رژیم صهیونیستیفلسطین

توافق ایران و عربستان سعودی از نگاه تحلیلگران و روزنامه ‌های رژیم صهیونیستی

محسن فائضی- کارشناس مسائل فلسطین و رژیم صهیونیستی 

توافق ایران و عربستان برای ترمیم روابط علی رغم آنکه مفاد آن رسما منتشر نشد، اما کنار هم قرار گرفتن دو مسئول امنیتی ایران و عربستان در پکن بحدی شوکه‌کننده بود که بیشتر رسانه‌ها و مسئولین صهیونیستی را به واکنش واداشت.

در این یادداشت سعی داریم به مهم‌ترین تحلیل‌های رسانه‌ها و شخصیت‌های مشهور صهیونیستی به توافق سربسته ایران و عربستان پس از ۷ سال قطع روابط با میانجی‌گری چینی‌ها بپردازیم. قبل از آن تیتروار برخی از واکنش‌های سیاسیون و جریانات فلسطینی- اسرائیلی را مرور می‌کنیم:
محمود عباس ریاست تشکیلات خودگردان فلسطین: از توافق ایران و عربستان برای احیای روابط دوجانبه استقبال می‌کنم و‌امیدوارم حصول این توافق به تقویت ثبات و ایجاد فضای مثبت در منطقه کمک کند.
 خلیل الحیه رئیس دایره روابط عربی و اسلامی جنبش حماس: ما از احیای روابط ایران و عربستان استقبال می‌کنیم و آن را گامی مهم در مسیر وحدت امت و تقویت امنیت و تفاهم بین کشور‌های اسلامی و عربی و تحقق ثبات و آرامش در منطقه می‌دانیم.

سرلشگر تامیر هیمن رئیس سابق‌امان(سازمان اطلاعات نیرو‌های مسلح رژیم صهیونیستی): تجدید روابط ایران و عربستان سعودی گواه دیگری بر شکست مؤلفه انزوای سیاسی ایران در استراتژی کنونی اسرائیل است.
نفتالی بنت نخست‌وزیر سابق رژیم صهیونیستی: توافق تهران و ریاض یک شکست بزرگ برای اسرائیل و دولت نتانیاهو به حساب می‌آید. این توافق تمام تلاش‌های اسرائیل برای ایجاد یک ائتلاف منطقه‌ای بر علیه ایران را از بین برد.
لاپید نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی: توافق عربستان و ایران شکست کامل و خطرناک سیاست خارجی دولت است. این فروریختن دیوار دفاعی منطقه‌ای است که ما شروع به ساختن آن علیه ایران کردیم. این همان اتفاقی است که شما به جای انجام فعالیت علیه ایران و تقویت روابط با ایالات متحده، تمام روز با جنون اصلاحات قانونی دست و پنجه نرم می‌کنید.
شبکه عبری کان ۱۱ رژیم صهیونیستی: بلایی که امروز سر ما آمده است تقصیر آمریکاست. زمانی که انصارالله یمن به آرامکو حمله کرد آمریکایی‌ها هیچ کاری نکردند. عربستان هم متوجه شد که تنها راه امنیت کشورش توافق با ایران است؛ بدترین اتفاقی که می‌توانست در این زمان رخ دهد همین توافق است.

اسرائیل تایمز: چین، برنده اصلی توافق ایران و عربستان[1]

روزنامه اسرائیل تایمز در گزارشی مفصل محوریت میانجی گری چین را بررسی کرده و اصل این اتفاق را نتیجه دیدارهای اخیر رئیس جمهور چین با رئیسی و بن سلمان در دو ماه اخیر میداند. این روزنامه اسرائیلی نوشته است: توافقی که روز جمعه در پکن انجام شد و بر اساس آن طرفین توافق کردند پس از هفت سال تنش، سفارت‌های خود را بازگشایی کنند و سفیران خود را مبادله کنند، جنبه متفاوتی از دیپلماسی چین را نشان می‌دهد. به نظر می رسد شی با میزبانی از رئیس جمهور ایران در پکن در ماه گذشته، نقش مستقیمی در مذاکرات داشته است. وی همچنین در ماه دسامبر از ریاض پایتخت عربستان سعودی برای دیدار با کشورهای عربی نفت خیز خلیج فارس[2] که برای تامین انرژی چین حیاتی هستند، دیدار کرد. این توافق به عنوان یک پیروزی دیپلماتیک بزرگ برای چین تلقی می‌شود.

در همین حال، اصطکاک ایالات متحده و عربستان سعودی خلایی را ایجاد کرده است که پکن از ورود به آن خوشحال است. چین سرمایه گذاری زیادی در زیرساخت های انرژی منطقه ای انجام داده است. همچنین گهگاه به کشتی‌های دریایی کمک می‌کند تا به عملیات ضد دزدی دریایی در سواحل سومالی بپیوندند، اگرچه نیروی دریایی ایالات متحده از دهه 1980 به عنوان ضامن اصلی امنیتی برای آب‌های خاورمیانه خدمت کرده است.

این توافق توانایی پکن را برای ارائه تصویری از خود به عنوان بازیگر سازنده صلح تقویت می کند، که برای دفع اتهامات غرب مبنی بر حمایت از تهاجم روسیه به اوکراین مفید خواهد بود. چین در سال 2002 با تمرکز بر اسرائیل و تشکیلات خودگردان، سمت فرستاده ویژه خاورمیانه را ایجاد کرد. این واقعیت که عربستان سعودی بدون واشنگتن به این توافق دست یافت، نشان می‌دهد که آنها به دنبال تنوع بخشیدن به شرط‌بندی‌های خود بر روی امنیت هستند تا به طور کامل به ایالات متحده متکی نباشند.

اورشلیم پست: برنده و بازنده روابط ایران و عربستان چه کسانی هستند؟[3]

اورشلیم پست، محوریت تحلیل خود از توافق تهران و ریاض را پیامدهای آن برای تل آویو قرار داده است. این روزنامه در تحلیلی نوشته است:

تغییر نقش ایالات متحده در منطقه از مقابله با تروریسم پس از 11 سپتامبر به مقابله با رقبای همتا، مانند چین و روسیه به این معنی است که منطقه( خاورمیانه) نیز  در حال بازنویسی روابط خود با واشنگتن و پکن است.

این روزنامه با شمردن اتفاقات مهم ماه اخیر مانند توافق آژانس و ایران و توافق تهران و ریاض گفته بازنده و برنده این تحولات چه بازیگرانی هستند و برای پاسخ به این سوال به دنبال پاسخ به 3 مساله رفته است:

1. از دست رفتن نفوذ آمریکا؟

بیشتر بحث در مورد روابط جدید ایران و عربستان بر کاهش نفوذ آمریکا متمرکز شده است. این استدلال نشان می‌دهد که چین توانست به خاورمیانه وارد شود و روابط ایران و عربستان را به بهای منافع و نفوذ ایالات متحده، میانجیگری کند.

2. برد برای چین؟

سال گذشته، ایران و چین یک قرارداد 25 ساله برای بهبود روابط اجرا کردند. چین نه تنها روابط خود را با ایران گسترش داده است بلکه در دسامبر 2022، متعهد به یک برنامه پنج ساله با شش کشور خلیج فارس شد. هر چه چین در خلیج فارس مشارکت بیشتری داشته باشد، ایالات متحده بیشتر به کشورها هشدار داده است که این شرکا می توانند بر برخی از سطوح روابط با ایالات متحده بر سر مسائل حساس تأثیر بگذارند، مانند کشورهایی که خواهان خرید F-35 هستند. چین به وضوح به دنبال گسترش روابط خود در منطقه بوده است و تصمیم ایران و عربستان سعودی برای همکاری با چین برای عادی سازی روابط با یکدیگر بخشی از تبدیل چین به یک واسطه دیپلماتیک در منطقه است.

3. آیا اسرائیل بازنده است؟

پتانسیل بهبود روابط اسرائیل و عربستان موضوعی است که همواره مورد گمانه زنی قرار گرفته است. چند روز قبل از اعلام توافق ایران و عربستان، گزارش‌هایی در روزنامه‌های وال استریت ژورنال و نیویورک تایمز منتشر شد که نشان می‌داد ریاض به‌عنوان بخشی از ارتقای روابط با اسرائیل به دنبال دریافت تعهدات امنیتی از واشنگتن است. واضح است که عربستان سعودی روی چندین مسیر سیاسی کار کرده است: چین، روسیه، ایالات متحده و احتمالا ایران، که همگی بخشی از موقعیت جدید ریاض از یک سیاست مستقل پیچیده تر را نشان می دهند.

بعید است که روابط عربستان با ایران لزوماً بر اسرائیل تأثیر منفی بگذارد زیرا عربستان سعودی در یمن و لبنان و همچنین در سوریه و عراق منافعی دارد. از بسیاری جهات، منافع عربستان سعودی در تقابل با نیروهای نیابتی ایران که این کشورها را اداره می‌کنند، با اسرائیل همخوانی دارد. اما کشورهای حاشیه خلیج فارس به طور کلی در حال حرکت به سمت آشتی با سوریه هستند که می تواند هرج و مرج را در منطقه کاهش دهد. به نظر می رسد دوران جنگی که دوره پس از بهار عربی آغاز شد به نوعی به پایان خود نزدیک می شود.

به این ترتیب، اسرائیل ممکن است بازنده نباشد. عربستان سعودی اکنون می تواند نگرانی های خود را از طریق دیپلماسی به ایران بیان کند، نه اینکه درگیری داشته باشد. کشورها بیشتر به گوش دادن تمایل دارند یا اینکه راهی برای صحبت کردن و تعامل با یکدیگر داشته باشند، نه اینکه یکدیگر را به عنوان دشمن نشان دهند. اما روابط جدید می تواند تهدیدات ایران را کاهش دهد.

روزنامه اورشلیم پست سعی کرده است برای یافتن برندگان و بازندگان این توافق پیامدهای آن بر اسرائیل را با کمی خوشبینی تحلیل کند. چیزی که نشان از یک نگرانی جدی بابت کاهش نفوذ آمریکا و کاهش تهدید و دشمن دانستن ایران از سوی کشورهای عربی و عربستان است.

توئیت های دیوانه وار آیدی کوهن[4]

آیدی کوهن روزنامه نگار و یکی از شخصیت های اصلی ماشین پروپاگاندای صهیونیستی در فضای مجازی عربی است. توئیت های پرتعداد و دیوانه وار او خواندنی است! بخشی از آنها را اینجا مرور می کنیم.

او در توئیتی با تاسف می گوید سعودی مسیر اشتباه قطر را در نزدیکی به ملاهای تهران، روسیه و چین را می رود.

یا در بخشی از توئیت هایش به مرور برخی سخنان، اقدامات سیاسی و یا رسانه ای ایران علیه عربستان سعودی پرداخته تا به مخاطب عرب خویش بگوید ایران قابل اتکا و توافق نیست. بخشی از توئیت های او در همین محور ایران هراسی و تهدید دانستن ایران است.

او همچنین بخشی از توئیت‌های برخی کاربران ضد ایرانی عربستانی را هم بازنشر کرده و سعی کرده بگوید فضای افکار عمومی عرب و سعودی با این توافق و عادی سازی همراه نیست.

یکی از توئیت های جنجالی و پرحاشیه او توئیت زیر بود که می گوید: ایران رافضی به ام المومنین عایشه، عمر،ابوبکر و عمثان توهین می کند و حالا بن سلمان و سلمان با ایران توافق کرده اند که ایران به آنها توهین نکند. توئیتی که سعی کرده شکاف مذهبی و برخی ذهنیت های جامعه عربی از جامعه شیعی ایرانی را تحریک نماید.

یا در بخشی دیگر از توئیت‌هایش نوشته است: چین کافر، میانجی گر دو گروه مسلمان شده است! تحلیلی که در برخی شخصیتهای ایرانی هم تکرار شد!

یا در توتیت دیگری می گوید چجور تطبیع(عادی سازی روابط) با ایران حلال اما با اسرئیل حرام؟!

یدیعوت آحارونت: اسرائیل سیاست خارجی ندارد[5]

یدیعوت آحارونت هم در مطلبی مفصل که از سوی دو شخصیت آشنا در فضای منطقه ای نوشته شده است، به بررسی توافق پرداخته است. نویسندگان این مطلب دکتر مایکل میلشتاین رئیس انجمن مطالعات در مرکز موشه دایان در دانشگاه تل آویو و دکتر راز زیمت کارشناس ایران در مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل (INSS)  هستند.

در این یادداشت که انگشت اتهام را به فضای داخلی رژیم صهیونیستی گرفته است آمده است: تجدید روابط دیپلماتیک بین دو کشور به “سلاح” اردوگاه های سیاسی در اسرائیل تبدیل شد که بلافاصله شروع به حمله به یکدیگر کردند. 4 سال هرج و مرج سیاسی، به راهبرد کلان اسرائیل آسیب جدی وارد کرده است و در موضوعات مختلف به نقطه بی بازگشت نزدیک شده است.

یکی از آسیب های شدید چهار سال هرج و مرج که اسرائیل را فراگرفته، از دست دادن توانایی تشخیص دقیق واقعیت است. هر چالش استراتژیکی که در داخل یا خارج از کشور ایجاد می‌شود، به‌طور عینی تحلیل نمی‌شود، اما بلافاصله به عنوان دستاورد چشمگیر یک حزب سیاسی یا به عنوان مدرکی از شکست عظیم حزب دیگر برچسب‌گذاری می‌شود. به‌جای پاسخ مناسب به رویدادها، آنها به عنوان «سلاح» در تبادل ضربات بین اردوگاه‌های رقیب در نظر گرفته می‌شوند.

تجدید روابط ایران و عربستان سعودی نیز نشان دهنده همین خلا است. سیاستمداران اسرائیلی به سرعت از این توافق سوء استفاده کردند و به یکدیگر حمله کردند و یکدیگر را در این حادثه مقصر دانستند: لاپید این توافق را «شکست کامل و خطرناک سیاست خارجی دولت اسرائیل» که ناشی از مشغول شدن به «کودتای قضایی» است، تعریف کرد و در پاسخ، نتانیاهو مسئولیت را بر عهده دولت بنت لاپید قرار داد و آنها را متهم کرد که در زمان آغاز مذاکرات بین طرفین از حدود یک سال پیش، موضع کافی قاطعانه اتخاذ نکرده اند (همه اینها، حتی اگر دور اول مذاکرات بین دو کشور باشد. در واقع حدود دو ماه قبل از روی کار آمدن دولت تغییر صورت گرفت).

نوشتار این روزنامه اسرائیلی نشان می دهد که صهیونیست ها و بخشی از کارشناسان آن توافق ایران و سعودی را ناشی از عدم وجود راهبرد از داخل و متاثر از بی ثباتی سیاسی سال های اخیر می دانند. بی ثباتی ای که به 5 انتخابات در 4 سال منجر شد.

عاموس یادلین: فصل جدید در منطقه و شکست اسرائیل [6]

یکی از بازتاب های مهمی که بسیار هم مورد توجه قرار گرفت، یادداشت کوتاه عاموس یادلین رئیس سابق امنیت اطلاعات ارتش و همچنین مرکز امنیت ملی اسرائیل بود.

او در این یادداشت می نویسد: نشانه‌های فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهد موقعیت اسرائیل در منطقه آسیب دیده است و عملا کل محور ضد ایرانی در خاورمیانه تضعیف شده است. اگر نتانیاهو این را درک می کند، چرا امنیت اسرائیل را در اولویت قرار نمی دهد؟  بحث سیاسی در مورد این که در توافق بین عربستان سعودی و ایران مقصر کیست شکل گرفته، اصل موضوع  را به حاشیه برده است. داستان بسیار بزرگتر از اسرائیل است و درک اهمیت آن در دو سطح درست است: نخست سطح رقابت بین قدرت‌ها در عرصه جهانی و دوم سطح بلوک های منطقه. توافق عربستان و ایران چراغ هشداری برای دولت اسرائیل است. در حالی که نتانیاهو مشغول تصویب قوانین حقوقی است، عرصه بین المللی و خاورمیانه به گونه ای تغییر می کند که اهداف نهایی اسرائیل را که توسط نخست وزیر تعریف شده است، به خطر می اندازد.

این توافق و به ویژه میانجی گری چین که منجر به آن شد را می توان فصل دیگری از رقابت بین قدرت ها در خاورمیانه دانست. در واقع چین در یک اقدام دیپلماتیک موفق، ثمره نهایی مذاکرات عربستان و ایران را که دو سال است با میانجیگری عراق و عمان ادامه داشت را درو کرد.  این اتفاق با استفاده از قدرت نرم، اقتصادی و دیپلماتیک خود انجام داد(چین نیروهای نظامی قابل توجهی در منطقه ندارد). دستاورد چین دقیقاً پس از بزرگترین رزمایش نظامی اسرائیلی-آمریکایی که تا به حال در خاورمیانه برگزار شده و در بحبوحه گفتگوی استراتژیک بین دولت بایدن و خاندان سلطنتی عربستان به دست آمد.

از نظر روابط قدرت بین بلوک های قدرت در خاورمیانه حتی پس از توافق، عربستان سعودی و ایران در سطح مذهبی، به جهت ایدئولوژیک و استراتژیک دشمن خواهند بود و اصلاً مشخص نیست که بتوانند همانطور که در توافقنامه تصریح شده است، در عرض دو ماه بر تنفر و اختلافات بین خودشان خط بطلان بزنند.

برای مثال، تردید وجود دارد که ایران بتواند به تعهد خود عمل کند و حوثی‌ها را که نسبتاً مستقل عمل می‌کنند، مجبور کند تا حملات علیه عربستان سعودی از خاک یمن را به طور کامل متوقف کنند. اگرچه انتظار می‌رود این توافق به مذاکرات مستقیمی که عربستان سعودی با حوثی‌ها برای تمدید آتش‌بس در یمن انجام می‌دهد که در اکتبر منقضی شده بود، رونق دهد. از سوی دیگر، مشخص نیست که آیا این توافق شامل بند قطع حمایت عربستان از شبکه رسانه ای «ایران اینترنشنال» است و در صورت وجود چنین بندی، آیا ریاض قصد اجرای آن را دارد یا خیر؟

در سال های اخیر دو روند متضاد در خاورمیانه در رابطه با وضعیت ایران در حال شکل گیری است. یک روند، تشکیل ائتلاف منطقه‌ای به رهبری آمریکا علیه تهران، بر اساس «توافق ابراهیم» و همزمان با تلاش برای جلوگیری از پیشروی این کشور تا آستانه هسته‌ای و براندازی منطقه‌ای آن است. روند دوم ادامه تعقیب فعال ایران و نیروهای نیابتی آن در منطقه برای هژمونی و در عین حال تقویت حزب الله در لبنان، اسد در سوریه و متحدانش در عراق و یمن است. توافق عربستان و ایران هم از منظر بین قدرتی و هم از منظر منطقه ای، منادی تقویت ایران و تضعیف اردوگاه ضد ایرانی است.

فرسایش موقعیت ایالات متحده در منطقه باید اسرائیل را نگران کند، زیرا اهداف عالی تعریف شده توسط نتانیاهو در سخنرانی تحلیف دولتش در کنست – توقف برنامه هسته ای ایران و پیوستن عربستان سعودی به “توافق ابراهیم” – بستگی به عمق همکاری های سیاسی، امنیتی و عملیاتی بین اسرائیل و ایالات متحده و تبادلات مهم آمریکا با عربستان سعودی است.

جمع بندی

کاهش قدرت آمریکا، تغییر معادلات منطقه و بی ثباتی داخلی را می توان 3 محور اصلی همه گزارش ها و تحلیل ها دانست. حتی خوشبینانه ترین تحلیل گران صهیونیستی هم این اتفاق یعنی توافق تهران و ریاض را یک شوک می دانند. شوکی که حداقل آینده آن مبهم است.

[1] https://www.timesofisrael.com/iran-saudi-arabia-deal-casts-china-in-unfamiliar-but-growing-global-role/

[2] گفتنی است رسانه های اسرائیلی از اصطلاح خلیج عربی یا خلیج استفاده میکنند، این مسئله در امانت داری ترجمه رعایت نخواهد شد و خلیج فارس آورده شده است.

[3] https://www.jpost.com/middle-east/iran-news/article-734088

[4] https://twitter.com/EdyCohen

[5] https://www.ynet.co.il/news/article/hkp6inykn

[6] https://www.mako.co.il/news-columns/2023_q1/Article-e321616aa0ad681026.htm

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا