گونهشناسی تأمین امنیت در غرب آسیا؛ مقایسه ایران، عربستان و ترکیه
نوشتار پیشرو تلاش میکند رویکرد منطقهای سه کشور ایران، عربستان و ترکیه را در عرصه تأمین امنیت و در چارچوب ائتلافهای منطقهای و فرامنطقهای، مقابله با تهدیدات برونمرزی و تأمین تسلیحات بررسی کند.

دکتر حسین آجورلو
اندیشکده راهبردی تبیین – تأمین امنیت یکی از چالشهای اساسی بازیگران عرصه سیاست بینالملل است و هر بازیگر برای فائق آمدن بر این چالش درصدد استفاده از روشها و رویکردهای متناسب است. این رویکردها متشکل از مجموعه عوامل متعددی است که یکی از مهمترین آنها درک از منابع تهدید و روشهای مواجه یا مقابله با آن است. در این میان، منطقه غرب آسیا به دلیل مجموعهای از ویژگیهای ساختاری، ژئوپلیتیکی، تاریخی و گفتمانی، الزامات و محذورات خاصی را بر کشورهای حاضر در آن از جمله جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی و ترکیه وارد میکند که بسیاری از آنها برای این کشورها مشترک است. بااینحال و با وجود چنین مشابهتهایی، کشورهای مذکور نسبت به مقوله تأمین امنیت در برابر تهدیدات بیرونی، مدل کنشگری متفاوتی را اتخاذ میکنند؛ بهعبارتدیگر در دوران کنونی، این سه کشور هرکدام تهدیدات را بهگونهای تفسیر و اولویتبندی میکنند و در مواجهه با آنها نیز کنشگری سیاسی، امنیتی و نظامی متفاوتی از خود بروز میدهند. این کنشگری در موضوعاتی همچون ائتلافهای منطقهای و فرامنطقهای، مواجه با تهدیدات برونمرزی، خرید تسلیحات و موارد دیگر متمایز میشود. بر این اساس گونهشناسی کنشگری این کشورها در مقولات مذکور از طریق تأمل در رفتار این سه کشور، میتواند به فهم عمیقتر موضوع کمک کند. در این نوشتار تلاش میشود رویکردهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی و ترکیه در قبال این مسائل مختلف مورد بررسی قرار گیرد.
ائتلافهای منطقهای و فرامنطقهای
منطقه غرب آسیا از زمانهای گذشته دارای اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک بوده که همچنان نیز تداوم دارد، با توجه به این امر، مهمترین چالش غرب آسیا مباحث امنیتی است. بخشی از این چالشها برون منطقهای بوده و به خاطر دخالت قدرتهای بیرونی است و بخش دیگر منطقهای بوده که ناشی از درک درست یا نادرست همسایگان از یکدیگر است؛ بهطوریکه هریک از بازیگران این منطقه دیگری را تهدیدی برای بقا و امنیت خود تلقی میکند. در این شرایط، نظم امنیتی منطقه همواره بر اساس نوعی نظام موازنه قوا بوده است. با توجه به ماهیت این نظم، همه بازیگران فعال در این عرصه همچون ایران، ترکیه و عربستان سعودی برای حفظ امنیت خود به سمت ائتلافسازی یا ورود به ائتلافهای منطقهای و فرا منطقهای با پشتوانههای سیاسی، امنیتی و ایدئولوژیک پیش میروند. با نگاهی به ائتلافهایی که این سه کشور در آن حضور دارند، میتوان رویکرد خاص هریک را مور بررسی قرار داد:
عربستان سعودی: این کشور در قبال ائتلافسازی عموماً روشها و رویکردهایی را در پیش گرفته است که مهمترین آن ائتلافسازی با بازیگران رسمی منطقهای و کشورهای اسلامی فرامنطقهای با رهبری این کشور است. اگرچه در این ائتلافها، بازیگران متعددی حضور دارند ولی عربستان سعودی بهعنوان رهبر آن، هزینههای مالی ائتلاف را متحمل میشود. برای مثال میتوان به شورای همکاری خلیجفارس و یا ائتلاف عربی ضد یمن به رهبری عربستان و یا ائتلاف نظامی اسلامی مبارزه با تروریسم با حضور کشورهای مختلف عربی و اسلامی اشاره کرد که عملاً با حضور بازیگران متعدد رسمی شکل گرفته ولی خود عربستان سعودی در آن فعال است و هزینههای آن را تأمین میکند و باقی اعضای ائتلاف حضور نهچندان جدی در این ائتلاف دارند. گفتنی است این ائتلافها بیشتر از آنکه کارکرد کیفی در مقابل تهدیدات داشته باشد، کاربرد کمی و سیاسی دارد و در نتیجه نیز با توجه به هزینههای مالی گسترده آن دستاورد قابلتوجهی نداشته است. دوم اینکه، عربستان سعودی با قدرتهای فرامنطقهای بهخصوص ایالاتمتحده آمریکا دست به ائتلاف زده است تا به این وسیله جایگاه خود را نسبت به رقبای منطقهای بهبود ببخشد. عربستان سعودی برای حفظ این ائتلاف اقدام به اتخاذ سیاستهای مختلف از جمله درگیر کردن آمریکا در مسائل منطقهای، خریدهای تسلیحاتی با هدف حفظ حضور آمریکا در منطقه و همچنین همراهی و همسویی با سیاستهای منطقهای آمریکا در غرب آسیا میکند. سوم اینکه عربستان سعودی برای پیشبرد اهداف منطقهای خود اقدام به ائتلافسازی غیررسمی از طریق حمایت مالی از برخی گروههای شبهنظامی و تکفیری با پشتوانه ایدئولوژی وهابی و سلفی میکند. این ائتلافسازی عموماً بهعنوان ابزاری برای جنگهای نیابتی و اطلاعاتی برای ضربه زدن به رقبا مورد استفاده قرار میگیرد. چهارم اینکه عربستان سعودی برای جبران ضعف اطلاعاتی و نظامی خود برابر رقبای منطقهای بهویژه ایران، وارد ائتلاف با رژیم صهیونیستی شده و به دلیل محذوریتهای سیاسی، این ائتلاف غیر آشکار و محدود است و ابعاد این ائتلاف نیز بیشتر امنیتی برآورد میشود.
ترکیه: این کشور نیز برای حفظ امنیت خود اقدام به ائتلافسازی کرده که این ائتلافسازیها به چند شکل صورت گرفته است. نخستین شکل آن، ورود به ائتلاف بینالمللی است؛ بهطوریکه این کشور عضو رسمی ناتو است و سعی کرده بخشی از امینت خود را در چهارچوب این ائتلاف نظامی چندجانبه حفظ کند. رویکرد دوم ترکیه، ائتلافهای دوجانبه با کشورهای منطقهای و فرامنطقهای است؛ برای مثال ترکیه با آمریکا روابط استراتژیک دارد و به این کشور اجازه داده تا از برخی از پایگاههای نظامی همچون پایگاه هوایی اینجرلیک استفاده کند. گفتنی است در چند سال گذشته روابط آمریکا و ترکیه دچار چالش شده و اگرچه ائتلاف استراتژیک این دو کشور همچنان وجود دارد ولی بهشدت تحت تأثیر این اختلافات قرارگرفته است. ازجمله ائتلافهای دوجانبه منطقهای و ایدئولوژیکی (مبتنی بر ایدئولوژی اخوانالمسلمین) میتوان به ائتلاف استراتژیک ترکیه با کشور قطر نام برد که اهداف و کارکردهای سیاسی، امنیتی و دفاعی دارد و رویکرد جدیدی در سیاست خارجی ترکیه محسوب میشود. این ائتلاف دوجانبه تا آنجا پیش رفت که ترکیه نیروی نظامی وارد قطر کرد و برای حفاظت از این کشور در مقابل تهدیدات کشورهای محاصره کننده قطر یعنی عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی و بحرین، آن را نمود عینی بخشید. سوم اینکه، ترکیه ائتلافهایی را نیز با گروههای مخالف کشورهای رقیب نیز ایجاد کرده است و این امر سابقه طولانی در سیاست امنیتی و دفاعی ترکیه دارد. برای مثال میتوان به ائتلاف ترکیه و ترکتباران قبرسی اشاره کرد که منجر به شکلگیری بخش ترکنشین قبرس شده و یا ائتلاف رسمی با برخی از گروههای معارض سوریه و گروههای درگیر در بحران لیبی.
