۴۰ سال پس از کمپ دیوید؛ ارزیابی جایگاه منطقهای مصر
دکتر روح الله قاسمیان
اندیشکده راهبردی تبیین- در سال ۱۹۷۸ میلادی، حدود ۴۱ سال پیش مصر و «اسرائیل» توافقنامهای امضا کردند که به پیمان «کمپدیوید» معروف شد. جوهره این پیمان آن بود که حکومت وقت مصر، بر این باور بود که باید شبه جزیره «سینا» را به هر قیمت از «اسرائیل» باز پس گرفت. در مقابل نیز آمریکا و رژیم صهیونیستی با اطلاع از جایگاه مصر در میان اعراب، اعتقاد داشتند باید این کشور را از جهان عرب جدا کنند. آنهم در زمانیکه مهمترین همپیمان منطقهای خود «ایران» را به دلیل سقوط رژیم شاهنشاهی از دست داده بودند. مصر با امضای پیمان کمپدیوید تنها صحرای سینا را در قبال از دست دادن قدرت نظامی و نقش رهبری خود و فراتر از آن، از دست دادن استقلالش بازپس نگرفت، بلکه با این پیمان راه وابستگی و تبعیت از آمریکا و رژیم صهیونیستی را پیش گرفت تا پس از ۴ دهه به مصری تبدیل شود که امروزه شاهد آن هستیم. این مطلب تلاش دارد در ابعاد مختلف، پیامدهای امضای پیمان کمپدیوید طی ۴ دهه گذشته را برای مصر تبیین و تشریح کند.
بعد اقتصادی؛ اقتصاد مصر نزدیک به ورشکستگی است
پیمان کمپدیوید صرفاً توافقی دو جانبه بین مصر واسرائیل برای پایان دادن به وضعیت جنگ بین دو طرف زیر نظر آمریکا نبود، بلکه ما در برابر پیمانی سه جانبه هستیم که رابطه هریک با آن تفاوتهای بنیادین دارد. درحالی که رابطه آمریکا و اسرائیل رابطهای بسیار راهبردی و نزدیک است، رابطه مصر با هریک از این دو طرف، رابطه وابستگی تمام عیار است. یکی از مهمترین اهداف «انور سادات»، رئیسجمهوری وقت مصر از امضای قرارداد کمپدیوید، پایان دادن به مشکلات اقتصادی کشورش بود، بههمین دلیل با امضای این قرارداد، آمریکا متعهد به پرداخت سالیانه ۲٫۲ میلیارد دلار کمک مالی بلاعوض به مصر و ۳٫۲ میلیارد دلار به اسرائیل شد تا همین کمکها باب تبعیت و رمز وابستگی مصر به آمریکا نه تنها در بُعد اقتصادی بلکه در تمام زمینهها باشد. اقتصاد مصر با فشار مستمر بر این کشور جهت خصوصیسازی اقتصادی به سود سرمایهگذاران خارجی و صهیونیست به ورشکستگی کامل نزدیک است، درحالیکه گزارشهای رسمی ارزش بخش عمومی و دولتی را ۱۵۰۰ میلیارد پوند مصری برآورد کرده بود، اغلب این بخشها به بهایی بسیار پایینتر به بخش خصوصی واگذار شد.
در طول این مدت بیکاری، تورم، گرانی و فقر مهمترین مولفههای جامعه مصر را تشکیل دادند و همین مشکلات معیشتی و اقتصادی بود که مصریها را در سال ۲۰۱۱ به میدان «التحریر» قاهره کشاند تا به حاکمیت سه دههای «حسنی مبارک» پایان دهند. براساس گزارشهای سازمان ملل، در مقایسه با کشورهای جهان، زندگی در مصر در سالهای گذشته بسیار سطح پایینی داشته و بهصورت پیوسته از سال ۱۹۹۰ روند نزولی داشته است.
