که از لحاظ راهبردی و تجاری برای هند مهم اند و دولت این کشور به دنبال نزدیکی با آن هاست. تعداد زیادی از کشورهای دیگر در مرتبه پایین‌تری در اهمیت برای دولت هند قرار می­گیرند. ایران برای دولت هند کشور خیلی مهمی نیست. چند ماهی هست که به خاطر وعده‌ها و تهدیدهای آمریکا، هند دیگر نفت ایران را نمی‌خرد. با این‌که ایران اولین یا دومین کشور تأمین‌کننده‌ی نفت هند بود. در مقایسه با ایران، روابط دولت هند با عربستان گرم‌تر است.

این کارشناس مسائل هند ابراز داشت: اینجاست که این برنامه ابعاد وحشتناک پیدا می­کند زیرا دولت مرکزی ساخت تعدادی اردوگاه زندانی برای کسانی که نتوانستند شهروندی خود را اثبات کنند در آسام را شروع کرده. ولی همه این اردوگاه­ها نیز ظرفیت این 2 میلیون نفر را نمی­توانند داشته باشند. اما برخی افراد رده‌پایین حکومت و حزب حاکم گفته‌اند که با این‌که این‌ افراد شهروند هندی نیستند، اجازه می‌دهیم در کشورمان بمانند ولی بدون حقوق شهروندی. یعنی نه می‌توانند رأی بدهند، نه اموال منقول داشته باشند و نه از خدمات آموزشی و غیره دولت بهره­ای ببرند. یعنی ایجاد قانونیِ یک قشر بزرگ شهروند درجه چندم، فاقد بسیاری از حقوق اولیه.

اعتراضات هند

سید عاکف زیدی اضافه کرد: اینجا رابطه بین C.A.A. و N.R.C. واضح می­شود. کسانی که با ان.آر.سی از رده شهروندی خارج می‌شوند، با سی.ای.ای دوباره تابعیت می‌گیرند، جز مسلمانان که از این قانون استثنا شده‌اند. تجربه آسام نشان داده وقتی این برنامه در بقیه هند اجرا می­شود، بسیار محتمل است که عذاب اثبات تابعیت در انتظار همه مردم مستضعف باشد، ولی پس از آن، عذاب بزرگتر سلب تابعیت و شاید حبس در زندان، متوجه فقط مسلمانان هند خواهد بود.

مقامات حزب حاکم فعلی ابراز داشته­ اند که جایی برای اعتراض مسلمانان وجود ندارد زیرا اگر تابع هند باشند جای هیچ نگرانی نیست. ولی شناختی که مسلمانان از این حزب دارند، تجربه تاریخی آنها و نیز تجربه اخیر در آسام، این احتمال را تقویت می­کند که اضطراب آنها منطقی است. در واقع، مدتی هست که مسلمانان هند دائم در حال استرس و اضطراب بوده ­اند و این اعتراضات واکنشی به همان فشار چند ساله یا چند دهه آنان است.

چرا مسلمانان هند مدت­هاست که اضطراب دارند؟

وی با پرداختن به ریشه های تاریخی این اضطراب گفت: در سال 1947 هند از استعمار انگلیس استقلال یافت. قبل از دوره استعمار، مسلمانان هند تقریبا 550 سال (حدودا بین 1200-1757م) قدرت سیاسی را در اختیار داشتند که در این مدت، هند یک دوره نسبتا پررونقی را تجربه کرد. به عنوان مثال در قرن 17، هندوستان از لحاظ صادرات و تولید ملی رتبه اول یا دوم جهان را داشت. جهان اسلام نیز از هند نفع زیادی برد که اقلش این بود که با اتصال این واحد اقلیمی ثروتمند به جهان اسلام، حجم اقتصاد و جمعیت جهان اسلام بیش از دو برابر افزایش یافت. اما دوره استعمار هند، دوره‌ی جدایی هند از جهان اسلام بود و به همین خاطر است که دو جامعه‌ی هند و ایران امروز تقریبا از یکدیگر بی‌خبر هستند، در حالی‌که تا نیمه اول قرن 19، رابطه تنگاتنگ و تبادل وسیع فرهنگی و اقتصادی داشتند.

کسانی که با ان.آر.سی از رده شهروندی خارج می‌شوند، با سی.ای.ای دوباره تابعیت می‌گیرند، جز مسلمانان که از این قانون استثنا شده‌اند. تجربه آسام نشان داده وقتی این برنامه در بقیه هند اجرا می­شود، بسیار محتمل است که عذاب اثبات تابعیت در انتظار همه مردم مستضعف باشد، ولی پس از آن، عذاب بزرگتر سلب تابعیت و شاید حبس در زندان، متوجه فقط مسلمانان هند خواهد بود.

سیاست­های صنعت­ زدایی استعمار، هند را از یک قدرت صنعتی به یک منبع برای تامین مواد اولیه کارخانه‌های اروپا تبدیل کرد. مثلا صنعت نساجی پارچه اعلا، با کاشت پنبه برای پارچه انگلیسی جایگزین شد. انگلیس، هند را تبدیل به کشتگاه تریاک می‌کند برای صادر قاچاقی آن به چین برای به زانو درآوردن آن کشور بزرگ. پدیده جدید قحطی‌های ویرانگر، پی در پی در هند رخ می‌دهد که آخرینش در 1943م بود که چون محدود به یک استان بود، فقط 3 میلیون هندی مُردند. استعمار هند برای بقیه جهان اسلام نیز مصیبت­هایی را به دنبال آورد: برای زمین زدن تمام جهان اسلام، در هند بود که آنها فرق و مذاهب اسلامی و زبان­ و فرهنگ مسلمین را مطالعه می­کردند و نیرو تربیت می­کردند. حتی ثوره العشرین عراقی­ها را توسط نیروی نظامی اعزام شده از هند شکست دادند.

بعد از آخرین قیام نافرجام مسلحانه هندی­ها علیه انگلیس در سال 1857، اضطراب مسلمانان نسبت به آینده‌شان بالا می­گیرد. هم قدرت سیاسی را از دست دادند و هم هدف انتقام و هم به صورت برنامه­ ریزی شده از سوی انلگیسی­ها تضعیف شدند. سرشماری‌هایی که انگلیسی­ها آغاز کردند نشان می‌دهد که مسلمانان کمتر از 30% جمعیت هند هستند و لذا در معادلات آینده قدرت که مبتنی بر دموکراسی خواهد بود، جایگاه بالایی نخواهند داشت.

عنصر دیگری که بر اضطراب مسلمانان هند از اواخر قرن 19 به بعد می ­افزاید، شکل‌گیری و رشد سریع یک جریان هندوی فاشیست است. با حمایت دولت استعمارگر انگلیس، این جریان روایتی از تاریخ را تبلیغ می­کند که در آن هندوها مظلومانی هستند که قبل از استعمار انگلیس، ابتدا توسط مسلمانها مورد تهاجم خشونت ­آمیز و استعماری قرار گرفتند. نزد آنها مسلمانان اساسا یک عنصر خارجی و غیرملی در هندوستان محسوب می­شوند. در این نگاه، استقلال هند از انگلیس در واقع پایان دادن به استعمار مدرن (انگلیس) و زمان آغاز تسویه حساب با استعمارگران کهن (مسلمانان) خواهد بود. اگرچه جریان اصلی نهضت استقلال طلب هند تحت مدیریت حزب کنگره بسیاری از مواضع این جریان هندو را رد می­کرد و برای مسلمانان هند نیز سهمی در هند قائل بود، اما نفوذ و تاثیر این جریان فاشیست تا قلب حزب کنگره نیز احساس می­شد. اینجاست که بخشی از مسلمانان مضطرب هند برای رهایی از اضطراب چند­بعدی خود، به ایده ایجاد کشور پاکستان در بخشی از خاک هند متوسل می­شوند.

استقلال هند و بوجود آمدن پاکستان: نقطه عطفی در تاریخ مسلمانان

با استقلال پاکستان در سال 1947 مسلمانان هند یک افت بی ­سابقه در هند احساس کردند. یک‌باره سهم مسلمانان هند از حدودا 30% به 10% جمعیت هند کاهش یافت و بسیاری از نخبگان مسلمان هندی به پاکستان مهاجرت کردند. و از همه مهمتر، در هند مستقل یک فضای عمومی ایجاد شد که در آن دیگر مسلمانان نمی­تواند مطالبه ­گری کنند. آن‌ها می‌گفتند و هنوز هم می­گویند: اگر اعتراض داری برو به کشور خودت، پاکستان!

اینجاست که یک پیمان نانوشته بین مسلمانان هند و حزب کنگره که قدرت اول سیاسی در هند مستقل بود، ایجاد می‌شود. کنگره می‌گوید ما هندوهای خوب هستیم. شما ما را تقویت کنید تا ما آن جریان هندوی فاشسیت و اسلام ­ستیز را سرجایشان بنشانیم و از شما در برابر آن‌ها محافظت کنیم. بیایید و این نظام هند جدید را – که بر شعارهای دموکراسی، پلورالیسم عملی، سکولاریسم، فدرالیسم، عدم تعهد و ضدیت با استکبار غربی مبتنی است – و حزب ما را که صاحبان این نظام هستیم، تقویت کنید. ضمنا چون پس از جدایی پاکستان دیگر هند مسلمان مطالبه‌گر را بر نمی­تابد، مطالبه ­هایتان را کم کنید، به ما محترمانه تقاضا کنید تا ما شاید برخی آنها را پدرانه قبول کنیم. و مطالبه­ هایتان نباید از مسائل صنفی متعلق به «فقط» مسلمین هند تجاوز کنند (مثل اعتبار قانونی شریعت در احوال شخصیه مسلمین، تقویت زبان اردو و…). اما خارج از این لیست مسائل صنفی، مسلمانان حق هیچ گونه اظهارنظر در سیاست‌های اصلی را ندارند، تا چه برسد به مطالبه­ گری.

تحت این پیمان بود که مسلمانان هند از 1947 تا 1991 با یک آرامش نسبی به سر بردند. در این فاز، از سوی حزب حاکم کنگره به شعارهای اصلی نظام تا حد قابل توجهی عمل می‌شد، ولی در عین حال جایگاه مسلمانان در جامعه به طور نامحسوس مدام تنزل می‌کرد. اما خشونت علنی علیه مسلمانان رواج پیدا نکرد.

تغییرات هند از1991 به بعد موجب افزایش اضطراب مسلمانان

سید عاکف زیدی با اشاره به تغییر گفتمان­های حاکم بر احزاب و نخبگان دیگر هند از اوایل دهه 90 میلادی گفت: اما از 1991 تا 2014 فاز دوم تاریخ معاصر هند شروع می‌شود که در آن، از شعارهای اصلی که نظام هند بر اساس آن تأسیس شده بود، در عمل عقب نشینی می­شود. نظام اقتصادی با سرعت به سمت سرمایه‌داری نئولیبرال غربی هدایت می­شود؛ نفوذ سرمایه­ داران و کمپانی­های بزرگ بومی و غربی به طور فزاینده رشد می­کند و شکاف طبقاتی با سرعت بزرگتر از هر زمان سابق می­شود؛ تابوی ارتباط با اسرائیل هم می‌شکند و رابطه سفارتی با آن برقرار می­شود؛ ارتباط با شوروی و سپس روسیه سست می­شوند و با آمریکا با سرعت گرم می­شود؛ بخش خصوصی جای بخش دولتی را در رسانه می­گیرد؛ حزب B.J.P. که متعلق به آن جریان هندو فاشیست و اسلام­ ستیز است، رشد فزاینده­ای را تجربه می­کند تا جایی که در چند ایالت و یک بار در مرکز هم، دولت تشکیل می­دهد؛ در چندین نکته از کشور جان، مال و ناموس مسلمانان توسط افراد متعلق به این جریان به طور وسیعی مورد تعرض قرار می­گیرد؛ مسجد بابری در روز روشن تخریب می­شود؛ نهضت دره کشمیر به فاز مسلحانه کشانده می­شود و در اقدامات نظامی و امنیتی مترتب بر آن، بیش از 80 هزار نفر که عمدتا غیرنظامی بودند در این منطقه کوچک مسلمان ­نشین کشته می­شوند.

پیمان نانوشته بین مسلمانان هند و حزب کنگره که قدرت اول سیاسی در هند مستقل بود، ایجاد می‌شود. کنگره می‌گوید ما هندوهای خوب هستیم. شما ما را تقویت کنید تا ما آن جریان هندوی فاشسیت و اسلام ­ستیز را سرجایشان بنشانیم و از شما در برابر آن‌ها محافظت کنیم. بیایید و این نظام هند جدید را – که بر شعارهای دموکراسی، پلورالیسم عملی، سکولاریسم، فدرالیسم، عدم تعهد و ضدیت با استکبار غربی مبتنی است – و حزب ما را که صاحبان این نظام هستیم، تقویت کنید. ضمنا چون پس از جدایی پاکستان دیگر هند مسلمان مطالبه‌گر را بر نمی­تابد، مطالبه ­هایتان را کم کنید، به ما محترمانه تقاضا کنید تا ما شاید برخی آنها را پدرانه قبول کنیم.

طبیعتا مسلمانان هند در این فاز مضطرب می­شوند. ولی چون هنوز اصول اصلی نظام لااقل در مرحله شعار محترم می­مانند اگر چه در عمل از آنها دست برداشته می­شود، و چون موارد مثبت در این فاز نیز قابل مشاهده هستند، مسلمانان احساس نمی­کنند تغییر فراگیری اتفاق افتاده. مثلا، در این فاز زمانی هند شاهد رشد اقتصادی بالایی بوده و برای بخشی از جامعه یک رونق بی ­سابقه ­ای در معیشت بوجود آمد؛ همچنین وقتی حزب B.J.P. در راس یک ائتلاف چند حزبی دولت مرکزی را تشکیل داد، با مسلمان­ها برخورد مطلقا خصمانه­ ای نداشت، و حزب کنگره و دیگر احزاب مخالف B.J.P. هنوز حضور قدرتمند خودشان را در صحنه سیاست حفظ کردند. منتها در این برهه­ از زمان نیز روند سقوط اجتماعی مسلمانان مثل قبل ادامه داشت، ولی با سرعت بیشتر. گزارش معروف رسمی به اسم «سَچَر» در 2006م نشان داد مسلمانان از ضعیف­ترین طبقات اجتماعی جامعه هندو نیز پایین‌تر رفته‌اند.

تحول هند از 2014 و جمع­‌بندی جدید مسلمانان مضطرب

اما در فاز سوم تاریخ معاصر هند (2014م تا امروز) حزب B.J.P. تحت فرمان یک دسته جدید از رهبران که اطراف نخست وزیر فعلی آقای نارندرا مودی جمع شده ­اند، اکثریت صندلی­های پارلمان هند را در دست گرفتند. در نتیجه این اتفاق مسلمانان دچار شوک بی ­سابقه­ ای در هند مستقل شدند، زیرا از سال 2002 که در دوران ریاست استانی آقای مودی در ایالت گجرات کشتار وسیعی مسلمانان رخ داده بود، وی نزد مسلمانان و برخی غیرمسلمانان هندی منفورترین شخصیت سیاسی در کل کشور بود. ولی با این حال نه فقط نخست وزیر کشور شد، بلکه حزب وی اکثر نهادهای دیگر نظام مثل قوه قضائیه، رسانه وغیره را نیز با سرعت خاضع و همراه خود کرد.

از این به بعد، جریان فاشیست هندو شروع می­کند به بی­ پرده و با سرعت عمل کردن. ایجاد التهاب و دوگانگی در جامعه و بویژه تحریک و هدایت عصبانیت و نارضایتی هندوها علیه مسلمانان، در فضای رسانه ­ای و اجتماعی هند عادی­ سازی می­شود. اسم‌های اسلامی یا فارسی بسیاری از شهرهای هند تغییر می­شوند. حتی تاج‌محل دیگر از بروشورهای گردشگری دولت حذف می­شود. مسلمانان ضعیف را به اتهام بی‌حرمتی به مقدسات هندو مانند گاو، به طور فجیعی در خیابان­ها می‌کشند و پلیس هم مانع نمی­شود. از این جرایم فیلمبرداری نیز می‌شود و با پخش عمدی آن، رعب و وحشت وسیعی ایجاد می­شود. غالبا مجرمان این قضایا محاکمه نمی‌شوند که هیچ، حتی گاهی از طرف مقامات رسمی دولت هم مورد تعظیم قرار می‌گیرند. در شبکه­ های تلویزیونی خشم و نفرت از مسلمین می‌بارد. اقتصاد مسلمانان به بهانه اجرای مقررات بهداشتی و امثال آن، مورد هجمه قرار می‌گیرد.

مسلمانان هند

در مقابل این هجمه­ های پی ­درپی، مسلمانان خود را فاقد هرگونه سلاح و حتی سپر می­ یابند. برای اولین بار در هند مستقل، اضطراب نسبت به آینده خود در این کشور حالت عام و عادی مسلمانان می­شود. با شوک و سردرگمی ضربات را تحمل می­کنند، ولی به جز امید شکست خوردن این حزب در انتخابات بعدی گزینه دیگری نمی­ یابند. سعی کردند در حمایت از احزاب دیگر از آرای خود متمرکزتر از پیش استفاده کنند تا مانع پیروزی مجدد B.J.P. شوند، ولی دیدند فضا آنقدر علیه آنها سنگین شده که احزاب مخالف اگرچه خواهان آرای مسلمان­ها هستند، اما حاضر نیستند هیچ گونه تعلق آنها به مسلمان در منظر هندوهای کشور قرار گیرد! اما در انتخابات بعدی در اواسط 2019، حزب B.J.P. با تعداد بیشتری از صندلی ­ها و قوت بیشتری دوباره دولت مرکزی را تشکیل داد!

شدت و سرعت اقدامات این حزب پس از بازگشت به مسند حکومت در خرداد امسال، همه را در موضع انفعال قرار داد. برنامه N.R.C. آسام را به سرعت به پایان رساند که در نتیجه آن، یک دفعه نزدیک به 2 میلیون نفر در معرض سلب تابعیت قرار گرفتند؛ معترضان را ضد هند و طرفدار بنگلادش خواندند. طلاق ثلاثه مسلمین را به عنوان یک جرم کیفری اعلام کردند؛ بر معترضان برچسپ مخالف حقوق زنان زدند. نه فقط خودمختاری ایالت کشمیر را کاملا لغو کردند بلکه این منطقه را از ایالت بودن هم رسما ساقط کردند؛ معترضان را به طرفداری تجزیه­ مجدد هند و حمایت از دشمنش یعنی پاکستان متهم کردند. سپس دیوان عالی قوه قضائیه، زمین مسجد تخریب شده بابری را به همان جریان تقدیم کرد که مجرم تخریبش است؛ معترضان را ضد هندو و مروج آشوب خواندند. هر یک از این اقدامات، مسلمانان هند و تعدادی از غیرمسلمانان را سخت ناراحت ­کردند، ولی فضای اجتماعی آنقدر سنگین شده بود که به جز سکوت، گزینه دیگری عملی نبود.

ناامیدی، افسردگی و وحشت، مسلمانان کشور را بیش از پیش فراگرفت. آنها فقط حیرت ­زده در انتظار بلاهای بعدی و شدیدتری، بدون هیچ برنامه دفاعی نشستند. به نظر می­رسد هند جدید، جایی برای مسلمانان ندارد؛ ولی این جمعیت 200 میلیونی جای دیگری هم ندارد.

