جماعت تبلیغی و مشکل توقف در مکه!
مهمترین مساله جماعتی ها بنظر من توقف در فضای مکه و عدم انتقال به مدینه است! مدینه شهری است که نماد عبور از دعوت به مثابه یک مرحله و آغاز مرحله تحقق و اجراست. گرچه دعوت همواره و همه جا نیاز است ولی در جامعه مسلمین خصوصا آنان که دچار مشکلات عدیده هستند، تمرکز انرژی ها بر دعوت شایسته نیست و این جریان اجتماعی گسترده، توان ارائه خدمات مختلفی به مردمان محروم سیستان و بلوچستان را دارد ولی خب چنین نگاهی اساسا در آنان نیست!
علیرضا کمیلی
درباره جماعت تبلیغی پدیده ای که به نظر حقیر فرهنگ مسالمت آمیز و ستیزه گریز شبه قاره ای بر آن حاکم است حرف های متفاوتی زده می شود و می توان زد. در میان برخی نخبگان کشور به غلط، آنها را به حمل تفکر وهابیت وصف کرده اند. من برای آشنایی با این جریان هم کتاب فضائل الاعمال را در خانه دارم و خوانده ام و هم با اجازه خود جماعتی ها با آنها تشکیل شده ام. یعنی شرکت در برنامه خاص تبلیغی شان که شامل دعوت مردم در مدتی معین است و از این حیث که محل اقامت نوعا مسجد است چیزی شبیه اعتکاف دارد خصوصا که اعمال خاصی -که 4 تا را باید زیاد انجام داد مثل ذکر و 4 تا را باید کم انجام داد مثل پرخوری و 4 تا را باید ترک کرد مثل اسراف- بر آن حاکم است. پس می دانم که تفکر وهابی ربطی به جماعتی ها ندارد هر چند فهمی نسبت به شرک ترویج می شود که متاثر از تفکر دیوبندیه است.
اما مهمترین مساله جماعتی ها بنظر من توقف در فضای مکه و عدم انتقال به مدینه است! مدینه شهری است که نماد عبور از دعوت به مثابه یک مرحله و آغاز مرحله تحقق و اجراست. گرچه دعوت همواره و همه جا نیاز است ولی در جامعه مسلمین خصوصا آنان که دچار مشکلات عدیده هستند، تمرکز انرژی ها بر دعوت شایسته نیست و این جریان اجتماعی گسترده، توان ارائه خدمات مختلفی به مردمان محروم سیستان و بلوچستان را دارد ولی خب چنین نگاهی اساسا در آنان نیست!
طرفه آنکه هدف موسسان این حرکت احیا و تربیت نسلی مومن بوده که جهت این احیا هم در فصل هفتم کتاب فضائل الاعمال که متاسفانه نوعا خوانده نمی شود مذکور است. این کتاب که تنها مرجع جماعتی هاست در فصل هفتم که عبارت است از: علل عقب ماندگی مسلمین! حاوی این پیام است که جهت گیری این احیا و رویکرد تربیتی جماعتی ها باید به سوی احیای همان عزت از دست رفته مسلمانان باشد. بنظر می رسد جماعتی ها باید متذکر این معنا شوند که زیستن در فضای کشوری غیراسلامی چون هند که مسلمانان در آن آسیب پذیر شده اند با زیستن در فضای کشورهای اسلامی تفاوت در تکلیف ایجاد می کند.
مساله دیگر آنکه آنان امر به معروف و نهی از منکر را به مساله دعوت تقلیل داده اند. حال آنکه می دانیم «اقربکم الی الله یوم القیامه انفعکم للناس» و وقتی کسی درگیر فقر و ناتوانی است «کاد الفقر ان یکون کفرا» لذا شایسته است که به ابعاد اجتماعی زندگی یک مسلمان نیز توجه شود و احیای وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنان نیز به عنوان تکلیف شرعی محسوب گردد چنانچه یکی از فصل های کتاب فضائل به علم و اهمیت آن اختصاص دارد و باید در آن راستا نیز در کنار دعوت، اقدامات عملی برداشته شود.
نکته آخر هم اینکه نداشتن سواد در علم دینی در اکثر فعالان جماعت برخی از آنان را مستعد فهم سطحی و غیرعمیق از دین کرده است. شخصی که یک 4 ماه زده : یعنی 4 ماه متوالی در دعوت بوده مثل خیلی از مداح ها در شیعه، ناخودآگاه وارد فضائی می شود که در حیطه صلاحیت او نیست! مقام وعظ و نصیحت و توصیه های دینی و رفتاری، کار عالمان دین و کسانی است که از عمق در فهم دین برخوردار باشند.
از همین رو نگارنده با فردی در جماعت مواجه شد که براحتی من را مشرک خطاب می کردند! به او گفتم خب من را نیز مانند دعوت پیامبر ص دعوت کن ولی او کم سواد بود. گفتم چرا مشرکم گفت چون قرآن میگه «فلا تدع مع الله إله آخر» که گفتم خب مگر اهل بیت ع نزد شیعه، حتی عوام شیعه، اله محسوب می شوند؟!
وقتی این مساله را به مفتی عالم و مودب مسجد مکی گفتم. گفت خب به او بگو وقتی گفته اند ریاکار در نماز مثل مشرک است یعنی چه؟ آیا چنین کسی هم مشرک است؟ ایشان قبول داشت که برخی از این افراد با وجود تاکید ما بر اینکه حق ندارید خارج از کتاب فضائل چیزی را بگویید و حق ندارید پاسخ سوالات دینی مردم را بدهید ولی اعتماد به نفس کاذب دارند و دچار بدفهمی در دین می شوند.
در مجموع حقیر معتقد است جریان جماعت برای مناطق کم برخورداری که در شبه قاره مشابه آن زیاد است یک حرکت مبارک برای پیوند دادن مردم و جوانان با دین است ولی عدم تعمیق دینی آن و نیز باقی ماندن در دعوت زبانی و عدم ورود عملیاتی به حل مسائل مردم می تواند آنرا دچار انحراف یا تکرار و اثربخشی اندک کند چنانچه اینک نیز نوعا در روستاها از این جریان استقبال وجود دارد و این خطر هست که مخاطبان متاثر از مدرنیزم درباره ادبیات این جریان و نیز کارکرد آن دچار شبهه شوند. نگارنده افرادی را می شناسد که سابقا تجربه جماعت تبلیغی را داشته اند ولی حالا منتتقد جدی آن محسوب می شوند چرا که او را مروج نوعی نگرش سطحی به دین دانسته یا بی توجه به مسائل زندگی مردم می پندارند. فتامل!