Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the wp-aparat domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/shoubair/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114
هویت آمازیغی و نزاع سیاسی در الجزایر – شعوبا
جامعه شناسی کشورهای اسلامیجریان شناسیجریان شناسی سیاسیشمال آفریقاکشور شناخت

هویت آمازیغی و نزاع سیاسی در الجزایر

محمدرضا عشوری مقدم

در اثنای ناآرامی‌‌‌های پس از کناره‌‌گیری عبدالعزیز بوتفلیقه از قدرت، گزارش‌‌‌های متعددی منتشر شد که در آن به حضور نشانه‌‌‌های هویت آمازیغی در تجمعات اعتراضی الجزایر اشاره دارد. برافراشتن پرچم آمازیغی در این تجمعات، آنچنان حساسیت‌‌‌ها را برانگیخت که برخوردهایی جدی با آن صورت گرفت. احمد صالح، رئیس ستاد کل ارتش در موضعی انتقادی در این‌‌باره هشدار داد: «الجزایر فقط یک پرچم دارد که میلیون‌‌ها نفر برای آن شهید شده‌‌‌اند. الجزایر یک پرچم دارد که نماد حاکمیت الجزایر و استقلال و یکپارچگی ارضی و مردمی آن است.»

اما چرا نسبت به چنین مسئله‌‌‌ای تا این حد حساسیت وجود دارد؟ برای پاسخ به این سئوال باید به این نکته توجه کرد که هویت الجزایری بر سه پایه استوار است: هویت «اسلامی»، «عربی» و «آمازیغی». زبان و نژاد آمازیغی در الجزایر و در پهنه گسترده‌‌‌ای از شمال آفریقا از جمله در مراکش ریشه‌‌‌‌ای تاریخی دارد و به عنوان هویت اصلی ساکنان اولیه این منطقه شناخته می‌‌‌شود. امروز، آمازیغی فقط یک زبان نیست بلکه یک فرهنگ است که جنبه سیاسی نیز یافته است. در این زمینه دو نظر وجود دارد که برخی بر همگرایی و برخی دیگر بر تقابل فرهنگ آمازیعی با هویت اسلامی و عربی تاکید دارد. مسئله‌‌‌ای که به چالشی جدی برای حاکمیت‌‌‌ها تبدیل شده و در مواردی در قالب جنبش‌‌های قومی و استقلال‌‌‌طلبانه علیه دولت‌‌‌ها نیز نمود پیدا کرده است.

گزارش‌‌‌ها حاکی از آن است که آمازیغی‌‌‌ها بین 9 تا 13 میلیون نفر از جمعیت 42 میلیونی الجزایر را تشکیل می‌‌‌دهند. حتی گفته می‌‌شود خود بوتفلیقه رئیس جمهوری پیشین الجزایر نیز اصالتی آمازیغی داشته اما با این حال، طی سال‌‌های متمادی ریاستش، همواره سیاست مقابله با گرایش‌‌‌‌ آمازیغی و تکیه بر هویت عربی را مورد لحاظ قرار داده است. سیاستی که بر اساس آن، پرچم آمازیغی نمادی فراتر از یک نشانه فرهنگی بلکه نمادی از «جنبش استقلال‌‌‌طلبانه قبایلی» معرفی می شود. این مسئله آنقدر جدی است که حتی «نعیمه صالحی»، یکی از نمایندگان زن پارلمان الجزایر اخیرا خواستار آن شد تا ارتباط و تعامل با کسانی که پرچم آمازیغی را تبلیغ می‌‌‌کنند تحریم شود و حتی کسی با آنان ازدواج نکند.

آمازیغیها سابقه مبارزاتی قابل توجهی در الجزایر دارند. جنبش مسلحانه‌‌‌ای که حسین احمد در 1962 به راه انداخت و سپس حوادث آوریل1980 پایه‌‌های نخستین مبارزات آمازیغی پس از استقلال الجزایر به شمار می‌‌رود که حوادث موسوم به «بهار سیاه» در سال 2011 را باید امتدادی از آن دانست.

پس از این اعتراضات، تعامل و توجه به هویت آمازیغی از سوی دولت افزایش یافت تا آنجا که بوتفلیقه سرانجام با درخواست آمازیغی‌‌ها برای اعلام تعطیلی روز دوازده ژانویه موافقت کرد و در سال 2016 نیز آمازیغی به عنوان زبان رسمی کشور در کنار زبان عربی به رسمیت شناخته شد.
با این حال، منتقدان همواره بر این اعتقاد بودند که ترویج هویت آمازیغی دستکم در جامعه الجزایر سناریویی خارجی بوده که مشخصا سیاست‌‌های استعماری فرانسه را دنبال می‌‌‌کند. به‌‌ویژه که ماجرای پرچم آن نیز به «آکادمی بربر» فرانسه باز می گردد که در سال 1966 از سوی برخی اساتید آمازیغی الجزایری تاسیس شد.

نگاه محافظه‌‌‌کارانه به هویت آمازیغی البته محدود به رویکرد «عربی» نیست. جریان «اسلامی» نیز عمدتا نگاه مثبتی به این بازگشت تاریخی نداشته و به‌‌ویژه در دهه‌‌‌های هشتاد و نود، مخالفت‌‌‌هایی جدی از سوی این طیف دیده شده است. با این حال به نظر می‌‌‌رسد برخی جریانهای اسلامی به مرور زمان و چه بسا در امتداد رویکرد انتقادی‌‌‌اش از سیاست‌‌های اقتدارگرایانه بوتفلیقه، نگاه مسامحه‌‌‌گرایانه‌‌‌تری نسبت به هویت آمازیغی پیدا کرده و پرچم آمازیغی را به مثابه سمبل یک هویت «فرهنگی» و نه یک تهدید یا رقیب برای پرچم ملی الجزایر میدانند که حساب آن را باید از جریان های استقلال‌‌‌طلبانه جدا کرد.

از سوی دیگر، حامیان گرایش آمازیغی نظرات دیگری دارند. واقعیت آن است که این نزاع هر چقدر هم که ریشه در تاریخ و فرهنگ داشته باشد امروز به یک نزاع سیاسی تبدیل شده است. همین مسئله باعث شده تا هر کدام از این دو طیف، در گفتمانی افراطی‌‌، حذف کامل هویت مقابل را یک دستور کار برای خود بدانند.  امروزه دو جریان عمده به عنوان حامیان رویکردی تعاملی در قبال این گرایش در الجزایر شناخته می‌‌‌شوند:

1- جریانی که ریشه و اصالتی آمازیغی دارد و به عنوان متولی این هویت تاریخی در پاسداشت آن احساس مسئولیت می‌‌‌کند. چنین گرایشی در گروه های سیاسی آمازیغی نیز دیده می‌‌‌شود: همانند حزب «تجمع» به رهبری «محسن بلعباس» و حزب کارگران به رهبری خانم «لویزه حنون».

2- جریان‌‌‌‌های غیرآمازیغی از جمله برخی جریان‌‌های اسلامی که از بارزترین این جریانها میتوان به  شیخ «علی بلحاج»، رهبر جبهه نجات اسلامی است که اخیرا جایگزین دکتر عباسی مدنی، رهبر فقید این جبهه شده است. همچنین می‌‌توان به احزاب اسلامی دیگری همچون حزب «الجزایر مسلمان معاصر» و همچنین جنبش «رشاد» اشاره کرد که اخیرا نیز در مقابل اقدام ارتش در برخورد با با پرچم آمازیغی مخالفت کردند.

«ناصر الجابی»، جامعه شناس معروف الجزایری و منتقد سیاست‌‌های بوتفلیقه، کتابی نوشته با نام «جنبش‌‌‌‌های آمازیغی در شمال آفریقا» که اخیرا سر و صدای زیادی به پا کرده است. الجابی اعتقاد دارد حساسیت‌‌‌ها درباره هویت آمازیغی بیشتر دغدغه نسل قدیمی جامعه الجزایر است و نسل جدید اساسا از این قضیه عبور خواهد کرد. این فرضیه البته نشانه‌‌‌هایی نیز دارد، مشخصا شعارهایی در تظاهرات اعتراضی جوانان الجزایری که در آن بر اتفاق نظر عربی – قبایلی درباره تحولات کشور تاکید دارد.

به هر حال طرح این موضوع در این برهه بار دیگر موجب شده تا نگرانی‌‌ها درباره بالا گرفتن یک «نزاع هویتی» در جامعه الجزایر افزایش یابد. هم در میان گروه های سیاسی قومی – عربی و هم جریان‌‌های اسلامی در این‌‌باره اختلافاتی شکل گرفته است. به عنوان نمونه از جریان اسلامی «بادیسیه» می‌‌توان نام برد (منسوب به شیخ بن بادیس، بنیانگذار جمعیت علمای مسلمان) که شعار حمایت از هویت عربی – اسلامی را ارائه کرده و با قاطعیت از عملکرد نهاد نظامی در الجزایر حمایت و حتی از حامیان گفتمان آمازیغی با عنوان «زواف» یاد می‌‌‌کند، اصطلاحی تاریخی که به یک گروه نظامی قبائلی الجزایر اطلاق می‌‌شد که در 1830 توسط استعمارگران فرانسه تشکیل شدند و اهداف آنان را دنبال می‌‌کردند.

به نظر می‌‌‌رسد گرچه تنش‌‌ها در ماجرای اعتراض به سیاست‌‌‌های حاکمیتی در الجزایر، ماهیتی صرفا سیاسی داشته اما شکاف‌‌‌ها و تنش‌‌های «هویتی» در این میان توانسته‌‌‌ است جای بیشتری برای خود در فضای متشنج و بی‌‌‌ثبات سیاسی باز کند. مسئله‌‌‌ای که گرچه می‌‌‌تواند حتی به یک «نزاع هویتی» در این کشور دامن بزند اما با این حال سابقه تاریخی جامعه و جریان‌‌های سیاسی الجزایر پس از استقلال نشان داده که همواره نسبت به یکپارچگی و هویت جمعی الجزایری نیز حساسیت مشترک و جدی وجود داشته است.

منبع: دیپلماسی ایرانی
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا