سالگرد حادثه رابعه؛ تغییر نگرش اخوان نسبت به زنان
پریسا رضایی
صبح روز چهاردهم آگوست ۲۰۱۳ میلادی در قاهره، با صدای رگبار گلوله ارتش و قتل عام حدود هزارنفر و جاری شدن سیلاب خون در میدانهای «رابعه العدویه» و «النهضه» شروع شد.
در آن زمان، زنان نه تنها در خط مقدم مواجهه و درگیری با نیروهای امنیتی مصر قرار داشتند، بلکه از همان ابتدا در تحصنهای میدانهای «رابعه العدویه» و «النهضه» و سلسله اعتراضاتِ پس از آن فعال بودند. آنها به طور مستقیم با نظامیان مصری وارد درگیری شده بودند. در جریان همین درگیریها بود که بسیاری از زنان اخوانی توسط نیروهای امنیتی بازداشت و شماری دیگر هم به ضرب گلوله نظامیان مصری کشته و یا زخمی شدند. قربایان این قتل عام، بیش از یک بار بهای آن را پرداخت کردند و خیلی از آنها، همچنان هم در حال هزینه دادن هستند. یک بار وقتی خودشان یا اعضای خانواده و دوستانشان کشته یا دستگیر شدند یا به خیانت و افراطگرایی و اقدام علیه امنیت ملی متهم شدند، و یک بار هم زمانی که از سوی خانواده، دوستان و همسایگانشان، و حتی از وطن خود طرد و در کشورهای دیگر آواره شدند.
با این حال، این تنها تاثیر این اتفاقات نبود، این تجربیات، نوع نگرش به فعالیتهای سیاسی زنان و نقشآفرینیها آنها را به نوعی دچار دستخوش تغییر و تحول کرد.
به همین مناسبت و در سالروز قتل عام رابعه، به این موضوع میپردازیم که زنان چگونه با این حوادث برخورد کردند و این حوادث چگونه موجب تغییر نگرش نسبت به نقشآفرینی آنها شد؟ چگونه نوع نگاه و نگرش جمعیت اخوانالمسلمین نسبت به زنان و نقش آنها در صحنه سیاسی دستخوش تغییر و تحول گشت
منبع الجزیره، ترجمه رامین حسین آبادیان
صحنه اول؛ سال ۲۰۱۰
روزنامه «الشروق» سخنان «جیهان الحلفاوی» اولین نامزدِ زنِ اخوانالمسلمین در انتخابات پارلمانی را منتشر کرد و به نقل از وی نوشت: «نامزد شدن زنان برای مشارکت در انتخابات مسئلهای است که به همسران آنها بستگی دارد و نه به جمعیت اخوانالمسلمین». «الحلفاوی» در سال ۲۰۱۰ با مجوز اخوانیها وارد صحنه انتخاباتی در مصر شد. این برای اولین بار در طول تاریخ فعالیتهای جمعیت اخوانالمسلمین بود که یک زن به نمایندگی از سوی آن قدم به کارزار انتخاباتی میگذاشت. او در این عرصه از حمایت تمامقد همسرش «ابراهیم الزعفرانی» برخوردار بود؛ کسی که پیشتر در استان «اسکندریه» سابقه عضویت در جمعیت اخوانالمسلمین را داشت. از همین روی، «جیهان الحلفاوی» در جریان ورود به کارزار انتخاباتی از تجربه همسرش نهایت بهرهبرداری را کرد. سلسله علل و عوامل زیادی وجود داشتند که موجب شد تا رهبران اخوانالمسلمین مجوز نامزدی «الحلفاوی» در انتخابات را صادر کنند. یکی از عوامل این بود که «الحلفاوی» در طول دورانی که همسرش به زندان افتاده بود، در کنار او ایستاد و از او حمایت کرد. از سوی دیگر، وی رفته رفته توانست خود را به اخوانالمسلمین نزدیک و نزدیکتر کند. در همین حال، مصاحبهها و گفتگوهای مستمر «الحفاوی» با رسانهها نیز در تأیید نامزدی وی برای مشارکت در انتخابات بیتأثیر نبود. در عین حال، باتوجه به اینکه دختران «الحلفاوی» ازدواج کرده بودند، او دیگر مشغله زیادی برای نقشآفرینی در صحنه سیاسی نداشت. افزون بر این، در آن زمان «جیهان الحلفاوی» دیگر یک زنِ کم سن و سال نبود و به دلیل تجربه و پختگیای که داشت، از احترام زیادی در نزد زنان و مَردان برخوردار بود.
صحنه دوم؛ سال ۲۰۱۳
دختران مصری فریاد میزنند و شعار سر میدهند. آنها با تجمع در برابر دفتر «شیخ الازهر» شعارهایی را نظیر: «ما دخترانِ الازهر هستیم … قسم خوردهایم که شکست را نپذیریم … این کتاب الهی است که پیش روی ما قرار دارد …» سر دادند. این شعارها در جریان برگزاری تجمع اعتراضی دخترانِ دانشگاه «الازهر» پس از حادثه مسمویت دانشجویانِ این دانشگاه در خوابگاههای دانشجویی، سر داده شد. یکی از دختران شرکتکننده در اعتراضات علیه «الازهر»، تصریح کرد: «این بار اول است که من بدون توجه به تبعات و پیامدهای احتمالی، در تظاهرات اعتراضی شرکت میکنم». وی در جریان تظاهرات در برابر دفتر «الازهر» با شور و حرارت خاصی شعار میداد. زمانی که این دختر معترض با تماس پدرش مواجه شد، به او اطلاع داد که در برابر دفتر «شیخ الازهر» دست به اعتراض زده است و سپس بیدرنگ، تلفن را قطع کرد. زمانی که به خانه بازگشت، پدرش او را مورد سرزنش قرار داد و گفت که نباید بدون کسب اجازه دست به چنین کاری میزد. با این حال، حتی سرزنشهای پدر نیز موجب نشد تا این دخترِ معترض از مشارکت در تظاهرات در برابر دفتر «شیخ الازهر» پشیمان گردد. او میگوید: «زمانی که بتوانم به برادران و خواهران مسلمان خود کمک کنم، احساسم این است که مؤثر هستم».
