پناهندگان در دیدگاه و نگرش اسرائیل؛ بیماران، جنایتکاران و تجاوزگران!
ترجمه: رامین حسین آبادیان
دوربین شبکه «آی 24» (i24) در داخل یکی از شهرکهای اسرائیلی در اراضی اشغالی، به سراغ یک پناهنده لبنانی رفت؛ کسی که پیشتر در صفوف ارتش «لبنان جنوبی» جنگیده بود. ما زمانی به سراغ این پناهنده لبنانی رفتیم که او مشغول تعمیر برخی قسمتهای آپارتمان خود در شهرک بود. این شهرک همچنین در حال حاضر میزبان شماری از آوارگان اوکراینی است که به اسرائیل آمدهاند. افزون بر این، شماری از روسها نیز که پیشتر از جنگ کنونی در شرق اروپا گریخته بودند، هماکنون در شهرک مذکور ساکن شدهاند. در چنین شرایطی، همان صحنه همیشگی و پُرتکرارِ مهاجرت به اراضی اشغالی رقم خورده است تا فضا برای پروپاگاندای اسرائیل فراهم گردد. پیامی که اسرائیل از رهگذر این صحنه [صحنه مهاجرت فراگیر به اراضی اشغالی] تمایل دارد آن را از طریق رسانهها به افکار عمومی برساند، کاملا واضح، روشن و آشکار است و آن، این است: «دربهای اسرائیل همواره به روی همگان باز است؛ حتی به روی کسانی که با یکدیگر سَر جنگ دارند». با توجه به صحنهای که در حال حاضر در اراضی اشغالی شاهد آن هستیم، اسرائیلیها معتقدند که اکنون همگان میتوانند ببینند که روسها و اوکراینیها علیرغم جنگی که میانشان اتفاق افتاده است، در یک شهرک اسرائیلی با صلح و دوستی کنار یکدیگر زندگی میکنند. با این وجود، این تصویرِ زیبا و دلنشین که رسانههای عبری همواره تمام تلاش خود را برای ترویج آن به کار بستهاند، ابعاد و زوایای مختلف و زیادی دارد که مغفول واقع شده است. این تصویر در واقع بر سلسله برخوردهای نژادپرستانه اشغالگران اسرائیلی با کسانی که به دلیل وقوع جنگ و یا ظهور و بروز بحران اقتصادی به اراضی اشغالی پناهنده شدهاند، سرپوش میگذارد؛ حال فرقی نمیکند که این مهاجران و پناهندگان از اهالی قاره سیاه باشند و یا از ساکنان شرق اروپا.
تاریخ پناهندگی به اسرائیل؛ فقط برای یهودیان
علیرغم اینکه اسرائیل در سال 1951 کنوانسیون بینالمللی حقوق پناهندگان را امضاء کرد، اما در سال 2001 یعنی بیش از 50 سال بعد سازوکارهای ویژه مربوط به رسیدگی به درخواستهای پناهندگی به دلیل جنگ را فعال ساخت. در آن دوران یعنی در سال 1951 اسرائیل اعلام کرد که کنوانسیون بینالمللی حقوق پناهندگان را امضاء میکند. اسرائیل این اقدام را انجام داد و رسما نیز آن را اعلام کرد. به موجب این کنوانسیون، اعلام شد که بازگرداندن افراد به هر مکانی که زندگیشان در آنجا با مخاطره مواجه شود، ممنوع است. افزون بر این، کنوانسیون مذکور سلسله حقوقی را برای آن دسته از آوارگان که به دلیل قرار گرفتن تحت ظلم و ستم در کشورهایشان اقدام به مهاجرت کردند، در نظر گرفت. اشغالگران با این کنوانسیون موافقت کردند تا بدینترتیب از یهودیان حمایت کرده و اجازه بایکوت آنها به کشورهایِ متخاصم را ندهد. در آن زمان، یاد و خاطره جنایات نازیها اندکی پس از جنگ جهانی دوم، هنوز برای اسرائیلیها زنده بود. با این حال، اشغالگران در سال 1949 یعنی زمانی که مسئله کنوانسیون پناهندگان ژنو مطرح شد، چنین شور و اشتیاقی از خود نشان نداده بودند. این کنوانسیون برای رسیدگی به امور بشردوستانه در جریان جنگها طراحی و تنظیم شده بود. کنوانسیون ژنو پس از جنگِ اول با فلسطینیان و اعراب مطرح شد و از همینروی، اسرائیلیها معتقدند بودند که در چنین شرایطی [وقوع جنگ میان اسرائیل با فلسطینیان و اعراب] حمایت از کنوانسیون ژنو به مصلحت نیست. لذا با توجه به این شرایط، اسرائیل در سال 1949 هیچ حمایتی از کنوانسیون ژنو نکرد.
در خصوص قوانین داخلی اسرائیل باید گفت که قانون مصوب سال 1950 موسوم به «قانون بازگشت» و نیز قانون مصوب سال 1952 موسوم به «قانون شهروندی» بر لزوم اعطای تابعیت اسرائیلی به یهودیان و نیز خانوادههای غیریهودیشان تأکید دارند. اما در این میان، فلسطینیان به طور کلی از معاهده ژنو مستثنی شدند، زیرا آنها تحت نظر آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی آنروا (UNRWA) قرار گرفتند. از همین روی، پرونده آوارگان و پناهندگان غیر یهودی به مسئولان اسرائیلی سپرده شد.
اشغالگران تاکنون هیچ آمار و ارقام رسمی را در خصوص شمار درخواستهای پناهندگی به اسرائیل پیش از سال 1970 اعلام نکردهاند. کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان آمار 95 درخواست در حد فاصل میان سالهای 1970 تا 1980 را به ثبت رسانده است. در همین حال، این کمیساریا آمار 237 درخواست پناهندگی به اسرائیل در حد فاصل میان سالهای 1980 تا 1990 را ثبت کرده است. در دهه 90 تعداد درخواستها برای پناهندگی به 753 درخواست افزایش پیدا کرد. این رقم در سال 2000 افزایش یافت و در سال 2002 نیز یک بار دیگر شاهد افزایش بود. مقامات اشغالگر نه تنها از این مسئله خوشحال نشدند، بلکه افزایش آمارها به مذاقشان نیز خوش نیامد. از همین روی، آنها سلسله قوانینی را وضع کردند تا با درخواستها برای پناهندگی مقابله کنند. در آن زمان، «آریل شارون» نخستوزیر وقت اسرائیل سیاست «آسمانِ بسته» را در پیش گرفت. هدف اصلی و اساسی از در پیش گرفتن این سیاست، مقابله با کسانی بود که قصد داشتند به اراضی اشغالی پناهنده شوند. این سیاست، نه تنها پناهندگان بلکه کسانی را که تمایل داشتند برای بهبود وضعیت اقتصادیشان به اراضی اشغالی مهاجرت کنند، هدف قرار داد. افزون بر تمامی اینها، واحدها و یگانهای امنیتیِ ویژه اشغالگران به حالت آمادهباش درآمدند تا تحرکات آوارگان و پناهندگان را رصد کرده و آنها را از مرزهای اراضی اشغالی فلسطین دور سازند. این مسئله با فرا رسیدن سال 2007 بیش از پیش پیچیده شد. علت این مسئله هم آن است که پناهندگان جدیدی سربرآوردند؛ کسانی که میخواستند به اراضی اشغالی بروند و در آنجا سکونت گزینند. این پناهندگان جدید، سودانیها و اریتریاییها بودند. آنها با عبور از مرزهای مصر، خود را به پشت دروازه اراضی اشغالی رسانده بودند.
پناهندگان در دیدگاه و نگرش اسرائیل … «بیماران، جنایتکاران و تجاوزگران»
شهر «تلآویو» نمونه نزدیک به تصویری است که مقامات اشغالگر اسرائیلی میخواهند آن را به افکار عمومی در جهان مخابره کنند. این شهر یک شهر لیبرالی و به دور از هرگونه الگوهای ارتدوکسی است؛ الگویی که ممکن است در دیگر شهرهای اسرائیلی یافت شوند. علیرغم اینکه «تلآویو» یک شهر مدرن و پیشرفته است، اما در اطراف آن یعنی در بخش جنوبی منطقهای وجود دارد که فقر در آن موج میزند. در آنجا پناهندگان غیر یهودی سکونت دارند؛ کسانی که به دنبال امرار معاش خود هستند. البته آنها غالبا موفق به این کار [امرار معاش] نمیشوند، چراکه در سایه یک حکومتِ آپارتایدی زندگی میکنند؛ حکومتی که زندگی غیریهودیان از اعراب گرفته تا آفریقاییها و اروپاییها را تحت محاصره خود درآورده است. دشمنی و خصومت اسرائیل با پناهندگان در ماه اکتبر سال 2018 به وضوح دیده شد. در آن زمان، حزب راستگرای «لیکود» به ریاست «بنیامین نتانیاهو» که قدرت را در دست داشت، اقدامی انجام داد که خصومت اسرائیل با پناهندگان را برای همگان نمایان ساخت. حزب «لیکود» در یک اقدام تبلیغاتی، از پلاکاردهایی رونمایی کرد که بر روی آنها تصویر یک مَرد یهودی با پرچم اسرائیل در کنار یک فرد سیاهپوست با پرچم اریتره دیده میشد و روی آن نوشته شده بود: «ما یا آنها؟ شهر عبری مورد نفوذ واقع شده است». هرچند که این پلاکاردها به دلیل افزایش انتقادات در طول چند روز پس از رونمایی، جمعآوری شدند اما به هر حال بدون هیچگونه شک و تردیدی، موجب به نمایش گذاشته شدن نژادپرستی اسرائیل شدند. نصب این پلاکاردها نه ناشی از یک اقدام فردی که نشأتگرفته از یک سیاستِ فراگیر و از پیشبرنامهریزیشده توسط طبقه حاکم در اسرائیل بوده است؛ اسرائیلی که به پناهندگان به عنوان یک خطر که میتواند تهدیدی برای تغییر بافت جمعیتی اغلبیت یهودی باشد، مینگرد.
مقامات اسرائیلی همواره از پناهندگان با الفاظی یاد میکنند که نشان میدهد آنها را فاقد انسانیت میدانند. به عنوان مثال، مسئولان اسرائیلی از اینکه پناهندگان سودانی از کشتار و جنایات دسته جمعی در دارفور گریختهاند و یا پناهندگان اریتریایی از شرایط سخت خدمتِ نظامی پا به فرار گذاشتهاند، سخن به میان نمیآورند. اسرائیلیها زمانی که میخواهند از این پناهندگان سخن بگویند از عباراتی نظیر «جنایتکارانِ اشغالگر» و یا «بمبهای ساعتیِ تهدیدکننده اسرائیل» استفاده میکنند. در اینجا لازم به ذکر است که مقامات مختلف اسرائیل در کابینههای پی در پی، همواره از پناهندگان [غیر یهودی] به عنوان افراد نفوذی یاد کردهاند. آنها این عبارت را درباره پناهندگان غیر یهودی استفاده میکنند تا یک تصویر منفی از پناهندگان را در اذهان افکار عمومی اسرائیل حک کنند. از آنجایی که اسرائیلیها همین عبارت [نفوذی] را در رابطه با «فداییهای فلسطینی» [عاملان عملیاتهای استشهادی] به کار میبرند، بنابراین میخواهند پناهندگان و فداییها را به یکدیگر مرتبط سازند. در رسانههای عبری، بارها و بارها اتفاق افتاده است که از پناهندگان به عنوان مقیمان غیر قانونی یاد شده است. این یک ادعای نادرست است. علت هم آن است که این پناهندگان به صورت کاملا قانونی و با ویزاهایی که همواره تمدید میشوند، در اراضی اشغالی اقامت دارند. البته باید به این مسئله نیز اشاره کرد که حتی داشتن این ویزاها نیز موجب نمیشود تا پناهندگان حق کار کردن و برخورداری از خدمات عمومی ازجمله خدمات پزشکی را داشته باشند. علیرغم اینکه مقامات اسرائیل اساسا بسیاری از درخواستهای پناهندگی را مورد رسیدگی قرار نمیدهد، اما بسیاری از رسانههای عبری اینگونه القاء میکنند که اغلب پناهندگان با هدف تحقق منافع اقتصادی و نه در پی وقوع بحرانهای مختلف در کشورهایشان، اراضی اشغالی را به عنوان مقصد خود انتخاب کردهاند. این همان ادعایی است که مسئولان اسرائیلی و اعضای کنست (پارلمان) اسرائیل نیز آن را بارها و بارها مطرح کردهاند.
علاوه بر آنچه که گفته شد، پناهندگانی که با هدف داشتن زندگی بهتر به اسرائیل مهاجرت کردهاند، تنها با دروغ، الفاظ غیر انسانی و نسبتهای ناروا مواجه نیستند. شاید بتوان گفت که این دروغها، الفاظ غیر انسانی و نسبتهای ناروا در مقایسه با اتهاماتی که رسانهها و مسئولان اسرائیلی به پناهندگان نسبت میدهند، کمخطرتر هستند. علیرغم اینکه آمارهای رسمی نشان میدهند پناهندگان در اراضی اشغالی در مقایسه با دیگران، تمایل زیادی به ارتکاب جنایت ندارند، اما آنها توسط مسئولان و رسانههای اسرائیل به عنوان افرادی که وجودشان برای جامعه اسرائیل خطرآفرین است، معرفی میگردند. در همین ارتباط، رسانههای اسرائیلی اغلب بر روی حوادث و رویدادهایی متمرکز میشوند که سهم پناهندگان در وقوع آنها بیش از دیگران است. در این خصوص، به یاد داریم که «ایلی یشای» وزیر داخلی اسبق اسرائیل سخنانی را مطرح کرد و طی آن، پناهندگان را به ارتکاب اقدامات خشونتآمیز و تجاوز [به عنف] متهم کرد. او به راحتی هرچه تمامتر در پاسخ به سؤالی پیرامون اینکه چه راهکاری برای مقابله با پناهندگان وجود دارد، گفت: «باید همه آنها به زندان انداخته شوند تا جامعه از جرائمشان در امان باشد».
رسانههای عبری نیز درست در همین مسیر مسئولان اسرائیل گام برمیدارند. آنها بارها و در مناسبتهای مختلف اعلام کردهاند که پدیدههایی نظیر «سرقت»، «حمله به منازل مردم» و «افزایش میزان جرم و جنایت» جملگی کار «نفوذیهای بیگانه» است. مقامات اسرائیل نیز با اتخاذ سلسله تصمیماتی، به مقابله با مهاجرت غیریهودیان پرداختند. به عنوان نمونه، میتوان به اقدامات «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسبق اسرائیل اشاره کرد که دستور داد یک دیوار حائل در مرزهای اراضی اشغالی ساخته شود. کار ساخت این دیوار در ماه دسامبر سال 2013 به پایان رسید. هدف از احداث دیوار حائل ممانعت از ورود مهاجران آفریقایی به اسرائیل از طریق مصر، بود. اسرائیلیها علاوهبر اینکه مهاجران و پناهندگان را مجرم و جنایتکار میدانند، همچنین به آنها به عنوان عاملان شیوع بیماریهای خطرناک و واگیردار مینگرند. در همین ارتباط، مرکز فلسطینی «مدار» که به بررسی امور اسرائیل میپردازد خلاصهای از یک گزارش را منتشر کرد که در آن در خصوص پناهندگان در اسرائیل در سال 2012 سخن گفته شده بود. در گزارش مذکور، به سخنان «ایلی شای» اشاره شد که گفته بود: «تعداد شکایاتی که زنان مورد تجاوز قرار گرفته توسط پناهندگان ارائه کردهاند بسیار کم است، زیرا آنها میترسند به عنوان مبتلایان به بیماری ایدز شناخته شوند». در این گزارش همچنین به سخنان یک پروفسور اسرائیلی به نام «راوی کارسو» اشاره شده است. او میگوید: «50 تا 60 درصد کسانی که مبتلا به ویروس ایدز هستند در زمره پناهندگان قرار دارند. همچنین تقریبا 80 درصد کسانی که از بیماری سِل رنج میبرند، از پناهندگان هستند». علیرغم اینکه آمار و ارقامِ رسمی و واقعی، ادعاهای مطرحشده توسط اسرائیلیها را تأیید نمیکنند، اما حتی شماری از اعضای کنست (پارلمان) اسرائیل نیز مشابه این مسائل را مطرح میکنند. آنها صراحتا میگویند که حضور پناهندگان در اماکن عمومی تهدیدی برای سلامت اسرائیلیها و کودکانشان است. مقامات اسرائیلی همچنین تأکید میکنند که کودکان اسرائیلی مجبور شدهاند مدارس خود را با پناهندگان تقسیم کنند.
هراس از نسل جدید پناهندگان
در پایان سال 2019 بود که شمار سودانیها و اریتریاییهایی که خواستار پناهنده شدن به اسرائل بودند به 32 هزار نفر سید. علیرغم اینکه برخی فعالان جامعه مدنی اسرائیل از این پناهندگان حمایت به عمل آوردند اما مقامات تلآویو و رسانههای عبری اعلام کردند که باید جلوی این پدیده [مهاجرت غیریهودیان] را گرفت. سیاستمداران اسرائیلی رسما و علنا تأکید کردند که تداوم این پدیده تهدید بزرگی برای ساختار جامعه یهودی است. در سال 2018 «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی از آمادهسازی یک طرح برای بیرون ساختن پناهندگانِ مجرّد خبر داد. با این حال، پس از مدتی وی به دلیل افزایش فشارهای بینالمللی، از طرح خود عقب نشست. اشغالگران نشان دادهاند که همواره در سایه یک کابوس زندگی میکنند و این کابوس، تغییر بافت جمعیتی جامعه یهودی است. «تلآویو» از سال 1948 تاکنون از هرگونه حضور غیریهودیان در اراضی اشغالی در هراس بوده است. سیاستمداران اسرائیلی بر این باورند که حضور غیریهودیان در اراضی اشغالی بزرگترین خطری است که اسرائیل را تهدید میکند و ساختار آن را درهم میشکند. تنها این سیاستمداران و رسانههای اسرائیلی نیستند که با اتکاء به شعارهای نژادپرستانه چنین چیزی را مطرح میکنند، بلکه این مسئله در گفتمان دینی اسرائیل نیز وجود دارد و از زبان خاخامها نیز شنیده میشود. در همین راستا، «احیعاد اتنیگر» که یک خاخام نظامی به شمار میرود، تأکید کرد: «نیروهای پلیس باید به جنوب تلآویو بروند و شهر را از لوث پناهندگان پاک کنند؛ پناهندگانی که به زنان تجاوز میکنند، اموال مردم را به یغما میبرند و تهدیدی برای تغییر بافت جمعیتی اسرائیل هستند».
در همین حال، خاخام مشهور اسرائیلی به نام «یسرائیل روزن» همصدا با مسئولان و رسانههای اسرائیل در هجمههای نژادپرستانه علیه پناهندگان، میگوید: «آنها [پناهندگان] مجموعهای بیگانگان هستند و خطر بزرگی برای تغییر بافت جمعیتی جامعه اسرائیل محسوب میشوند. آنها دائمالخمر هستند و در این سرزمین تنها به سرقت، تجاوز به زنان و ارتکاب اقدامات خشونتآمیز میپردازند. آنها هرکجا که باشند به ایجاد رعب و وحشت در صفوف مردم مبادرت میورزند». افزون بر این، ادغام نسل جدید پناهندگان [فرزندانِ پناهندگان] در جامعه اسرائیل، بیش از پیش موجب ترس و وحشت کسانی شده است که خود را مدافع هویت یهودی معرفی میکنند. امروز شاهد آن هستیم که فرزندان پناهندگان به خوبی به زبان عبری سخن میگویند و درست مانند فرزندان اسرائیلیها، در کنار آنها زندگی میکنند. فرزندانِ پناهندگان خود را با جامعه اسرائیل وفق داده و در کنار همنوعانشان فعالیت میکنند. علیرغم اینکه بسیاری از آنها مسیحی هستند، اما به صورت کاملا عادی تحت سیستم آموزش اسرائیلی قرار گرفتهاند؛ سیستمی که تعالیم یهودی جایگاه مهم و ویژهای در آن دارد.
سیاستمداران اسرائیلی در راستای اقدامات نژادپرستانه خود علیه پناهندگان، همواره برای وضع قوانین جدید به منظور جلوگیری از ورود مهاجران به اراضی اشغالی تلاش کردهاند. آنها در کنار تلاش برای وضع این قوانین، تدابیر امنیتی زیادی را نیز اتخاذ کردهاند تا بدینوسیله اجازه ندهند اراضی اشغالی به سرزمینی برای جستجوی «رؤیای اروپایی» پناهندگان تبدیل نشود. در همین ارتباط، اعضاء و نمایندگان کنست (پارلمان) اسرائیل در سال 2013 قانون «ممنوعیتِ نفوذ» را تصویب کردند. به موجب این قانون، نیروهای نظامی و امنیتی اسرائیل اجازه یافتند تا پناهندگان را بازداشت و آنها را روانه بازداشتگاه «هولوت» کنند. اسرائیلیها اعلام کردند که نگهداری پناهندگان در بازداشتگاه «هولوت» با هدف تشویق آنها به بازگشت به کشورهایشان به صورت داوطلبانه، صورت میپذیرد. به موجب قانون تصویبشده توسط نمایندگان اسرائیلی، پناهندگان باید 3 ماه در بازداشتگاه «هولوت» در بازداشت به سر ببرند. پس از آن نیز به سازمان زندانها تحویل داده میشوند و تا 20 ماه زندانی میشوند. در این مدت 20 درصد از حقوقِ آنها پرداخت نمیشود. در قانون کنست تأکید شد که پناهندگان تنها زمانی میتوانند مبالغ مصادرهشده را دریافت کنند که از سرزمینهای اشغالی خارج شوند. این سیاست تا سال 2020 ادامه پیدا کرد تا اینکه دادگاه عالی اسرائیل، مقامات «تلآویو» را مکلف به بازگرداندن اموال به 36 هزار پناهنده کرد. دادگاه اعلام کرد که این سیاست، غیرقانونی است.
