نگاه سردار سلیمانی به مسئله فلسطین؛ اولین سوال ما در قیامت درباره فلسطین است!

اسماعیل هنیه در سخنرانی که در مراسم تشییع پیکر شهید سلیمانی داشت از ایشان به عنوان «شهید قدس» نام برد. ولی متاسفانه نگاه این شهید بزرگوار به مسئله فلسطین و جایگاهی که قدس در دیدگاه ایشان داشت همواره مورد غفلت قرار گرفته است. به همین خاطر سراغ آقای ابوشریف نماینده جهاد اسلامی فلسطین در ایران رفتیم تا از خاطرات ایشان از شهید سلیمانی درباره مسئله فلسطین بشنویم. متن زیر حاصل گفتگوی ما با ایشان است.
حاج قاسم سلیمانی بیشترین ارتباطات را در میان مسئولین بلندپایه ایرانی با نیروهای مقاومت در منطقه داشت. این شهید بزرگوار به طور کلی چه نقشی را در جبهه مقاومت بازی می کردند؟
حاج قاسم سلیمانی(ره) تنظیم گر روابط میان گروههای مقاومت بود و وحدت را صرفا در مقام شعار بیان نمی کرد بلکه عمیقا به وحدت میان گروههای مقاومت ایمان داشت. حاج قاسم وحدت اسلامی را یک برنامه در برابر پروژه صهیونیستها و غربیها میدید و در میدان عمل تنظیمگر چنین وحدتی بود. شهید در هیچ زمانی و در هیچ مکانی توان و انرژیاش را در مواجهه با یک گروه و یا جریان اسلامی در منطقه نگذاشت و کارهایی هم که میکرد طبعا بخاطر نفوذ ایران در لبنان یا فلسطین نبود. حاج قاسم بخاطر امت اسلامی و ضد دشمن واحد کار میکرد؛ دشمن واحد او فقط آمریکا و اسرائیل بود که دشمن حقیقی امت هستند. شهید سلیمانی انرژی و توانش را در این راه صرف میکرد. نقش تنظیمگری حاج قاسم در گروههای مقاومتی در راستای مواجهه ایشان با این دشمن واحد بود. این خلاصه ای است از نقشی که حاج قاسم بازی میکرد. آسان نیست که بخواهی عراقی، لبنانی، فلسطینی و یمنی را در این شرایط سختی که وجود دارد دور یک میز بنشانی! حاج قاسم نقش عظیمی که داشت این بود که انرژی و توانی که در امت وجود دارد را به سمت مسیر و جهت گیری صحیح سوق داد در حالی که برخی کشورهای منطقه غرب و اسرائیل را در مواجهه با گروه های اسلامی و گروه های مقاومتی که می خواهند قیام کنند و سرزمین خودشان را آزاد کنند، تقویت میکنند.
طبعا خیلی کشورها در منطقه سعی کردهاند به مساله فلسطین کمک کنند که قابل تقدیر است. اما کمک نظامی مختص جمهوری اسلامی – با محوریت حاج قاسم سلیمانی- بود. از حی الشجاعیه در سال ۱۹۸۶ که اولین حرکتهای جدی جهاد اسلامی معرفی میشود تا حی الشجاعیه در سال ۲۰۱۸ که فرماندهی دلاور مانند شهید بهاء ابوالعطا در آن به شهادت میرسد. از حی الشجاعیه در ۱۹۸۶ و انتفاضه سنگ تا حی الشجاعیه الآن که قدرت موشکی فوق العاده دارد. تلاشهای شهید سلیمانی برای توازن قوا در غزه چه کمکی به مقاومت کرد؟
تجهیزات و امکانات مردم فلسطین در مواجهه با دشمن صهیونیستی تغییراتی کرده است. مردم در نوار غزه پیش از سال ۲۰۰۵ تحت سیطره و تسلط بسیار شدید اسرائیلیها بودند. همۀ کوچک و بزرگ ما تحت یک اشغال نظامی بسیار شدید بودند و از طرفی هم همه حدود و مرزها هم به روی ما بسته است. لذا جز در موارد خیلی نادر و غنیمت گرفتن های از دشمن سلاح در میان مردم فلسطین بسیار کم وجود داشت. اما پیشرفت به تدریج در میان مردم فلسطین اتفاق افتاد که به صورت ساده در خود فلسطین اتفاق افتاد که برای مثال در عملیات سال ۱۹۹۵ که ۲۴ نفر از دشمن صهیونیستی کشته و ۷۰ نفر را زخمی کردند که اتفاق مهمی بود. اما پس از خروج اسرائیل از نوار غزه در سال ۲۰۰۵ که جزء نتایج انتفاضه دوم بود پیشرفت نیروی نظامی فلسطینیها روزافزون شد. موشکی که روزی ساخته میشد و ممکن بود برگردد و به خودت بخورد رسید به موشکی به برد ۵ کیلومتر، ۱۰ کیلومتر و به همین صورت بردهای بیشتر.
بدون شک ایران همراه مجاهدین فلسطینی بود و تا جایی که توانست به این مساله کمک کرد. از سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ بود که حضور ایران در این مساله بسیار جدی شد. از سال ۲۰۱۲ موشک ایرانی بطور کامل در نوار غزه مونتاژ شد و اولین بار بود که استفاده شد و جزء دلایل اصلی پذیرش آتش بس توسط اسرائیلیها بود. امروز نیروی نظامی در نوار غزه به شکل بسیار زیادی پیشرفت کرده و از همین روست که تلاشهایی دیده میشود که در نوار غزه به مقاومت ضربه زده شود و همپیمانی میان برخی از کشورهای غربی برای از بین بردن همین توان نظامی است.
در برخی کشورهای عربی و رسانههای عرب زبان و حتی برخی در داخل ایران شهید سلیمانی را دارای پروژه فرقهای معرفی میکنند که مثلا صرفا برای جمهوری اسلامی کار میکرد و مسالهاش مسالهای غیر از فلسطین یا امت اسلام بود. این مساله از دیدگاه شما چه سنخیتی با شهید سلیمانی که شما میشناسید دارد؟
این مساله صحیح نیست و واقعا برای روایت از حاج قاسم مضر است. حاج قاسم واقعا به دنبال اهداف حقیقی اسلامی بود. طبعا وی ایرانی بود و برای مردم ایران یک قهرمان ملی هم هست که در این مساله مشکلی وجود ندارد. مردم هم دوست دارند از وی یک اسطوره بسازند و حقا هم اسطوره بود و این مساله بدی نیست. طبعا حاج قاسم از مذهب تشیع تبعیت میکرد و در این مساله هم اشکالی وجود ندارد. اما مساله این است که حاج قاسم چون ایرانی بود و یا چون شیعه بود برای اینها قیام نمیکرد بلکه حرکت حاج قاسم بخاطر این بود که مسلمان بود و مسلمانی هم شیعه، سنی، ایرانی، ترک و فلسطینی همۀ اینها را شامل میشود پس حاج قاسم فرقهای و یا ملیگرا نبود او رویی باز در برابر همۀ مذاهب و قومیتها داشت.
مثل جهاد سنی و حزب الله شیعی.
رابطهاش با حماس و جهاد مانند رابطهاش با حزب الله بود. او با همه نشست و برخاست داشت، همه را دوست داشت و به کلام همه گوش میکرد. نقش تنظیمگری اش را برای همه داشت. شهید این همه کار را برای آزادی امت اسلامی میکرد و صرفا بخاطر ملت ایران نبود. طبعا به آزادی رساندن تمام امت اسلامی و همۀ سرزمینهای اسلامی نیازمند به پاخاستن تمام امت اسلامی دارد. شیعه، سنی، عرب، ایرانی؛ همه باید بپا خیزند. همه باید قیام کنند. این مساله جایگزین دیگری ندارد. نمیتواند ایرانی جایگزین عرب باشد و یا نقشی بجای ترک بازی کند. همه باید کار خودشان را درست انجام دهند. حاج قاسم نمیخواست فقط برای ایران نقش ایفا کند بلکه او خواهان کنش برای تمام امت اسلام بود.
طبعا در میان مسائل امت اسلام هم فلسطین جایگاه محوری دارد که هر کس باید نقش خودش را ایفا کند.
فلسطین فقط وظیفه یک گروه و یا فقط وظیفه ایران نیست. مساله فلسطین وظیفه کل امت اسلامی است. فلسطین متعلق به پاکستانی، ترکی و دیگران است. همه وظیفهشان در این مساله متبلور است. طبعا حاج قاسم شیعه و ایرانی بود کما که اشاره کردم ولی او همت و اهتمامش فراتر از این حرفها بود.
شما خودتان چه خاطرهای از پیوند قلبی حاج قاسم با مساله فلسطین دارید؟
آخرین کلامی که من خودم شخصا از حاج قاسم شنیدم این بود که ایشان به ما گفت مساله فلسطین آن سوالی است که روز قیامت از شما میپرسند. اولین سوالی که از شما به عنوان افراد معاصر با این واقعه و حادثه و کسانی که در این زمان زندگی میکنند، پرسیده میشود مساله فلسطین است. این آخرین کلامی بود که حاج قاسم سلیمانی به من گفت و آن هم این که تو برای فلسطین چه کردی؟ این آن سوالی بود که محرک حاج قاسم برای حرکات انقلابیاش بود؛ این مساله بود که محرک حاج قاسم برای اقداماتش در راه وحدت امت اسلامی و برای مواجهه با کفار بود.
جمهوری اسلامی و مسئول این پرونده که حاج قاسم باشد، از شما در برابر این نقش و حمایت چه میخواهند؟ به شما کمک میکند که بیایید پشت منافع ایران بایستید یا چیز دیگر؟ دشمن هم طعنه میزند. برای مثال نتانیاهو جهاد اسلامی را به عنوان یک حرکت کاملا وابسته به ایران معرفی کرده که بخواهد به جایگاه جهاد ضربه بزند.
اولا ما از این رابطه هیچ خجالتی نمیکشیم. ما امت اسلامی هستیم و امت اسلامی همه باید در کنار هم بایستند. این فخر ماست. این که گروههای اسلامی در مواجهه با دشمنان خارجی خودشان متحد باشند این موجب فخر است. خدا در قرآن میفرماید: قاتِلُوا الْمُشْرِکینَ کَافَّهً کَما یُقاتِلُونَکُمْ کَافَّهً. همانطوری که همگی آنها با شما میجنگند شما نیز همگیتان با آنان بجنگید. همه ما باید در برابر آنها متحد باشیم. فلسطینی با ایرانی، با ترکی، با اندونزیایی ، با پاکستانی با مغربی؛ همه باید در مواجهه با کفار متحد شوند. در قرآن فرماید: وَ الَّذینَ کَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض. آنها متحدند اگر ما متحد نباشیم به فساد کبیر میانجامد. کمااینکه امروز داریم میبینیم که فساد بسیار زیادی است که همه به سبب این تشتت و عدم اتحاد است. حرکت جهاد اسلامی به وحدت اسلامی ایمان دارد و برنامه و پروژه ما به پاخاستن همه امت اسلامی است و نه صرفا پیروزی و آزادی فلسطین. طبیعتا هدف قریب و نزدیکمان آزادی فلسطین است ولی هدف اساسی به پا خاستن کل امت و ادای نقش تمدنی آن است. نه اینکه خود قدرتی شویم که بخواهیم دیگران را تحت سلطه خود دربیاوریم. بلکه ما میخواهیم امت رحمت و اصلاح و عدالت باشیم.
لذا ما خجالت نمی کشیم که با گروه های اسلامی در مواجهه با غربی ها متحد شویم. حرکت جهاد اسلامی به این وحدت ایمان دارد و ایمان دارد که جهاد باید در کنار ایران باشد؛ ایران باید در کنار جهاد اسلامی باشد؛ ایران در کنار فلسطین باشد، حزب الله باید در کنار فلسطین باشد؛ همه باید در کنار هم باشند. همانطور که آنها دارند با ما در یک صف می جنگند ما هم باید با آنها اینگونه باشیم.
ثانیا همه جنبشهای اسلامی مانند حزب الله، حماس، جهاد، انصارالله، گروههای عراقی و دیگران همه میتوانند شهادت دهند ایران در احدی از موضوعات خودش از ما کمک نخواست و صرفا از ما طلب این را داشته که هرکسی به وظیفه خود عمل کند، مساله خودش را دنبال کند که به هر حال حل آن مساله به نفع همه مسلمانان است. مثلا توی فلسطینی وظیفه ات این است که با اشغالگر فلسطین مبارزه کنی و وظیفهات همین است و همین هم برایت کافی است و اساسا نمیتوانی وظیفه دیگری انجام دهی. اصلا ما نمیخواهیم به افغانستان و یا جای دیگری بروی. تو فلسطینی هستی و در جای خودت بنشین و همانجا مواجههات را داشته باش و این است که در نهایت به منافع ایران و امت اسلامی کمک میکند. حرکت جهاد اسلامی هم به همین مشی عمل کرده است. جهاد یک ابزار در دست سیاست ایران یا دستگاههای امنیتی ایران نیست. حزب الله هم اینگونه نیست. حماس نیز چنین نیست. همه ما امت واحده هستیم و پروژهمان واحد است. میخواهیم به منافع کل امت اسلامی برسیم و طبعا در راس این اهداف نیز آزادی فلسطین و مقدسات اسلامی است و شریفتر از این عنوان هم نداریم. در قرآن و در سوره اسراء آزاد کنندگان مسجد الاقصی به عبادا لنا… نام برده شده اند که عنوانی شریف است. این کرامتی است برای هر فردی که برای آزادی فلسطین قیام کند و هر فردی که پشت چنین مساله ای بایستد و از آن حمایت کند.
پس ما خجالتی از این رابطه نداریم و به آن افتخار می کنیم، به رابطه وحدتبخش خودمان با جمهوری اسلامی افتخار میکنیم. به مواضع همیشگی جمهوری اسلامی در حمایت از مساله فلسطین که دفاع از مقدسات و مواجهه با برنامه غربیهاست، افتخار میکنیم. ما نباید خجالت بکشیم. بلکه آنهایی باید خجالت بکشند که امروز دست در دستان اسرائیل دارند؛ وقتی دشمنان با غرب تعامل و همکاری دارند چرا ما با یکدیگر تعاون و همکاری نداشته باشیم.
بهرحال اختلافاتی که در مسائل سالهای اخیر میان گروههای اسلامی وجود داشت این امکان را به دشمن داد که بتواند از این فرصت استفاده کند و اوضاع را دگرگون جلوه دهد. آیا با سبقت گیری برخی کشورهای عربی در روزهای اخیر به سمت عادی سازی روابط با اسرائیل و علنی شدن موضعها میتوان امید داشت باردیگر فلسطین به عنوان خط قرمز و پرچم واحد صفوف دلسوزان واقعی امت را متحد و یکپارچه سازد؟ یا اینکه فضاسازیها علیه جمهوری اسلامی و شهید سلیمانی را بکاهد؟
امت اسلامی در سالهای اخیر به طور قاطع نشان داده مخالف مسیر تطبیع(عادی سازی روابط) است به گونه ای که ۸۸ درصد عربها هر نوع شکلی از رابطه با اسرائیل را رد میکنند و از آن نظریه و نگاهی حمایت میکنند که میخواهد اسرائیل را از صحنه روزگار محو کند. همین امروز اگر نتانیاهو در میان مردم امارات، مراکش و بحرین در مورد رابطه با اسرائیل نظرسنجی برگزار کند میبیند که همه مخالف این رابطه هستند. کمااینکه در ماههای گذشته دیدیم که هنرمند مصری، محمدرمضان عکسی مشترک با یک هنرمند مشهور اسرائیلی در دبی گرفت و همین فرد در مصر منزوی شد. در مصری که چهل سال است که روابطش را با اسرائیل عادی کرده است، می بینیم مردم مصر بطور قاطع هرگونه رابطه با اسرائیل را رد میکنند. پروژه تطبیع و عادی سازی روابط متعلق به مردم منطقه نیست. پروژه سازمانها و دولتهایی است که مستبدند و وابستگی به مردم ندارند. نتانیاهو و ترامپ این مساله را از ما بهتر میدانند که موضع این دولتها با مردم بطور کامل متفاوت است.
اما مشکل این است که در رسانههای عربی تشویش صورت ایران بسیار زیاد اتفاق افتاده و ما نمیتوانیم این مساله را منکر شویم. ایران در عراق و یا سوریه متهم شده اما سوال این است مگر ایران آمد و عراق را اشغال کرد؟ مگر آمریکاییها نیامدند و با ارتش خود عراق را اشغال کردند و میخواستند خاورمیانه جدید ایجاد کنند؟ این که پروژهای ایرانی نبود. پس چرا ایران به آشوب در عراق متهم میشود ولی آمریکا متهم نمیشود؟ آمریکا هم در عراق هست، ایران هم هست، ترکیه هم هست، گروههای امنیتی کشورهای بسیاری در عراق هستند، پس چرا فقط ایران متهم میشود؟ در سوریه هم وضعیت به همین صورت است. مگر در سوریه فقط ایران بود؟ روسیه هم حضور داشت، ترکیه، آمریکا، قطر و کشورهای دیگر عربی هم حضور داشتند. پس چرا فقط ایران متهم میشود. اگر خطایی هم ایران کرده باشد، این خطا را دیگران نیز انجام دادند. چرا ترکیه خطاکار نباشد؟ چرا آمریکا و یا روسیه خطاکار نباشند؟ چرا همه اتهامات به سمت ایران باشد؟ لذا حتی خطایی هم باشد باید مسئولیتش بین همه تفسیم شود. این نتیجه یک فضاسازی غربی-امریکایی و صهیونیستی است که ضدایران است و لذا صورت بدی را در درون کشورهای عربی علیه ایران ایجاد کرده است.
اما واقعیت این است اگر ایران را به خوبی بشناسیم میبینیم ایران چهل سال است که در مواجهه با پروژه آمریکا و اسرائیل در منطقه ایستاده و از قضایایی حمایت کرده که واقعا حق بود مانند مساله فلسطین. امروز چه کسی از فلسطین حمایت میکند؟ این همه سال تنها جایی که از این مساله حمایت میکند ایران بوده؛ اما دیگران چه؟ تنها کشوری و دولتی (و منظورم مردم نیستند) که حمایت میکند ایران است. حتی کشورهای دیگری که حمایت میکردند مانند عربستان سعودی حمایتشان از روی اصول اسلامی نبوده بلکه صرفا از باب عربیت حمایتهایی می کردند و البته در نهایت هم ضمانت میدادند که اسرائیل باقی بماند و رابطه هم داشته باشند و الآن هم دارند.
امروز دنبال کنندگان پروژه عادی سازی روابط فقط در مساله فلسطین خیانت نکردند بلکه اینان کلا از دین مرتد شدند. آن پیمان بالفوری که سابقا انجام شد از این کاری که برخی عربها انجام میدهند بهتر بود. اینها دارند این ضمانت را به اسرائیل میدهند که حتی منطقه کوچکی برای فلسطینیها باقی نماند.
اما چه کسی واقعا در جانب فلسطینیها بود؟ فقط ایران بود. این آن واقعه ای است که باید ببنیم. چون هیچ مسالهای مانند مساله فلسطین چهرهها و رویکردها را روشن نمیکند. هیچ چیز مانند فلسطین چهرهها را مکشوف نمیکند و هیچ کس هم مانند ایران در این حمایت عمل نکرده است.
و آیا امید دارید در این مساله وحدت ایجاد شود؟
ما متحد بشویم و یا خیر مساله فلسطین به نص قرآن در نهایت به پیروزی خواهد رسید و رژیم اسرائیل هم رو به زوال است و زایل خواهد شد. در قرآن می فرماید یمنون علیک ان اسلموا. منت میگذارند که اسلام آوردهاند بگو منت نگذارید. خدا باید به سبب ایمان به شما منت بگذارد. مساله فلسطین و حمایت از آن فضلی است که هرکسی بیاید به او خوش آمد میگوییم. اهلا و سهلا. اما کسی هم نیاید مهم نیست. مختار است؛ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُر.