اندیشمندان و چهره های فرهنگی

معرفی کتاب «اسلام سنی» اثر بسّام الجمل

محمد ادریس – مومنون بلاحدود 

مجموعه «الاسلام واحدا و متعددا» از پروژه‌های مهم فکری است که در انجمن «رابطه العقلانیین العرب» زیر نظر دکتر «عبدالمجید الشرفی» و توسط شاگردان او انتشار یافته  و بازتاب های متعددی نیز داشته است به نحوی که با اعتراض شدید معتقدان به اسلام سنتی و تحسین تعدادی از روشنفکران مواجه شده است.

شرفی از اساتید دانشگاه مغرب عربی و از روشنفکران معروف امروز جهان اسلام محسوب می شود که پروژه کلی او پیوند دین و مدرنیته در جهان معاصر است . فارغ از انتقاداتی که به این پروژه فکری و مبانی آن وارد است  اگر بخواهیم به ایده این مجموعه نگاهی بیندازیم باید گفت این مجموعه 18 جلدی تلاش دارد تا با نگاه جامعه شناختی به جغرافیای جهان اسلام و بیان تعدد حوزه های فرهنگی تمدنی در سراسر عالم اسلامی و نیز وحدت کلی این حوزه ها نشان دهد که اسلام واحد و متعدد است و به گونه ای نوعی پلورالیسم اسلامی را ثابت کند. به عبارت دیگر این پروژه می خواهد بگوید اسلام با وجود اینکه دعوتی جهان شمول دارد اما در مناطق مختلف در قالب عقاید، آداب و رسوم و شعائر متنوع و متکثری بروز و ظهور یافته است و صورتی قومی یا ملی یافته است. به این معنا که در هر حوزه نوعی خاص از اسلام اعمال می شود. به بیان دیگر این پروژه کوشش می کند تا نشان دهد با وجود واحد بودن دین اسلام، دیدگاه های متعدد و گوناگونی در این باره وجود دارد و حتی دیدگاه گروهی، دیدگاه گروه دیگر را به چالش می کشد.

البته پژوهش تنها به بررسی این تنوع در حوزه جغرافیایی بسنده نمی کند و آن را به حوزه های فکری نیز می کشاند برای مثال در بررسی ها به مقایسه میان اسلام فلاسفه، متکلمین و فقها نیز پرداخته می شود و تفاوت های اسلام در اندیشه های این گروه ها نمایش داده می شود.

اسلام سنی کتابی است از بسّام الجمل محقق تونسی که توسط مجمع عقلای عرب و دارالطلیعه للطباعه و النشر بیروت و در چارچوب پروژه «الاسلام واحدا و متعددا»(اسلام واحد و متعدد است) تحت نظر عبدالمجید الشرفی منتشر شده است. این کتاب مشتمل بر 190 صفحه و شامل یک مقدمه، یک خاتمه و سه فصل به شرح ذیل است:

فصل اول: تاریخ اسلام اهل سنت

فصل دوم: مبانی اسلام اهل سنت

فصل سوم: خصوصیات اسلام اهل سنت

با توجه به عنوان کتاب، برای ما روشن می شود که هدف نویسنده شناسایی ویژگی‌های «اسلام اهل سنت» است، زیرا گنجاندن کتاب در مجموعه «اسلام واحدا و متعددا» دلالت بر این دارد که این اسلام دارای ویژگی­هایی است [متمایز از ویژگی­های دیگر اسلام­ها و قرائتی است در کنار سایر قرائتها]