در کنار سیاستهای نژادپرستانه مسئولان و رسانههای رژیم صهیونیستی، پناهندگان در اراضی اشغالی با اقدامات خشونتآمیزِ شماری از سازمانها و فعالان اسرائیلی که با مقوله مهاجرت مشکل دارند، مواجه هستند. این سازمانها و فعالانِ مخالف مهاجرت [با صدور فراخوان] زمینه برای یورشهای شبانه به مناطق محل سکونت پناهندگان و تعرضِ لفظی و فیزیکی به آنها را فراهم میآورند. پناهندگان همچنین توسط سازمانها و فعالانِ مخالف مهاجرت از مناطق محل سکونت خود اخراج میشوند. این اقدامات در واقع به عنوان سیاستهای مکمّلِ سیاستِ نژادپرستانه مقامات اسرائیلی محسوب میشوند. به عبارت بهتر، باید گفت که هرگاه سیاستهای مسئولان اسرائیلی در قبال پناهندگان با شکست مواجه میشود، این گروهها و شهرکنشینان اسرائیلی هستند که مسئولیت مقابله با پناهندگان را برعهده میگیرند تا به نوعی سیاستهای شکستخورده مسئولان در قبال آنها را جبران کنند. مقابله شهرکنشینان با پناهندگانِ آفریقایی به یک صحنه پُرتکرار در اراضی اشغالی تبدیل شده است. این اقدامات علیه پناهندگان در سال 2014 بیش از پیش ظهور و بروز پیدا کرد؛ یعنی زمانی که دادگاه عالی اسرائیل برای دومین بار به غیرقانونی بودن زندانی کردنِ پناهندگان در «زندانِ نفوذیها» رأی داد. به دنبال حکم مذکور، در آن زمان مسئولان اسرائیلی مجبور شدند 200 نفر از پناهندگان آفریقایی را از زندان آزاد کنند. آنها همچنین 500 تَن دیگر از پناهندگان را که در زندان «سَهرونیم» زندانی بودند، آزاد کردند. به دنبال این اقدامات، نفرت [جامعه اسرائیلی] از پناهندگان بیشتر شد و فراخوانها برای نجاتِ یهودیتِ شهرهای اسرائیلی از موج «نفوذِ آفریقاییها» افزایش پیدا کرد. همچنین سلسله تعرضات لفظی و فیزیکی به پناهندگان افزایش یافت. شهرکنشینان بیش از پیش به نوشتن شعارهای نژادپرستانه بر روی دیوارها و ساختمانهای محل سکونت پناهندگان مبادرت ورزیدند. این درست همان کاری است توسط شهرکنشینان در مناطقی که فلسطینیان و اعراب اکثریت ساکنانشان را تشکیل میدهند، انجام میشود.
هیچیک از پناهندگان از نژادپرستی اسرائیل در امان نیستند
آنچه که کاملا واضح به نظر میرسد، این است که سیاست نژادپرستانه اسرائیلیها تنها در قبال پناهندگان آفریقایی در پیش گرفته نمیشود و دیگران را نیز دربرمیگیرد. هرچند که پناهندگان آفریقایی به خاطر رنگینپوست بودنشان بیشتر در معرض اقدامات نژادپرستانه قرار میگیرند، اما در وهله اول این غیریهودیبودنشان است که موجب بکارگیری سیاستهای نژادپرستانه علیه آنها میشود. این سیاست [اقدامات نژادپرستانه] تمامی پناهندگان را به خاطر غیریهودیبودنشان دربرمیگیرد و هیچکس از آن مستثنی نیست. در این میان، تفاوتی میان سفید پوستان و رنگینپوستان وجود ندارد. پس از شعلهور شدن آتش جنگ میان روسیه و اوکراین، 18 هزار نفر از شهروندان اوکراینی، کشور خود را به مقصد اسرائیل ترک کردند. دو سومِ مهاجرانی که به اراضی اشغالی رسیدند از غیریهودیان بودند. همین مسئله جنجال زیادی را در محافل اسرائیلی به پا کرد و آنها از اینکه این تعداد از مهاجران غیریهودی به اراضی اشغالی رسیده بودند به شدت انتقاد کردند. سیاستمداران اسرائیلی مهاجرت این حجم از پناهندگان اوکراینیِ غیریهودی را تهدیدی جدی برای بافت جمعیتی یهودی قلمداد کردند. در اینجا باید به این مسئله اشاره کنیم که بر اساس آمار و ارقامی که در سال گذشته منتشر شد، 74 درصد از ساکنان اراضی اشغالی را یهودیان و 21 درصد را اعراب تشکیل میدهند. مابقی ساکنان اراضی اشغالی نیز از قوم و نژادهای دیگر هستند که برجستهترینشان مسیحیانِ غیرعرب محسوب میشوند.
اشغالگران بر اساس قانون موسوم به «قانون بازگشت» مصوب سال 1950 به اوکراینیهای یهودی اجازه دادند تا وارد اراضی اشغالی شوند. این قانون به کسانی که از پدر یا مادرِ یهودی زاده شده باشند، اجازه میدهد تا تابعیت اسرائیلی بگیرند و در اراضی اشغالی سکونت گزینند. در مقابل، همانطور که پیشتر اشاره شد، اسرائیل همواره سیاستهای سختگیرانهای را در قبال پناهندگان غیر یهودی اتخاذ کرده است. به عنوان مثال، در ماه مارس گذشته «ایلیت شکد» وزیر داخلی اسرائیل اعلام کرد که «تلآویو» تنها از 5 هزار مهاجرِ غیریهودی اوکراینی استقبال خواهد کرد. وی همچنین اعلام کرد که 20 هزار مهاجر اوکراینی ساکن اراضی اشغالی تنها تا پایان منازعات مسلحانه [با روسیه] فرصت باقی ماندن در این اراضی را دارند. البته این سیاستِ اشغالگران خیلی دوام نیاورد، چراکه به دنبال فشارهایی که از سوی چپگرایان اعمال شد، وزیر داخلی اسرائیل مجبور به عقبنشینی از سخنان خود گشت.
به هر حال، سیاست نژادپرستانه اسرائیل در قبال غیریهودیانِ اوکراینی، خشم سفارت اوکراین در اسرائیل را نیز برانگیخت. در همین ارتباط، سفارت کشور اوکراین در اراضی اشغالی از نحوه برخورد اشغالگران با پناهندگان اوکراینی پس از وقوع جنگ با روسیه، به شدت انتقاد کرد. علیرغم اینکه اشغالگران اعلام کردند با سختگیری کمتری با پناهندگان اوکراینی برخورد خواهند کرد، اما انتقادات مقامات اوکراینی از «تلآویو» ادامه یافت. در همین راستا، سفارت اوکراین در بیانیهای اعلام کرد: «اسرائیل در برخورد خود با پناهندگان، سختیها و مشقتهای شهروندان اوکراینیِ غیریهودی پس از وقوع جنگ با روسیه را نادیده میگیرد. مردم اوکراین در جنگ با روسیه کشته میشوند و اسرائیل هیچ توجهی به این مسئله ندارد. مقامات اسرائیلی به روشی کاملا نادرست درباره هویت هریک از اوکراینیهایِ مهاجر تحقیق میکند». سفارت «کییف» در اراضی اشغالی از مقامات اسرائیلی خواست تا مهاجرت آن دسته از اوکراینیهایی را خویشاوندانشان در اراضی اشغالی زندگ میکنند، بپذیرد و تا زمان پایان جنگ، نسبت به اخراج آنها اقدام نکند.
قدر مسلّم آن است که جنگ اوکراین، استانداردهای دوگانه اشغالگران در استقبال از پناهندگان خارجی را آشکار ساخت. علیرغم اینکه اسرائیل در ماجرای اوکراین، رسما علیه روسیه موضع گرفت و از «کییف» حمایت کرد، اما تاکنون هیچ ابایی از بیان موضع خود در ردّ استقبال از اوکراینیهای غیریهودی نداشته است. برعکس آنچه که در رابطه با اوکراینیهای غیریهودی اتفاق میافتد، اسرائیل در برخورد نژادپرستانه با پناهندگان آفریقایی دردسرهای کمتری دارد و به همین دلیل، همواره تلاش کرده و میکند تا آنها را به هر قیمتی از اراضی اشغالی اخراج نماید. اسرائیلیها یا به صورت مستقیم پناهندگان آفریقایی را به کشورهایشان بازمیگردانند و یا با دریافت پول از دولتهایشان با باقی ماندن آنها در اراضی اشغالی موافقت میکنند. در همین حال، اسرائیلیها در پیادهسازی سیاستهای نژادپرستانه خود علیه فلسطینیان و اعراب با هیچ دردسری مواجه نیست. از زمان تأسیس دولتِ اشغالگران طی بیش از 7 دهه پیش تاکنون، این فلسطینیان و اعراب هستند که بزرگترین قربانیان سیاستهای نژادپرستانه اسرائیل بوده و هستند.