ایران: جمهوری اسلامی ایران نیز در ائتلافسازی خود رویکردهای متنوعی را اتخاذ کرده است. نخست ائتلافسازی با بازیگران فروملی است که این گروههای فروملی در کشورهای خود در چهارچوب ساختار سیاسی فعالیت میکنند و نقش گروه مخالف و یا معارض نظام را ندارند. برای مثال جنبشهای حزبالله لبنان، انصارالله یمن، حشدالشعبی عراق، حماس و جهاد اسلامی فلسطین، بخشی از پارلمان و دولت کشورهای متبوع خود محسوب میشوند و بهعنوان بازیگر رسمی شناخته میشوند. این ائتلاف بر مبنای ارزشها و گفتمانهای نهضتی در چهارچوب انقلاب اسلامی با هدف مبارزه با تهدیدات داخلی و خارجی جهان اسلام شکل گرفته است که نمود آن مبارزه با رژیم صهیونیستی در قالب محور مقاومت است. گفتنی است اگرچه دولتهای حاکم بر این کشورها را نمیتوان در چارچوب متحدان استراتژیک ایران دستهبندی کرد ولی آنها سعی دارند ملاحظات منطقهای و بینالمللی ایران را در نظر بگیرند. دوم، ائتلافسازیهای سیاسی، امنیتی و نظامی ایران با کشورهایی را میتوان اشاره کرد که هیئت حاکمه آنها با توجه به ضرورتهای ژئوپلیتیکی و همسویی اهداف و تهدیدات پیشرو، با ایران همسو هستند؛ برای مثال میتوان به دولت سوریه اشاره کرد که جزو متحدان استراتژیک ایران و محور مقاومت محسوب میشود. این کشور اگرچه در چهارچوب دقیق نهضتی ائتلاف محور مقاومت نمیگنجند، ولی در بخشی از اهداف همچون مقابله با یکجانبهگرایی آمریکا و همچنین دفع تهدیدات رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاست بینالملل همسو است. سوم، جمهوری اسلامی ایران به دلیل اتخاذ راهبرد امنیت درونزا در منطقه غرب آسیا از ائتلافهای دائمی با قدرتهای فرامنطقهای پرهیز دارد ولی در صورت لزوم در سطحی که منجر به حضور دائمی در کشور یا منطقه نباشد، سعی دارد از کمک قدرتهای فرامنطقهای همچون روسیه برای حفظ ثبات و جلوگیری از دخالت سایر قدرتهای فرامنطقهای استفاده کند.
مقابله با تهدیدات برونمرزی
کشورهای عربستان سعودی، ترکیه و جمهوری اسلامی ایران با توجه وسعت و قدرت و همینطور تصور از جایگاه سیاسی، امنیتی و نظامی، برای خود جایگاه یک قدرت منطقهای را قائل هستند. این جایگاه نیز الزاماتی دارد که مهمترین آنها توان ایجاد بازدارندگی در سطح پیرامونی و منطقهای است. این بازدارندگی چون نیازمند اقدام متناسب در قبال تهدیدات در سطوح سیاسی، اطلاعاتی و نظامی است، سه کشور مذکور ابایی از کاربرد قدرت سخت و نرم در این زمینه ندارند. به همین دلیل هر سه کشور در مقابل مسائلی که درک تهدید از آنها داشتهاند، حتی از قدرت نظامی خود نیز استفاده کردهاند. برای مثال عربستان سعودی در یمن و بحرین، ترکیه در سوریه، عراق، قبرس و یونان و جمهوری اسلامی ایران در عراق، سوریه و خلیجفارس تحرکات نظامی و امنیتی داشتهاند. با نگاهی به رویکرد مقابله با تهدیدات سه کشور میتوان گفت ترکیه و عربستان اگر تحرکاتی انجام دادهاند، پیرامون مرزهای خود بوده است. برای مثال تحرکات نظامی عربستان و ترکیه در کشورهای هممرز انجام شده، اما ایران تحرکات نظامی خود را هم در مناطق پیرامونی و کشورهای هممرز همچون خلیجفارس و عراق و هم در مناطقی فراتر از مرزهایش مانند سوریه انجام داده است. دراینباره میتوان گفت ابعاد پاسخگویی جمهوری اسلامی ایران به تهدیداتش منطقهای است و ابعاد پاسخگویی به تهدیدات کشورهای ترکیه و عربستان سعودی پیرامونی است.
رویکردهای تأمین تسلیحات
عربستان سعودی، ترکیه و جمهوری اسلامی ایران با توجه به راهبردهای دفاعی خود درصدد تأمین تسلیحات مورد نیازشان برای حفظ موازنه قدرت هستند اما هریک رویکرد خاصی را در این زمینه در پیش گرفتهاند.
عربستان سعودی: این کشور که از توان اقتصادی بالایی برای خرید تسلیحاتی برخوردار است و همچنین سطح پایینی از توانمندی فنی و مهندسی تولید تسلیحات دارد، سعی کرده نیازهای تسلیحاتی خود را از کشورهای مختلف همچون آمریکا، روسیه و چین تأمین کند. به همین دلیل عربستان سعودی در رتبه دوم خریداران تسلیحات جهان بعد از هند محسوب میشود. گفتنی است بیشترین خریدهای عربستان سعودی در بخش تقویت نیروی هوایی، سامانههای دفاعی و نیروی زمینی است. همانطور که اشاره شد بخشی از خریدهای تسلیحاتی عربستان سعودی از آمریکا در راستای درگیر کردن این کشور در منطقه و یا همان راهبرد خرید امنیت است. البته عربستان سعودی بر اساس سند چشمانداز ۲۰۳۰ تلاش دارد تولید تسلیحات داخلی خود را از دو درصد به پنجاه درصد نیاز تسلیحاتی خود برساند اما سطح خریدهای تسلیحاتی در سالهای اخیر نشان میدهد تاکنون موفقیت چندانی در این امر نداشته است.