 محقق در مقدمه خود بیان می‌کند که وی متوجه چالش­‌های پیش روی خود می‌­باشد؛ چالش‌هایی که مبتنی بر این اعتقاد است که تاریخ اسلام از زمان قرون وسطی [که مقارن با دوره تأسیس مذاهب اسلامی است]تاکنون تاریخ یکپارچه یک‌اندیشه سنی است. این مشکل از سوی دیگر به دلیل رویکرد‌های مطالعاتی در مورد‌اندیشه سنی است. این پژوهش­‌ها معمولاً یا رویکرد ستایش‌آمیز دارد[در داخل] و یا رویکرد استشراقی که مستشرقین در آن نگاه دقیقی به‌اندیشه سنی ندارند؛ زیرا در نگاه مستشرقین اغلب بین اسلام به مثابه یک پیام دینی با اسلام سنی به مثابه یک تلاش بشری برای استنباط دین و یک نظرگاه از میان نظرگاه­‌های دینی(مانند اسلام متصوفه، خوارج و.. ) تفاوتی وجود ندارد.
نویسنده در مقدمه کتاب به تلاش‌های نوگرایان مسلمانی چون محمد ارکون، عبدالمجید الشرفی و نصر حامد ابوزید پرداخته و با اشاره به عمق رویکرد‌های آنان و بهره ­مندی‌شان از روش ­‌های پژوهشی معاصر، مسیری که طی خواهد کرد را نیز معین می‌­سازد؛ لذا رویکرد عام  نویسنده همان نگاه نوگرایانه ­ای است که در پروژه فکری روشنفکران دینی مسلمان وجود دارد.
محقق در مقدمه خود بیان می‌کند که وی متوجه چالش­‌های پیش روی خود می‌­باشد؛ چالش‌هایی که مبتنی بر این اعتقاد است که تاریخ اسلام از زمان قرون وسطی [که مقارن با دوره تأسیس مذاهب اسلامی است]تاکنون تاریخ یکپارچه یک‌اندیشه سنی است.
در فصل اول موسوم به تاریخ اسلام سنی، بسّام الجمل به تاریخیت اسلام سنی از زاویه دو نقطه می‌­پردازد. نقطه اول ماهیت اصطلاح «اهل سنت و جماعت»، دلالت­‌ها و مراجع این نام­گذاری است. نقطه دوم به فعالیت­‌های اهل سنت در تاریخ با توجه به نقاط عطف تاریخ آن‌ها اشاره دارد؛ نقاط عطفی که خود اهل سنت به آن‌ها اشراف دارند و مبتنی بر آن‌ها به مهم­ترین تحولات فکری که‌اندیشه سنی بر آن پایه­ گذاری شده، اشاره می‌­گردد.
بسام الجمل با توجه به نقطه اول می‌­گوید که نام­گذاری این افراد به اهل سنت و جماعت به یکباره نبوده و این دو عنوان در دوره­‌های متاخر شکل گرفته و در حوزه­‌های مناقشه­ آمیز با دیگر فِرَق اسلامی استفاده می‌­شده است. به عبارتی در حالی که شیعیان خود را اهل عصمت و عدل[i] مینامیدند، اهل سنت خود را «اهل سنت و جامعه» مینامیدند؛ نامی که معانی خاصی دارد، از جمله این که تصریح بر صفت«جماعت» اشاره به این مطلب دارد که سنی­‌ها تنها نمایندگان اسلام حقیقی هستند. با این حال، نویسنده دائم  تأکید می‌­کند که اصطلاح جماعت، موضوع اختلاف بین فرقه‌های اسلامی بوده و هر گروهی(شیعیان، معتزله و… ) خود را نماینده اسلام حقیقی می‌­دانستند. شاید همین مسأله موجب بحث در مورد تاریخیت این مصطلح گشته است؛ این اصطلاح نه تنها در دوره متاخر ظهور پیدا کرده بلکه در نگاشته­‌های فرق قبل از جعل این اصطلاح غایب بوده و اصطلاحات دیگری مانند «سنت»(که اشاره به رفتار‌های رسول الله[ص]دارد)، «اصحاب حدیث و سنت» و «جمهور اهل سنت و جماعت» استفاده می‌­شده است. نویسنده با بررسی مفاهیم استفاده از واژه سنت در کتب مذاهب اسلامی و کاربرد زبانی، به این نتیجه رسیده که سنت در زبان از سه مرحله متمایز متوالی عبور کرده است:

در ابتدا مفهوم آن حول معنای راه و مسیر (که معنایی خنثی است) می چرخید.

در مرحله بعد سنت به عنوان سیره شناخته شد که معنایی ایجابی و سلبی می­توانست داشته باشد اعم از سیره حسن و سیره قبیح.

