مروری بر برجستهترین پیروزیها و شکستها در تاریخ مسأله فلسطین
محسن صالح؛ مدیرکل مرکز مطالعاتی «الزیتونه»
ترجمه: رامین حسین آبادیان
حدود 70 سال از «روز نکبت» سپری شده و در طول این سالها شکستها و پیروزیها و فراز و نشیبهای فراوانی اتفاق افتاد اما نبرد متوقف نشد و پرونده هم بسته نشد.
در این مقاله تلاش میکنیم تا به صورت مختصر و البته فشرده به برجستهترین شکستها و پیروزیها در تاریخ مسأله فلسطین اشاره کنیم. در ابتدا از شکستها شروع میکنیم.
*برجستهترین شکستها و نقاط منفی
اول؛ فاجعه جنگ سال 1948 میلادی
ماجرا از آنجا آغاز شد که فلسطینیان و اعراب در مواجهه با پروژه صهیونیستیِ تحتالحمایه کشورهای بینالمللی، متحمل شکست شدند. بدینترتیب، سازمان ملل متحد در سال 1947 میلادی با صدور قطعنامهای رأی به تقسیم فلسطین داد. طبق این قطعنامه 55 درصد از اراضی فلسطینیان به رژیم صهیونیستی واگذار شد و این درحالی است که در زمان قیمومیت انگلیس بر فلسطین، یهودیان تنها 6 درصد از اراضی فلسطین را در اختیار داشتند.
جنگ سال 1948 میلادی به سیطره رژیم صهیونیستی بر 77 درصد از اراضی فلسطین و آوارگی 57 درصد از فلسطینیان منجر شد. بدینترتیب، از مجموع یک میلیون و 400 هزار نفر از جمعیت فلسطین، حدود 800 هزار نفر آواره شدند. در این میان، صهیونیستها در تثبیت ارکان رژیم خود موفق شدند و «اسرائیل» را تأسیس کردند.
دوم؛ فاجعه جنگ سال 1967 میلادی
رژیمهای عربی در دفاع از آنچه که از فلسطین باقی مانده بود شکست خوردند و بدینترتیب، صهیونیستها کرانه باختری و نوار غزه را نیز تحت اشغال خود درآوردند. علاوهبراین، آنها همچنین «صحرای سیناء» مصر و «جولان» سوریه را نیز اشغال کردند. 330 هزار فلسطینی با کوچ اجباری مواجه شدند که البته پس از آن تعدادی از آنها موفق به بازگشت به اراضیشان شدند.
سوم؛ شکست کشورهای جهان عرب و جهان اسلام در مواجهه با پروژه صهیونیستی
در این میان، نقش کشورهای جهان اسلام و جهان عرب از مسأله فلسطین به تدریج کمرنگ و کمرنگتر شد تاجایی که به مرور زمان، مسأله فلسطین به یک مسأله مختص به فلسطینیان تبدیل شد. علاوهبراین، در محیط استراتژیک پیرامون فلسطین اشغالی دولتهایی تشکیل شدند که با گزینه مقاومت در خارج از مرزهای خود مخالف بودند و به همین دلیل از بکارگیری ظرفیتهای خود در عرصههای مختلف نظامی و مردمی برای مشارکت در پروژه آزادسازی فلسطین اشغالی، خودداری کردند.
چهارم؛ رشد پروژه صهیونیستی و افزایش قدرت آن
رژیم صهیونیستی موفق شد لابیهای صهیونیستیِ قدرتمندی را در عرصه بینالمللی تشکیل دهد؛ اقدامی که با حمایت بینالمللی به ویژه از سوی قدرتهای بزرگ و در رأس آنها ایالات متحده آمریکا، مواجه شد. بدینترتیب، رژیم صهیونیستی خود را به عنوان یک دولت فراقانونی مطرح کرد و به «پلیس منطقه» تبدیل شد. این رژیم موفق شد ارتشی مدرن و متکی بر منظومهای از صنایع نظامی پیشرفته را تشکیل دهد؛ کمااینکه به تسلیحات غیر سنتی ازجمله بیش از 200 بمب هستهای دست پیدا کرد.
