نقدی بر یادداشت بازخورد منفی آقازاده در جهان اسلام؛ شوکه شدن مخاطب بهتر از سکته کردن اوست!

نرگس حجتی
این مطلب در نقد یادداشت «بازخورد سریال آقازاده در خارج از مرزها؛ شکست تصویر رویایی از ایران!» نگاشته شده است.
سالهاست طرفداران گفتمان انقلاب اسلامی با ذهنیتی از مقدس بودن جامعه ایران زندگی میکنند و وقتی به هر دلیل پا به ایران میگذارند و با آن روی سکه جامعه ایران اسلامی مواجه میشوند تا مرز سکته آرمانی پیش میروند و بعضا با فروریختن مدینه فاضلهای که از ایران اسلامی در ذهن خود ساخته بودند، آرزوی دست یافتن به نظام اسلامی را در خاک ایران به خاک میسپارند.
یکی از دوستان نقل میکرد چند سال پیش با مهمانی از یکی از کشورهای عربی که ایران را قبله آمال دینی خود میدانست، در خیابانهای تهران مشغول گشت و گذار بودیم؛ وقتی این مهمان با زنانی با حجاب نامناسب مواجه میشود زبان به اعتراض میگشاید که این است آنچه از ایران اسلامی به ما نشان میدادید؟! چه اینکه او توصیف جامعه ایران را یا از زبان اغراقگویان شنیده بود و یا از قاب فیلمهای صدا و سیما با آن شدت از خودسانسوری دیده بود. اینکه بعدها چه بر سر آن دوست و عقایدش آمد بماند. اما اصل ماجرا اینجاست که تصویری غلط از جامعه ایران به دوستانمان مخابره کردهایم.
کمااینکه دشمنانمان تصویری غلط از ما به دنیا مخابره میکنند؛ طوری که وقتی مهمانی از استرالیا را برای گشت و گذار به برج میلاد میبردیم، هنگام عبور از اتوبانها با تعجب گفت اینجا پاریس است یا تهران! ایران را غلط معرفی کرده بودند یا آدرس را غلط آمدهام!
حکایت تصویر ذهنی مردم دنیا از ایران حکایت این دو شخصی است که در این دو خاطره نقل شد. یکی ایران را مدینه فاضله ای میداند بی هیچ عیب و ایرادی و دیگری ایران را چنان عقبمانده تصور میکند که از دیدن اتوبانهایش بافتههای ذهنیاش پنبه میشود به حدی که نمیتواند بپذیرد اینجا ایران است. خوب دومی را گلهای نیست که ذهنش را به دروغ دشمنانمان پر کردهاند. اما من هرگز از بیگانگان ننالم که هرچه کرد با ما دوست کرد! چرا خودمان به دوستانمان دروغ بگوییم؛ به حدی که حتی نگران باشیم گوشهای از واقعیتهای جامعه ما به واسطه فیلمهایمان پیش دوستان خود لو برود! چرا رضایت میدهیم به ساخته شدن ذهنیتی غلط از خودمان که با فرو ریختن این ذهنیت غلط دیگر به باورهای درستشان از ما هم اعتماد نداشته باشند؟ آیا این نوعی خودزنی نیست که اینگونه اعتماد اجتماعی جامعه جهان اسلامی را که ما را باور کرده اند از دست بدهیم.
اتفاقا خوب است ذهنیت مخاطبی را که پر از تقدس کاذب نسبت به امری است، کمی خالی کنیم. اگر بناست فیلمهایی مثل آقازاده نقش این سوپاپ را برای اصلاح ذهنیت مخاطب فرامرزی ما بازی کند باید قدر آن را بدانیم. چون اگر این سوپاپ نباشد دیگ ذهنیت خواهد ترکید با همه درست و غلطهایش.
اگر بناست جمهوری اسلامی و جامعه ایران الگویی برای دوستداران خود باشد بهتر است، این انتخاب آگاهانه باشد نه چشم بسته و تمام و کمال. که اگر آگاهانه باشد مسلما اشتباهات جمهوری اسلامی در جامعه اسلامی احتمالی دوستانمان تکرار نخواهد شد و این یعنی گامهای مستحکم و درست به سوی تمدن اسلامی. در تمدن اسلامی بنا نیست جمعی اشتباهات جمع دیگری را تکرار کند؛ بنا نیست ساختارها با بنیانهای غلط بالا بیایند، اگر ما اشتباهی داریم و بناست الگوی دیگرانی باشیم نباید راضی باشیم آنها نیز اشتباهات ما را تکرار کنند فقط با این دیدگاه که نکند ذهنیت مخاطبمان نسبت به ما خراب شود.
اگر ذهنیت مخاطب در سرزمین خود و از همان مسیر تصوری که شکل گرفته، اصلاح شود نهایتا یک شوک به او وارد میشود؛ اما اگر این ذهنیت در مواجهه با عینیت قرار بگیرد و عینیت را خلاف ذهنیت شکلگرفته خود ببیند دچار سکته محتوای ذهنی شده و آنوقت دیگر با یک ذهنیت اصلاح شده مواجه نیستیم بلکه با ذهن خالی شدهای مواجهیم که آماده پذیرش هر چیزی است غیر از آنچه ویرانش کرد.
نه قصد تایید آقازاده را دارم و نه ردش را. اما اگر بناست آقازاده و آقازادهها به مخاطب غیرایرانی ما بگویند فساد در هرجایی ممکن است لانه کند حتی اگر آنجا دستگاه حکومت جمهوری اسلامی باشد، رسالت رسانهای خود را انجام دادهاند. اگر «خوبی و خیر» به مردم معرفی شود اما «بدی و شر» به آنها نشان داده نشود، چگونه باید این دو را از هم تمیز دهند؟
اصل این نیست که اشکالاتمان را از دوستانمان مخفی کنیم یا نه؛ بلکه باید دید نگاه ما به ارتباطاتمان با دوستان و همفکران خود چقدر صادقانه و با زاویه دید تمدن اسلامی است. مخلص کلام چقدر ارتباطات جهان اسلامی ما بخصوص با علاقهمندان به گفتمان اسلام انقلابی بر اساس این آیه است «یا ایها الذین امنوا اصبرو و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلکم تفلحون». که اگر فقط به صابروا و رابطوی این آیه عمل کرده بودیم، باورهایمان از یکدیگر درست شکل گرفته و با ثباتتر بود.