مروری بر تاریخ مبارزه با اسرائیل؛ شکل جدیدی از مبارزه در مرحله پنجم
علیرضا صالحی
مجید القیماری جوان فلسطینی ساکن قدس شرقی: ما احساس کردیم که نیاز است تا رودروی آنها بایستیم و به آنها بفهمانیم که ما اینجا هستیم.
یک تحرک کوچک پلیس اسرائیل جرقه همه این اتفاقات بود.
در شب اول ماه رمضان که مصادف با جشن اسرائیلیها در دیوار غربی بیتالمقدس بود، براساس سنت هرساله مراسمی جهت یادبود از سربازان رژیم اشغالگر قدس در حال برگزاری بود. رئیسجمهور آن کشور در حال سخنرانی بود. در سمت دیگر مسجد مراسم رمضانی مسلمانان در سمت دیگر مسجد درحال برگزاری بود و این باعث نگرانی مسئولین اسرائیلی شد. آنها ترس از این داشتند تا مراسم خودشان بهم نخورد. لذا بییست و هفت روز قبل از شلیک اولین راکت توسط حماس از غزه، پلیس اسرائیل به صحن مسجدالاقصی ریخت و تلاش کرد تا نمازگزاران را متفرق کند، سپس کابل بلندگوها را نیز قطع کرد. اگر این اتفاقات در سال دیگری میافتاد، شاید بعد از مدتی فراموش میشد، اما امسال تبدیل به گلولهای برفی شد و براه افتاد و بهمن بزرگی بوجود آورد. مدتی بعد تصمیم پلیس اسرائیل مبنی بر بستهنگه داشتن دروازه دمشق که یکی از مهمترین ورودیها به بخش قدیمی بیتالمقدس است، باعث شد تا جوانان فلسطینی هرشب در ماه رمضان آنجا جمع شوند و علیه پلیس اعتراض کنند. بستهشدن دروازه برای فلسطینیان توهین دیگری بود لذا اعتراضات به درگیری و خشونت کشیده شد. همچنین حس تبعیض میان اعرابی که در قسمت شرقی قدس زندگی میکردند برانگیخته شد.
یک هفته پس از بسته شدن دروازه دمشق حمله به یهودیان نیز آغاز شد. انتشار برخی از تصاویر حملات در رسانه تیکتوک منجر به آغاز خشونتهای سخت یهودیان شد. لهاوا، یکی از گروههای راستافراطی یهودی در بیتالمقدس جمع شدند و فریاد میزدند: «مرگ بر عرب». بعد از گذشت چندروز اسرائیل دروازه دمشق را باز کرد و اجازه تجمع به فلسطینیان داد اما حوادث دیگری در راه بود.
به حکم دادگاه اسرائیل شش خانواده فلسطینی در محله شیخ جراح خانههایشان مصادره شد که این موجب برانگیختهشدن اعتراض فلسطینیان و شعلهورشدن دوباره درگیریها شد.
دولت اسرائیل تلاش کرد تا درگیریها را کاهش دهد، دادگاه این کشور برخی از احکام تصرف زمینها را معلق نگه داشت اما پلیس در روزهای بعد چند بار به مسجدالاقصی حمله کرد و با گلولههای پلاستیکی و گاز اشکآور فلسطینیان را از مسجد خارج کرد. حماسیها خشمگین شدند و شروع به ارسال راکت به سمت اسرائیل کردند تا خود را به عنوان مدافع بیت المقدس مطرح کنند. محمد ضیف از فرماندهان نظامی حماس چهار روز قبل از آغاز درگیریهای نظامی گفته بود که : «ما هشدار میدهیم که اگر خشونتها را علیه مردم همسایه ما در شیخ جراح پایان ندهید، ما بیکار نمینشینیم.»
در نتیجه راکتها در روز دوشنبه از غزه شلیک شد و جنگ جدید وارد عرصه نظامی شد.
و چرا اهمیت دارد؟
درگیری و جنگ میان رژیم اشغالگر و فلسطین و به عبارت دیگر اعراب مراحل مختلفی دارد. مرحله اول شامل جنگهای نظامی و مسلحانه بود که سه مرتبه ارتشهای کشورهای عربی با همکاری یکدیگر نتوانستند جلوی اشغالگری اسرائیل را بگیرند. ضعف ارتشها، عدم همکاری بین آنها و حمایتهای بینالمللی از اسرائیل عوامل اصلی این شکستها بودند. شکست ۱۹۴۸ موجب تثیبت موقعیت موجودیت اسرائیل در فلسطین شد و مناطق بسیاری را به اشغال خود درآورد. پس از آن در ۱۹۶۷ اعراب در تلاشی دیگر نتوانستند رژیم را شکست دهند و این باعث شد تا اسرائیل مناطق بیشتری از جمله بلندیهای جولان در سوریه و صحرای سینا در مصر را اشغال کند. سال ۱۹۷۳ تلاش دوباره اعراب باز هم نتیجه نداد و پس از آن دیگر اعراب هیچ جنگی با اسرائیل نکردند.
در مرحله بعد و پس از ناامیدی از گزینه حمله نظامی جنبش فتح تشکیل شد و تبدیل به طلایهدار جنگ چریکی علیه اسرائیل شد. همه مبارزان خواهان نابودی اسرائیل به ارتشهای کوچک چریکی پیوستند. در این زمان جنبش امل نیز در لبنان توسط امامموسیصدر تشکیل شد و پای شیعیان را به جنگ علیه اسرائیل باز کرد. اما پس از چند سال درگیریهای پراکنده و مشکلات متعدد برای اقامت این چریکها در کشورهای عربی و بروز جنگ داخلی در لبنان به موجب توافق اسلو در سال ۱۹۹۳ تشکیلات خودگردان فلسطین تمامی حرکتهای نظامیاش را علیه اسرائیل متوقف کرد و بر ایده تشکیل دو دولت مهر تاییدی زد.
انتفاضه اول سال ۱۹۸۷ مردم فلسطین در کنار چریکهای فلسطینی قیام کردند اما بعد از توافق اسلو درگیریها پایان یافت اما در سال ۲۰۰۰ بار دیگر مردم فلسطین که از توافقات ناراضی بودند، خودشان سنگ برداشته و جنبش سنگ یا همان انتفاضه دیگری شروع کردند که مرحله دیگری از جنگ فلسطین علیه اسرائیل بود. جنگی مردمی با سنگ و کوکتل مولوتف و عملیات استشهادی علیه تانکهای و اسلحههای اسرائیلی. این انتفاضه در نهایت در سال ۲۰۰۵ میلادی با خروج آخرین سرباز ارتش اسرائیل از نوار غزه، پس از امضای توافق آتش بس میان دو طرف در جریان اجلاس شرم الشیخ پایان یافت.
دوره چهارم متعلق به شکلگیری جنگهای نظامی جدیدی است که با حمایت جمهوری اسلامی ایران آغاز شد و طی آن گروههای حزب الله لبنان و حماس و جهاد در غزه با ارتش اسرائیل وارد جنگ شدند. یک دوره جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ است. پس از آن حماس نیز طی سه دوره در سالهای ۲۰۰۸، ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ با ارتش اسرائیل وارد جنگ موشکی شد که در نهایت مردم غزه متحمل تلفات سنگینی شدند. جنگهای غزه نوید شکلگیری مقاومتی نظامی در صفوف جنگجویان فلسطینی بود اما جنگی بود که فقط از غزه صورت میگرفت و فلسطینیان ساکن دیگر مناطق حرکت جدی از خود نشان نمیدادند.
هریک از این دورهها مردم و ارتشها به صورت جداگانه وارد جنگ با اسرائیل میشدند. در نتیجه حدود هفت دهه تقابل، اسرائیل روز به روز قویتر شده و اشغالگریاش را هیچگاه پایان ندادهاست و طی همه این سالها زمینها و خانههای بسیاری را غصب کرده و شهرکهای بسیاری در مناطق فلسطینینشین ساخته است، به گونهای که به مفاد قراردادهای خود نیز پایبند نبودهاست. در همه این سالها با ساخت مدارک جعلی دائما به غصب زمینها پرداختهاست. از طرف دیگر هیچوقت مسئولیت جنایات خود در غزه را نپذیرفتهاست و دائما حماس را یک گروه تروریستی و عامل بروز تنش و جنگ در غزه خواندهاست.
اما امروز هفت سال از آخرین درگیری جدی حماس و اسرائیل و شانزده سال از آخرین انتفاضه میگذرد. درگیریها و جنگ جدید دو ویژگی مهم دارد یکی اینکه اعتراضات مردمی و خیابانی با جنگ نظامی توامان است. پس از بالاگرفتن تنشها در مسجدالاقصی، حماس به حمایت از مردم فلسطین به شهرهای فلسطین اشغالی موشک شلیک کرد. هم حجم موشکهای شلیکشده بیسابقه است و هم میزان اعتراضات مردمی شکل گرفته در مناطق اشغالی و غیراشغالی. از طرف دیگر مهاجران و آوارگان ساکن در کشورهای دیگر به حمایت از این حرکت برخاستهاند و درگیریهایی در مرزهای فلسطین مانند اردن و لبنان رخ داده است. به عبارت دیگر همراهی مردم در شهرها با جنگ نظامی حماس و جهاد علیه اسرائیل اتفاقی بیسابقه بوده است و این مسئله امیدهای بسیاری را در میان حامیان فلسطین برانگیخته است.
دوم اینکه این بار جوانان بدون هیچ گونه اسلحه به میدان آمدهاند و خیابانها را پرکردند. جوانانی که عمدتا شاهد جنگهای اعراب و اسرائیل نبودهاند و درکی از فلسطین قدیم ندارند اما بدون اسلحه و صورتدرصورت سربازان اسرائیلی خواستار پایان اشغالگری و ظلم و تبعیضهای رژیم اشغالگر هستند. نسلی که اشغال را ندیدند ولی هیچ سازشی با اشغالگر ندارند و این مسئله نشاندهنده زندهبودن آرمان فلسطین است. پس از اشغالگری در شیخجراح و اعتراضات بوجود آمده جوانان فلسطینی علاوه بر مقاومت، باعث افزایش احساسات هویتی از نوع احیاگرانه شد. در این برهه نه تنها شاهد راکتپراکنی حماس هستیم، بلکه درگیریهای مختلفی بوجود آمده و گروههای مختلفی در مناطق مشترک اعراب و یهودی شکل گرفته است که در خیابانها با یکدیگر میجنگند.
در این میان اسرائیل برای بقای خود میجنگد، حماس برای توسعه نقشآفرینیاش و نسل جدیدی از جوانان فلسطینی برای اعلام ارزشها و اهداف خودشان. این نارضایتیها نتیجه سالها تحریمهای کمرشکن علیه مردم غزه، سالها اشغالگری در کرانه باختری و دره اردن و سالها تبعیض علیه اعراب در مقابل یهودیان بوده است. حتی زمانی که ترامپ اورشلیم را به عنوان پایتخت اسرائیل اعلام کرد هیچ حرکت اعتراضی جدی علیه آن شکل نگرفت. همچنین وقتی ۴ کشور عرب اقدام به عادیسازی روابط با اسرائیل کردند هم اعتراض جدی صورت نگرفت. تا دوماه قبل هیچ یک از افسران اسرائیلی انتظار چنین واکنشهای سرسختانهای را نداشتند. آنها تهدید اصلی خود را در شمال این کشور یعنی جنوب لبنان و ۱۰۰۰ مایل دورتر، یعنی کشور ایران می دانستند.
حماس نیز درگیر انتخاباتی بود که پس از ۱۵ سال مشروعیت حکومت بر این نوار را مشخص میکرد. همچنین ویروس کرونا یکی از دغدغههای مسئولین حماس بود. تحریمهای سنگین اسرائیل نیز بیکاری را در این منطقه به ۵۰درصد رسانده بود و این مسئله باعث شده بود تا فاکتور اقتصاد، در صدر اولویت مسائل دولت حماس باشد.
اما در رمضان امسال داستان به کلی عوض شد.