نگاهی به جایگاه سریالهای ترکیه در جهان اسلام؛ چرا ترکها از ما موفقترند؟!

گفتگو با محمدرضا محمدی نجات – بعد از به ثمر نشستن ایده تقسیم جهان اسلام به واحدهای کوچکتر که به دنبال فروپاشی عثمانی اتفاق افتاد، هریک از این واحدهای کوچکتر که تحت عنوان دولت – ملت مطرح شده بودند سعی در نفوذ در دولت – ملتهای دیگر داشته و دارند. بعضا این تلاش با جنگ نظامی بوده، اما اخیرا استفاده از جنگ نرم و نفوذ فرهنگی سرلوحه بیشتر دولتها قرار گرفته است. یکی از مهمترین ابزارهای جنگ فرهنگی فیلم و سریال است و در بین کشورهای اسلامی ترکیه پرچمدار به کارگیری این ابزار برای اهداف مختلف فرهنگی در درون و بیرون مرزهای خود است. در این مصاحبه آقای محمد رضا محمدی نجات پژوهشگر و مستندساز به تحلیل و بررسی چگونگی نفوذ ترکیه با استفاده از فیلم و سریال در ذهن مخاطبینش پرداختهاند و در ادامه با مقایسه عملکرد ایران و ترکیه در این زمینه نکات کاربردی را بیان کردهاند.
لطفا برای مقدمه بفرمایید جایگاه سریالهای ترکیهای در جهان اسلام چگونه است؟
ترکیه دومین کشور صادر کننده سریال در جهان است و جزء معدود سریال سازهایی است که مخاطب جهانی دارد از امریکای لاتین گرفته تا کشوهای عربی و پاکستان و افغانستان! نکته جالب توجه اینکه، چون بسیاری از سریالها توسط بخش خصوصی ترکیه ساخته میشود، به همه این کشورها فروخته میشود و ایران تنها کشوری است که این سریالها در آن به صورت رایگان در اختیار مخاطبانش قرار میگیرد. سریال ترکی یک عنوان کلی است که از سریالهای مبتذل دامنه آن گسترده میشود تا سریالهایی که هدفمند بوده و پیگیر یک استراتژی فرهنگی است. و بنابراین باید تفاوت قائل بود بین سریالهای مزخرف ترکی با سریالهایی که با فکر و هدف طراحی شده و الزاما بد هم نیستند. در حال حاضر تقریبا ترکیه با تمام کشورهای عربی به جز قطر مشکل دارد. از سوریه و عراق گرفته تا عربستان و مصر به نوعی نگاه منفی به ترکیه وجود دارد و با نفوذ سیاسی ترکیه در کشورشان مبارزه میکنند، اما تقریبا هیچ ملتی را نمیبینیم که در حوزه سرگرمی، علاقهمند به سریال ترکیهای نباشد. سوریه در اوج بحران و درگیری که با ترکیه هم در حال جنگ بود، اولین کشوری بود که سریالهای ترکیه را دوبله و ترجمه میکرد.
صنعت فیلم ترکیه از چه زمانی در حدی رشد کرد که توانست وارد عرصههای بینالمللی شود؟
ترکیه از قدیم سینما داشت. حتی قبل از انقلاب در ایران هم فیلمهای ترکی رواج داشت. حتی طبق بررسیهایی که انجام دادم فیلمهای مشترک زیادی بین ایران و ترکیه قبل از انقلاب ساخته شده بود. مثلا تهیه کننده یا بازیگرانی از ترکیه با ایران فیلم مشترک تولید میکردند در قالب آنچه به «فیلمفارسی» مشهور بود. در میان فیلمفارسیها نیز فیلمهای ترکیه نفوذ زیادی داشتند و کپیبرداری از فیلمهای ترکیه زیاد صورت میگرفت. یعنی در آن زمان در کنار مصر، هند و ایران که سینمای تجاری و عامهپسند قوی داشتند، ترکیه هم صاحب سینمای گستردهای بود. در کنار آن سینمای جشنوارهای و روشنفکری ترکیه هم قدرتمند و مطرح شده است. شاخص ترین نماینده این نوع سینماگران، «یولماز گونی» و فیلم «یول» است که اعتبار جهانی برای ترکیه کسب کرد و خیلی هم اثرگذار بود. این نوع سینما هم مخاطبان خاص خود را دارد. اما سریالسازی به معنای شایع امروزی به بازه زمانی ۲۰ – ۲۵ سال اخیر تعلق دارد. از طرفی بخش خصوصی به شدت متولی ساخت این نوع سریالها است حتی سریالهایی که با هدفمندی فرهنگی و تاریخی ساخته میشوند هم معمولا بخش خصوصی یا تولید میکند یا برای پخش آن فضاسازی و بازارسازی میکند.
از بین انواع سریالهای ترکیه، به شکل موردی کدام یک در جذب و تاثیرگذاری بر مخاطب جهان اسلام بیشترین اثر را گذاشته است؟
به نظر بنده عمدهترین هجمهای که با سریال ترکیهای صورت گرفته است توسط سریال «حریم سلطان» بوده است که تاریخ عثمانی در زمان سلطان سلیمان قانونی را به صورت کاملا عامه پسند و تجاری مطرح نموده است؛ به طوریکه خانوادهها را درگیر خود کرده است. از روابط عاشقانه در دربار تا حسادتهای زنانه از جمله موضوعات خانواده پسند است که در این سریال نمایان بود. هرچند با سطحی پایین اما وقایع تاریخی را به خورد مخاطب میدهد. هرچه جلوتر میآییم سریالهای ترکی به لحاظ هوشمندی و هدفمندی برندهتر میشود. نمونه دیگر سریالهایی است که به زندگی موسسین عثمانی میپردازد که شاخصترینش سریال «ارطغرل» است. سریال «سلطان عبدالحمید» نیز از سریالهای مهم و تاثیرگذار بوده که به آخرین امپراتوران عثمانی میپردازد. سریالی دیگر هم به زندگی سلطان محمد فاتح پرداخته است، کسی که استانبول را فتح میکند.
این سریالهای تاریخی در کنار سریالهای روز ترکی حضور دارد. از طرفی سریالهای سیاسی روز ترکیه را داریم که به مسائلی مثل نفوذ و اشغال در منطقه از سوی امریکا میپردازد. مثل سریال «درهی گرگها» که اول در قالب فیلم سینمایی بود اما وقتی رویکرد به آن زیاد شد در قالب سریال به آن پرداختند. درواقع موضوعاتی که به لحاظ تاریخی و تمدنی مبتلابه و مدنظر کانونهای قدرت ترکیه است با استفاده از فیلم و سریال برای جامعه مخاطب داخلی و خارجی نشانهگذاری و تخلیه روانی میشود. کانون قدرت هم الزاما دولت ترکیه نیست و ممکن است کانون قدرت غیردولتی هم در ترکیه از این فرایند استفاده کند تا منافع فرهنگی و سیاسی خود را در ساخت سریالها منعکس کند.
بعد از نخنما شدن موضوع امپراتوری عثمانی در فیلمهای ترکی، موج جدید سریالسازی و ساخت فیلم سینمایی آغاز شد. در دوره پیشین شاید هیچ دوره مهمی از امپراتوری عثمانی باقی نمانده باشد که درباره آن فیلم یا سریالی نساخته باشند. به این ترتیب با موج سلجوقیگری در دوره جدید مواجهیم که شاخصترین آن «ملازگرد۱۰۷۱» است که محصول ویژه سینمای ترکیه است ایده ای کاملا تجاری پشت آن است؛ اما چون مصادف شد با وقایع کرونا، علیرغم آماده بودن هنوز روانه اکران نشده است. با این حال صحنههای زیادی از آن منتشر شده است. این فیلم به زندگی آلپ ارسلان سلجوقی، پادشاه ترک ایرانی میپردازد که پایتختش ری و اصفهان بوده و داستان مبارزه و پیروزی او بر امپراتور بیزانس و به اسارت درآوردن او روایت میشود و دارای تم حماسی است.