این گزارشها تاکید میکند ۲۰ تا ۳۰ درصد مردم، هنوز زیر خط فقر زندگی میکنند. براساس مطالعاتی که اواخر سال ۲۰۱۰ انجام شد، نزدیک به ۴۰ درصد از جمعیت ۸۰ میلیونی مصر با درآمد روزانه حدود ۲ دلار زندگی میکردند و بخش عظیمی از جمعیت برای ادامه زندگی خود وابسته به دریافت کالاهای یارانهای بودهاند. فقر، بیکاری و نابرابری گسترده در میان جوانان و در مناطق روستایی از دیگر ویژگیهای وضعیت جامعه مصر در سالیان اخیر بوده است. این آمار تا کنون نیز تغییر چندانی نداشته است.
نتیجه وابستگی مصر به آمریکا، آن شد که «فهمی هویدی»، نویسنده مشهور مصری، با اشاره به پیشرفتهای ایران که در شرایط تحریم بهدست آمده، میگوید: «ایران و مصر در سال ۱۹۷۸ مانند هم بودند، اما حالا ایران ماهواره به فضا پرتاب میکند و مصر همچنان در ۳۲ سال قبل درجا میزند».
بُعد فرهنگی؛ سیستم آموزشی و فرهنگی مصر به سمت غرب چرخید
در قالب کمکهای آمریکا و با شعار «ساخت یکهزار مدرسه»، دخالت آمریکا و اسرائیل وارد سیستم و نظام آموزشی مصریها شد. دخالت در نظام آموزشی تنها مدارس را شامل نمیشد، بلکه به شکلی گستردهتر دانشگاهها و مراکز آموزش عالی مصر و قشر تحصیل کرده و نخبگان این کشور را هدف گرفت. نفوذ فرهنگی آمریکا در مصر تا تاسیس دانشگاه آمریکایی و عرصههای فرهنگی و رسانهای و حتی دخالت در قوانین ثبت احوال مصر نیز گسترش یافت. در بُعد مذهبی «الازهر» سیاست چرخش بهسمت عادیسازی روابط با دشمن صهیونیستی را پیش گرفت و قرارداد کمپدیوید را تایید کرد. اگرچه پس از سرنگونی رژیم مبارک شاهد مخالفتهایی از سوی این نهاد دینی با قرارداد مذکور بودیم.
بُعد نظامی؛ مصر محروم از پیشرفت اما اسرائیل تا بن دندان مسلح شد
در دو بُعد نظامی و استراتژیک آمریکا مانع پیشرفت مصر در حوزههای مختلف نظامی به ویژه تسلیحات موشکی، هوا فضا، تسلیحات پیشرفته، دستیابی به دانش هستهای و تکنولوژی روز شد. درحالیکه مصر در این حوزهها همچنان در جا میزد، اسرائیل به پیشرفتهترین و به روزترین تسلیحات نظامی و هوا فضا و هستهای مجهز میشد و هر روز بر شکاف بین آنها افزوده میشد. در تمام طول این مدت ارتش و نیروهای مسلح مصر وابسته به تسلیحات آمریکایی بود که به آنها فروخته یا در قالب کمکهای نظامی ارائه میشد.
در ادامه روند وابسته کردن ارتش و نیروهای مسلح مصر، طرح رزمایشهای مشترک و دورهای با ارتش و نیروهای نظامی آمریکایی از جمله رزمایش دورهای «ستاره درخشان» ارائه شد که هدف از آنها ارائه تسهیلات و امتیازات نظامی در زمین و دریا و آسمان بود. در همین راستا و به خواست آمریکاییها ارتش مصر در ماموریتهای نظامی خارج از این کشور در کویت، سومالی، بوسنی و تیمور شرقی شرکت کرد.
بُعد امنیتی ؛ صحرای سینا جولانگاه تروریست ها شده است
اگرچه قرارداد کمپدیوید، صحرای سینا را به مصر بازگرداند، اما در طول این سالها اسرائیل بهگونهای عمل کرد تا خروجش از سینا با کمترین خسارت همراه باشد. در بُعد امنیتی، این رژیم شبه جزیره سینا را به منطقه امنیتی بیطرف تبدیل کرد و براساس بندهای الحاقیه این پیمان نیروهای نظامی مصر نیز تا چند سال قبل و ظهور پدیده گروههای تروریستی تکفیری اجازه ورود به آن را نداشت.
نتیجه آن شد که صحرای سینا به منطقهای عقبمانده و محروم از سادهترین و اولیهترین امکانات اقتصادی و معیشتی تبدیل شود. عقبماندگی در کنار نبود امنیت و حضور ضعیف دستگاههای دولتی و امنیتی مصر، در مقابل فعالیتهای گسترده اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل و غرب، سینا را به جولانگاه گروههای تروریستی تکفیری از جمله داعش تبدیل کرد.
حضور و فعالیت گروههای تروریستی تکفیری در صحرای سینا، تنها ناامنی در مرزهای مصر و وارد آوردن ضربات سنگین به صنعت توریسم و گردشگری این کشوررا درپی نداشت، بلکه عدم توانایی ارتش و نیروهای امنیتی وابسته مصر به آمریکاییها را نیز به نمایش گذاشت تا به بهانه مبارزه با تروریسم راه را بر حضور نظامی اسرائیل در این منطقه نیز هموار کند.
بُعد منطقهای؛ کمپ دیوید آرمان فلسطین را فراموش و رقبای اسرائیل را بی خطر کرد
در حوزه سیاست خارجی دستاوردهای این پیمان برای اسرائیل و آمریکا بسیار با اهمیتتر بود. طی جنگهای که در سالهای ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ بین اعراب و اسرائیل روی داد، این مصر و سوریه بودند که بهعنوان مخالفان اصلی و سرسخت رژیم صهیونیستی، سایر کشورهای عربی منطقه را علیه صهیونیستها با خود همراه کردند. اعراب در این جنگها بهشدت شکست خوردند و به نظر میرسید، «انور سادات» با امضای این قرارداد به اهداف، گرایشها و منافع سایر کشورهای عربی غرب آسیا و به خصوص فلسطینیها پشت کرد.
سادات در کمپ دیوید موجودیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت. این امر نه تنها موضع اعراب را مقابل رژیم صهیونیستی تضعیف کرد، بلکه موجب شد، مصر رهبری جهان عرب را که تا این زمان در دست داشت و در تعیین معادلات منطقه ایفای نقش میکرد، از دست بدهد. مصر بهدلیل امضای این پیمان برای یک دهه از سوی کشورهای عربی طرد شد و اتحادیه عرب مقر خود را از قاهره به تونس منتقل کرد. هرچند یک دهه بعد مصر دوباره به این جمع بازگشت، اما آن اتحاد و همنوایی عربی به ویژه در قبال «قضیه فلسطین» دیگر هرگز حاصل نشد. در واقع هدف اصلی و اول پیمان کمپدیوید را باید بیرنگ کردن قضیه فلسطین و محو آن از یاد و خاطره اعراب دانست و حالا در ۴۰ سالگی این پیمان میتوان گفت، برنده اصلی و قاطع این پیمان اسرائیل بوده که با یک تیر چند نشان زد.
این رژیم نه تنها اصلیترین رقیب نظامی خود را از دور خارج کرد و اعراب را از قضیه فلسطین دور کرد، بلکه حتی روابط رسمی هم با یک کشور عربی که در آن مقطع «پدرخوانده» جوامع عربی شمرده میشد، برقرار کرد. اما این تنها امتیازات کوتاه مدتی بود که کمپدیوید برای اسرائیل به ارمغان آورد. تلآویو طی ۴ دهه قدم به قدم تمامی دشمنان عرب خود را از راه به در و رقبای دیروز را دستکم به همسایگانی بیآزار و کم خطر بدل کرد.
اگرچه دولت وقت مصر کمپدیوید را یک تفاهمنامه دوگانه میان قاهره و تلآویو عنوان کرد و مدعی شد که بحث آزادسازی فلسطین بدون مصر میتواند ادامه یابد اما این اقدام مصر بهمنزله خنجر زدن از پشت به قضیه فلسطین بود که همچنان نیز ادامه دارد. به دنبال پیمان کمپدیوید، دو پیمان دیگر نیز امضا شد. یکی با اردن بود و دیگری با تشکیلات خودگردان فلسطین، ولی در این دو پیمان هم فشاری بر اسراییل وارد نشد که حق ملت فلسطین را مبنی بر تشکیل کشور جداگانه بپذیرد و از مرزهای اشغالی بعد از ۱۹۶۷ میلادی عقبنشینی کند. اکنون که از عقد اولین پیمان نزدیک به ۴ دهه میگذرد، در عمل دیده میشود که آن توافق به شکست انجامیده و هیچ نوع سودی برای جهان عرب و امنیت در منطقه نداشته است.
اسرائیل که برنده اصلی پیمان است همچنان بر شهرکسازی در مناطق اشغالی ادامه میدهد، از اراضی اشغالی عقبنشینی نکرده است و با گذشت هر روز به توان نظامیاش میافزاید. در جهان عرب کمتر کشوری وجود دارد که از سوی استعمار ساخته نشده باشد؛ کشورهای کوچک با اقتصاد وابسته به نفت، ارتشهای ضعیف و وابسته به غرب. طبیعی است که در منطقه، اسرائیل و کشورهای حامی آن نمیخواهند که کشور مقتدر و یکپارچه عرب وجود داشته باشد تا در برابر امنیت اسرائیل خطری را متوجه کنند.
نبود اقتدار در جهان عرب، پشتگرمی اسراییل به آمریکا و ناتو، پیشبینی نشدن حق ملت فلسطین مبنی بر تشکیل کشور مستقل و تحولات پس از عقد پیمان کمپ دیوید از عواملی است که منجر به شکست آن پیمان شده و امروز منطقه همچنان در آتش جنگ میسوزد.
کلام آخر
تردیدی نیست، رژیم صهیونیستی برنده اصلی سریال کمپدیوید است. درحال حاضر، شیوخ نفتی حاشیه خلیج فارس و در راس آنها عربستان سعودی که عنوان «خادم الحرمین الشریفین» را یدک میکشد، با مسلمانان همنژاد و هم زبان خود در عراق، سوریه و یمن چنان میکنند که یادآور«نکبت» و مصیبتی است که رژیم صهیونیستی برای فلسطینیها به همراه داشت.
ظاهراً دیگر مسئله فلسطین در اذهان و افکار وابسته و رو به زوال آنها جایی ندارد و با وابستگی مالی، نظامی و سیاسی روز افزون خود به واشنگتن، روند تخریب و ویرانی منطقه و خلق فجایع و مصایب بیشتر را برای مسلمانان کلید زدهاند. غافل از آنکه آنچه بر سر مسلمانان کشورهای دیگر میآورند و کورکورانه مطیع و مجری سیاستها و برنامههای رژیم صهیونیستی و آمریکا و غرب هستند، عاقبت دامان آنها را خواهد گرفت.
در این میان تنها جمهوری اسلامی ایران است که همچنان موجودیت و کیان سیاسی به نام اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد و همواره تاکیدکرده که زیر بار هیچگونه زیاده خواهی نمیرود و به رغم فشارهای سیاسی و اقتصادی سنگین و چندجانبه، حامی اول فلسطینیها و قضیه فلسطین است. این موضوعی است که در همان ابتدا، امام راحل(ره) طی پیامی در واکنش به قرارداد کمپدیوید به آن اشاره داشتند. ایشان در مصاحبهای تاریخی با خبرگزاری آسوشیتدپرس در روز ۱۶ آبان ۵۷ این قرارداد و نظایر آن را توطئهای برای مشروعیت بخشیدن به تجاوزات اسرائیل خوانده بودند که تنها نتیجه آن تغییر شرایط به نفع اسرائیل و به ضرر اعراب و فلسطینیها است.