تحلیل مسائل روزشامات

بازنگری انتقادی در تجربه سیاسی و نظامی حزب‌الله (۱)

حزب الله: بین مردم و نخبگان، تحلیل تحول از حزب مردم به حزب نخبگان

اسعد ابوخلیل – استاد لبنانی-آمریکایی علوم سیاسی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا

حزب جمهور یا حزب نخبگان؟

موریس دوورژه، دانشمند برجسته علوم سیاسی فرانسوی، در کتاب خود «احزاب سیاسی» که در سال ۱۹۵۱ منتشر شد، دو نوع مختلف حزب سیاسی را از هم متمایز می‌کند. او در آن زمان به احزاب منطقه ما (جهان عرب) اشاره نداشته است. نوع اول، حزب جمهور یا حزب توده‌ها است. این حزب به عموم مردم و اغلب از تمامی طبقات اجتماعی توجه دارد. این نوع حزب بر عضویت ضعیف و ساختار سازمانی مبهم تکیه می‌کند و در آن انضباط حزبی یا نیازی به آن وجود ندارد.

در چنین احزابی، به دلیل عدم وجود معیاری برای سنجش وفاداری حزبی، شاخه‌های مختلف آن به‌راحتی شکل می‌گیرند. این احزاب فاقد عضویت رسمی و ثابت هستند و اعضا معمولاً حق عضویت‌های منظم پرداخت نمی‌کنند. هدف حزب توده‌ها این است که بر جامعه تأثیر بگذارد، مردم را از پایین به بالا بسیج کند و در نهایت در انتخابات پیروز شود. نمونه‌هایی از این نوع احزاب، احزاب غالب در کشورهای غربی هستند. در این احزاب، معمولاً دو حزب با هم بر سر جذب همان گروه از رای‌دهندگان رقابت می‌کنند یا هر کدام بخش‌هایی از جامعه را به خود اختصاص می‌دهند. سپس در مرحله نهایی انتخابات، هر حزب با هدف جذب رای میانه‌روها وارد رقابت می‌شود؛ افرادی که ممکن است بسته به مسئله یا شرایط موجود، به حزب لیبرال یا حزب محافظه‌کار تمایل پیدا کنند.

نوع دوم احزاب، حزب کادر (یا حزب کوادر) است که بر عضویت سخت و منظم و بر عقیده‌ای محکم و مشخص تکیه دارد (مانند احزاب کمونیستی و احزاب دینی). در این نوع احزاب، سازماندهی بسیار متعهد و منظم است و اغلب (بسته به جامعه‌ها) بر محرمانه بودن یا جدا بودن از واقعیت‌های انتخاباتی تأکید می‌شود، زیرا هدف این احزاب لزوماً پیروزی در انتخابات نیست. تأمین مالی این احزاب از اعضای خودشان است، نه از گروهی محدود از ثروتمندان، برخلاف حزب جمهور که در آن تأمین مالی از سوی تعداد خاصی از افراد متمول صورت می‌گیرد (مانند دو حزب اصلی در آمریکا).

با این حال، به‌طور نظری، حزب جمهور باید از طریق حمایت‌های گسترده از عموم مردم تأمین مالی شود که این امر آن را از وابستگی به منافع مالی خاصی آزاد می‌کند. اما در عمل، جوامع سرمایه‌داری به‌گونه‌ای پیش رفته‌اند که احزاب غالب به تعداد کمی از ثروتمندان بزرگ یا شرکت‌های بزرگ وابسته‌اند، چرا که هزینه‌های انتخابات به‌شدت افزایش یافته است (در آمریکا به میلیاردها دلار). هدف اصلی حزب جمهور، پیروزی در انتخابات است، در حالی که هدف حزب کادر جذب اعضا و افزایش تعداد آن‌هاست تا از پایین بر جامعه تأثیر بگذارد.

احزاب کمونیستی و احزاب چپ‌گرای غربی نمونه‌هایی از احزاب کادر یا احزاب عقیده‌محور هستند. زیرا این احزاب، به‌جای تمرکز بر کسب آرا در انتخابات، بیشتر بر ساختن یک سازمان مؤثر تأکید دارند که بتواند بر طبقه کارگر تأثیر بگذارد (این رویکرد به‌طور سنتی پس از جنگ جهانی دوم در نظر گرفته می‌شد). اعضای این احزاب حق عضویت خود را پرداخت می‌کنند تا احساس کنند که تأثیرگذارند و سازمان از وابستگی به ثروتمندان یا منابع مالی بزرگ آزاد است.

احزاب توده‌ای معمولاً به ساختار سازمانی اهمیتی نمی‌دهند. در این نوع احزاب، چیزی به نام عضویت رسمی—مانند داشتن کارت عضویت در حزب جمهوری‌خواه یا دموکرات آمریکا—وجود ندارد، چرا که هدف اصلی آن‌ها صرفاً پیروزی در انتخابات است. هواداران، که اعضای رسمی محسوب نمی‌شوند، خود را درگیر ساختار و سازماندهی حزب نمی‌دانند و این وظیفه را به نخبگان رهبری و منابع مالی واگذار می‌کنند. این احزاب، به‌جز قرار گرفتن در چارچوبی کلی همچون چپ‌گرا یا راست‌گرا، دارای عقیده‌ یا ایدئولوژی مشخصی نیستند، و ممکن است بسته به منافع انتخاباتی، مواضع خود را تغییر دهند. نمونه‌ی بارز این تغییر جهت، اقدام تونی بلر و بیل کلینتون بود که به‌ترتیب حزب کارگر بریتانیا و حزب دموکرات آمریکا را به سوی راست سوق دادند تا شانس پیروزی در انتخابات را افزایش دهند.

در حزب توده‌ای، خبری از ایدئولوژی مشخص یا آموزش حزبی نیست. همه‌چیز به اختیار و سلیقه‌ی هواداران واگذار شده است. اما در مقابل، احزاب کادری بر آموزش نظام‌مند و آیین‌های درون‌حزبی تأکید دارند. اعضا موظف‌اند از کتابخانه حزبی منابعی را مطالعه کنند و در مواردی حتی مورد آزمون قرار گیرند. نمونه‌ای از این نوع، احزاب کمونیستی لبنان هستند؛ هرچند این احزاب فاقد منابع عقیدتی بومی بوده‌اند و از ترجمه‌های نه‌چندان دقیق منشورات «دار التقدّم» به‌عنوان متون آموزشی استفاده می‌کردند.

با این حال، مرز میان حزب توده‌ای و حزب کادری همواره ثابت نیست. احزاب می‌توانند از یک نوع به نوع دیگر تغییر شکل دهند. به‌عنوان مثال، حزب سبزهای آلمان در ابتدا حزبی کوچک و نخبه‌گرا با عضویت محدود و ایدئولوژی سختگیرانه بود، اما پس از پیروزی در انتخابات پارلمانی سال ۱۹۷۹، به تدریج به حزب توده‌ای تبدیل شد. این تغییر، آن را به سمت راست کشاند، زیرا تمرکز اصلی‌اش بر پیروزی انتخاباتی قرار گرفت، نه وفاداری به اصول اولیه. نمونه‌ی دیگری نیز حزب کمونیست فرانسه است. این حزب، زمانی یک حزب توده‌ای نیرومند با حضور مؤثر در پارلمان بود، اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و شکست‌های پیاپی انتخاباتی، ساختار آن تغییر کرد و به حزبی ایدئولوژیک‌تر و کادری تبدیل شد؛ چرا که دیگر امیدی به کسب قدرت نداشت. در چنین شرایطی، پایبندی به اصول عقیدتی آسان‌تر و حتی راهبردی‌تر می‌شود. حزب، به نوعی از دل شکست، به خلوص ایدئولوژیک بازمی‌گردد.

حزب‌الله: میان ساختار کادری و مدل توده‌ای

نمی‌توان به‌راحتی حزب‌الله را در یکی از قالب‌های سنتی حزبی جای داد. این حزب، برخلاف احزاب متعارف در غرب، ویژگی‌های خاص خود را دارد؛ ویژگی‌هایی که از بافت سیاسی و اجتماعی لبنان تأثیر گرفته‌اند. حزب‌الله ترکیبی از دو مدل حزبی است: از یک سو ویژگی‌های «حزب کادری» را دارد که مبتنی بر انسجام ایدئولوژیک و انضباط سازمانی است، و از سوی دیگر، به‌ویژه پس از ورود به فرآیندهای انتخاباتی، برخی ویژگی‌های «حزب توده‌ای» را نیز در خود جای داده است.