در حالی که در مرحله سوم معنایی، حاوی مفهوم مثبتی بود که در تلقی سنت به عنوان نشانه ای از مسیر ستودنی تبلور پیدا کرد؛ تحولی که در بینش اهل سنت نسبت به خود منعکس شد، زیرا آنها می کوشیدند خود را از دیگران متمایز کنند و خود را با نام صاحبان سنت به عنوان صاحبان صراط مستقیم متمایز کنند.

بسام الجمل با توجه به نقطه اول می‌­گوید که نام­گذاری این افراد به اهل سنت و جماعت به یکباره نبوده و این دو عنوان در دوره­‌های متاخر شکل گرفته و در حوزه­‌های مناقشه­ آمیز با دیگر فِرَق اسلامی استفاده می‌­شده است. به عبارتی در حالی که شیعیان خود را اهل عصمت و عدل[i] مینامیدند، اهل سنت خود را «اهل سنت و جامعه» مینامیدند؛

در این زمینه، نویسنده به این نکته می‌پردازد که نام‌گذاری (اهل سنت و جماعت) عمدتاً حاصل ترکیب دو اصطلاح «بیان سنت و جماعت»[ii] و «اصحاب الحدیث و اهل سنت» بوده است. وی اشاره می­ کند که نشانه ای از استعمال اصطلاح «اهل سنت و جماعت» قبل از ظهور اعتقاد قادری در سال 409 هجری وجود ندارد که در ضمن این استعمال تلازمی بین سنت و جماعت و اعتبار اتباع آن به عنوان اهل حقی که باید به آن تمسک داشت، ایجاد گشت. تحقیق در مورد شکل گیری اهل سنت از نظر تاریخی مستلزم آن است که استاد بسام الجمال به رابطه اهل حدیث با اهل رای و چگونگی غلبه گرایش ارتدکس اهل سنت بر اهل رای توجه کند. مولف به فتنه خلق قرآن(محنت خلق قرآن)[iii] به عنوان نمونه ­ای از پیروزی گرایش سنی پرداخته و ابعاد پنهان آن را باز می­ کند.

وی اعتراضات اهل حدیث به سیاست خلیفه عباسی مامون را نتیجه ترس‌ایشان برای از دست دادن جایگاه خود در میان صاحبان نفوذ سیاسی می‌­داند.  مأمون با قبول این جمله که قرآن مخلوق است، علاوه بر تلاش خود برای برقراری برابری بین اهل حدیث و اهل رای و از سویی نزدیکی به شیعیان، کوشید تا پایه‌های یک نظام سیاسی را که در آن عمل سیاسی با اراده الهی مرتبط نباشد، پی‌ریزی کند. این تصمیمات خطری واقعی برای نفوذ اهل حدیث بود و از این رو مؤلف موضعی را که آن‌ها (اهل حدیث) اتخاذ کردند، رویکردی کاملاً سیاسی می‌داند؛ بعبارتی در نگاه بسام الجمل محنت یک مبارزه سیاسی بود که هیچ ربطی به دین نداشت ولو این که از طرف اهل حدیث به آن خصلت دینی داده شده باشد.

بسام الجمل در فصل اول پس از پرداختن به مسأله نام-گذاری، مرجع و تاریخ  ایجاد اهل سنت و جماعت به این نکته می‌­رسد که نیمه قرن پنجم هجری(خروج شیعیان آل بویه از بغداد و وارد شدن سلجوقیان به آن در سال ۴۴۷هجری) زمان پیروزی نهایی اهل سنت و جماعت بر مخالفینشان متشکل از دیگر فرق اسلامی(شیعیان، معتزله و… ) بوده که این پیروزی جز  به حمایت سلجوقی­‌ها ممکن نبود.