افزون بر آنچه که گفته شد، رژیم صهیونیستی از سال 1948 تا پایان سال 2017 میلادی توانست بیش از 3 میلیون 230 هزار یهودی را به اراضی اشغالی منتقل کند، به گونهای که حدود 46 درصد از جمعیت یهودیان جهان (حدود 6 میلیون 560 هزار نفر) در اراضی اشغالی مستقر شدند. میزان درآمد هر فرد در جریان زندگی در سایه حکمرانی رژیم صهیونیستی نیز به چیزی حدود 40 هزار دلار آمریکایی در سال افزایش یافت؛ میزانی که با درآمد مردم در برخی از کشورهای غربی برابری میکند.
پنجم؛ ضعف و شکست نظام سیاسی فلسطین
در این میان، ضعف و شکست نظام سیاسی فلسطین به ویژه در طول 25 سال گذشته از جمله شکستها به شمار میرود. به عنوان نمونه، سازمان آزادیبخش فلسطین از مواضع اصولی خود عقب نشست، نهادهای تحت نظر آن روز به روز عاجز و ناتوانتر گشتند و در نهایت، این سازمان به شعبهای از شعبههای تشکیلات خودگردان فلسطین تبدیل شد.
در واقع، سازمان آزادیبخش فلسطین در جذب اقشار و گروههای مختلف فلسطینی و به ویژه گروههای مقاومت به سمت خود ناکام ماند. بنابراین، بسیاری از گروهها، جریانها و اقشار مختلف فلسطین که نمایندگی بیش از نیمی از فلسطینیان را برعهده داشتند، نتوانستند نمایندهای از خود در سازمان آزادیبخش فلسطین داشته باشند. علاوهبراین، سازمان آزادیبخش فلسطین در برقراری ارتباط با فلسطینیان و گروههای فلسطینی خارج از اراضی اشغالی نیز ناکام ماند و نتوانست از نقش و ظرفیت آنها در عرصه پشتیبانی از مسأله فلسطین بهرهبرداری کند. این درحالی است که فلسطینیانِ خارج از اراضی اشغالی حدود نیمی از مجموع ملت فلسطین را شامل میشوند.
در این گیرودار اما وضعیت شکاف میان گروههای مختلف فلسطینی به ویژه شکاف میان جریان سازشکار با جریانهای مقاومت بر مشکلات افزود. بنابراین، فلسطینیان در عرصههایی نظیر تشکیل یک منظومه سیاسی با نگرش واحد، ایجاد رهبری واحد و همچنین مشخص کردن اولویتها، برنامهها و طرحها، دچار مشکل شدند.
ششم؛ شکست رهبران فلسطینیِ حامی اسلو
آن دسته از رهبران فلسطینی که روی توافقنامه اسلو در سال 1993 حساب ویژهای باز کرده بودند، شکست خوردند و از رهگذر این توافقنامه هم نتوانستند به هدف خود در تشکیل «دو دولت» نیز جامه عمل بپوشانند. آنها علیرغم برنامهریزیهایی که کرده بودند موفق به تشکیل دولت مستقل فلسطین در اراضی اشغالی سال 1967 میلادی نشدند.
در عین حال، اشغالگران صهیونیست موفق به مدیریت فرایند مذاکرات سازش شدند و از این فرایند به عنوان پوششی برای یهودیسازی اراضی فلسطینیان و مقدسات آنها بهرهبرداری کردند. آنها از این طریق توانستند شمار شهرکنشینان در اراضی فلسطینیان را از 280 هزار نفر در سال 1993 میلادی به بیش از 800 هزار نفر در اوایل سال 2018 میلادی برسانند.
علاوهبراین، صهیونیستها موفق شدند تشکیلات خودگردان فلسطین را به نهادی که برای تحقق اهداف و مصالح اشغالگران فعالیت میکند، تبدیل کنند. آنها توانستند استعمار صهیونیسم را به «استعمار پاک» و یا به اصطلاح «استعمار 5 ستاره» تبدیل کنند!
هفتم؛ پیروزی پروژه صهیونیستی در زمینه نفوذ در صفوف رژیمهای عربی
پروژه صهیونیستی با پیشبرد سیاست عادیسازی روابط موفق به نفوذ در صفوف برخی رژیمهای منطقه شد و در این زمینه توافقنامههای صلحآمیزی را با آنها به امضاء رساند که توانست از رهگذر آن، رژیمهای عربی را از نبرد با دشمن خود بازدارد. در همینحال، شماری دیگر از رژیمهای عربی و اسلامی نیز به برقراری ارتباطات سیاسیِ تقریبا رسمی با صهیونیستها روی آوردند. این دسته از رژیمها ضمن حرکت در مسیر عادیسازی روابط با تلآویو، مناسبات و مراودات اقتصادی علنی و غیر علنیای را با آن برقرار کردند. افزون بر این، سران رژیمهای عربی مختلف، رژیم صهیونیستی را به عنوان دروازهای برای دستیابی به رضایت «ارباب آمریکایی» از خود دیدند و به این نتیجه رسیدند که با برقراری روابط با تلآویو میتوانند از واشنگتن برای خود یک متحد احتمالی در جریان نبردهای منطقهای، بسازند.
هشتم؛ شکست در بازگرداندن آوارگان فلسطینی به سرزمین خود
علیرغم صدور قطعنامههای بینالمللی که بر حق فلسطینیان در بازگشت به سرزمین خود تأکید دارند، اما این اتفاق هیچگاه رخ نداد و آوارگان فلسطینی به خانههایی که از آنها بیرون رانده شدند، بازگردانده نشدند. این درحالی است که حدود 130 بار در قطعنامههای بینالمللی بر لزوم بازگشت فلسطینیان به اراضیشان تأکید شده است.
نهم؛ شکست در ایجاد خیزش فرامرزی
شاید مهمترین مورد همین شکست در ایجاد یک خیزش و نهضت فرامرزی به ویژه در محیط استراتژیکِ پیرامون فلسطین باشد. بدون شک، اگر چنین خیزش و نهضتی شکل میگرفت، موازنه قدرت و فراتر از آن برتری استراتژیک در نبرد با دشمن صهیونیستی حاصل میشُد. اگر خیزش و نهضت فرامرزی وجود داشت، ظرفیتهای انسانی و خلاقانه جوانان جهان عرب و جهان اسلام فعال میشُد و نوع نگرشِ طایفهای و مبتنی بر مرزهای جغرافیایی از بین میرفت.
پس از تمامی سلسله شکستهایی که ذکر شد، آیا موفقیتها و نشانههای امیدوارکنندهای در این فضای سرشار از هجمهها و ضعفها، وجود دارد؟
*برجستهترین موفقیتها و نقاط مثبت
اول؛ زنده نگاه داشتن مسأله فلسطین
در طول 100 سال گذشته مسأله فلسطین زنده نگاه داشته شد و به عنوان مسأله مرکزی و محوری جهان عرب و جهان اسلام مطرح شد. این مسأله همچنین در عرصه بینالمللی نیز به عنوان یک مسأله محوری مطرح گردید. این درحالی است که تلاشهای زیادی برای به حاشیه راندن مسأله فلسطین انجام شد؛ تلاشهایی که جملگی از مظلومیت فلسطینیان از یک سوی و میزان قباحت و توحش اشغالگران صهیونیست و همچنین نفاق جامعه جهانی از سوی دیگر، حکایت دارند.
دوم؛ مقاومت ملت فلسطین
علیرغم اینکه نیمی از ملت فلسطین از خانه و کاشانه خود بیرون رانده و آواره شدهاند اما همچنان حدود 6 میلیون و 500 هزار نفر از آنها در داخل اراضی فلسطین زندگی میکنند. تعداد فلسطینیان در اوایل سال 2018 میلادی بر شمار یهودیان ساکن در فلسطین فائق آمد و این درحالی است که بیش از 120 سال از کلید خوردن پروژه صهیونیستی و 70 سال از تأسیس رژیم صهیونیستی سپری میشود. علیرغم وجود اشکال مختلف اشغالگری و اقدامات سرکوبگرانه علیه فلسطینیان اما تعداد مذکور از فلسطینیان به ثبات خود در سرزمینشان ادامه دادند و همین ثبات امروز به یک مشکل و معضل موجودیتی برای پروژه صهیونیستی تبدیل شده است.
سوم؛ شکست اسرائیل در تبدیل شدن به یک رژیم طبیعی در منطقه
اسرائیل نتوانست به یک رژیم طبیعی در منطقه تبدیل شود و همچنان به آن به عنوان یک رژیم سرطانیِ عجیب و غریب نگریسته میشود. علاوهبراین، اسرائیل در عرصه عادیسازی روابط خود با ملتها متحمل شکست سختی شده است. این درحالی است که برخی از رژیمهای عربی هنوز هم حاضر نیستند که روابط خود با رژیم صهیونیستی را به سطوح رسمی ارتقاء دهند. براساس آنچه که گفته شد، تکیه اسرائیل بر عناصری نظیر قلدرمآبی، اعمال زور، حمایتهای بینالمللی و … نمیتواند تضمین مناسبی برای بقای آن در بلندمدت باشد.
چهارم؛ ریشهدواندن مسأله فلسطین در صفوف امت اسلامی و عربی
امروز مسأله فلسطین به عنوان یک مسأله حق و عادلانه در صفوف امت اسلامی و عربی شناخته میشود و بدینترتیب، تمامی تلاشهای صهیونیستها و حامیان بینالمللی آنها و همچنین متحدان و همپیالههای منطقهایشان برای به انزوا کشاندن مسأله فلسطین و خاموش کردن زبانههای آتش این مسأله، با شکست مواجه شده است.
پنجم؛ تداوم مقاومت فلسطین و پیشرفت آن
در طول 100 سال گذشته مقاومت فلسطین در عرصههای مختلف ادامه داشته و شاهد پیشرفتهای فراوانی بوده است. در همین ارتباط میتوان به انقلاب حضرت موسی (ع) در سال 1920، انقلاب یافا در سال 1921، نهضت البراق در سال 1929 انتفاضه سال 1933، اعلامِ جهاد «عزالدین القسام» در سال 1935، انقلاب بزرگ فلسطین در سال 1936، جنگ فلسطین در سال 1948 میلادی و همچنین به راه افتادن سلسله عملیاتهای فداییِ فرا مرزی فلسطینیان به ویژه در اواخر دهه 60 و در طول دهه 70 قرن بیستم، اشاره کرد.
پس از این اتفاقات بود که انتفاضه مبارک در سال 1987 رقم خورد و تا سال 1993 میلادی نیز ادامه پیدا کرد. درهمینحال، انتفاضه الاقصی نیز در سال 2000 آغاز شد و تا سال 2005 میلادی نیز ادامه یافت. جنگهای غزه نیز در سالهای 2008، 2012 و 2014 به وقوع پیوستند. در عین حال، انتفاضه قدس نیز در سال 2015 کلید خورد و تا سال 2017 میلادی ادامه داشت. این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه راهپیماییهای بازگشت در سال 2018 میلادی آغاز شد. تمامی آنچه که گفته شد در زمره جهادها و نبردهایی قرار میگیرند که هیچگاه متوقف نمیشوند. همین جهاد و مقاومت موجب شد تا اشغالگران صهیونیست در سال 2005 میلادی از نوار غزه عقبنشینی کنند.
علیرغم تداوم محاصره غزه و هماهنگیهای امنیتی «رامالله» با اشغالگران اما مقاومت نهتنها متوقف نشد بلکه پیشرفت نیز کرد و به سلسله امکانات گستردهای نیز دست یافت. بنابراین، اصلا بعید نیست که در آیندهای نزدیک مقاومت به سلسله امکانات و تواناییهایی دست پیدا کند که بتواند از رهگذر آنها پروژه صهیونیستی را برای همیشه از بین بُرده و معادلات جدیدی را در روند مبارزه به دشمن، به آن تحمیل کند.
افزون بر این، دشمن صهیونیستی در سال 2000 در سایه ضربات سخت مقاومت مجبور به عقبنشینی از جنوب لبنان شد و در سال 2006 میلادی نیز در جنگ خود علیه مقاومت در لبنان با شکست مواجه شد. لذا مقاومت در طول این سالها توانست معادلات خود را به دشمن صهیونیستی تحمیل کند. لذا محیط استراتژیک پیرامون فلسطین در آینده چالشهای فراوانی را در مقابل پروژه صهیونیستی قرار خواهد داد.
ششم؛ حفظ هویت ملی فلسطینیان
علیرغم وضعیت اسفناک امروز منظومه سیاسی فلسطین، اما ملت فلسطین در طول 100 سال گذشته موفق شد هویت ملی خود را حفظ کند و از همینروی، نهادها و مؤسساتی را تشکیل داد که آرمانهای آن را فریاد میزنند. برپایی کنفرانس عربی ـ فلسطینی در سال 1919، تشکیل کمیته عالی عربی در سال 1936، تشکیل شورای عالی عربی در سال 1946 و همچنین تأسیس سازمان آزادیبخش فلسطین در سال 1964 میلادی از جمله این نهادها و مؤسسات هستند. ملت فلسطین در طول این مدت، تمامی نهادها و مؤسسات خود را به صورت واحد و یکپارچه ساماندهی کرد و آنها را از هرگونه مرزهای جغرافیایی عبور داد. بسیاری از این نهادها و مؤسسات در داخل و خارج از فلسطین امتداد یافتند و همین مسأله موجب شد تا قدس و مسأله فلسطین و آرمانهای مشترک، فرزندان فلسطین را تحت پرچمی واحد گردهم آورد.
هفتم؛ حفظ هویت فلسطینیانِ مقیم خارج
آن دسته از فلسطینیانی نیز که در خارج از مرزهای خود زندگی میکنند، در طول 70 سال گذشته توانستند از هویت فلسطینیِ خود حفاظت و حراست کنند. درحال حاضر حدود 75 درصد از فلسطینیان مقیم خارج در اراضیِ پیرامون فلسطین زندگی میکنند. ازجمله این اراضی میتوان به اردن، سوریه و لبنان اشاره کرد. تمامی این فلسطینیان همچنان بر گزینه «حق بازگشت» تأکید دارند و معتقدند که روزی باید به خانه و کاشانه خود بازگردند. افزون براین، فلسطینیان مقیم خارج نقش مهم و برجستهای در هدایت فعالیتهای ملیِ فلسطینی ایفا کرده و در واقع سرمنشأ تأسیس بسیاری از گروههای تأثیرگذار میدانی بودهاند. آنها در طول 30 سال یعنی از سال 1964 تا سال 1994 میلادی رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین را برعهده داشتند. کما اینکه عملیاتهای مقاومتی مسلحانه در خارج در بخش عمدهای از دورههای زمانی پیش از انتفاضه مبارک سال 1987 میلادی در فلسطین، به چشم خوردند.
امروز نیز این فلسطینیان مقیم خارج هستند که از طریق همکاری با برادران خود در داخل فلسطین، در راستای تحقق کامل اهداف و آرمانهایشان تلاش میکنند. آنها از طریق انجام سلسله فعالیتهای سیاسی، رسانهای، خیرخواهانه، فرهنگی و … تلاش میکنند تا اهدافشان را محقق سازند. این تلاشها به ویژه در برگزاری کنفرانسهای مختلف در مؤسسات «حق بازگشت و حقوق آوارگان» در خارج از فلسطین، برجسته میشوند.
هشتم؛ قدس و فلسطین؛ محور وحدتآفرینی
قدس و فلسطین همچنان محور اصلی وحدتآفرینی در جهان اسلام و جهان عرب هستند. همچنان سلسله تظاهراتهای مختلفی در نقاط جغرافیایی گوناگون از «طنجه» گرفته تا «جاکارتا» در حمایت از مسأله فلسطین برگزار میشوند. بنابراین، علیرغم تلاشهای متعدد برای منحرف کردن افکار عمومی از مسأله فلسطین، این مسأله همچنان در محوریت قرار دارد و عاملی برای وحدتآفرینی است. حتی وضعیت به گونهای است که برخی از سیاستمداران در کشورهای مختلف از مسأله فلسطین به عنوان وسیلهای برای افزایش محبوبیت خود بهرهبرداری میکنند. بنابراین، هرآنکس که شعار حمایت از قدس و فلسطین را سَر دهد، جایگاهش ارتقاء مییابد و هر آنکس که آن را زمین بگذارد، رسوا میشود.
***
شاید فضای کلیِ کنونی مسأله فلسطین در سطوح مختلف عربی، اسلامی و بینالمللی، تصویر دردناک و ناامیدکنندهای را برای ما به نمایش بگذارد اما ما باید این فضا را در سایه یک جریان و سِیر تاریخی بررسی کنیم که همواره با فراز و نشیبهای مختلفی همراه بوده است. این فضا همچنین باید در چارچوب محیط استراتژیک پیرامونِ فلسطین، مقاومت ملت فلسطین، ثبات عملیاتهای مقاومتی، ظرفیتهای نهفته و پنهان در امت اسلامی و همچنین بحران پروژه صهیونیستی، مورد بررسی قرار گیرد.
تمامی اینها نشان میدهد که امت اسلامی درحال حاضر در یک فراز و نشیبی قرار گرفته است که میتواند مستلزمات شکلگیری موجی جدید و البته بزرگتر، قویتر و تأثیرگذارتر از موجهای سابق را فراهم آورد؛ انشاء الله.