با حرکت حزب‌الله به‌سوی مشارکت در انتخابات، بخشی از محرمانگی سازمانی‌اش که در آغاز، سدی مؤثر در برابر نفوذ اسرائیل محسوب می‌شد، از میان رفت. برای نمونه، در سخنرانی اخیر شیخ نعیم قاسم، دعوت گسترده به مشارکت در انتخابات شهرداری مطرح شد؛ این در حالی است که جنوب لبنان همچنان تحت اشغال اسرائیل قرار دارد و دشمن صهیونیستی به‌راحتی در هر نقطه‌ای از لبنان دست به ترور اعضای حزب می‌زند. برگزاری انتخابات در چنین شرایطی، ناخواسته، ممکن است به اشغال، مشروعیت ضمنی ببخشد.

در شرایطی که صدها هزار تن از ساکنان جنوب لبنان هنوز امکان بازگشت به خانه‌های خود را ندارند، حزب‌الله با دشواری‌هایی در زمینه بسیج و سازماندهی روبه‌روست؛ در حالی‌که رقبایی که از حمایت‌های مالی غرب یا کشورهای عربی برخوردارند، با سهولت بیشتری فعالیت می‌کنند. چنین نابرابری‌هایی در انتخابات پارلمانی مهاجران نیز مشاهده شد؛ جایی که حزب، مشروعیت انتخابات را پذیرفت، با آن‌که برخی کشورهای غربی هرگونه فعالیت سیاسی وابسته به حزب را ممنوع و فعالان آن را زندانی می‌کنند. در چنین فضایی، چگونه می‌توان از رقابت برابر سخن گفت؟

با حرکت حزب‌الله به‌سوی مشارکت در انتخابات، بخشی از محرمانگی سازمانی‌اش که در آغاز، سدی مؤثر در برابر نفوذ اسرائیل محسوب می‌شد، از میان رفت.

شرکت حزب در انتخابات ۱۹۹۲ را می‌توان نقطه عطفی دانست؛ لحظه‌ای که شاخه سیاسی آن به‌سوی مدل حزب توده‌ای متمایل شد؛ مدلی که تمرکز آن بر پیروزی در رقابت‌های انتخاباتی است، نه صرفاً حفظ چارچوب ایدئولوژیک. بااین‌حال، حزب‌الله به‌واسطه ماهیت ایدئولوژیک و مقاومت‌محورش، نمی‌تواند از اصول عقیدتی خود چشم‌پوشی کند. از همین رو، تلاش کرده است تا بین شاخه نظامی و سیاسی تفکیک قائل شود—تفکیکی که البته از سوی اغلب دولت‌های غربی به رسمیت شناخته نشده و تنها فرانسه و اتحادیه اروپا آن را تا حدی پذیرفته‌اند.

پرسشی که همچنان بی‌پاسخ مانده آن است که تصمیم حزب برای ورود به انتخابات در سال ۱۹۹۲، برخاسته از تصمیم داخلی بوده یا تحت تأثیر فشارهای خارجی، به‌ویژه از سوی سوریه (در مرتبه اول) و ایران (در مرتبه دوم) اتخاذ شده است. آنچه مسلم است، درون حزب درباره مشارکت انتخاباتی بحث‌های گسترده‌ای صورت گرفت. برخی معتقد بودند که نظام سیاسی لبنان، ساختاری فرقه‌ای، ناکارآمد و فاسد دارد و ورود به آن، نوعی سازش محسوب می‌شود. در مقابل، دیگران این فرصت را برای معرفی حزب به مردم و جلوگیری از انحصار سیاسی جنبش امل در پارلمان ضروری می‌دانستند.

با مقایسه دو الگوی حزبی، می‌توان پرسید که کدام‌یک برای یک حزب مقاومت‌محور مفیدتر است و چه آسیب‌هایی دارد؟

مدل حزب توده‌ای، به حزب امکان پیروزی در انتخابات و گسترش پایگاه اجتماعی می‌دهد. این مدل، تنها متکی به اعضای رسمی نیست، بلکه در پی جذب لایه‌های وسیع‌تری از حامیان است. اما همین گسترش، خطراتی به‌همراه دارد: از جمله تضعیف محرمانگی و درهم‌تنیدگی ساختار سیاسی با فعالیت‌های نظامی، که امکان نفوذ دشمن را افزایش می‌دهد.

برای درک بهتر، کافی است به نحوه شناسایی اسامه بن‌لادن توجه کنیم. او از سال ۱۹۹۸ استفاده از ابزارهای دیجیتال را کنار گذاشته بود، اما آمریکایی‌ها از طریق زیر نظر گرفتن پیام‌رسانان او، به محل اختفایش پی بردند. این مثال نشان می‌دهد که ترکیب فعالیت توده‌ای با ساختار مخفی، چالش‌های امنیتی جدی ایجاد می‌کند.

جنبش‌های مقاومت عربی همواره با این چالش مواجه بوده‌اند. گسترش توده‌ای سازمان، ناگزیر شمار اعضا را افزایش می‌دهد و در نتیجه، سطح محرمانگی کاهش می‌یابد. در سازمان آزادی‌بخش فلسطین، اگرچه انتخابات عمومی برگزار نمی‌شد، اما رقابت میان گروه‌ها و افراد درون ساختار سازمان به‌شدت جریان داشت. این رقابت‌ها، تأثیر مستقیمی بر میزان بودجه تخصیصی از سوی رهبری سازمان داشت.

هانی حسن، از رهبران فتح، در گفت‌وگویی با هلنا کوبان در کتاب مرجعش درباره سازمان آزادی‌بخش، روایت می‌کند که پس از نبرد «الکرامه»، که یاسر عرفات آن را به‌طور کامل به نفع خود مصادره کرد، هزاران نفر به جنبش فتح پیوستند. پیش از آن، عضویت در فتح مستلزم تأیید از سوی اعضای باسابقه بود. اما پس از این تحول، روند جذب نیرو آسان و غیرکنترل‌شده شد.

جنبش‌های مقاومت عربی همواره با این چالش مواجه بوده‌اند. گسترش توده‌ای سازمان، ناگزیر شمار اعضا را افزایش می‌دهد و در نتیجه، سطح محرمانگی کاهش می‌یابد. در سازمان آزادی‌بخش فلسطین، اگرچه انتخابات عمومی برگزار نمی‌شد، اما رقابت میان گروه‌ها و افراد درون ساختار سازمان به‌شدت جریان داشت. این رقابت‌ها، تأثیر مستقیمی بر میزان بودجه تخصیصی از سوی رهبری سازمان داشت.

این تحول فقط به فتح محدود نبود. دیگر گروه‌های فلسطینی نیز پس از انتقال به لبنان، به‌ویژه در دوران معروف به «انفلاش» سازمانی، همین مسیر را طی کردند. نتیجه، کاهش شدید سطح امنیت و پوشش حفاظتی بود. ترور رهبران فلسطینی در آوریل ۱۹۷۳، علاوه بر خیانت و ضعف نهادهای لبنانی، نشانه‌ای از اهمال امنیتی فاحش از سوی فلسطینی‌ها بود. آنان در محله‌ای شناخته‌شده و فاقد پایگاه مردمی سکونت داشتند. چگونه می‌توان از تقدیر سخن گفت، وقتی شخصیت‌هایی چون کمال عدوان—که مسئول عملیات در سرزمین‌های اشغالی بود—در چنین شرایطی زندگی می‌کردند؟

البته گسترش توده‌ای می‌تواند در برخی جنبه‌ها مفید باشد؛ از جمله در برقراری ارتباط مستقیم با مردم. اما ساختار مخفی، هرچند از لحاظ امنیتی ایمن‌تر است، اما از جامعه فاصله می‌گیرد. باورش سخت است که جنبش فتح، در آغاز، سازوکار فعالیت مخفیانه داشت. در نشریه رسمی‌اش «فلسطیننا»، صندوق پستی‌ای برای دریافت درخواست‌های عضویت اعلام شده بود! بی‌تردید، چنین اقدامی از منظر امنیتی بسیار آسیب‌پذیر بود.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا