نیم نگاهی به وضعیت دانش جامعه شناسی در مصر؛ هژمون سنت فرانسوی جامعه شناسی در مصر

احمد موسی بدوی
ترجمه و تلخیص: علیرضا صالحی
مطالعات زیادی نشان میدهد که جامعهشناسی در مصر هنوز به اندازه کافی پیشرفت نکرده است. وضعیت فعلی مصر توانایی مواجههای سازنده و منتقدانه با غرب ندارد. این رشته علمی همچنان در مسیر تقلید از مطالعات غرب است و به بلوغ لازم جهت تولید مفاهیم خود نرسیده است. سوال این است که چه زمانی مصر قادر است تا با استفاده از علوم رایج، سنت علمی جامعهشناسی خود را مطرح کند و در ترکیب با علوم غربی، تولیدات متناسب با جامعه مصری عرضه کند؟
برای پاسخ به این سوال باید مراحل مختلف رشته جامعه شناسی را در مصر بررسی کنیم. غالبا آغاز رشته جامعهشناسی در کشورهای در حال توسعه در راستای اهداف توسعه طلبانه غربی ها بوده است. در ابتدا مهمترین دغدغه غربیها در استفاده از علوم اجتماعی، اداره امور مستعمراتشان بوده است. پس از مدتی تفکرات استقلال طلبانه غربی به این کشورها رسوخ میکند و گرایشات استقلال طلبانه نشر و گسترش مییابد. پس از اینها نزاع بین طرفداران استقلال نظامی در غرب و پیشروان ناسیونالیسم و طرفدار استقلال سیاسی در کشورهای در حال توسعه پدید میآید.
در اغلب این کشورها جامعهشناسی از نوع ملیگرای آن با پروژه های پیشرفت و توسعه همراهی و همکاری داشته است. لذا در کشورهایی که پروژه های پیشرفت و توسعه زمین خورده است، جامعهشناسی نیز با شکست مواجه شده است. گویی رابطه مستقیمی بین این دو برقرار است. نمونه های موفق در این زمینه کره جنوبی است. در این کشور نیز مطالعات اجتماعی با پروژه های پیشرفت و توسعه همروندی داشتند.
از ۱۹۴۵ که ماتریالیسم تاریخی بر محیطهای آکادمیک مسلط شد، جامعه شناسان اولیه کره ای، رو به مفاهیم رایج جامعهشناسی آمریکایی آوردند. بعدها در ۱۹۸۰ سیستم سیاسی کره به این نتیجه رسید که باید از موسسات اجتماعی غیردولتی در جهت توسعه کمک بگیرد. این نتیجه گیری سیاسی بر اساس یک همکاری دوطرفه با نهادهای مربوط به مطالعات اجتماعی پدید آمد. در حال حاضر در این کشور، جامعهشناسی جایگاه مهمی پیدا کرده است و برای اقشار مختلف از جمله سیاسیون، فعالین مدنی و اقتصاددانان اهمیت دارد. از طرف دیگر سنت جامعهشناسی مارکسیستی، آمریکایی و کره ای در کنار یکدیگر به کار خود مشغول هستند. این تعادل در جامعهشناسی بر اساس احترام به دیگر سنتهای جامعهشناسی پدید آمده است.
اما پروژه های توسعه مدنی در مصر به دلایل مختلفی شکست خورده است. برای اینکه علت آن را بیابیم نگاهی تاریخی به روند توسعه این رشته در مصر می اندازیم.
مرحله اول: مرحله تولد روشهای محدود
اولین دانشکده علوم اجتماعی در سال ۱۹۲۵ در مصر تاسیس شد. این مجموعه یکی از موسسات زیرشاخه دانشکده فلسفه دانشگاه قاهره به حساب می آمد که در نهایت استقلال خود را در سال ۱۹۵۶ بدست آورد. متعاقبا در سال ۱۹۴۸ در دانشگاه اسکندریه و در سال ۱۹۴۹ در دانشگاه عینشمس دانشکده علوم اجتماعی تاسیس شد. اساتید این دانشکده ها یا خارجی بودند و یا مصریهای تربیت یافته اروپا بودند.
دو مشکل عمده در علوم اجتماعی این دوره وجود داشت. اول آنکه در نظام تعلیماتی پدید آمده، تنها و تنها سنت جامعهشناسی فرانسه مدنظر بود و پیشرفتهای این علم در دیگر نقاط اروپا و آمریکا مورد بیتوجهی قرار میگرفت. پیشگامان این عرصه و شاگردان آنها غرق در نظریات و دیدگاههای فرانسوی شده بودند. ثانیا کتابهای درسی دانشجویان که به عربی ترجمه شده بود، هیچکدام به بنیانگذاران مطرح جامعهشناسی توجهی نداشتند. کتابهای درسی عمدتا تالیفی-ترجمه بودند که غنای کافی نداشتند. لذا یک سنت تقلیدی و جعلی در جامعهشناسی مصر شکل گرفت.