ترکیه: این کشور برای تأمین تسلیحات متناسب با راهبردهای دفاعی خود دو شیوه را اتخاذ کرده است. شیوه نخست خرید تسلیحات پیشرفته از کشورهای صاحب تکنولوژی نظامی است. ترکیه در شیوه سعی دارد به نیازهای تسلیحاتی خود تنوع نیز ببخشد. به همین دلیل شاهدیم بهغیراز خرید تسلیحات مورد نیاز خود از آمریکا، تسلیحات دفاعی کارآمد را از روسیه نیز تأمین میکند که خرید سامانه دفاع موشکی اس ۴۰۰ در این راستا قابل تحلیل است. شیوه دوم اینکه ترکها در سالهای اخیر سرمایهگذاری در بومیسازی تسلیحات مورد نیاز خود انجام داده و حتی صادرات تسلیحات نظامی داشتهاند. بر اساس اعلام موسسه بینالمللی صلح استکهلم (سیپری) صادرات تسلیحاتی ترکیه در سال ۲۰۱۸ نسبت به پنج سال پیش از آن ۱۷۰ درصد افزایش یافته و به چهاردهمین صادرکننده تسلیحات در جهان و دومین صادرکننده در غرب آسیا بعد از رژیم صهیونیستی تبدیلشده است.
جمهوری اسلامی ایران: ایران نیز در خریدهای تسلیحاتی خود دو شیوه را در پیش گرفته است؛ شیوه نخست راهبرد بومیسازی تولید تسلیحات است که این امر ناشی از چند عامل اساسی است: الف) راهبرد خودکفایی در امور نظامی و تسلیحاتی؛ ب) تحریمهای بینالمللی تسلیحاتی که بعد از انقلاب اسلامی اعمال شده است؛ پ) ایران به دلیل اینکه تهدیدات پیش روی خود را منطقهای و فرامنطقهای میداند، سعی در ورود به عرصه تسلیحات دفاعی پیشرفته همچون موشکهای دوربرد و میانبرد و سیستمهای پهپادی دارد که این تسلیحات عموماً به دلیل ابعاد قدرتآفرینی، از سوی کشورهای دیگر تأمین نمیشود؛ ت) کشورهای تولیدکننده تسلیحات از مهندسی معکوس ایران واهمه دارند؛ زیرا ایران در سالهای اخیر توان فنی و مهندسی خود برای تولید تسلیحات را افزایش داده و از این امکان بهطور نسبی برخوردار شده است. این راهبرد خودکفایی و محدودیتهای فوقالذکر موجب پیشرفت بومی تسلیحات در صنایعی همچون هوا و فضا، مهماتسازی و قایقهای تندرو شده تا بازدارندگی دفاعی ایران را در سطح منطقهای تأمین کند. شیوه دوم، خرید تسلیحات دفاعی مورد نیاز از خارج است که این امر در سالهای اخیر از طریق کشورهای دیگر بهخصوص روسیه تأمین شده است. برای مثال میتوان به خرید سامانه دفاع موشکی اس ۳۰۰ اشاره کرد. گفتنی است بخش عمده خریدهای تسلیحاتی ایران در حوزه تأمین قطعات برای تولید تسلیحات در داخل بوده است.
نتیجهگیری
سه کشور جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و عربستان سعودی در راستای تأمین امنیت خود سعی دارند از تمام ابزارهای متناسب برای ایجاد بازدارندگی پیرامونی استفاده کنند ولی جمهوری اسلامی ایران به دلیل تهدیدات منطقهای و فرامنطقهای تلاش کرده ضمن ایجاد بازدارندگی پیرامونی، بازدارندگی منطقهای و فرامنطقهای خویش را تقویت کند. این امر موجب برتری نسبی ایران در معادلات منطقهای شده است بهطوریکه در چند سال اخیر ترکیه و عربستان سعودی حتی در مناطق پیرامون خود یعنی شمال سوریه و یمن، موفق به ایجاد بازدارندگی مؤثر نشدهاند ولی ایران نهتنها در ایجاد بازدارندگی منطقهای در برابر رژیم صهیونیستی و محور محافظهکار موفق عمل کرده بلکه با هدف قرار دادن پهپاد آمریکایی و عدم پاسخ این کشور، نشان داد تا حدودی نیز موفق به ایجاد بازدارندگی در قبال آمریکا شده است.