بسترها و زمینههای نفوذ القاعده در تاجیکستان
حضور القاعده در تاجيکستان به معناي هممرز شدن آن با ساير کشورهاي آسياي مرکزي و تسهيل نفوذ در ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان و قرقيزستان خواهد بود. همچنين القاعده بهواسطه حضور در تاجيکستان از فرصت تأثيرگذاري امنيتي بر مناطق مرکزي روسيه بهويژه ناحيه اورال و جمهوريهاي مسلماننشين آن منطقه نيز برخوردار ميشود.
شعیب بهمن
اسلام در مقام دین اکثریت مردم، همواره نقش مهمی در تاجیکستان داشته است. بهنحویکه طی سالهای گذشته، اسلام یکی از پایهها و ستونهای هویت ملی مردم تاجیکستان محسوب شده است. این در حالی است که طی سالهای اخیر به دلایل مختلف، بحث اسلامگرایی و افراطگرایی در تاجیکستان باهم درآمیختهاند. آنچه باعث امتزاج این دو شده، رشد جریانهای افراطی پیرامون تاجیکستان بوده است. بهنحویکه حضور القاعده و طالبان در افغانستان و حضور جریانهای وابسته به آنها در دره فرغانه نظیر حزبالتحریر باعث شده که رهبران تاجیکستان با نگرانی خاصی به مسئله رشد افراطگرایی در این کشور بنگرند. در این بین آنچه نگرانی دولت تاجیکستان را افزایش داده، مسئله خروج نظامیان ناتو از افغانستان است که باعث شده دوشنبه با حساسیت بیشتری به امنیت مرزهای خود با افغانستان بنگرد.
دولت تاجیکستان از چنین امری، احساس ناامنی میکند و معتقد است که امکان دارد نیروهای القاعده به پشت مرزهای تاجیکستان برسند و از آنجا بتوانند وارد این کشور شوند. ازاینرو در نوشتار حاضر ضمن نگاهی به گرایشهای اسلامی در تاجیکستان و میزان پیوند آنها با جریانهای افراطی، به بسترهای نفوذ و حضور القاعده در این کشور پرداخته خواهد شد. پس از آن نیز چشمانداز حضور القاعده در تاجیکستان مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
اسلامگرایی در تاجیکستان
طی سالهای گذشته، اسلامگرایی به دو شکل مختلف در کشورهای منطقه آسیای مرکزی پدیدار شده است. شکل اول، مذهب رسمی است که بهشدت از سوی دولت کنترل میگردد و دیگری، اسلام مخفیانه و غیررسمی است که به دو دسته تقسیم میشود. دسته نخست، پیروان اسلام سنتی و عرفی در منطقه هستند که قرائتهای معتدلی از اسلام دارند و دسته دوم، گرایشهای تندرو و رادیکال هستند که تحت تأثیر جریانهای اسلامی جهان عرب و بهویژه گروههایی نظیر القاعده قرار دارند. این جریانها عمدتاً تحت تأثیر تلاشهای عناصر خارجی به وجود آمدهاند و عقبه و تفکرات آنها وارداتی است.
در این بین تاجیکستان، کشوری محسوب میشود که مباحث مرتبط با اسلام و اسلامگرایی در آن دارای پیشینهای طولانی است. در این کشور تقریباً هر سه نوع اسلامی که ذکر شد، وجود دارد. بهنحویکه از یکسو دولت تلاش میکند قرائت خاص و محدود خود را اسلام ارائه کند و جریانهای اسلامی را بهشدت تحت کنترل خود درآورد. از سوی دیگر جریانهای غیررسمی نیز در این کشور حضور دارند.
بخشی از این جریانها منادی اسلام سنتی و اجتماعی هستند که طی سالها و قرنهای گذشته در این کشور رواج داشته و بهصورت عرف اجتماعی درآمده است. در این بین طی سالهای اخیر، نوع دیگری از اسلام در تاجیکستان رواج یافته که متأثر از جهان خارج بهویژه همسایه خود افغانستان بوده است. به این معنا که گرایشهای تندروانه گروههایی نظیر القاعده و طالبان توانستهاند بهواسطه شرایط اجتماعی و اقتصادی نامطلوب، بر بخشی از مردم تاجیکستان تأثیر منفی بگذارند. همین امر باعث شده که دوشنبه از یکسو با بحث حضور و نفوذ القاعده در خاک خود مواجه باشد و از سوی دیگر، حضور اتباع تاجیک در صف تروریستهای گروههایی نظیر داعش را با نگرانی دنبال کند.
در حال حاضر با توجه به بحث خروج نیروهای ناتو از افغانستان، یکبار دیگر مسئله حضور و نفوذ القاعده در تاجیکستان اهمیت یافته است. بهنحویکه این امر هم حساسیت دولت تاجیکستان را برانگیخته و هم موجب نگرانی برخی از همسایگان این کشور شده است. آنچه بر این نگرانیها افزوده، تعداد روزافزون افرادی است که از تاجیکستان به صف تروریستها و جنگجویان داعش میپیوندند.
امنیت شکننده؛ فرصت برای القاعده
شکاف موجود بین ساختار دولت متمرکز و ماهیت کثرتگرایانه هویتهای قومی، ملی و محلی از یکسو و دیدگاههای متعارض نخبگان بومی درباره ایجاد دولت تاجیک، نظام سیاسی و تحول آن از سوی دیگر باعث به وجود آمدن وضعیت امنیتی شکنندهای در تاجیکستان شده است. علاوه بر این، در شرایطی که دولت بر جدایی دین از سیاست اصرار میورزد، جامعه تاجیکستان روزبهروز مذهبیتر میشود و مردم پایبندی بیشتری از خود به اصول و مبانی اسلام نشان میدهند. این دوگانگی میان دولت سکولار و جامعه مذهبی، موجب بروز تعارضهایی شده که بیش از همه امنیت ملی تاجیکستان را تهدید میکنند. ضمن آنکه چنین برخوردهایی نهتنها کنترل مذهبی مردم را نشانه گرفته، بلکه عملاً از تقویت الگوی اسلام سیاسی نیز ممانعت به عمل آوردهاند.
بنابراین برخوردهای حکومت با زوایای گوناگون رواج اسلام در تاجیکستان را میتوان دارای دو جنبهی «هویتی» و «سیاسی» دانست. به همین دلیل دولت تاجیکستان در سالهای اخیر تلاش بسیاری کرده است که از طریق سرکوب عوامل مذهبی در این کشور، به ایجاد ثبات و امنیت بپردازد. در این راستا دولت دست به اقداماتی زده که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
۱٫ کنترل مذهبی شهروندان؛
۲٫ حمایت از اسلام سنتی و میانهرو و تلاش برای استفاده از آن در مبارزه با انواع اسلام وارداتی و افراطی؛
۳٫ ترویج سکولاریزم؛
۴٫ جلوگیری از تأمین بودجه اجتماعهای اسلامی محلی توسط سازمانهای خیریه بینالمللی؛
۵٫ اتخاذ محدودیتهایی دربارهی سفر جوانان برای تحصیل در مؤسسههای علمی اسلامی خارجی؛
۶٫ ممنوع یا محدود کردن فعالیت سازمانهای خیریه اسلامی خارجی.
نکته قابل توجه آن است که بهرغم تلاشهای دولت تاجیکستان، هیچیک از این تصمیمات توسط اقشار اجتماعی پذیرفته نشده است. این در حالی است که تاجیکستان طی سالهای گذشته برخلاف میل دولت، شاهد رشد روند اسلامگرایی میان مردم بوده است. بنابراین مسئله مذهب، موجب پدیدار شدن شکافی قابل توجه میان مردم و دولت شده است و میتواند بهواسطه حضور و نفوذ نیروهایی همچون القاعده، امنیت تاجیکستان را دستخوش دگرگونی نماید.
این در حالی است که علاوه بر مسائل مذهبی، عوامل دیگری نیز وجود دارند که وضعیت امنیتی تاجیکستان را شکننده کردهاند و میتوانند زمینه نفوذ و حضور گروههایی همچون القاعده را فراهم نمایند. ازجمله این عوامل میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
۱٫ قومیتگرایی: ساختار اجتماعی تاجیکستان و جامعۀ موزاییکی این کشور بهگونهای است که طایفهها نقش بسیار زیادی در زندگی سیاسی- اجتماعی مردم دارند. از زمان استقلال نیز این طایفهها دیدگاههای متضادی دربارۀ ایدۀ دولت- ملتسازی در تاجیکستان داشتهاند. این تضاد و رقابت که بین نمایندگان منطقۀ لنینآباد (خجند) و بومیان قرهتگین، کولاب و سایر مناطق بود، نهتنها به جنگ داخلی منجر شد، بلکه یکی از ویژگیهای بنیادین نظام سیاسی تاجیکستان یعنی چندگانگی هویتهای بومی و قومی را آشکار کرد. بنابراین تضاد قومی- قبیلهای همیشه در تاجیکستان وجود داشته و در حال حاضر نیز مهمترین شکاف اجتماعی در این کشور محسوب میشود و میتواند با توجه به نفوذ جریانهایی نظیر القاعده در بخشی از گروههای قومی، امنیت این کشور را با چالش مواجه نماید.
۲٫ قاچاق مواد مخدر: با توجه به اینکه تاجیکستان همسایهای به نام افغانستان دارد و دو کشور با هم مرز مشترک دارند، لذا موضوع قاچاق مواد مخدر از مرزهای افغانستان به تاجیکستان چالش مهمی است. بهنحویکه در سالهای قبل نیز دولت به همین بهانه چندین بار به بدخشان و سایر مناطق شرقی نظیر رشت و غرم حمله کرده و تحرکات را در آنجا سرکوب نموده است. بر این اساس مسئله قاچاق مواد مخدر در تاجیکستان به مسئلهای امنیتی مبدل شده که با توجه به وضعیت نامطلوب اقتصادی، بسیاری از شهروندان تاجیک را نیز به دام خود کشانده است. با توجه به کنترل القاعده بر بخش مهمی از مواد مخدر تولیدی در افغانستان و تمایل این گروه به قاچاق آن از طریق خاک تاجیکستان، چنین امری میتواند امنیت دوشنبه را نیز با خطر مواجه نماید.
۳٫ خودمختاری: یکی از چالشهایی که از زمان استقلال تاجیکستان و در حاشیه جنگ داخلی این کشور به وجود آمد، بحث خودمختاری و استقلال برخی از مناطق بود. در حال حاضر مهمترین گسل در این ارتباط به منطقه خودمختار بدخشان با دولت مرکزی مرتبط میشود. در طول سالهای گذشته، هر دو طرف خواهان این بودهاند که کنترل بیشتری بر این منطقه داشته باشند و همیشه این تضاد و درگیری بین هر دو طرف وجود داشته است.
در شرایط فعلی نیز به نظر میرسد این احساس تا حد زیادی به دولت مرکزی دست داده است که خودمختاری و احساس استقلال در منطقه بدخشان بهشدت در حال تقویت است. بهخصوص با توجه به خروج نیروهای خارجی از افغانستان، این نگرانی در دولت مرکزی تاجیکستان ایجاد شده است که احتمال دارد منطقه بدخشان تاجیکستان و منطقه بدخشان افغانستان با همدیگر متحد شوند و اعلام استقلال کنند. بیشک چنین امری میتواند زمینه نفوذ القاعده در تاجیسکتان را بیشازپیش فراهم نماید و بنیانهای امنیتی دوشنبه را متزلزل نماید. درواقع القاعده از بروز چنین بحرانهای غیرقابل کنترلی میتواند به بهترین نحو برای افزایش حضور و نفوذ خود در تاجیکستان استفاده نماید.
بهاینترتیب مسائل فوق نشان میدهند در شرایطی که دولت تاجیکستان از بنیادگرایی اسلامی به شیوه طالبانیسم و القاعده بیمناک است، دوشنبه دچار وضعیت امنیتی شکنندهای شده و همین امر میتواند زمینه را برای حضور نیروهای القاعده در این کشور مهیا کند.
چشمانداز حضور القاعده در تاجیکستان
با توجه به خروج نیروهای ناتو از افغانستان و احتمال قوت گرفتن القاعده در این کشور و همچنین وجود شرایط امنیتی شکننده در تاجیکستان، نفوذ جریانهای افراطی بهویژه القاعده در این کشور دور از ذهن نیست. ازجمله مهمترین دلایل چنین برآوردی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
۱٫ مرز ۱۴۰۰ کیلومتری تاجیکستان با افغانستان از عوامل فزاینده تهدید تاجیکستان با توجه بهاحتمال نفوذ و ورود تروریستها و جریانهای افراطی به داخل خاک این کشور محسوب میشود.
۲٫ تاجیکستان طی چندین سال اخیر، در ارائه خدمات اجتماعی به جمعیت ۷،۵ میلیون نفری خود بیشازپیش ناکام مانده است.
۳٫ میزان فساد روزبهروز در تاجیکستان در حال افزایش است و این امر میتواند موجب افزایش نارضایتی اجتماعی و گرایش آنها بهسوی جریانهای تجدیدنظرطلب اسلامی شود.
۴٫ دولت در عملیات بر ضد گروههای افراطی در شرق تاجیکستان چندان موفق نبوده است و حرکت اسلامی ازبکستان به همراه شاخههای طالبان، همچنان امنیت دوشنبه را با خطرات جدی مواجه میکند.
۵٫ تاجیکستان در معرض نفوذ گروههای افراطی قرار دارد که در افغانستان و پاکستان آموزش دیدهاند و بهاحتمال قوی در آینده وارد خاک این کشور میشوند و به بیثباتی دامن میزنند.
۶٫ ناتوانی دولت در پاسخگویی به نیازها و خواستههای نسل جوان که روزبهروز شدت میگیرد، موجب تقویت گرایشهای افراطی میان آنها شده است.
۷٫ حملونقل مواد مخدر که از افغانستان به تاجیکستان قاچاق میشود، بهشدت امنیت اقتصادی و اجتماعی این کشور را تهدید میکند.
۸٫ اوضاع اقتصادی در تاجیکستان از وضعیت چندان مناسبی برخوردار نیست و میتواند به نارضایتیهای اجتماعی و سیاسی علیه دولت دامن بزند.
۹٫ با توجه به حاکمیت قومگرایی داخل تاجیکستان، استبداد و قدرتطلبی در این کشور حاکم است و لذا نظام سیاسی در برابر تعارضات مختلف سیاسی و اجتماعی، شکننده است.
درمجموع با توجه به موارد فوق، تاجیکستان میتواند کشوری جذاب برای القاعده محسوب شود؛ چراکه شکافهای قومی، مذهبی و هویتی، بسترها، ظرفیتها، پتانسیلها و جذابیتهای مناسبی برای ورود و رشد تفکرات القاعدهای ایجاد کرده است. بیشک اگر دولت تاجیکستان دست به اتخاذ تدابیر مناسب نزند و فضا را برای رشد اسلام میانهرو و سنتی باز نکند، گرایشهای رادیکالی با شتاب بیشتری در این کشور رشد خواهند کرد.
در این راستا به نظر میرسد با توجه به رشد گرایشهای اسلامی در تاجیکستان، اگر دولت این کشور در درازمدت دست از کنترل بیحدوحصر اسلامگرایان برندارد و با سازمانهای سیاسی- اسلامی میانهرو همکاری نکند، زمینه را برای بروز و ظهور جریانهای افراطی نظیر القاعده بیشازپیش آماده میکند. درواقع اگر دولت تاجیکستان نتواند با گنجاندن اسلامگرایان میانهرو در ساختار قدرت، مواجهه و رویارویی با بخش مهمی از هویت ملی مردم تاجیک را کنار بگذارد، آنگاه به گسترش بنیادگرایی مذهبی و نفوذ جریانهایی نظیر القاعده دامنخواهد زد. این در حالی است که هماکنون رخنه و نفوذ القاعده به قلمرو تاجیکستان از برنامههای اطلاعاتی و عملیاتی این گروه میباشد.
بنابراین اگر اصلاحات لازم در ساختار سیاسی تاجیکستان رخ ندهد، زمینه برای نفوذ و حضور القاعده در این کشور فراهم خواهد شد. بیشک چنین امری پیامدهای جدی بر منطقه آسیای مرکزی و پیرامون آن خواهد داشت. زیرا حضور القاعده در تاجیکستان به معنای هممرز شدن آن با سایر کشورهای آسیای مرکزی و تسهیل نفوذ در ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان خواهد بود. همچنین القاعده بهواسطه حضور در تاجیکستان از فرصت تأثیرگذاری امنیتی بر مناطق مرکزی روسیه بهویژه ناحیه اورال و جمهوریهای مسلماننشین آن منطقه نیز برخوردار میشود.
ضمن آنکه گسترش حوزه جغرافیایی القاعده میتواند موجی از ناامنی و بیثباتی را برای منطقه به وجود آورد و بر سیاست خارجی کشورهایی نظیر ایران، چین و ترکیه نیز تأثیرگذار باشد. این در حالی است که حضور القاعده در تاجیکستان میتواند بهانه مناسبی برای آمریکاییها ایجاد کند که از طریق همکاری با کشورهای منطقه در مبارزه با تروریسم، حضور نظامی خود را در آسیای مرکزی گسترش دهد.
منبع: اندیشکده تبیین