لذا جامعهشناسی مصر از آغاز با بی توجهی به روشهای تجربی نتوانست در عرصه مطالعات میدانی اثر گذار باشد. به نحوی میتوان گفت که جامعهشناسی مصر پذیرفته بود که نمیتواند تغییر مهمی در پدیده ها، افکار و روابط اجتماعی ایجاد کند. این رویه تا سال ۱۹۵۲ ادامه داشت.
مرحله دوم (۱۹۵۲-۱۹۷۰)
یک انقلاب بزرگ و سریع در جولای سال ۱۹۵۲ باعث غافلگیری و تعجب جامعهشناسان مصری شد. این واقعه باعث شد تا رشته جامعهشناسی از اینکه صرفا به عنوان مرجع و راهنمای تصمیمات سیاسی باشد کناره بگیرد. پیشگامان این رشته علمی دریافته بودند که با یک سیستم معرفت شناسی ثابت قادر به درک تغییرات اجتماعی نیستند، لذا میتوانند نقشهای دیگری غیر از فراهم کردن زمینه های توسعه برای سیستم سیاسی موجود داشته باشند. پس از این دگردیسی، یافتههای علمی جامعهشناسان از طرف حکومت مورد بی مهری قرار گرفت. اما همزمان سیستم اعزام دانشجو به نقاط مختلف اروپا همچنان ادامه داشت. مثلا در سال ۱۹۵۸ طی یک فرمان از رئیس جمهور، ۱۱۴ دانشجو برای کسب علوم مختلف به نقاط مختلف اروپا اعزام شدند.
مرحله سوم: (۱۹۷۰-۱۹۹۰)
پس از بازگشت دانشجویان اعزامی از کشورهای آلمان، فرانسه، آمریکا، شوروی و اروپای شرقی، تحولات مهمی رخ داد. مهمترین آن مطرح شدن سنت جدید جامعهشناسی انتقادی در مصر بود. اولین رساله ها در این زمینه توسط «احمد زاید» با عنوان «گرایش انتقادی مدرن در اروپای شرقی(۱۹۷۶)» و «محمد عوده» به صورت کتابی با عنوان «جامعهشناسی بین رمانتیک ها و گرایشات رادیکال(۱۹۷۷)» و سید حسینی با عنوان «درآمدی بر نظریه جامعه شناختی انتقادی(۱۹۸۲)» به چاپ رسید.
جامعهشناسی انتقادی در مصر متولد شد اما پیشرفت چندانی نکرد. علت آن باز هم تغییرات سیاسی مهم بود. در سال ۱۹۷۰ طی یک روند سیاسی تصمیم گرفته شد تا ۸ دانشگاه و کالج ساخته شود که در هرکدام از آن یک دانشکده علوم اجتماعی نیز باشد. علاوه بر آن موسسات اجتماعی دیگری نیز پدید آمدند. رشته جامعهشناسی در کنار دیگر رشته ها قرار گرفت و نظام سیاسی، روند نادرست پیشرفت کشور را بدون توجه به تفکرات جامعه شناختی مطرح در دانشگاهها در پیش گرفت. تفکراتی که بر اساس نگاه روشنفکرانه و انتقادی از دل مدارس و موسسات جامعه شناختی برآمده بود.
همچنین افزایش بیرویه مراکز دانشگاهی باعث شد تا سیستم آموزشی با کمبود اساتید دارای مدرک تحصیلی کافی مواجه شود. لذا برای جبران آن، روند اعطای بیرویه مدرک دانشگاهی هم شکل گرفت تا این جایگاههای خالی پر شود. کمکم جامعهشناسی تبدیل شد به یک رشته تحصیلی که هیچ ارتباطی با روند پیشرفت در کشور نداشت. تحقیقات اجتماعی عمدتا معطوف به تبیین پیامدهای پروژه های توسعه محوری بود که تصمیمات مربوط به آن در جای دیگری، یعنی سیستم سیاسی وقت اتخاذ می شد. در نتیجه پس از مدتی دانشکدههای علوم اجتماعی به جایی رسیدند که هیچ برنامه ای برای رسیدن به پیشرفت در کشور نداشتند. تمام خلاقیتهای مربوط به این رشته در تواناییهای فردی دانشمندان این رشته خلاصه می شد.
۴- مرحله اخیر (تا پیش از انقلاب ۲۰۱۱ مصر)
بعد از سال ۱۹۷۰ و افزایش تعداد دپارتمانهای علوم اجتماعی و به تبع آن پذیرش بی رویه دانشجویان از مقطع دبیرستان باعث شد تا کیفیت تحصیلی افت شدیدی داشته باشد. از آنجائی که این دانشآموزان در دوره دبیرستان آموزشهای کافی و تکنیکی را دریافت نمیکردند با سطح مهارت اندکی وارد دانشگاه می شدند و این امر باعث شد تا نسل اولیه فارغالتحصیل این رشته که هیئت علمی دانشگاهها را تشکیل دادند، به لحاظ آموزشی ضعیف باشند.
مسئله مهم دیگر این بود که پراکندگی روشهای مطالعه، باعث شد تا روش تجربی مورد توجه جدی قرار نگیرد و جامعهشناسی به خواندن یک سری متون پراکنده و صرفا گرفتن یک مدرک تحصیلی تقلیل یابد. جامعهشناسی تبدیل به یک کتابی شده است که دیگر از دل آن هیچ خلاقیت و نوآوری تولید نمیشود. لذا جامعهشناسی در مصر با یک سری نزاع های نظری و روش شناختی همراه شد که محصول چندانی ندارد. لذا ظرفیتهای انتقادی و ابتکارات علمی در سطح افراد باقی ماند و تلاش جمعی برای بنیانگذاری یک جامعهشناسی ملی و بومی شکل نگرفت.
آماری از پایان نامه های دانشگاههای مصری
این آمارگیری بر اساس پایان نامههایی از ۶ دانشگاه (اسکندریه، مصر، عین شمس، منصوره، بنها، المنیا) است و در آن موضوعاتی که مورد توجه بوده است لیست شدهاند.
۱۳۰ پایان نامه مقاطع ارشد و دکتری که در دو سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ ارائه شدند، در جدول زیر طبقه بندی شده اند. این پایان نامه ها از میان ۴۷ رشته مرتبط با جامعه شناسی مورد بررسی قرار گرفتهاند.
عنوان رشته ها | تعداد پایان نامه ها | |
۱ | جامعه شناسی ارتباطات | ۱۳ |
۲ | جامعه شناسی انحرافات اجتماعی و کنترل اجتماعی | ۱۱ |
۳ | جامعه شناسی جوانان | ۱۰ |
۴ | جامعهشناسی جوانان | ۹ |
۵ | جامعه شناسی آموزش و تحصیلات | ۹ |
۶ | زنان در جامعه | ۵ |
۷ | مطالعات فقر و ثروت | ۵ |
۸ | جامعه شناسی مهاجرت | ۵ |
۹ | جامعه شناسی پزشکی | ۵ |
۱۰ | جامعه شناسی سلامت | ۴ |
۱۱ | طبقات و جنبشهای اجتماعی | ۳ |
۱۲ | جامعه شناسی خانواده | ۳ |
۱۳ | جامعه شناسی سازمان ها | ۳ |
۱۴ | جامعه شناسی فرهنگ | ۳ |
۱۵ | جامعه شناسی علم و تکنولوژی | ۳ |
۱۶ | جامعه شناسی سیاسی | ۳ |
۱۷ | نظریه اجتماعی | ۳ |
۱۸ | جنبشهای اجتماعی، فعالیت جمعی، تغییرات اجتماعی | ۲ |
۱۹ | جامعه شناسی هنر و ادبیات | ۲ |
۲۰ | جامعه شناسی طبقات حرفه ای | ۲ |
۲۱ | جامعه شناسی مصایب | ۲ |
۲۲ | جامعه شناسی صنعتی | ۲ |
۲۳ | جامعه شناسی حقوقی | ۲ |
۲۴ | مطالعات مردم شناسی | ۲ |
۲۵ | پیشرفت اجتماعی | ۲ |
۲۶ | جامعه شناسی محیط زیست | ۱ |
۲۷ | جامعه شناسی ورزش | ۱ |
۲۸ | جمعیت شناسی | ۱ |
۲۹ | جامعه شناسی سالمندان | ۱ |
۳۰ | جامعه شناسی کودکی | ۱ |
۳۱ | جامعه شناسی کارگران | ۱ |
۳۲ | جامعه شناسی اقتصادی | ۱ |
۳۳ | جامعه شناسی صحرانشینی | |
۳۴ | جامعه شناسی مذهبی | ۱ |
۳۵ | جامعه شناسی روستایی | ۱ |
۳۶ | جامعه شناسی نظامی | ۱ |
۳۷ | نژادپرستی، ملیتپرستی و روابط قومی | ۱ |
۳۸ | منطق و روششناسی در جامعه شناسی | ۱ |
۳۹ | تاریخ جامعه شناسی | ۰ |
۴۰ | مطالعات آینده پژوهی | ۰ |
۴۱ | توریسم بین الملل | ۰ |
۴۲ | جامعه شناسی کنترل اجتماعی | ۰ |
۴۳ | جامعه شناسی معرفت | ۰ |
۴۴ | جامعه شناسی | ۰ |
۴۵ | جامعه شناسی مقایسه ای | ۰ |
۴۶ | جامعه شناسی روانشناسی | ۰ |
۴۷ | زبان و جامعه شناسی | ۰ |