انقلاب دموگرافیک در اسرائیل
مرتضی آقامحمدی
کتاب رمان «مسجد نوتردام پاریس»[۱] در سال ۲۰۰۵ یکی از پرفروشترینهای سال بود که نیمه قرن بیست و یک را در حالی به تصویر میکشد که در شهرهای اروپا، اسلام دین رسمی حکومتها شده و مسیحیان مجبور به زندگی در بیغولهها شدهاند. برخی متخصصان اسلامشناس در اروپا معتقدند که کشورهای اروپایی شاهد یک دگرگونی مذهبی خواهند شد که عواقب آن بیش از تحولات گذشته خواهد بود. در باور اینان، شمار مسلمانان موجود در سراسر جهان میتواند یک پیشفرض برای «انقلابی دموگرافیک» باشد.جمعیت فزاینده اقلیت مسلمانان در کشورهای غیر اسلامی و مهاجرت جدی مسلمانان در کنار کاهش زاد و ولد غیر مسلمانان، شاخص جمعیت مسلمانان را فزاینده کرده است. به اعتقاد بسیاری در سال ۲۰۵۰ مسلمانان خود را به جمعیت مسیحیان جهان خواهد رساند. حساسیتهای جمعیتی به طور غیرقابل اجتناب با تنشهای سیاسی، قومیتی و دیگر مسائل غیر دینی شعلهور شده و به آسانی تبدیل به تقابل مذهبی میگردد. شاخص دیگری که تمایل به معیار جمعیت را افزایش میدهد رقابتهای سیاسی اجتماعی گروههاست که در دهههای اخیر به رقابتهای قومیتی موجود رنگ مذهبی و عقیدتی داده است. هر چه مسلمانان از لحاظ جمعیتی بیشتر میشوند نسبت به اعتقادات مذهبی و حقوق خود مصصمتر میگردند.
خاورمیانه و اروپا دو منطقهای هستند که شاخص جمعیتی میتواند در آنها پیآمدهای سیاسی اجتماعی و فرهنگی داشته باشد. این چیزی است که هر شهروند اروپایی در کشوری که جمعیت مسلمانان در حال افزایش است به سادگی میتواند مشاهده کند. تغییر جمعیت گاه منظره شهری را نیز تغییر میدهد. دو شهر اولدهام و برادفورد انگلستان نمونههای خوبی برای این واقعیت هستند. کبابفروشیهای پاکستانی جایگزین پابهای سنتی انگلیسی و مغازههای ماهی و چیپس شدهاند. حتی زمزمههایی در مورد به کاربردن قانون شریعت در میان مسلمانان این شهرها وجود دارد.
در خاورمیانه، مقاومت فلسطینیها که به تدریج ماهیت اسلامی به خود گرفته است در شکاف وسیع و فزاینده جمعیتی عربها نسبت به یهودیان به عنوان شاخص اصلی پیروزی در این مناطق خود را نشان میدهد. مسلمانان عربی که شهروند اسرائیل هستند نرخ تولیدمثل بالایی دارند. همین مطلب را میتوان در مورد شهروندان حکومت فلسطینی آینده بیان کرد. در سال ۲۰۰۴ بیش از ۱.۰۷۰.۰۰۰ مسلمان (۱۶ درصد از کل جمعیت اسرائیل) وجود داشت که ۴۵۰هزار نفر از آنان زیر ۱۵ سال داشتند. نرخ زاد و ولد مسلمانان ۳.۴ است در حالی که این نرخ برای یهودیان ۱.۴ درصد است.[۲]
به علاوه جمعیت فلسطین خودمختار در زمان مشابه از مرز ۳.۵ میلیون نفر گذشت. رشد جمعیت ۱.۲۵ میلیون نفری مسلمان قوی غزه ۴ درصد بود که یک رکورد جهانی محسوب میشد. به طور متوسط رشد جمعیت فلسطینیها سه برابر رشد جمعیت یهودیان اسرائیلی بوده است. به هر حال اسرائیل با جمعیت ۵.۷ میلیون نفری خود (آمار سال ۲۰۰۴) همانند جزیرهای در «دریای مسلمان» است. در واقع جمعیت همسایگان مستقیم آن (لبنان، سوریه ، اردن و مصر) بیش از ۱۰۰ میلیون نفر است. از طرفی جمعیت مهاجران یهودی هم رو به کاهش است. در سال ۲۰۰۳ تعداد مهاجران یهودی به اسرائیل ۲۳.۲۰۰ نفر بود که نسبت به سال ۲۰۰۲ کاهشی ۳۱ درصدی داشت.
بنابر اعلام مرکز آمار اسرائیل، جمعیت این کشور در سال ۲۰۱۲ در حدود ۷.۹۸۱ میلیون نفر بود که ۶.۰۱۵ میلیون نفر یعنی ۷۴ درصد آنها یهودی بودند و ۱.۶۴۸ میلیون برابر با ۲۰.۶ درصد آنها عرب هستند. بانک جهانی نیز اعلام کرد که بنابر اظهار برخی وب سایتهای حامی اسرائیل، در سال ۲۰۱۴ جمعیت مسلمانان به ۱.۷۷۱.۰۰۰ رسیده است. نرخ رشد جمعیت یهودیان ۱.۷ درصد است که از همه کشورهای اروپایی بیشتر است، اما در عین حال نرخ رشد مسلمانان ۲.۲ درصد بوده است.[۳] در میان یهودیان اسرائیل افراد ناامید و افسردهای وجود دارند که آماده ترک این کشور هستند. عربها به اعتبار تفوق جمعیتی خود نسبت به اسرائیلیها تشجیع شدهاند. گرچه غلبه جمعیتی مسلمانان بر یهودیان اسرائیل بعید به نظر میرسد، اما بیشک رشد جمعیتی آنها موجب بروز مناسبات جدیدی خواهد شد و چه بسا شگفتیهایی را به وجود آورد. جمعیتشناس اسرائیلی سرجیو دلاپرگولا، کاهش جمعیتی یهودیان را چالش دراز مدت اسرائیل دانسته و معتقد است اگر اسرائیل میخواهد کشوری با محوریت یهودی بماند باید برای حفظ اکثریت جمعیتی خود تلاش نماید.[۴]
گرچه سیاستمداران عرب در اظهارات علنیشان به جمعیت بالای خود اشاره نمیکنند، اما در مجامع پنهان خود اظهار میکنند که به واسطه برتری عددی، پیروزی نهایی از آن آنهاست. اگر کسی این مطلب را بپذیرد میتواند اهمیت شاخص جمعیتی در یک منطقه جغرافیایی محدود و انعکاس جهانی این تفوق محلی را دریابد. این برتری جمعیتی ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی، مذهبی، فرهنگی، اقتصادی و … خود را در دهههای آتی بیشتر به نمایش خواهد گذاشت.