فاصله زمانی میان دو صحنه مذکور ۳ سال است. در طول این مدت، نوع نگرش به فعالیتهای سیاسی زنان و نقشآفرینیها دستخوش تغییر و تحول شد. این نگرش به ویژه پس از وقایع ژوئیه ۲۰۱۳ و تحصن میدانهای «رابعه العدویه» و «النهضه» و نیز سلسله اعتراضاتِ پس از آن، تغییر کرد. در آن زمان، زنان در خط مقدم مواجهه و درگیری با نیروهای امنیتی مصر قرار داشتند. آنها به طور مستقیم با نظامیان مصری وارد درگیری شده بودند. در جریان همین درگیریها بود که بسیاری از زنان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و شماری دیگر هم به ضرب گلوله نظامیان مصری کشته و یا زخمی شدند. اکنون سؤالی که وجود دارد این است که زنان چگونه با این حوادث برخورد کردند و این حوادث چگونه موجب تغییر نگرش نسبت به نقشآفرینی آنها شد؟ چگونه نوع نگاه و نگرش جمعیت اخوانالمسلمین نسبت به زنان و نقش آنها در صحنه سیاسی دستخوش تغییر و تحول گشت؟
تعقیبهای امنیتی؛ بهانه میدان ندادن به زنان در جمعیت اخوانالمسلمین
پیش از انقلاب ۲۵ ژانویه سال ۲۰۱۱ مهمترین بهانهای که در رابطه با میدان ندادن به زنان در داخل صفوف اخوانالمسلمین مطرح میشد، این بود که فعالیتهای سیاسی بانوان موجب میشود آنها توسط دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی نظام حاکم در مصر تحت تعقیب قرار گیرند. این بهانه باعث شد تا زنان تا پیش از انقلاب سال ۲۰۱۱ هیچگاه نتوانند مناصب ارشد در صفوف اخوان را عهدهدار شوند. در آن هنگام، مردان اخوانالمسلمین بنابر دلایل امنیتی به ازدواج با زنانی که به افکار و ایدئولوژیِ اخوانی گرایش داشتند، تشویق میشدند. در واقع، این باور وجود داشت که زنانِ دارای گرایشِ اخوانی بیشتر و بهتر میتوانند در عرصههای تبلیغی و سیاسی از همسرانشان حمایت به عمل آورند. همچنین رهبران اخوان بر این باور بودند که این دست از زنان، در صورتی که همسرانشان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شوند، در غیاب شوهرانشان از قدرتِ صبر و تحمل بیشتری برخوردار خواهند بود. در نقطه مقابل، ازدواج زنانِ اخوانی با مَردان عضو اخوانالمسلمین، یک امتیاز برای خودِ آنها نیز به شمار میرود، زیرا موجب میشود تا زنان فعالیت بیشتر و مؤثرتری در داخل صفوف جمعیت داشته باشند. بر اساس آنچه که گفته شد، اکنون رابطه مستقیم میان جنبههای خانوادگی و امنیتی در جمعیت اخوانالمسلمین واضح گشت. همچنین مشخص شد که پیش از وقوع انقلاب ۲۵ ژانویه سال ۲۰۱۱ به بهانه تحت تعقیب قرار گرفتن زنان توسط دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی، ایفای نقش آنها در خانواده به نقشآفرینیشان در صحنه سیاسی ترجیح داده میشد.
پیش از انقلاب … جمعیت اخوانالمسلمین؛ پناهگاه امن زنان
در حالی که برخی، از رهبران جمعیت اخوانالمسلمین به دلیل میدان ندادن به زنان و فراهم نکردن زمینه تصدی مناصب ارشد توسط آنها، انتقاد میکنند و میگویند که نقش زنان در صفوف اخوان محدود شده است، اما آراء، نظرات و دیدگاههای دیگری نیز وجود دارند که قائل به مسئله دیگری هستند و معتقدند که اخوانیها فضای امنی را در صفوف خود برای فعالیتهای عمومی زنان ایجاد کردند. این دست از افراد معتقدند که اخوانالمسلمین فضا و محیطی امن را برای زنان فراهم آورده است؛ به ویژه زنانِ پایبند به اصول دینی و علاقهمندان به انجام فعالیتهای تبلیغی. در واقع، جمعیت اخوانالمسلمین به نحو احسن از رغبت و تمایل زنانِ مؤمنِ داوطلب برای کمک به دیگران، در جهت مشارکت دادن آنها در فعالیتهای عمومی استفاده کرد. از سوی دیگر، برخی دیگر از زنان نیز به دلیل اینکه انگیزه عاطفی موجب پیوستنشان به جمعیت اخوانالمسلمین شده بود، هیچگاه به دلیل عدم دستیابی به مناصب ارشد و یا عدم موفقیت در راه یافتن به مراکز تصمیمگیری و تصمیمسازی، وارد مواجهه و رویارویی مستقیم با رهبران اخوانی نشدند.
نکته قابل تأمل این است که علیرغم خروج بسیاری از مَردان جوان از زیر پرچم اخوانالمسلمین، چنین چیزی در رابطه با دخترانِ اخوانی مشاهده نشد. علت اصلی این مسئله هم آن است که دختران احساس کردند که یک پناهگاه امن در داخل جمعیت اخوانالمسلمین به دست آوردهاند. پیش از وقوع انقلاب سال ۲۰۱۱ دختران اخوانی هیچگاه خود را در مواجهه با رهبران این جمعیت ندیدند و برخلاف مَردان جوان، دست به اتخاذ تصمیمات افراطی نزدند، زیرا اساسا سازوکاری برای تصمیمگیری در اختیار نداشتند. با این حال، همانطور که گفته شد شمار زیادی از مَردان جوان از صفوف اخوانالمسلمین خارج شدند. جوانانی که تصمیم گرفتند از اخوانالمسلمین خارج شوند، عمدتا ویژگیهای یکسانی داشتند؛ ازجمله اینکه تمامی آنها ذهن پرسشگری داشتند و به غایت اهل مطالعه بودند. یکی دیگر از ویژگی جوانانِ خارجشده از صفوف اخوان این بود که با افکار و ایدئولوژیهای دیگر – غیر از ایدئولوژی اخوان – آشنا شدند. همچنین، از آنجایی که پیوستن مَردان جوان به اخوانالمسلمین نشأتگرفته از عواطف و احساسات نبود، آنها به راحتی موفق شدند از صفوف این جمعیت جدا شوند. به هر حال، پس از ظهور و بروز انقلاب ۲۵ ژانویه سال ۲۰۱۱ و نیز کودتای ۳ ژوئیه سال ۲۰۱۳ یک نقطه عطف مهم در مسیر فعالیتهای زنان اخوانی ایجاد شد.
انقلاب ۲۵ ژانویه و آگاهی زنان نسبت به نقش خود
انقلاب روز ۲۵ ژانویه سال ۲۰۱۱ افقهای جدیدی را ایجاد کرد که موجب تغییر بسیاری از پدیدههای مرسوم در جامعه مصر شد. برخی از دختران اخوانی در جریان گفتگوهایی که پایگاه «میدان» با آنها ترتیب داد، تأکید کردند: «انقلاب ۲۵ ژانویه موجب آگاهی و پختگی ما شد. ما نسبت به نقشی که میتوانیم ایفاء کنیم، آگاهتر شدیم. پس از انقلاب ۲۵ ژانویه بود که تلاشهای ما برای گسترش مشارکتمان در داخل صفوف اخوانالمسلمین افزایش یافت. این انقلاب همچنین به ما جرأت داد تا خود را حتیالامکان از قید و بندهای وضعشده توسط اخوانالمسلمین رهایی بخشیم. این انقلاب ژانویه بود که به ما جرأت و جسارت بخشید تا پس از اتخاذ برخی مواضع سیاسی توسط رهبران اخوانالمسلمین، تصمیم قاطعانه به خروج از این جمعیت بگیریم».
پس از به قدرت رسیدن جمعیت اخوانالمسلمین و تکیه زدن این جمعیت بر مسند قدرت به دنبال انقلاب ۲۵ ژانویه سال ۲۰۱۱، برخی تصمیمات رهبران اخوانی موجبات اعتراض دیگر اعضاء را فراهم آورد. به همین دلیل، برخی از اعضای اخوان با برگزاری تجمعی علیه «دفتر ارشاد»، تصمیمات سیاسی اخوانالمسلمین را رد کردند. ۲ تَن از زنان عضو اخوانالمسلمین نیز در تجمع اعتراضی مذکور حضور یافتند. یکی از زنان شرکتکننده در این تجمع تصریح کرد: «اینکه من به عنوان یک زن پلاکاردی در دست بگیریم که بر روی آن عبارت نه به اخوانالمسلمین نگاشته شده باشد، شاید اتفاق بسیار عجیبی باشد. در آن زمان، ما [زنان] تنها ۲ نفر بودیم که در تجمع اعتراضی مشارکت داشتیم. البته جمعیت اخوانالمسلمین مدتی بعد با صدور بیانیهای اعلام کرد که تمامی تجمعکنندگان از اعضای اخوان نبودند». این زن اخوانی در ادامه اظهاراتش به این مسئله اشاره کرد که افراد زیادی مواضع وی در برابر اخوانالمسلمین را محکوم کردند، زیرا معتقد بودند که هیچ زنی نباید به خود اجاز مخالفت با تصمیمات «دفتر ارشاد» را بدهد. وی در همین راستا تصریح میکند: «یک اصلِ همیشگی در اخوانالمسلمین حاکم است و آن، این است که زن باید از مَرد و تصمیمات او تبعیت کند. از همینروی، ما در صفوف اخوان شاهد نوعی مَردسالاری یا سلطه مَرد بر زن هستیم. بدیهی است که چنین نگاهی موجب محدود شدن نقش زنان میشود».
این زن اخوانی تصریح میکند: «تجمع اعتراضی که در برابر دفتر ارشاد اخوانالمسلمین برگزار شد، نشان داد که پس از ظهور و بروز انقلاب ۲۵ ژانویه سال ۲۰۱۱ یک تغییر و تحول بزرگ و عمیق در نوع رابطه زنان اخوانی با تشکیلات اخوان اتفاق افتاده است. زنان پس از نقشآفرینی در انقلاب ۲۵ ژانویه و نیز در فعالیتهای پس از آن توانستند اعتماد به نفس بیشتری کسب کنند و تواناییهایشان را بیشتر بشناسند. زنان اخوانی پس از انقلاب دیگر به زنانِ پیش از انقلاب که گوشهای مینشستند تا دیگران از آنها حمایت به عمل آورند، شباهتی نداشتند. زنان متوجه شدند که توانایی حمایت از خود را دارند. بنابراین، پس از وقوع انقلاب، هریک از زنان متناسب با توانمندیهای خود به نقشآفرینی در صحنه سیاسی پرداختند. با تمامی اینها، نظرات و دیدگاههای متفاوتِ دیگری در خصوص نقش زنان در داخل صفوف اخوانالمسلمین وجود دارد. برخی معتقدند که زنان چه پیش از انقلاب ۲۵ ژانویه و چه در اثناء انقلاب و پس از آن، نقش مهمی در صفوف اخوانالمسلمین ایفاء کردند. کسانی که چنین اعتقادی دارند، میگویند که یکی از مشاورین «محمد مُرسی» رئیسجمهور مخلوع مصر، از میان زنان بوده است. این افراد بر این باورند که مسئله اهمیت ندادن اخوانیها به جایگاه و نقطهنظرات زنان فاقد صحت است و رهبران اخوان همواره آراء و نظرات زنان را ارزشمند تلقی کردهاند.
با این حال، بررسی سلسله تفاوتها میان نسلهای مختلف در داخل اخوانالمسلمین میتواند ما را به فهم و درک عمیقتری درباره نقش زنان در صفوف اخوان هدایت کند. زمانی که به نقطهنظرات نسلهای مختلفِ زنان در خصوص نقشآفرینیها در صفوف اخوانالمسلمین دقت میکنیم، به تفاوت میان این نقطهنظرات پی میبریم. به عنوان نمونه، یک زنِ ۴۰ ساله در گفتگو با «میدان» تصریح کرد: «این مسئله از اهمیت بسزایی برخوردار است که یک زن حتی در صورتی که توسط همسرش اقناع نشود، به او احترام بگذارد». در عین حال، خواهر همین زن ۴۰ ساله که ۲۰ سال سن دارد، تأکید میکند: «همسر من نمیتواند در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی که انجام میدهم، مداخلهای داشته باشد». بر این اساس، تفاوت میان نوع درکِ زنانِ نسلهای مختلفِ اخوان نسبت به نقشآفرینی خود در صحنه سیاسی کاملا واضح و آشکار است. در میان اخوانیها میتوان برخی زنان ۴۰ ساله را دید که در برابر سیاستها و تصمیمگیریهای رهبران اخوانالمسلمین ایستادهاند؛ ازجمله زنی که در تجمع اعتراضی مقابل دفتر ارشاد اخوان مشارکت کرد. اما سؤالی که مطرح میشود این است که پس از سال ۲۰۱۳ و عملیات برچیدن تحصن میدانهای «رابعه العدویه» و «النهضه» چه اتفاقی رخ داد؟ این حوادث و رویدادها چگونه بر نقشآفرینی زنان در داخل صفوف اخوانالمسلمین تأثیر گذاشتند؟
حوادثِ پس از برچیدن تحصن «رابعه العدویه» … دختران در خط مقدم مواجهه
پس از تاریخ ۳ ژوئیه سال ۲۰۱۳ بسیاری از مردم به خیابانها ریختند و به صورت مستقیم با افسران و نیروهای امنیتی مصر درگیر شدند. در همان زمان، روزنامه انگلیسی «گاردین» گزارشی را تحت عنوان «تأثیر کشتار رابعه العدویه بر زنانِ اخوانی» منتشر کرد. این روزنامه انگلیسی در گزارش خود نوشت: «۱۴ زن اخوانی در احکامی جداگانه و تنها به دلیل مشارکت در اعتراضات ضد دولتی به ۱۱ سال حبس محکوم شدند. شدتِ این احکام و ظالمانه بودنشان ما را شگفتزده نکرد، بلکه از اینکه زنان اخوانی تنها به دلیل حضور اعتراضآمیز در خیابان به ۱۱ سال حبس محکوم شدند، شگفتزده شدیم». در گزارش «گاردین» همچنین عنوان شد: «تا پیش از سال ۲۰۱۳ خیلی کم پیش میآمد که زنانِ اخوانی به صورت داوطلبانه و خودجوش در اعتراضات مشارکت کنند، اما بعد از سال ۲۰۱۳ – پیش از آنکه فعالیتهای سیاسی اخوان بطور کامل متوقف شود – شمار زیادی از دختران اخوانی به ویژه در دانشگاهها مشارکت گستردهای در اعتراضات داشتند». یکی از دخترانی که پس از وقوع کودتا، در تجمع اعتراضی دانشجویی در دانشگاه «الازهر» مشارکت داشت، تصریح کرد: «یکی از مشکلات جمعیت اخوانالمسلمین پیش از وقوع انقلاب این بود که رهبران اخوانی، جوانان را در تصمیمگیریهای خود مشارکت نمیدادند اما پس از وقوع کودتا، رقم خوردن کشتارهای متعدد و بازداشت شمار زیادی از رهبران اخوانی، اوضاع به طور کامل دستخوش تغییر و تحول شد. حوادث مذکور موجب شد تا ما به فکر تجدیدنظر در افکار و اندیشههایمان بیفتیم. از همین روی، میتوان گفت اتفاقاتی که پس از سال ۲۰۱۳ رخ داد به نوعی به نفعِ ما تمام شد، زیرا این اتفاقات، ما را بر آن داشت تا به گونهای دیگر بیندیشیم و عمل کنیم». پس از سال ۲۰۱۳ بود که دانشجویان دخترِ اخوانی تحرکات خود را به ویژه در دانشگاه «الأزهر» تشدید کردند؛ دانشگاهی که جریانِ اسلامی با قدرت در آن حضور دارد. دختران «الأزهر» سؤالات فراوانی را پیرامون نقش زن در داخل صفوف اخوانالمسلمین مطرح کردند.
دانشجویانِ دختر دانشگاه «الأزهر» … تحرکات انقلابی
ما در سایت «میدان» با آن دسته از دانشجویانِ دختر دانشگاه «الأزهر» که پس از سال ۲۰۱۳ در تحرکات انقلابیِ دانشگاه نقش فعالانه ایفاء کردند، گفتگوها و مصاحبههایی را ترتیب دادیم. در جریان این مصاحبهها مشخص شد که در تعریف دختران از مفاهیم «مردانگی» و «زنانگی» تحولی شکل گرفته است. پیش از حوادث سال ۲۰۱۳ تفکر حاکم بر اخوانالمسلمین اینگونه بود که زنان به تنهای قادر به حمایت از خود نیستند و این مَردان هستند که از آنها حمایت به عمل میآورند. اما با اینحال، حوادث ما بعد از ۲۰۱۳ و به ویژه برچیدن تحصن «رابعه العدویه» به یک نقطه عطف در زمینه حمایتِ زنان از خود تبدیل شد و تصویر سنتی «حمایت مردان از زنان» را درهم شکست. اینجا بود که صحنه به طور کلی تغییر کرد و دختران و زنان به تنهایی در خط مقدم مواجهه و رویارویی با نیروهای امنیتی مصر قرار گرفتند. زنان و دختران اخوانی با چشمان خود دیدند که شمار زیادی از مَردان اخوان توسط دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی نظام حاکم بازداشت شدند و نتوانستند از خود در برابر اقدامات سرکوبگرایانه حمایت کنند. مشاهده همین صحنهها موجب شد تا آنها [زنان و دختران اخوانی] به امید حمایت مَردان منتظر نمانند و برای دفاع از خود، به میدان آیند. از همین روی، حوادث سال ۲۰۱۳ تحول عمیقی را در تعریف زنان و دخترانِ اخوانی از مفاهیم «مردانگی» و «زنانگی» ایجاد کرد.
از سوی دیگر، یکی از دانشجویان دخترِ دانشگاه «الأزهر» تصریح میکند: «من در ابتداء تصور میکردم که اعتراضات روز ۳۰ ژوئن بدون هیچگونه نتیجهای پایان خواهد یافت اما برچیدن تحصن مردمی موجب شد تا به صورت مستقیم وارد میدان مبارزه شوم. ازجمله کارهایی که انجام میدادم این بود که مقدمات برگزاری تظاهرات را فراهم میآوردم. وضعیت به گونهای بود که ما در طول هفته ۳ تظاهرات برگزار میکردیم. گروه ما تنها متشکل از دخترانِ اخوانی نبود، بلکه دخترانی با دیگر گرایشات هم در جمعمان فعالیت میکردند. همین مسئله موجب شد تا نیروهای امنیتی مصری به صورت گسترده و البته بیسابقه در دانشگاه مستقر شوند. آنها تعرض به دختران به وسیله گاز اشکآور و باتوم را در دستور کار خود قرار دادند. این درحالی است که در برخی دیگر از درگیریها در مصر، نیروهای امنیتی حتی از گلولههای جنگی نیز علیه دختران استفاده کردند».
واقعیت این است که حوادث سال ۲۰۱۳ موجب شد تا دختران اخوانی از تجربه میدانی گستردهای برخوردار گردند. آنها در جریان این حوادث یاد گرفتند که چگونه باید از خود دفاع کرده و با تعرضات پی در پی و شوکهکننده نیروهای امنیتی وابسته به نظام حاکم، مقابله نمایند. این در حالی است که پیشتر، دختران اخوانی تنها در راهپیماییهای حاشیهایِ جوانان مشارکت داشتند و در بطنِ تحولات حضور پررنگی نداشتند. با این حال، حوادث سال ۲۰۱۳ به آنها آموخت که چگونه باید به خود و توانمندیهایشان تکیه کنند و در بطنِ حوادث و رویدادها قرار گیرند و نه در حاشیه. این دانشجوی دختر دانشگاه «الأزهر» در ادامه یادآور شد: «ما در جریان درگیریهایی که با نیروهای امنیتی مصری داشتیم به شدت مورد ضرب و شتم واقع شدیم. ما به خوبی میدانستیم که اگر به مسیرمان ادامه دهیم، نیروهای امنیتی به اشکال مختلف اقدام به قلع و قمع و سرکوب معترضان خواهند کرد. با تمامی اینها، هیچگاه از رویارویی با نظامیان مصری عقبنشینی نکردیم. ما نیز به روش خودمان از جمله استفاده از مواد آتشزا علیه نیروهای امنیتی تلاش کردیم تا به نوعی قدرتنمایی کنیم. لذا اینگونه در خط مقدم مواجهه با نیروهای امنیتی وابسته به نظام حاکم قرار گرفتیم». این دانشجوی دانشگاه «الأزهر» در ادامه اظهاراتش در گفتگو با سایت «میدان» عنوان کرد: «وقایع سال ۲۰۱۳ و پس از آن موجب تغییر نگرشم نسبت به خود شد. احساس کردم در مقایسه با قبل دارای جرأت و جسارت بیشتری هستم. من حتی در جریان نقشآفرینی خود در فعالیتهای عمومی و سیاسی در سال ۲۰۱۰ چنین جرأت و جسارتی کسب نکرده بودم».
دانشجویِ دختر دیگری از دانشگاه «الأزهر» در جریان گفتگو با سایت «میدان» تأکید کرد: «به دنبال حوادث سال ۲۰۱۳ من از یک دخترِ خجالتی و منعفل به دختری تبدیل شدم که احساس استقلال میکرد. پیش از سال ۲۰۱۳ من احساس میکردم که اساس حق اعتراض ندارم». افزون بر این، یک دانشجوی دیگر اظهار داشت: «مشاهده حادثه کشتار هواداران اخوانالمسلمین در برابر گارد ریاستجمهوری، نقطه عطفی در زندگی من بود، زیرا باعث شد تا نوع ارتباطم با جامعه به طور کلی دستخوش تغییر و تحول شود. در جریان سال حوادث سال ۲۰۱۳ و پس از آن، نسبت به تمامی تحولات جامعه معترض بودم. ما در برابر خشونت و خشونتگرایی ایستادیم و با تمام توان با آن مقابله کردیم».
علیرغم اینکه زنان اخوانی جسارت و شجاعت به خرج داده و با تمام توان به رویارویی و مواجهه با موج سرکوبگری پرداختند، اما در این مسیر ترسها، دغدغهها و نگرانیهای خاص خود را نیز داشتند؛ آنها احساس میکردند که به تدریج در حال فاصله گرفتن از ویژگی زنانگی خود هستند. درحالی که زنان اخوانی توانسته بودند به صورت فعالانه در صحنه درگیریهای مصر در سال ۲۰۱۳ و پس از آن حاضر شوند، اما همچنان این احساس در درونشان وجود داشت که چنین صحنهای مختصّ نقشآفرینی مردان است و نه زنان. لذا باید گفت که در آن زمان، زنان اخوانی به دلیل فاصله گرفتن از ماهیتِ زنانگیِ آرام خود به شدت احساس نگرانی میکردند. این دغدغه و نگرانی حتی در برخی از پستهای دانشجویان دختر دانشگاه «الأزهر» در صفحات شبکههای اجتماعی کاملا مشهود بود. به عنوان نمونه، یکی از دانشجویان که همواره در اعتراضات و مبارزات ضد دولتی حضور داشت، در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی «فیسبوک» نوشت: «زنان مثل مردان عمل نمیکنند». باوجود اینکه زنان و دختران مصری در آن هنگام چنین احساسی داشتند، اما هیچگاه در مواجهه با اقدامات سرکوبگرانه نظام حاکم عقبنشینی نکردند. آنها با تمام وجودشان در برابر نیروهای امنیتی مصر ایستادند. در واقع، زنان و دختران اخوانی در جریان حوادث کودتای سال ۲۰۱۳ و پس از آن توانستند خود را به عنوان یک الگوی مبارز در برابر ظلم و ستم مطرح کنند.
دخترِ انقلابی … نماد قهرمانی
البته به این نکته نیز باید اشاره شود که حوادث سال ۲۰۱۳ و پس از آن تنها موجب شهرت یافتن تعداد کمی از زنانِ فعال در صحنههای سیاسی و میدانی شد. به عنوان نمونه، تنها مادرانِ شهداء و بازداشتشدگان سیاسی از رهگذر حوادث سال ۲۰۱۳ در نزد افکار عمومی شهرت یافتند. آنچه که از اهمیت بسزایی برخوردار است، این است که در جریان حوادث سال ۲۰۱۳ «زنان مبارز» خود را به عنوان یک الگو و نماد مطرح کردند. در آن زمان، تصویر دختری که بمب گازی به دست میگرفت و آن را به سمت نظامیان و نیروهای امنیتی پرتاب میکرد، به نمادِ انقلاب تبدیل شد. به راستی که چنین تصویری شایسته ستودن نیز هست. حتی یکی از دخترانِ اخوانی در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی «فیسبوک» در واکنش به تصویر دختری که به سمت نیروهای امنیتی بمب گازی پرتاب میکرد، نوشت: «شما چیزی از او [دخترِ مبارز] نمیدانید. من نیز باید اعتراف کنم که او را نمیشناسم. اما با این حال، با مشاهده این صحنه شاهکار، ما دیگر برای شناخت این فرد نیازی به دانستن جزئیات نداریم؛ چه بسا که این جزئیات تنها ما را به حاشیه هدایت کنند».
در ادامه پست دختر اخوانی در صفحه «فیسبوک» آمده است: «تصویر این دختر درحالی که بمب گازی به سمت نیروهای امنیتی شلیک میکند، گویای همه چیز از جمله جزئیات، است. این تصویر، پر از معانی و فاهیم است. درباره آن همه چیز میتوان گفت. کاری که این دختر انجام داده است، صِرفا مشارکت در یک تظاهراتِ ضد دولتیِ زودگذر نبوده است، زیرا او با نحوه مشارکت و نقشآفرینیاش در اعتراضات، دست به تابوشکنی زده و از تمامی سنتهای حاکمِ پیشین عبور کرده است. افراد زیادی تلاش کردند تا این تصویر و تصاویر نظیر آن را کلیشهای جلوه دهند. بدیهی است که این افراد با افکاری بسته چنین اقدامی را انجام دادند. علیرغم تمامی تلاشهایی که برای کلیشهای ساختن تصویر دختر مبارز صورت گرفت، اما این تصویر در قلب و فکر افکار عمومی ثبت و ضبط شد. این تصویر حتی اذهان را به دوران قدیم یعنی زمان حیات رسول اکرم (ص) هدایت کرد؛ دورانی که طی آن زنان دوشادوش پیامبر اکرم (ص) به مبارزه پرداختند و از پیامبرشان تا پای جان حمایت به عمل آوردند. زنان و دخترانی از این دست، اهل مبارزه با کفار هستند و هدفشان دفاع از دین و روحیه ایمانی است».
امروز ما در روزگاری زندگی میکنیم که انقلابیون مبارزه میکنند و کشته میشوند. امروز در عصری ادامه حیات میدهیم که سلسله تظاهراتها و اعتراضات مردمی سرکوب و قلع و قمع میشوند. امروز به زنان و دختران تعرض و اهانت میشود. امروز کهنسالان مورد اهانت قرار میگیرند. درست در چنین عصری، زنان و دخترانِ مبارز با نقاب سیاهی که بر چهره دارند، خود را در برابر گلولههای نیروهای امنیتی قرار میدهند. قطع به یقین، این اقدام آنها تأثیر بسزایی در رقم خوردن آیندهای دارد که همگان رؤیایش را در سر میپرورانند.
بر اساس تمامی آنچه که گفته شد، همگان در مصر به انتشار تصویر زنان مبارز انقلابی افتخار کردند. زنان مصری در آن زمان باعث شدند تا خیزش و نهضت مردمی در برابر نظام حاکم، رنگ و بوی زنانگی نیز به خود بگیرد. اما این مشارکت گسترده زنان در جریان نهضتِ ضد دولتی معنا و مفهوم دیگری نیز داشت و آن، عجزِ مَردان در جلوگیری از اقدامات خشونتآمیزی بود که نظام وابسته به «عبدالفتاح السیسی» مرتکب میشد. از همین روی، میتوان گفت که حضور زنان در عرصه مبارزه با اقدامات سرکوبگرایانه نظام حاکم در مصر به نوعی انفعال مَردان و خلأ آنها در میدان را جبران کرد. همین مشارکت گسترده باعث شد تا نیروهای امنیتی «عبدالفتاح السیسی» اقدامات خشونتآمیز و سرکوبگرایانه خود علیه زنان و دختران مبارز و انقلابی را بیش از پیش تشدید کنند. در این میان، شمار زیادی از زنان انقلابی نیز بازداشت شدند. تشدید سرکوبها و بازداشتها تا جایی ادامه یافت که حتی برخی به مخالفت با الگوی «زنان مبارز» پرداختند و اعلام کردند: «زنانی که از هیچ حمایتی برخوردار نیستند، نباید خود را در معرض قلع و قمع نظام قرار دهند و خسارت ببینند». در همین ارتباط، یکی از دختران مصری در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی «فیسبوک» نوشت: «چه کسی گفته دختری که از حمایت مَردان برخوردار نیست، باید برای مبارزه با نظام حاکم به خیابان آید؟ آنچه که واضح و مسلّم به نظر میرسد، این است که مَردان قادر به حمایت از زنان مبارز نیستند. زنانی که در این مسیر با تعرض و سرکوب مواجه میشوند، باید خود را سرزنش کنند نه دیگران را».
این زن مصری همچنین در ادامه اظهاراتش در صفحه «فیسبوک» عنوان کرده است: «این وظیفه مَردان است که سینههای خود را در برابر گلولههای نیروهای امنیتیِ سرکوبگر قرار بدهند. این مسئولیت مَردان است که در برابر خودروهای زرهی نظام حاکم قرار گیرند. آنها باید شجاع باشند. زنانی که از هیچ حمایتی برخوردار نیستند، باید در منازل خود باقی بمانند». به هر حال، تبدیل شدند «زنان مبارز» به یک الگو و سمبل هم باعث نشد تا از حقوق آنها در مصر – آنگونه که باید و شاید – صیانت شود. یکی از زنان مبارز در گفتگو با سایت «میدان» اظهار داشت: «زنان در درگیریهای شهر العباسیه مشارکت داشتند و نیروهای امنیتی علیه آنها مرتکب کشتار شدند. با این حال، این نقشآفرینی خیلی زود به فراموشی سپرده شد و صحنههای نبردشان تنها در قالب تصاویری بیروح وجان، ثبت و ضبط شده است». البته حوادث سال ۲۰۱۳ باعث شد تا زنان به اعتماد به نفس دست پیدا کنند و به توانمندیهای خود پی ببرند. اکنون سؤالی که وجود دارد، این است که آیا مشارکت گسترده زنان در صحنه سیاسی و میدانی مصر در سال ۲۰۱۳ و پس از آن، دیدگاه و نگرش جمعیت اخوانالمسلمین نسبت به نقش زن را نیز دستخوش تغییر و تحول ساخت؟
حضور زنان در تحرکاتِ ما بعد از کودتا … فقدان تدبیر یا تغییر نگرش؟
دیدگاهها و نقطهنظرات پیرامون حضور زنان در تظاهرات ضد دولتی با یکدیگر متفاوت هستند. برخی بر این باورند که صدور مجوز حضور زنان در فعالیتها و تحرکات انقلابی توسط رهبران جمعیت اخوانالمسلمین تنها به این دلیل بوده است که آنها [رهبران اخوانی] برای عبور از بحرانی که با آن مواجه شدند، عملا نمیتوانستند تدبیر دیگری داشته باشند. این درحالی است که برخی دیگر معتقدند که تحولات مربوط به تحصن میدان «رابعه العدویه» نقش مهمی در تغییر نوع نگرش به زنان و جایگاه آنها در فعالیتهای انقلابی داشت. احزاب، جریانها و جنبشهای اسلامی عموما ایده حضور زنان در خارج از منزل و مشارکت آنها در تحصنها و اعتراضات را نمیپذیرند و معتقدند که زنان باید در خانه بمانند و اگر هم از خانه خارج شدند باید تا پیش از تاریکیِ شب بازگردند. از همین روی، حضور زنان تحصن میدان «رابعه العدویه» یک تحولِ بزرگ و غیرمنتظره در نوع نقشآفرینی بانوان در تحرکات انقلابی محسوب میشد. اینکه جمعیت اخوانالمسلمین به عنوان یک جنبش اسلامگرا با یک تصمیم جمعی مجوز حضور زنان در تحصنها را صادر کرد، نشان داد که تغییرات گستردهای در نوع نگرش به نقش زنان در صفوف جمعیت اتفاق افتاده است. طبیعی است که تا پیش از سال ۲۰۱۳، جمعیت اخوانالمسلمین نیز مانند دیگر جنبشهای اسلامگرا با حضور زنان در تحرکات انقلابی مخالف بود.
در طول دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی یک رویکردِ افراطگرایانه در قبال زنان و نوع نقشآفرینی آنها، در داخل صفوف جمعیت اخوانالمسلمین وجود داشت. این رویکرد در واقع نشأتگرفته از ایدئولوژی جنبش وهابیت و سلفیگری در داخل صفوف اخوان بود. در همین ارتباط نیز تعدادی احکام فقهی در خصوص نقش کلی زنان صادر شد. با تمامی اینها، تحصن «رابعه العدویه» و مشارکت زنان در آن، موجب ایجاد تغییر نگرش نسبت به نقش زنان در صفوف اخوان شد. اینجا بود که یک اعتماد واقعی به زنان و نقشآفرینیها شکل گرفت. از آنجایی که جمعیت اخوانالمسلمین پس از کودتای ژوئیه سال ۲۰۱۳ خود را در برابر یک تهدید موجودیتی میدید، تصمیم گرفت تا به هر قیمتی که میشود از فروپاشی خود جلوگیری کند. از همین روی، رهبران اخوانی بر روی برخی از ایدئولوژیها و احکام سابق خود ازجمله ممنوعیت مشارکت زنان در تحرکات انقلابی، خط بطلان کشیدند.
نکته دیگری که وجود دارد، این است که بازه زمانی ۳ سال پس از انقلاب مصر، بسیاری از مفاهیمی که پیشتر در نزد جنبشهای اسلامگرا ازجمله اخوانالمسلمین وجود داشت، دستخوش تغییر و تحول شدند. بخشی از این تغییر و تحول در مفاهیم سابق را میتوان مثبت ارزیابی کرد و برخی دیگر را منفی دانست. یکی از مفاهیمی که دستخوش تغییر شد، همین تغییر نگرش نسبت به زنان و نوع نقشآفرینی آنها در تحرکات انقلابی بود.پس از وقوع کودتا نیز زنان حضور فعالانهتری در صحنه سیاسی و میدانی پیدا کردند. به عنوان نمونه، آنها توانستند جنبش «زنان علیه کودتا» را تشکیل دهند. همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، در جریان تحصن «رابعه العدویه» و مشارکت زنان در این تحصن، آنها رسما به صورت مستقیم رو در روی نیروهای امنیتی قرار گرفتند. حضور زنان در صحنه میدانی موجب شد تا تحصنکنندگان از یک حمایت قوی برخوردار شوند. یکی از زنان شرکتکننده در تحصن «رابعه العدویه» تصریح میکند: «من با چشمان خود حضور قدرتمندانه زنان در تحصن را مشاهده کردم. زمانی که نیروهای امنیتی به برچیدن تحصن مبادرت ورزیدند، من به عینه مشاهده کردم که زنان از چه انسجامی برخوردار بودند. حتی مَردان از نوع نقشآفرینی زنان و نیز مقاومت و پایداریشان بشدت شگفتزده شده بودند. بر همین اساس، شخصا معتقدم که مشارکت زنان در تحصن رابعه العدویه یک نقطه عطف در نقشآفرینی آنها در صحنه سیاسی و میدانی مصر محسوب شد».
آنچه که واضح به نظر میرسد این است که پس از سال ۲۰۱۳ زنان، دیگر به همان نقشآفرینی سابق خود در صفوف اخوانالمسلمین راضی نبودند. آنها دیگر نمیخواستند پشت صحنه بمانند و تحولات را از دور تماشا کنند. زنان به دنبال فرصتی برای اثبات شایستگیهای خود بودند. آنها میخواستند قدرت خود را برای نقشآفرینی در صحنه میدانی و سیاسی به نمایش بگذارند. هرچند زنان در مسیر جدید نقشآفرینی خود با رنجهای فراوانی مواجه شدند، اما ترجیح دادند تا همچنان در مسیر مبارزه واقعی قرار داشته باشند. در همین ارتباط، یکی از دختران اخوانی تصریح میکند: «اوضاع دیگر نمیتواند به منوال سابق بازگردد. زنان به توانمندیهای خود پی برده و قدرت نقشآفرینی در صحنه میدانی را دارند. آنها دیگر مانند گذشته تنها کورکورانه از مَردان تبعیت نمیکنند. درست است که پس از کودتای سال ۲۰۱۳ زنان کشته، بازداشت و یا سرکوب شدند اما همچنان عزمشان را برای نقشآفرینی در میدانی وسیعتر جزم کردهاند».
از سوی دیگر، برخی معتقدند که در رابطه با نوع نگرش و رویکرد رهبران جمعیت اخوانالمسلمین نسبت به زنان و نقشآفرینی آنها تغییر محسوس و ریشهای ایجاد نشده است. این دست از افراد بر این باورند که اخوانالمسلمین پس از وقوع کودتای سال ۲۰۱۳ تلاش کرد تا از تمامی ظرفیتهایش برای حفظ موجودیت خود بهرهبرداری کند. به اعتقاد این افراد، اخوانالمسلمین پس از وقوع کودتا، برای بقای خود بود که از حضور زنان در میادین تحصن استفاده کرد و راهی غیر از این پیشروی نداشت. کسانی که قائل به این چنین نظریهای هستند، میگویند که صدور مجوز نقشآفرینی میدانی زنان توسط اخوانالمسلمین نه به دلیل تغییر رویکرد و نگرش این جمعیت نسبت به بانوان که با هدف حفظ موجودیت این جمعیت، اتفاق افتاد.
«فاطمه عبدالهادی» که از سال ۱۹۹۴ به عنوان قائممقام کمیته «خواهران مسلمان» نقشآفرینی کرده است، در کتاب خود تحت عنوان «همنشینیِ من با خواهرانِ مسلمان» به روایت درد و رنج زنان مصری در مواجهه با نیروهای امنیتی وابسته به نظام حاکم پرداخته است. وی در این کتاب آورده است: «زمانی که زنان در مواجهه مستقیم با نیروهای امنیتی مصر با انواع و اقسام مختلف سرکوب مواجه شدند، ما کمیتهای را به منظور حمایت از خانوادههای سرکوبشدگان ازجمله خانوادههای زندانیان و مقتولین، تشکیل دادیم. ما به همراه دیگر خواهران، برای خانوادههای قربانیانِ اقدامات سرکوبگرایانه نیروهای امنیتی کمکهای مالی جمعآوری میکردیم تا بتوانیم هزینههایشان را تأمین کنیم».
بدون هیچگونه شک و تردید، در طول سالهای آتی تأثیر واقعی مشارکت زنان در مواجهه مستقیم با نیروهای امنیتی مصر مشخص خواهد شد. پر واضح است که اگر زنان همچنان به مقاومت ادامه دهند و همچون گذشته در صحنه میدانی حضور داشته باشند، میتوانند نگرش رهبران اخوانی نسبت به خود را به طور کلی دستخوش تغییر و تحول سازند. بدون شک و تردید، اوضاع در مصر به مانند آنچه که پیش از سال ۲۰۱۳ وجود داشت، بازنخواهد گشت، زیرا زنان توانستهاند خود و توانمندیهایشان را بشناسند. همانطور که پیشتر نیز بارها اشاره شد، زنان اخوانی پس از وقوع کودتا، توانستند حضور فعالانهتری در صحنههای سیاسی و میدانی داشته باشند. آنها حتی در برهههایی از زمان حضوری پررنگتر از مَردان داشتند. این همان تغییر بزرگی است که پس از کودتای سال ۲۰۱۳ در مصر به وجود آمد. البته سلسله تغییرات دیگری نیز پس از کودتای مذکور در مصر ایجاد شد که ممکن است در طول سالهای آتی نتایج آن را مشاهده کنیم. اکنون دیگر این مسئله قابل انکار نیست که زنان به الگویی از مبارزان انقلابی در مصر تبدیل شدند. آنها در تحولات سال ۲۰۱۳ و پس از آن، یک حضور واقعی در صحنه نبرد را تجربه کردند. به دنبال این تحولات، زنان خود را به عنوان سمبل و نمادِ قهرمانی مطرح کردند و نشان دادند که همچون مَردان میتوانند در عرصه مقاومت، فعال و مؤثر باشند.