با موضوع سلجوقیان، سریال «بیداری سلجوقیان بزرگ» نیز ساخته شده است که الان درحال پخش است. در این سریال هم زندگی ملک شاه به نمایش درآمده است. از جمله مضامین پرداخته شده درگیری او با فرقههای اسماعیلیه است. این سریال در شهر بازسازی شده اصفهان ساخته شده است. بسیاری از شخصیتهای اصلی سریال واقعی است و مخاطب با شخصیتهای آن دوره سلجوقیان آشنا میشود. به شخصیتهایی همچون خواجه نظام الملک، حسن صباح، امام محمد غزالی، عمر خیام و… در این سریال پرداخته شده است. به نوعی اگر بخواهیم تاریخ دوره سلجوقیان را ببینیم یکی از منابع مصور میتواند همین سریال باشد! سوالی که مطرح است این است که مدیران کلان رسانه ای ایران در این پازل کجا قرار دارند؟ آیا محصولات قابل مقایسه به لحاظ مقایسه با این تولیدات داریم؟ یا اراده ای برای ساخت مشترک موضوعات مورد علاقه دو طرف وجود دارد؟
چرا ترکها اینقدر از ژانر تاریخی در تولیدات خود استفاده میکنند؟
البته ژانرهای متعددی وجود دارد، از سریالهای روز خانوادگی و عاشقانه گرفته تا جنایی. اما ژانر تاریخی بخش زیادی از تولیدات ترکیه را شامل شده و سرو صدای زیادی هم کرده است. علت آن هم نیاز جامعه مخاطب است. از ۱۹۲۰ که امپراتوری عثمانی سقوط میکند و جمهوری ترکیه آغاز میشود با یک انقطاع تاریخی شاهد هستیم که مهمترین آن در تغییر خط است. این تغییر خط باعث میشود که ملت ترکیه از همه گذشته فرهنگی تمدن خود قطع رابطه کنند. یعنی با وجود ارتباط فیزیکی با بناها و اماکن تاریخی و با وجود ۶۰۰ سال تالیفات مختلف در دوره عثمانی، هیچ کس از این نوشتهها و آثار سردرنمیآورد. به این ترتیب ارزشهای دینی هم کمرنگ میشود و کمکم از هویت تاریخی و دینی خود مردم جدا میافتند. و این بحران هویتی ایجاد میکند که مردم به خود بیایند که ما که هستیم و تاریخ ما چیست؟! پاسخ به این پرسش هم یک موج فرهنگی است که سریالسازی بخشی از این موج فرهنگی است. در حال حاضر مردم در استانبول به دنبال این هستند که خط عربی و ترکی قدیم را یاد بگیرند و آموزشگاههای زیادی هم در این زمینه تاسیس شده است. بخصوص این موج در بین اسلامگراها شدیدتر است که روی به گذشته آورده و دایم از گذشته دینی خود سوال میکنند. حکومت هم به این نتیجه رسیده است که با نشان دادن این هویت و سابقه میتواند ایجاد هویت کرده و در دل مردم نفوذ کند برای در اختیار گرفتن زمام مردم.
مثلا جان مایه سریال «سلجوقیان بزرگ» این است که فرد خود را در برابر دولت قربانی کند و قوام دولت را به قوام خود ترجیح بدهد و خود را در معرض آزمایشات سخت قرار بدهد تا به حکومت خود کمک کند. این موضوع در بافت جامعه ترکیه تقریر میشود که باید در برابر خواستههای دولت منقاد بود؛ آن هم جامعهای مثل ترکیه که بسیار متکثر است و گسلهای زیادی در آن وجود دارد. به این ترتیب با نمایش دورههای مختلف امپراتوری عثمانی نشان میدهد در طول این ۶۰۰ سال این مردم بودند که باعث شدند این امپراتوری دوام پیدا کند. اما این مرور تاریخی در سریالها در عثمانی متوقف نشده و تا سلجوقیان پیش رفته است که هم در ایران بودهاند و هم در آناتولی. حکومت سلجوقیان در آناتولی بیش از ایران دوام پیدا کرده است برای همین با امتداد تاریخی و فرهنگی از عثمانی به سلجوقیان، ریشههای تاریخی خود را عمیقتر کرده و ۲۰۰-۳۰۰ سال عقبتر میبرند تا افتخارات آنها را به افتخارات خود بیفزایند.
غیر از این پاسخدهی به نیاز داخلی آیا در این سریالها مخاطب فراملی هم مد نظر سازندگان سریالهای تاریخی قرار گرفته است؟ بخصوص در جهان اسلام؟
قطعا اینگونه است. یعنی این سریالها قطعا و لابد پیوست تجاری و رسانهای خارجی دارد؛ الزاما هم جهان اسلام نیست اگرچه کارکرد خود را خواهد داشت. قبلا هم عرض کردم ترکیه در سرزمینهایی سریالهای خود را به صورت تجاری پخش میکند که با آنها در حال جنگ است و مشکل عمیق سیاسی دارد! در حالی که ما بسیاری از سریالهای خود را در کشورهای همسوی خودمان نمیتوانیم نمایش بدهیم. چون به این پیوستها توجه نمیکنیم. مثلا سریال «بشارت منجی» که به زندگی حضرت عیسی (ع) پرداخته است و خیلی هم هنرمندانه ساخته شده است، اما حتی قدرت اینکه مسیحیان لبنانی را قانع کنیم که این روایت اسلامی از زندگی حضرت عیسی (ع) را ببینند نداریم!
چرا ترکیه این قدرت اقناع برای تماشای تولیدات بصری خود را دارد و ما نداریم؟
چون آنها رجوع به کسانی میکنند که فکر و ایده دارند. نیازسنجی درست تجاری میکنند. در کارهای خود از جذابیتهای مختلف استفاده میکنند. از همه مهمتر اینکه به نقاط مشترک قومیتها و مذاهب و فرقهها دست میگذارند. برعکس ما که در سریالهای خود درست دست خود را بر گسل های مذهبی یا قومی میگذاریم. در حالی که سریالها در کشور ما خیلی هم گران تمام میشود. از دستمزدهای بالای سلبریتیها گرفته تا دکورهای پرهزینه موقتی. بسیاری از سریالهایی که در ایران ساخته شده است اثری از دکورهای آنها نمیبینیم؛ زیرا بودجه زیادی در این بخش پنهان و فاکتور میشود بعد هم تخریب شده و اثری از آن نمیماند. اینها کاسبکاریها تمایزهای منفی است که در ایران وجود دارد و باعث شده سریالسازی گران تمام شود. یعنی اوج سریالسازی تاریخی ما در بخش خصوصی شهرزاد است. بنابراین فیلم و سریالسازی از نظر مالی در ایران آلوده و گران است؛ به لحاظ ارزشگذاری و امتیازدهی به موضوعات مهم نیز به شدت فقیر است. که باید چاره شود. اگر وحدت در کشوهای منطقه اولویت اصلی مملکت است و به قول امام خمینی پیشنیاز ظهور است، این نباید وضعیت ما در تولیدات رسانه ای با همسایگانمان باشد. شما حتی یک مورد سریال یا فیلم تولید مشترک با همسایگان در طول این ۴۰ سال نمیتوانید پیدا کنید!
علت را در چه میبینید؟
شاید علتش آن است که افراد درستی بر منصب تصمیمگیریهای کلان این عرصه قرار نگرفتهاند. سریال امام علی (ع) را ساختیم که بر اختلاف شیعه و سنی تاکید دارد. ما مخلص و وامدار حضرت علی (ع) هستیم اما این نوع سریالسازی درست نیست که طوری سریال بسازیم که جرات نکنیم در کشورهایی که اهل سنت در آن غلبه دارند مثل ترکیه آن را نمایش بدهیم. صدای اهل سنت خود را هم دربیاوریم! یا سریالی مثل مختار که بر محور انتقامگیری میچرخد بسازیم. آیا واقعا این اولویت ماست! درحالی که به قول رهبری نیاز راهبردی ما وحدت است و باید وحدت سرلوحه ما قرار بگیرد. یا وقتی سلمان فارسی را میسازیم بر محور شکاف عرب و عجم بازی میکنیم. انشاءالله که ساخته شود و اینگونه نباشد. اما تاکنون سریال یا فیلمی نساختهایم که نگاه درستی به وحدت داشته باشد. یعنی ما نمیتوانیم به تاریخ اهل بیت علیهمالسلام و اسلام طوری نگاه کنیم که نقاط مشترک شیعه و سنی باشد! یعنی حتی ما فیلمی را که درباره حضرت محمد (ص) با آن هزینههای میلیاردی ساختهایم، باید طوری باشد که هیچ کجای دنیا نتوانیم نمایش بدهیم؟! یا آدم زرنگهای ما میلیاردها تومان پول از کشورهای عربی جذب کردهاند برای ساخت زندگی سیدالشهدا (ع) و ما این را در کشور خودمان نمیتوانیم پخش کنیم! خوب یک جای کار ایراد دارد؛ آیا زمان آن نرسیده که به این ایرادها بپردازیم؟
چرا الان پسر من باید تاریخ سلجوقیان را از سریالهای ترکیه یاد بگیرد؟ چرا از این فرصت استفاده نکردیم که این سریال را مشترک با ترکیه بسازیم و به جای اینکه اصفهان را بازسازی کنند نیایند این سریال را در اصفهان بازی کنند؟ یا چرا وقتی سوریه درباره همدانیان حلب فیلم ساخت این کار را با هم انجام ندادیم؟ ایران چون صاحب تمدن است باید در این کارها پیش قدم میشد. اما این اتفاق نیفتاده است، چون هیچ وقت سود مادی در اینگونه کارها برای اهل فن و سفارشدهندگان نبوده است. تنها فیلم مشترک ما که همچون تک گلی در زمستان منتظر بهار مانده است فیلم «بازمانده» است. حتی این را هم نتوانستیم در جهان اسلام و عرب تبلیغ و پخش کنیم با اینکه قصه عربی و فلسطینی بود.
آیا تم وحدت در سریالهای ترکیه وجود دارد؟
ببینید موضوعات زیادی وجود دارد که مورد علاقه همگان است. از زندگی دانشمندان و عرفای ایرانی مورد احترام در ترکیه گرفته تا محبت به اهل بیت. شاید تعجب کنید، در همین سریال بیداری سلجوقیان بزرگ بزرگترین چالش دراماتیک، بین دولت سلجوقی باطنی های اسماعیلی و بیزانسی ها بر سر صندوقچه ای است به نام امانات مقدس که حاوی لباس و سجاده ی حضرت زهرا «س» است.
با توجه به اینکه محصولات فیلم و سریال ترکیه تقریبا تمام کشورهای اسلامی را دربرگرفته است. این محصولات با چه واکنشی از سوی دولتها، جریانهایی مثل اسلامگراها و مردم مواجه شده است.
اسلامگراها یک مدل فکری ندارند. مثلا اخوان المسلمین اصلا متحد با حزب عدالت و توسعه ترکیه است. البته در زمینه واکنش آنها به این سریالها با توجه به نگاه کلی آنها نسبت به فضای فیلم و سریال اطلاع دقیقی ندارم. اما به هر حال وقتی موجی پیش میآید همه را در بر میگیرد. از نظر ترجمه هم که عمده این فیلم و سریالها در دمشق و با لهجه شامی ترجمه و در اختیار جهان عرب قرار میگیرد. در کشورهایی مثل لبنان و سوریه که همه ماهواره دارند و دولت هم نظارت خاصی بر محتوای دریافتی مخاطبان ندارد. اما مثلا قطر در زمانی که اوج قدرت شبکه الجزیره بود با حضور ماهواره در کشورش مخالفت میکرد و داشتن ماهواره ممنوع بود و بالطبع این خود فیلتری بود که سریالهای ترکیهای هم کمتر به مخاطب برسد. اما در حال حاضر تقریبا همه کشورهای عربی ماهواره آزاد شده است. بخش دیگر مخالفتها در برخی موارد از سوی نهادهای دینی این کشورها بود. مثلا در مورد فیلمی مثل «بشارت منجی» مرجعیت دینی مسیحیت لبنان مانع پخش این سریال در لبنان شد با این بهانه که از «انجیل برنابا» به عنوان منبع در این فیلم استفاده شده است. بعد از پخش اولین قسمت جلوی پخش برنامه گرفته شد.
پشت فیلمسازی و سریال سازی ترکیه چه اهدافی نهفته است؟
بزرگترین هدف در داخل ترکیه احیاء مفهوم دولت – ملت و لزوم فرمانبرداری ملت از دولت بر پایههای تاریخی و دینی است. در داخل ترکیه این طرح یک هدف بلند دارد و آن هم یادآوری تاریخ پرافتخار ترکیه است. و به نوعی مرثیهای است برای پایان یکپارچگی کشورهای عربی تحت لوای امپراتوری عثمانی که توسط استعمار انگلیس و فرانسه از هم پاشیده شد و تبدیل به کشورهای کوچک عربی شد که همگی با هم اختلاف دارند و در ستیزند. که منتهی به جولان جریانهای فکری خطرناک در این کشورها شده است. شاید این یادآوری به ترکیه برای اهدافی که برای خود تعریف کرده است تا این نفوذ تاریخی و فرهنگی خود را احیاء کند. در واقع ترکیه هر قدمی که بخواهد بردارد به این گذشته و یادآوری آن نیاز خواهد داشت.
سوای موضوعات تاریخی چه عاملی باعث جذب مخاطب به سریالهای روز ترکیه شده است؟
برخی از قسمتهای ترکیه بسیار مدرن است و این مدرن بودن در کنار جاذبههای تاریخی و طبیعی در بسیاری از سریالهای روز ترکیه به رخ مخاطب کشیده میشود تا جذابیت بیشتری هم برای تماشای فیلم و سریال هم برای جذب توریست ایجاد کند. برعکس ما که اکثر فیلمهای جشنوارهای که میسازیم حاوی صحنههای سیاه و فقر و فلاکت است. ترکیه با استفاده از ساخت سریالهای جذاب امروزی، جذابیتهای سرزمینی و تمدنی خود را به عنوان یک قبله آمال به مخاطب نشان میدهد و ترویج میکند. به نوعی مثلا مخاطب جنگ زده سوری را که در مخروبههای جنگ زده دمشق و حلب زندگی میکند وسوسه میکند که قبله آمال تو استانبول امروز است با این همه پیشرفت و توسعه! عقده حقارت ایجاد کردن از این راه حاصل میشود. این ایده بسیار هوشمندانه و به روز است برعکس ما که همیشه رختهای چرک خود را بر بند آویزان و به نمایش میگذاریم.