[بنابراین دیدیم که] محقق نقش سیاست را در شکل گیری مواضع این جماعت پنهان نکرده و با کنکاش در ابعاد تاریخی شکل گیری اهل سنت این موضوع بخوبی مشهود بود. نگاه تاریخی موجب می­گردد که بستر فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی که اسلام سنی در آن شکل گرفته و رشد پیدا کرده دیده شود تا پس از آن به ارکان اسلام سنی(حدیث،سنت، اجماع، سنت تفسیری) بپردازد؛ امری که نویسنده در فصل دوم به آن می­رسد و در آن به نقش عوامل معرفتی و سیاسی در ساخت بنای اسلام سنی اشاره می­کند. محقق موضوع شکل گیری بنای اسلام سنی را دارای عوامل متعددی می داند که شاید مهمترین آنها گذر از فضای تدوین خودبه-خودی به یک تدوین عقلایی[و ساختارمند] و سپس شکل گیری مفهوم فرقه می­باشد. این امر[iv] پس از فتنه سال 35 هجری[v] رخ داد که به تدریج حاکمان برای توجیه اعمال سیاسی خود نیاز به مشروعیت دینی داشتند. از این جا بود که پایه های اندیشه سنی گذاشته شد که در مظاهر متعددی از جمله اعتماد به احادیث منسوب به پیامبر [ص] تجلی پیدا کرد. در ارتباط با این موضوع، محقق به تبیین تناقضات موجود در تمسک به این احادیث پرداخته که مهمترین آنها بی‌تفاوتی محدثان اهل سنت نسبت به اهمیت اختلاف زمانی بین بیان سخنان منسوب به آن حضرت و تدوین آن‌ها در اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم بوده است. از این رو اندیشه اهل سنت احادیث منسوب به پیامبر را بدون توجه به نقش فاصله زمانی بیان و نوشتن آنها و بدون آگاهی از نقش نقل شفاهی آن احادیث در بازنویسی و افزودن بر آنها و تغییر برخی و حفظ برخی دیگر پذیرفت. چه بسا اندیشه اهل سنت از پاره ای از این تناقضات آگاه بوده است که با گفتن «اعتماد به راویان احادیث و عدالت آنها» برای رفع آنها تلاش کرده است. این مساله موجب شد از سویی گرایش ستایش آمیز نسبت به سلف ایجاد گردد و از سوی دیگر احادیث منسوب به رسول نوعی حجیت دینی ایجاد کند که باید به آن اقوال عمل و به آن افعالی که لازمه آن احادیث بود عمل می­شد.

بسام الجمل در فصل اول پس از پرداختن به مسأله نام-گذاری، مرجع و تاریخ  ایجاد اهل سنت و جماعت به این نکته می‌­رسد که نیمه قرن پنجم هجری(خروج شیعیان آل بویه از بغداد و وارد شدن سلجوقیان به آن در سال ۴۴۷هجری) زمان پیروزی نهایی اهل سنت و جماعت بر مخالفینشان متشکل از دیگر فرق اسلامی(شیعیان، معتزله و… ) بوده که این پیروزی جز  به حمایت سلجوقی­‌ها ممکن نبود.
استناد به احادیث نبوی پس از تدوین آن‌ها در مجموعه­‌های روایی باعث شد که‌اندیشه سنی، ‌اندیشه ­ای بسته مبتنی بر وجوب عمل به گفته ­‌های پیامبر گردد؛ این گفته ­‌ها حیطه ­‌های مختلفی مانند احکام فقهی و… را شامل می‌­شد و این امر نهایت الامر به ایجاد مفهومی از دین منجر شد که به آزادی فرد و استقلال شخصیت او توجهی نداشت. این‌اندیشه از فرد این مطالبه را داشت که باید منظومه فقهی که مبتنی بر اساسی نظری و عملی غیرهماهنگ بود را امتثال کند؛ امتثالی که بر این اعتقاد استوار بود که قانونگذار خداست و نه فقها ولی از سوی دیگر احادیث نبوی و تفسیر آیات قرآن کریم به گونه ­ای بود که فقط با نظرگاه فقیه هماهنگ می‌­ شد.

سپس مولف به مهم­ترین شاخصه­های اسلام سنی که آن را از دیگر اسلام ­ها(مانند اسلام شیعی و ….) متمایز کرده می­پردازد و این خصوصیات را به شرح زیر بیان می­­کند:

  1. بازنمایی
  2. الگوهای دینی و توجیه
  3. چارچوب­ بندی اختلاف و تفسیر
  4. جزم اندیشی

منظور الجمل از خصوصیت بازنمایی،  تصویر اهل سنت از پذیرش وحی توسط رسول الله و ماهیت معجزاتی است که به دست ایشان اجرا می­گردد؛ در این اندیشه، تصویری غیرتاریخی از نبی ارائه می­ گردد.

از مهمترین تجلی­ های ویژگی دوم می­توان به سخن از خلافت در اسلام سنی اشاره کرد که در آن بین نگاه الگوانگارانه و نگاهی مبتنی بر واقعیت تاریخی همیشه نوعی نوسان جاری بوده است. مولف به تصویر صحابی الگو در اندیشه سنی  یعنی عمر بن خطاب که ذهن اسلام سنی در مجموعه ­های حدیثی جمع آوری شده آن را صورت­ب ندی کرده پرداخته و می­گوید در این نگاه عمر بن خطاب الگوی عالی در سطح سیاسی ، اجتماعی، اخلاقی، دینی و معرفتی تصویر می­ گردد؛ لذا در بحث الگوهای برتر و توجیه آن اتفاقی که می افتد این است که یا تاریخ چون آن گونه که باید می­شده و نشده، کنار گذاشته می­شود و یا برای اتفاقات آن توجیه ­تراشی صورت می­گیرد.

از سوی دیگر چارچوب­ بندی اختلاف و تفسیر در فقه، قرائات مصحف و تفسیر نشان می‌­دهد که‌اندیشه سنی از واقع تاریخی و شرایط فرهنگی و اجتماعی تأثیر پذیرفته به­ گونه ­ای که قرآن را به متنی که به خودی خود دلالت­‌پذیر نیست، تبدیل می‌­کند. [و دائم برای تفسر و تاویل آن باید به تاریخ رجوع کرد]
[در ویژگی چهارم مؤلف نشان می‌­دهد] رویکرد جزم­ گرایانه در عرصه الزام(در فقه و عقائد) و در عرصه تقلید(نقل معرفت­‌ها، اخذ از سلف و… ) مظاهری است که نشان می‌­دهد علمای سنی از ابداع و ابتکار عمل عاجز مانده ­اند و در نتیجه تکفیر درون نظام قدیم (سلف) اساس اسلام اهل سنت می‌شود و در نتیجه هر تجدید یا نقض گذشته‌ای را بدعت می‌­دیده و همچنان بدعت می‌­بیند.

توضیحات

[i] عصمت ناظر به اعتقاد شیعه بر خطاناپذیری بیان دین توسط ائمه اهل بیت(علیهم السلام) است که به نوعی اصل امامت در نگاه شیعی را بیان می­کند. عدل ناظر به اعتقاد شیعه بر اینکه حسن و قبح اشیاء را عقلی می‌دانند و معتقدند این‌که خداوند عادل است به این معنا است که او براساس خوب بودن اشیاء عمل می‌کند، و ظلم را به جهت قبیح بودن آن انجام نمی‌دهد. در برابر این رویکرد حسن و قبح شرعی قرار دارد که اشاعره به آن قائل بوده­اند که مبتنی بر آن حسن و قبح آن چیزی است که خداوند انجام می­دهد.

[ii] کتاب ابوجعفر طحاوی تحت عنوان العقیده الطحاویه که در آن اعتقادات اهل سنت بیان می­شود و به بیان اهل سنت و جماعت معروف است.

[iii]  اکثر منابع و مهم‌ترین آنها، داستان خلق قرآن را در زمان مامون، داغ و جنجالی می‌دانند. او که هفتمین خلیفه است در سال ۲۱۸ هجری قمری، به اسحاق بن ابراهیم، حاکم بغداد، نامه‌ای نوشت و دستور داد که «فقها و علما و محدثین ما جمع و درباره قرآن امتحان کنید (به این معنا قرآن را مخلوق خداوند بدانند؛ زیرا خدا منزه از گفتن و خطاب است)، هر‌کس بگوید: قرآن مخلوق و احداث شده است، آزاد و رها شود، و هرکس این عقیده را نپذیرد، به خود مامون گزارش داده شود که درباره او دستور بدهد، نامه خود را هم با ادله و براهین، مفصل نمود. هرکس هم به آن عقیده قائل نشود، ترک و طرد شود»  این جریان در تاریخ به «مِحْنَهُ القرآن» شهرت دارد و در ذیل حوادث سال ۲۱۸ هـ ق در همه کتب تاریخی می‌توان یافت.

[iv] به نظر اشاره به دوران خلافت معاویه دارد

[v] قتل عثمان، خلیفه سوم

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا