درباره اتفاقات اخیر عراق؛ آیا تجربه حزبالله در عراق جواب میدهد؟
حجت الاسلام محمد قطرانی
روزهای اردیبهشت سال 1387، وقتی که هنوز مدت زیادی از شهادت فرمانده ارشد حزب الله لبنان، عماد مغنیه نگذشته بود ناگهان حزب با چالشی جدی روبرو شد. فواد سینیوره نخست وزیر وقت لبنان و وابستۀ به غرب، در تصمیمی فرماندۀ نیروهای امنیتی فرودگاه بیروت(نزدیک به حزب) را برکنار و همچنین شبکه مخابراتی اختصاصی حزب الله را غیر قانونی اعلام کرد. تصمیم هایی که می توانست مقدمه ای برای نابودی موجودیت حزب الله شود. حزب الله لبنان با اتخاذ تصمیمی دشوار اما جسورانه به شدت به مقابله با این تصمیم روی آورد و در چشم به هم زدنی به همراه نیروهای وابسته به امل منطقه ای وسیع از بیروت را تحت قدرت خویش درآورد و زد و خوردهایی خونین هم رهاورد این تصمیم بود. نمایش قدرت حزب الله با «پشتوانه جامعه شیعی» باعث شد سینیوره از تصمیم قبلی خود بازگردد و روزهای پرتنش بیروت که میرفت تا به جنگی داخلی بدل شود، به پایان برسد. جامعۀ شیعی در سراسر این مراحل پشت حزب الله ایستاد و علیرغم برخی اختلافات داخلی حزب را تنها نگذاشت.
تصمیم حزب الله نشان داد نقاط قوت حزب و از جمله سلاح مقاومت خط قرمزی است که نزدیک شدن به آن پیامدهای سختی خواهد داشت. رویکردی که روزهای قبل بازهم سید حسن نصرالله به «پشتوانۀ این حمایت مردمی» دوباره بر آن تاکید کرد.
اتفاقات شب جمعۀ عراق صفحه دیگری از رویارویی های با حشدالشعبی را نشان داد. نیروهای مبارزه با تروریسم در حمله ای به پایگاه تیپ 45 حشد الشعبی(وابسته به کتائب حزب الله) نیروهای مستقر در این پایگاه را دستگیر کردند. حمله ای که اخبار ضد و نقیض در مورد همراهی نیروهای آمریکایی با آن همچنان در محافل خبری و رسانه ای وجود دارد.
به فاصلۀ کوتاه برخی گروه های حشد الشعبی به منطقه خضراء رفته و تنش ها به شکلی بی سابقه افزایش پیدا کرد. به دنبال این مساله و با واسطۀ مسئولین سیاسی بحران فروکش کرد و نیروهای دستگیر شده آزاد شدند. اگر چه رسانه های نزدیک به نخست وزیر و برخی مسئولین تاکید می کنند که این نیروها آزاد نشده اند و صرفا تحت اختیار نیروهای اطلاعاتی حشد قرار گرفته اند. فارغ از حواشی و جزئیات نکاتی قابل ذکر است:
- اقدام صورت گرفته بیش از این که اقدامی نظامی باشد، ابعاد سیاسی دارد. نیروهای حامی اقدام کاظمی این اقدام را نشان دهنده عزم وی بر مقابله با گروه های غیرقانونی و اقدامات خرابکاران شان(به زعم آنها) می دانند. اگرچه همزمانی این اقدام با سفر احتمالی کاظمی به واشنگتن می تواند به مثابه خودشیرینی کاظمی برای سران کاخ سفید باشد. این احتمال در صورتی است که اصل حمله به مقر کتائب دیکتۀ سفارت خانه های خارجی قلمداد نشود(آن گونه که برخی سران سیاسی عراق از جمله قیس خزعلی به آن اشاره کرده اند)
از سوی دیگر برخی پاسخ گروه های حشد به اقدام الکاظمی را نشان دهنده قدرت بی بدیل حشد می دانند و این که از امروز همه می دانند که پایتخت را چه کسی کنترل می کند و قرار است امنیت در آن چگونه برقرار شود. شاید شبیه چیزی که در سال 1387 در بیروت دیدیم.
- باید دانست که هجمه علیه حشد در ابعاد مختلف(سیاسی، امنیتی، رسانه ای و ..) ادامه دار خواهد بود. اگرچه قدرت سخت حشد بسیار مهم است و جلوه ای از آن هم(فارغ از حجم آن) نشان داده شد، اما عامل اصلی که می تواند حشد و حضور قدرتمند آن را در ساختار عراق تحکیم بخشد قدرت نرم و پشتوانه سیاسی و مردمی آن در میان جامعه شیعی اعم از مرجعیت، مردم و … است. دشمنان حشد نیز به خوبی متوجه این مساله شده اند و راهبرد اصلی خود را پیش از ضربه به ساختار سخت قدرت حشد، بر ضربه زدن به جایگاه مردمی آن قرار داده اند. استفاده از نیروهای مبارزه با تروریسم در حمله اخیر که اتفاقا در میان مردم محبوب نیز هستند و سپس سعی در دوگانه سازی «حشد – جهاز مکافحه الارهاب» در همین راستا قابل تحلیل است. این جایگاه چگونه قابل تحکیم یا تقویت است نیاز به مجالی دیگر دارد، اما به اصطلاح علوم دینی باید بدانیم محل نزاع کجاست و دشمن اصل نبرد را در چه موقفی قرار داده است.
این اقدامات و فعالیت ها و حواشی آن تمام خواهد شد اما آن هجمه سراسری ادامه دار است و باید به مقابله با آن در همان حجم و در همه ساحات اقدام کرد.