انفجار علیه برنامه C.A.A. و N.R.C. نقطه عطفی دیگر در تاریخ معاصر هند و مسلمانان آن

اما در این هفته‌های اخیر فشار وحشتناکی که در تاریخ معاصر هند بر مسلمانان وارد شده یک دفعه به اوج رسید و به سوی یک فعالیت اعتراضی مشخص هدایت شد. بدون هیچ رهبری مرکزی و یا هدایت تشکیلاتی، مسلمانان به این جمع­ بندی رسیدند که الآن وقت بیرون ریختن، و دفاع از خود و از شعارهای اولیه نظام هند مستقل است. صدها نقطه از این کشور پهناور شاهد تظاهرات مردمی شده ­اند و اکثر تظاهرکنندگان مسلمان هستند. دولت مرکزی هم معلوم است که این واکنش را اصلا پیش ­بینی نکرده بود. در حالیکه که برای هر اعتراض قبلی جواب و برچسپ کوبنده داشت – مثل: پاکستانی، تجزیه ­طلب، مرتجع و امثال آن – این بار دیگر دنبال توجیه می­گشت، ولی تا به حال پیدا نکرده. مثلا اگر بگوید معترضان پاکستانی و خائن هستند، دیگر به آنان نمی‌چسبد؛ چون معترضان دارند می‌گویند هویت هندی را از ما نگیرید! چون در بین معترضان دانشجویان و عده ­ای از هندوها نیز همراه مسلمانان هستند، کار دولت سخت شده است. سعی می­کند این اعتراضات را صرفا متعلق به مسلمین جلوه دهد زیرا در جامعه عمومی هند، حتی در بین هندوهایی که پیرو این جریان فاشیست هندو نیستند، آمادگی تحمل مطالبه­ گری مسلمان وجود ندارد.

ناامیدی، افسردگی و وحشت، مسلمانان کشور را بیش از پیش فراگرفت. آنها فقط حیرت ­زده در انتظار بلاهای بعدی و شدیدتری، بدون هیچ برنامه دفاعی نشستند. به نظر می­رسد هند جدید، جایی برای مسلمانان ندارد؛ ولی این جمعیت 200 میلیونی جای دیگری هم ندارد.

الآن یک نقطه‌ی عطفی برای مسلمانان هست. بعد از 70 سال از استقلال هند، اولین بار است که آنها وارد صحنه‌ی سیاسی بدون مطالبه صنفی شده‌اند. نه فقط این، بلکه مطالبه­ های فعلی آنها – دفاع از قانون اساسی و ارزشهای آن، و از شعارهای اصلی نظام هند – آنها را در جایگاهی قرار داده که از همه مطالبه­ گران سیاسی هندوستان بالاتر و مترقی ­تر است. شگفت ­آور این است که این موقعیت استثنایی برای آنها به صورت دفعی و بدون هیچ برنامه ­ریزی حزبی و یا هدایت سیاسی متعارف بوجود آمده؛ در واقع بدنه مردم مسلمان با فطرت خودشان به این جایگاه هدایت شده­ اند و رهبران سیاسی مسلمان و غیرمسلمان، فعلا برای موج­ سواری دارند دست و پا می­زنند. دولت هند هم دنبال این است که این اتحاد نسبی بین مسلمانان هندی و هندی­های دیگر را از بین ببرد تا سرکوب این حرکت را به راحتی انجام دهد.

روزهای آینده، روزهای بسیار حساسی برای هند و بویژه برای مسلمانان این کشور خواهند بود. آیا آنها موفق می­شوند از این حالت استثنایی برای تقویت ارزشهای انسانی حیاتی جامعه چندملیتی هند استفاده کنند، و در عین حال موقعیت اجتماعی و سیاسی خود را نیز بالا ببرند؟

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا