بررسی سیاست روسیه در خاورمیانه؛ هیچ دوست و دشمن دائمی وجود ندارد!
فاطمه شاه آبادی – با عنایت به حمله اخیر روسیه به اوکراین توجه بسیاری از مردم جهان متوجه روسیه و سیاست های این کشور شده است.
بعد از فروپاشی شوروی در سیاست خارجی روسیه نسبت به کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا تغییراتی رخ داد. تا پیش از فروپاشی شوروی، خاورمیانه اهمیت بسزایی نزد کرملین داشت اما تا سالها پس از فروپاشی این اولویت شامل خاورمیانه نشد تا اینکه با آغاز بهار عربی و بحران سوریه سیاست های روسیه دستخوش تغییراتی در قبال کشورهای مذکور گشت.
با خانم دکتر قیاسی در خصوص علل این تغییرات، نتایج آنها و آنچه که در منطقه رخ داد به گفتگو نشستیم.
به عنوان اولین سوال در خصوص تحولات سیاست خاورمیانه ای روسیه بعد از فروپاشی شوروی بفرمایید که چرا منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) برای روسها دارای اهمیت است؟
هرچند روسیه در سالهای اخیر حضور پر رنگتری در منطقه خاورمیانه داشته است اما به طور کل دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ اوج نفوذ کرملین در این منطقه بود که متحدین اصلی آن لیبی، مصر، عراق و سوریه بودند. در سالهای اولیه پس از فروپاشی، خاورمیانه اولویت کرملین نبود و اهمیت خود را از دست داده بود. اما در سالهای بعد منطقه (MENA) اهمیت خود را بازمییابد که از دلایل اصلی آن میتوان مواردی را ذکر کرد. همجواری با جمهوریهای استقلال یافته از اتحاد جماهیر شوروی یکی از این دلایل است که در این خصوص بحث مسلمانان مطرح میشود؛ همانطور که میدانید کشور روسیه بر اساس آمار رسمی ۳۰ میلیون مسلمان دارد اما طبق آمار غیررسمی این رقم به حدود ۵۰ میلیون نفر هم میرسد، از طرفی حدود ۵۰ میلیون مسلمان نیز در آسیای میانه هستند که در مجموع جمعیت ۸۰ تا ۱۰۰ میلیونی را تشکیل میدهند، همچنین یک پنجم مسلمانان دنیا در منطقه (MENA) هستند، بنابراین گسترش تفکرات افراطی یا گسترش گروههای تروریستی امنیت جمهوریهای استقلال یافته و مسلمانان روسیه را به خطر میاندازد. به طوریکه بعد از بحران سوریه و در سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷ شاهد حملات تروریستی ای در دو شهر موسکو و سنتپترزبورگ بودیم که یکی از چشم اندازهای سند ملی روسیه نیز مبارزه با تروریست بوده است. بنابراین بحث مسلمانانِ خاورمیانه و گرایشات آنها برای روسها بسیار دارای اهمیت است.
نکته دوم بحث اقتصادی میباشد. در ابتدا لازم است بدانید درآمد ناخالص روسیه بر پایه صادرات نفت و گاز و بر پایه فروش تسلیحات میباشد. روسها به نفت و گاز احتیاج چندانی ندارند اما همانطور که میدانیم بیش از ۶۰ درصد منابع نفت و گازی جهان در منطقه MENA و روسیه است. میزان تولید و نرخگذاری این منابع در جهان برای روسیه مهم است زیرا تولید و نرخ منابع نفتی منطقه نباید از حدی فراتر رود که درآمد حاصل از فروش مواد هیدروکربنی، وضعیت روسیه را تحت الشعاع قرار دهد. بنابراین روسیه همواره بر توزیع، تولید و نرخگذاری منابع هیدروکربونی کشورهای منطقه نظارت داشته است تا بر صادرات منابع خودش تاثیر منفی ای نگذارند.
در خصوص فروش تسلیحات روسی نکته این است که روسیه به کشورهای منطقه به خصوص کشورهای عربی سلاح زیادی میفروشد به طوری که بعد از بحران سوریه فروش تسلیحات روسی رشد قابل توجهی داشته است.
نکته دوم در مورد اقتصاد روسیه، مسئله جذب سرمایه گذاران خارجی به خصوص از کشورهایی چون عربستان، امارات و قطر هست که با توجه به تحریم هایی که از سال ۲۰۱۴ روسیه با آن مواجه شده این جذب سرمایهها برای روسیه اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
بحث سوم احیای قدرت روسیه و مقابله با ایالات متحده آمریکا میباشد که باعث شده است تا روسیه اهمیتی بیشتری به منطقه خاورمیانه بدهد. هر زمان در روابط آمریکا و روسیه تنشی به وجود آمده خاورمیانه اهمیت دوچندانی برای کرملین پیدا کرده است و به طور کل این منطقه همانند زمینی بوده است برای تقابل این دو قدرت. در زمان شوروی لشکر کشی به افغانستان را داشتیم و تلاش های آمریکا برای شکست شوروی در افغانستان نشاندهنده این است که رویکرد روسیه به خاورمیانه همواره بر اساس مقابله با غرب بوده است اما در زمان فروپاشی و سالهای ابتدایی بعد از آن به علت مشکلات ناشی از فروپاشی روسیه درگیر مشکلات عدیده ای بود که مجال پرداختن به منطقه را مانند قبل نداشت. بعد از فروپاشی که تیم غربگرای یلسین روی کار آمد که به دنبال تنشزدایی با غرب بود. با روی کار آمدن آقای پوتین به علت مسائل اقتصادی و امنیتی، حفظ ثبات داخلی و تنشزدایی با غرب همچنان در اولویت بود و خاورمیانه اولویت قبلی را هنوز بدست نیاورده بود. حتی در سال ۲۰۰۱ که آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان حمله کرد، روسها با آمریکا همراهی کردند. اما در خصوص حمله آمریکا به عراق شاهد تقابل منافع آمریکا و روسیه بودیم که فدراسیون روسیه اولین کشوری بود که این حمله را محکوم کرد چراکه عراق از همان ابتدا روابط خوبی با روسیه داشته است و روسیه در خصوص زیرساختهای انرژی سرمایه گذاریهای بسیار خوبی در این کشور انجام داده بود که با حمله آمریکا به عراق سرمایه های روسیه مورد تهدید مستقیم قرار گرفت و بعد از حضور آمریکا، دست روسیه از عراق واقعا هم کوتاه شد. لذا بعد از این، سفرهای آقای پوتین طی سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ به ترکیه، مصر، اسرائیل و به خصوص نزدیکی به حماس و حزب الله را شاهد هستیم و در نهایت هم مقام ناظر کنفرانس اسلامی را نیز به دست آوردند. لذا بعد از حمله آمریکا به عراق، روسیه متوجه شد که به خاطر مواضع منفعلانه ای که در خاورمیانه داشت در حال از دست دادن این زمین است.
سال ۲۰۱۰ که آغاز بهار عربی بود را میتوان نقطه عطف سیاست خاورمیانهای روسیه دانست، یعنی بهار عربی و تحولات سوریه سرآغاز تغییرات در سیاستهای روسیه نسبت به خاورمیانه بود. به علت مواضع منفعلانه روسیه در خصوص بهار عربی، آغاز بهار عربی تضعیف قدرت سیاسی و اقتصادی روسها را بهدنبال داشت اما با ورود روسیه به بحران سوریه مواضع روسها تقویت شد. پس میتوان گفت تا قبل از بهار عربی، خاورمیانه اولویت دوم روسیه بود به عنوان مثال در قضیه لیبی روسها توانایی این را داشتند که قطعنامه ۱۹۷۳ را وتو کنند اما این کار را نکردند و نیروهای ناتو متعاقب حمله حتی زیرساختهای روسیه در لیبی را بمب باران کردند و بعد از آن هم شرکتهای لیبیایی قراردادهای خود را با شرکتهای روسی تمدید نکردند و به سراغ شرکتهای غربی به خصوص آمریکایی رفتند، بنابراین روسیه به واسطه مواضع منفعلانه خود منافع خود در لیبی را هم از دست داد.
پس چه شد که روسیه به بحران سوریه ورود کرد؟
در اینجا جایگاه و اهمیت سوریه در سیاست خارجی روسیه مطرح میشود. در ابتدا باید بدانیم که سوریه گستردهترین روابط سیاسی و دیپلماتیک خود را با شوروی داشت و به عنوان تنها شریک و متحد استراتژیک روسیه از زمان شوروی باقی ماند.
شوروی اولین معامله تسلیحاتی خود را در سال ۱۹۵۴ با سوریه داشت و از سال ۱۹۷۱ روسها به بندر طوطوس دسترسی دارند که راه ورود و نفوذ به دریای مدیترانه برای روسهاست. در سالهای اخیر نیز این روابط به خوبی برقرار بود بهطوریکه ۷۸ درصد از کل تسلیحات سوریه را در سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ روسیه تامین میکرد.
در سال ۲۰۱۴ که روسیه توانست شبه جزیره کریمه را به خاک خود الحاق کند، تحریمهایی علیه روسیه اعمال شد و با ورود مقتدرانه روسیه به سوریه، روسیه توانست موقعیت و فرصت چانه زنی با غرب در خصوص تحریم ها را برای خود ایجاد کند و امتیازاتی را بگیرید و فشار حداکثری را کاهش دهد.
نکته بعدی بحث سرمایه گذاری و زیرساختهاییست که روسیه در کشور سوریه دارد که اگر مانند لیبی یا عراق ورود نمیکرد این سرمایه ها را به نفع ایالات متحده از دست میداد.
بحث بعدی ملاحظات امنیتی ای هست که متوجه روسیه بود، طی بحران سوریه هزاران نفر از اتباع روسی و کشورهای مشترک المنافع به گروهکهای تروریستی پیوسته بودند و در داخل خاک روسیه هم امنیت مورد حمله مستقیم قرار گرفت. لذا در حوزه امنیت ملی وقتی دیدگاه روسیه در مورد گروههای افراطگرا را مورد ارزیابی قرار میدهید، متوجه میشوید که معتقدند گروههای سلفی و وهابی در حوزه قفقاز شمالی، جنوبی و آسیای مرکزی مورد حمایت عربستان و ترکیه هستند که مستقیم یا غیرمستقیم منافع آمریکا را تامین میکنند و به روسیه ضربه میزنند؛ یا به عنوان مثالی دیگر، بسیاری از کارشناسان روسی معتقدند داعش یک پروژه جهانی آمریکا بود برای ضربه زدن به نفوذ روسیه و چین در آسیای مرکزی. بنابراین شاهد هستید که در سال ۲۰۱۶ مبارزه با تروریسم در اولویت سند امنیت ملی روسیه قرار میگیرد.
در انتها باید به این نکته اشاره شود که برتری روسها در سوریه آغاز تحولات استراتژیک روسیه در منطقه منا بود، بهطوری که وقتی روسیه دست برتر را پیدا کرد، معاملات تسلیحاتی و انرژی روسیه در خاورمیانه رشد قابل توجهی داشت و این کشور بر روی این معاملات سرمایهگذاریهای ویژه ای کرده است.
در سالهای اخیر رویکرد روسیه نسبت به منطقه خاورمیانه چه تغییری پیدا کرده است؟
روسیه ای که بعد از بحران سوریه با آن مواجه هستید روسیه ایست که اعتماد به نفس پیدا کرده است برای احیاء قدرت، چراکه این کشور توانایی رویارویی با رقبای خود را بیش از پیش بدست آورده است زیرا نقش آمریکا در این منطقه کمرنگتر شده است. البته نکته این است که این رقابت در حوزه نظامی نیست و بیشتر در حوزه اقتصادی و فرهنگی و قدرت نرم هست چراکه بودجه نظامی روسیه ۷۵ میلیارد دلار است و بودجه نظامی آمریکا ۷۵۰ میلیارد دلار. اما روسیه در حوزه اقتصادی بعد از ۲۰۱۵ بیش از ۵۰ درصد صادرات تسلیحات خود را به منطقه خاورمیانه داشت و در سال ۲۰۱۹ بیشترین فروش سلاح را به منطقه منا داشت. از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ صادرات کشاورزی اش به خاورمیانه به ویژه در حوزه غلات بیش از ۳۴ درصد رشد داشته است. میزان قابل توجهی فناوری هسته ای به خاورمیانه صادر میکند، علاوه بر ایران با اردن و مصر نیز وارد مذاکره شد. نکته ای که در اینجا باید بدانیم این است که روسها در مجموع قائل به الگوی دوستی و دشمنی دائمی نیستند و ایدئولوژی مشخصی نیز در این خصوص ندارند بنابراین میبینید که روابط دیپلماتیک بسیار خوبی با اسرائیل دارند و اسرائیل دومین شریک اقتصادیشان شده است به حدی که آقای پوتین سال ۲۰۱۶ عنوان کرد ما با اسرائیل بالاترین سطح همکاریها را داریم و از همکاریهای سازنده خودمان با اسرائیل راضی هستیم. اما از سویی دیگر شاهد این هستیم که در بحث سوریه همکاری خوبی با ایران دارند گرچه این همکاری دور از تنش و مخالفت نبوده اما به هر حال هم با ایران و گروههای نیابتی ایران مثل حزب الله همکاریهای تنگاتنگی دارند هم با اسرائیل. در همین حین علیرغم تنشهایی با ترکیه دارد فروش پیشرفتهترین فناوری موشکی یعنی S400 را به ترکیه که اولین شریک تجاریاش نیز میباشد را دارد.
روابط روسیه با کشورهای عربی چه تغییراتی داشته است؟
در این بازه زمانی که در مورد آن صحبت میکنیم یعنی بعد از ۲۰۱۶ میبینم روسیه به عربستان هم نزدیک شده است، هرچند در سال ۲۰۱۴ عربستان با افزایش تولید نفت و پایین نگه داشتن قیمت نفت موجب ضرر به روسیه شد اما در طی این سالها روابط دو کشور ارتقا یافته است به طوری که در سال ۲۰۱۷ بن سلمان اعلام کرد که روابط ما با روسیه به سمت بهترین لحظات خود میرود و حتی طرح ساخت ۱۶ رآکتور هسته ای را مطرح میکند. به طور کل طرح نزدیکی به عربستان جواب داده است و در حال حاضر عربستان حاضر نشده است تولیدات نفتی خود را از حد معینی بیشتر کند.
از دیگر کشورهایی که روسیه تلاش کرده تا به آن نزدیک شود مصر است که در سال ۲۰۱۸ نیز موافقتنامه مشارکت فراگیر در خصوص همکاریهای راهبردی توسط دو کشور به امضا رسید.
وقتی روابط روسیه با کشورهای مذکور را از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۱ بررسی میکنیم متوجه میشویم به واسطه دست برتری که روسیه در سوریه پیدا کرد روابطش با این کشورها بهتر و بهتر و نزدیکتر شد به ویژه اینکه خود آقای پوتین در طی این سالها سعی کرد ملاقات حضوری و رودررو با رهبران این کشورها داشته باشد و حتی رابطه شخصی ای هم ایجاد بکند تا اگر روسیه از غرب فاصله گرفت و تحریمهایی اعمال شد روسیه برای خود جایگزین داشته باشد و بتواند از خاورمیانه و سرمایههای این منطقه استفاده بکند.
از بعد رسانه ای نیز روسیه بر روی شبکه های عربی زبان خود خیلی متمرکز شده است، مثلا شبکه RT سرویس عربی خود را خیلی فعالتر از قبل کرد که البته الان مورد تحریم آمریکا و اروپا قرار گرفته است؛ اما در چند هفته اخیر هم این شبکه در ماه بیش از ۶۳۰ میلیون کاربر در کشورهای عرب زبان دارد.
سیاست خارجی کنونی روسیه در قبال کشورهای خاورمیانه چیست؟
نقشی که روسها در حال حاضر برای خود قائل هستند نقش میانجیگر و یک شریک اقتصادی مطلوب است به خصوص در تنشهای اخیر. در سوریه، یمن، لبنان و افغانستان میبینیم که این نقش را به خوبی ایفا کرده است. یکی از شگردهایی که روسیه استفاده میکند این است که نه تنها با دولت مرکزی وارد مذاکره میشود بلکه با همه گروه های داخلی مخالف و موافق هم گفتگو میکند. نمونه بارز آن افغانستان است که مدتها پیش از اینکه دولت کنار گذاشته شود و طالبان قدرت را به دست بگیرد با طالبان وارد مذاکره شده بود و بر روابط دیپلماتیک و نشستهای بین المللی تاکید کرده بود. در بحث سوریه هم به همین منوال شاهد بودیم که نه تنها با دولت بشار اسد بلکه با گروه های مخالف وارد گفتگو شد.
همچنین به دلیل سیاست انعطاف پذیری ای که اتخاذ کرده است منافع همه گروهها را به نوعی در نظر میگیرد و همین باعث شده که آنها سر بزنگاهها روسیه حمایتهای لازم را از جانب آنان داشته باشد.
نکته دیگر در خصوص سیاست خارجی روسیه، تقویت روابط دو جانبه میباشد. به ویژه بعد خروج آمریکا از منطقه، شریک تجاری برخی از کشورها شده اند و خود را به عنوان یک کشور صلحطلب که منافع کشور مقابل را در نظر دارد معرفی کرده اند. روسیه در طی این سالها همواره تاکید کرده که برخلاف آمریکا، ملاحظات حقوق بشری ندارد و مخالف تحریم کردن است و کشورها را به مذاکرات دیپلماتیک دعوت کرده است و یکی از مواردی که آقای پوتین در این سالها بر آن تاکید داشته است این بوده که ما برخلاف آمریکا منطقه را به خوبی درک کرده ایم و با آن آشنا هستیم و یکی از مثالهایی که بیان میکنند در خصوص مسلمانان است چراکه دومین جمعیت روسیه نیز مسلمانان هستند و بر خلاف ایالات متحده آمریکا، استاندارهای دوگانه ای در این خصوص ندارد و میتواند به خوبی با کشورهای مسلمان ارتباط برقرار کند. در همین راستا شما میبینید که روسیه در جهت رابطه با کشورهای اسلامی، سازمانهای اسلامی و اتحادیه اعراب تلاش های بسیار خوبی کرده است و جالب است بدانید که از سال ۲۰۱۵ اقلیتهای مسلمان خود را در سیاست خارجی بیش از پیش مشارکت داده است. به عنوان مثال نقش جمهوری چچن در سیاست خارجی روسیه خیلی پررنگتر شده است و آقای رمضان قدیراف نقش مهمی را در بحران سوریه ایفا کرد و در حال حاضر هم از نظر روسیه به عنوان یکی از دیپلماتهای برتر شناخته میشود. در وقایع اخیر هم آقای قدیراف از عربستان سعودی تشکر کرد که جواب آقای بایدن را نداد و در خصوص تولیدات نفتی عربستان سیاستی را اتخاذ کرد که فعلا به نفع روسیه است.
آقای پوتین از جمهوری چچن و تاتارستان برای توسعه روابط اقتصادی با کشورهای سازمان همکاری اسلامی استفاده میکند.
جالب است بدانید سال ۲۰۲۰ اتحادیه جهان اسلام کنفرانس بین المللی ای را در مسکو برگزار کرد که در این کنفرانس رابطه روسیه با جهان اسلام نیز مورد ارزیابی قرار گرفت و عنوان شد که چچن یکی از پویاترین مناطق در حال توسعه در روسیه میباشد که روسیه نیز بهترین دوست اسلام است.
بنابراین میتوانیم بگوییم که روسیه برنامه ریزی بلندمدتی برای ارتقا روابط با کشورهای اسلامی دارد به ویژه با عربستان سعودی تا در لحظات حساسی مثل الان بتواند از آن ظرفیتها استفاده بکند.
همچنین روسیه توانسته چهره مثبتی از خود نشان بدهد مبنی بر اینکه ما متحدین خود را تنها نمیگذاریم و این را در قضیه سوریه به نمایش گذاشت. که البته در خصوص بحران سوریه نشان داد که میتواند مقتدرانه در مقابل غرب بایستد.
در آخر باید به قدرت نرم روسیه اشاره شود که در طی این سالها روی قدرت نرم خود کار کرد.