معرفی کتاب فهم قرآن حکیم؛ تفسیر سورههای قرآن بر اساس ترتیب نزول
امیرحسین خیراندیش
توجه به شان نزول آیات و همچنین بررسی ترتیب نزول، به دلیل مسئله ناسخ و منسوخ برای فقها و مفسرین از دیرباز مورد توجه بوده است. مهمترین اسناد مربوط به ترتیب نزول سور قران، از طریق احادیثی است که ابن عباس روایت کرده و برای بررسی تاریخ قرآن، مراجعه به این دسته احادیث ضروری است. بسیاری از دانشمندان اسلامی طی قرون مختلف بر اساس روایات تاریخی و احادیث به تالیف فهرست نزول سور قران دست زدهاند، به عنوان مثال میتوان به «تنزیل القرآن» زهری، «الفهرست» ابن ندیم، «الاتقان فی علوم القران» سیوطی، «البرهان فی علوم القران» زرکشی و… اشاره کرد که همگی از شباهت بسیار زیادی به یکدیگر برخوردارند و ظاهرا از احادیث ابن عباس پیروی کردهاند.
در دوران معاصر نیز با انتشار تحقیقات مستشرقین و به خصوص شرقشناس و قرآنپژوه شهیر آلمانی، تئودور نولدکه، توجه به ترتیب نزول سور قرآن جدی شد. نولدکه علاوه بر روایات تاریخی به ساختار زبانی مثل طول آیات، طول سورهها، محتوای آیات، حروف مقطعه، شکل قسمها و… توجه کرده است. بر همین اساس او برای سور مکی سه دوره مختلف را شناسایی کرده و ویژگیهای ساختاری متفاوتی را به هر یک نسبت میدهد. پس از انتشار فهرست نولدکه، و در سال ۱۹۲۴، قران معروف به مصحف قاهره که توسط الازهر تایید و منتشر شد در پاسخ به تحقیقات مستشرقین ترتیبی نیز از نزول سور قرآنی ارائه داد. از آن زمان تا کنون تفسیر سور قرآن کریم بر اساس ترتیب نزول به روشی جدی مبدل شده است؛ عبدالقادر ملاحویش، مهدی بازرگان، محمد عزه دروزه و بسیاری دیگر از مفسرین طی صد سال اخیر دست به تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول زدهاند.
مبانی کتاب «فهم القران الحکیم؛ التفسیر الواضح حسب ترتیب النزول»
یکی از مشهورترین کتابهای تفسیری قرآن بر اساس ترتیب نزول کتاب فهم القران الحکیم؛ التفسیر الواضح حسب ترتیب النزول، نوشته محمد عابد الجابری است. جابری در این کتاب، فهرست ۱۹۲۴ قاهره را پیش روی خود قرار داده و با الهامگیری از روش ساختاری نولدکه به بازسازی این فهرست پرداخته است.
جابری تاکید میکند که «به باور ما قران اهل هر زمان و مکان را مخاطب قرار داده و بر ما واجب ساخته است که در هر زمان همپای تغییر شرایط و احوال در کسب فهمی نو بکوشیم.» به عقیده او قرآن «تنها صفحاتی منضم به هم نیست بلکه متنی است که در فرایندی از پیدایش و تکوین طی مدت بیست سال از آغاز وحی تا وفات پیامبر شکل گرفته است.» جابری معتقد است فهم قران نباید تنها از طریق انبوه تفاسیر موجود پیگیری شود. اساسا فهم تنها در صورت گسستن از این حواشی ممکن است چرا که این متون هریک متعلق به زمان و مکان خاص خودشان هستند و مضامین ایدئولوژیک و برداشتهای خاص خودشان را دارند.
جابری چرایی روش کتاب فهم قران حکیم را با ارجاع به سخنی از شاطبی در کتاب الموافقات توضیح میدهد: «سورههای مدنی باید بر اساس سورههای مکی فهمیده شوند، همچنان که بخشهای مختلف قران مکی و مدنی نیز هر یک بر اساس یکدیگر و بر حسب ترتیب نزول فهم شوند، در غیر این صورت فهم صحیح آنها میسر نیست.» جابری البته پیشتر در کتاب رهیافتی به قران کریم تصریح دارد که تاکید بر اهمیت اعتماد بر ترتیب نزول سور قرآن، به معنای نفی ترتیب چینش مصحف نیست زیرا برای دولت اسلامی بعد از رسول الله روش چینش مصحف مناسبتر است چرا که رجوع به سور مدنی برای قانونگذاری و امور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ضروری است. اما جابری اصرار دارد برای درک بهتر لازم است که ابتدا به فهم قران «معاصر با خود» نائل شویم. یعنی باید ابتدا به این درک برسیم که قران در چه بستر تاریخی نازل شده است و چه فرایندی را طی کرده است تا اصطلاحا به معاصرت زمان نزول خود قران برسیم. هرگونه درک به روز از قرآن مسبوق به فهم شرایط نزول است و فهم «قران معاصر با ما» در گرو فهم «قران معاصر با خود» است.
ساختار کتاب
جابری در کتاب فهم قران حکیم که به فارسی نیز ترجمه و منتشر شده است پس از یک مقدمه کوتاه به سورههای مکی میپردازد. او مسیر تنزیل و دعوت در دوره مکه را در شش مرحله دسته بندی میکند و در دو جلد نخست کتاب به آنها میپردازد:
- مرحله اول: درباره نبوت، ربوبیت و الوهیت
- مرحله دوم: درباره بعثت و پاداش و صحنههای قیامت
- مرحله سوم: در ابطال شرک و احمقانه خواندن پرستش بتها
- مرحله چهارم: پایداری در اجرای فرمان و تماس با قبایل
- مرحله پنجم: محاصره پیامبر و خاندانش در شعب ابوطالب و هجرت مسلمانان به حبشه
- مرحله ششم: پس از محاصر؛ ادامه ارتباط با قبایل و آمادگی برای هجرت به مدینه
و نهایتا در جلد سوم نیز با اشاره به برخی مسائل مختص دوران مدینه مثل نسخ، محکم و متشابه، زنان پیامبر، ازدواج موقت، افک، منافقین و اسباب نزول به تفسیر سور مدنی میپردازد.