نگاهی به مصلحتاندیشیهای القاعده؛ از رابطه با آمریکا و سعودی تا ارتباط با ایران و سوریه
شواهد تاریخی اخیر نشان میدهد که تجدید جنگهای بیندولتی به توانمند شدن القاعده کمک خواهد کرد اما موضع ایدیولوژیک سازشناپذیر گروه داعش توانایی این گروه را برای ایجاد رابطه و استفاده از حمایت دولتها محدود خواهد کرد با این حال باید بدانیم که سرسختترین گروههای شبه نظامی نیز در طول زمان متحول خواهند شد.
دیوید گارتنشتاین، راس و وارشا کدوویور – فارن افرز
ترجمه: مهدی صالحی
دولت دونالد ترامپ در معرفی استراتژی دفاع ملی سال ۲۰۱۸ اعلام کرد که رقابت های استراتژیک بیندولتی چالش اصلی امنیت ملی ایالات متحده آمریکا است نه تروریسم. به نظر میرسد که اولویتهای القاعده، قدیمیترین گروه جهادی جهان با اولویتهای آمریکا تشابهاتی دارد. با وجود این که این گروه سند استراتژیکی را در این مورد ارائه نکرده است، اما فعالیتهای شاخههای وابسته به آن حاکی از آن است که منازعه بین دولتها برای موفقیتهای کوتاه مدت القاعده، بسیار حائز اهمیت و حیاتی است.
درواقع شرایط و مقتضیات، تا حدودی تعیین میکنند که تمرکز القاعده بر روی چه مسالهای باشد. در حال حاضر در خاورمیانه رقابتهای بیندولتی در حال افزایش است. در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ، تنش بین ایالات متحده آمریکا و ایران و همچنین رقابت منطقهای بین ایران و عربستان سعودی نسبت به هر زمان دیگری بیشتر شده است. این دو کشور با حمایت از کشورهای متحد خود مشغول جنگ نیابتی با هم هستند و تهدید یکدیگر، امری عادی در روابط بین این دو کشور شده است. از طرفی خطر تبدیل شدن رقابت بین ایران و اسرائیل به جنگی خونین بین این دو به شدت در حال افزایش است.
البته این طور نیست که فقط ایران مرکز منازعات بین دولتی در منطقه باشد. در ژوئن سال ۲۰۱۷ عربستان سعودی به همراه بحرین، مصر و امارات متحده عربی به یکباره روابط خود را با قطر قطع و این کشور را از دریا، آسمان و زمین تحت محاصره اقتصادی قرار دادند. به نظر میرسد اختلاف و تنش بین قطر و بلوک عربی به رهبری عربستان بر سر حمایت دوحه از احزاب سیاسی اسلامگرا و گروههای شورشی در جریان بهارعربی و پس از آن، دلیل این اقدام تلافیجویانه بوده است.
این تنشها باعث آشفتگی اوضاع سیاسی در خاورمیانه شده که همین مساله هیزمی شد بر آتش جنگهای نیابتی که در لیبی، سوریه و یمن در جریان است که القاعده توانست به خوبی از این آب گلآلود استفاده کند. با این حال اینگروه به جای فرصت طلبی بیشتر تمرکز خود را بر جنگهای بین دولتی قرار داده است.
سال هاست که القاعده روابط استراتژیکاش را با شمار زیادی از بازیگران دولتی گسترش داده که حتی برخی از آنها به لحاظ عقیدتی، نقطه مقابل این گروه هستند. برای مدتی به نظر میرسید با ظهور گروه داعش که ایدیولوژی خشنتری داشت این استراتژی نتیجه معکوس داشته باشد با این وجود، القاعده پیشبینی کرده بود که گروه داعش ممکن است شبکهی فراملیتی القاعده را منحل و بسیاری از اعضا و زیرشاخههای اش را به خود جذب کند. حالا القاعده با تجربه فراوان و رشتهای از روابط تاریخی با قدرتهای منطقه، مترصد این است تا از آشفتگی و هرجومرجی که خاورمیانه را در بر گرفته است، حد اکثر استفاده را ببرد.
از همان ابتدا، القاعده از تواناییاش برای بهرهگیری از منازعات بیندولتی آگاه بود. این گروه که در روزهای پایانی جنگ افغانستان و شوروی ایجاد شد، هیچگاه به صورت مستقیم تحت حمایت هیچ دولتی نبود با این حال القاعده به صورت غیرمستقیم، از حمایت ایالات متحده، عربستان و پاکستان برای مقابله با شوروی در افغانستان برخوردار بوده است. همین حمایتها باعث شد تا القاعده رشد کرده سرباز گیری کند و با آرمان مجاهدانه ضد شوروی خود توانست حامیهای مالی بسیاری پیدا کند. القاعده همچنین در دهه ۱۹۹۰ توانست با ایران روابطی برقرار کند. به غیر از حمایت دولتی و پناهدادن به اعضای القاعده معمولا این روابط پر تنش بوده که گاهی به دستگیری و آدمربایی میانجامیده که مجبور به تبادل زندانیان میشدند. علیرغم تفاوتهای چشمگیر بین یک حکومت دینسالار شیعی و گروه سنی جهادی بینالمللی، ایران ارتباطاتی با القاعده – هر چند ناپایدار – داشته است.
بعد از تجاوز آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، حکومت ایران از بسیاری از نیروهای شبه نظامی عراقی پشتیبانی کرد تا اقدامات نظامی آمریکا را با مشکل مواجه کند. طبیعتا بیشتر همپیمانان و متحدان تهران گروههای شیعه هستند اما ایران به شاخه محلی القاعده در عراق که سنی هستند نیز کمک کرده است. این رابطه از جهات مهمی نتیجه معکوس داشته است؛ در سال ۲۰۰۴ ابومصعب الزرقاوی رهبر القاعده در عراق علیه شیعیان عراق جنگی تمام عیار اعلام کرد که این گروه به همراه داعش با قساوت تمام جنایات وحشتناکی را علیه شیعیان مرتکب شدند.
وزارت خزانه داری امریکا مدعی شده توافقی مخفی بین ایران و القاعده صورت گرفته که به این گروه اجازه میداد تا از قلمروی ایران برای جابهجایی پول و نیروهای عملیاتی بین خاورمیانه و آسیای جنوبی استفاده کند.
القاعده در حفظ رابطه خود با ایران نشان داده که هم تمایل و هم توانایی کار با دولتهایی را دارد که از لحاظ عقیدتی، مذهبی و استراتژیک با آن ها تفاوتهای جدی دارند.
روابط القاعده و سوریه نیز قابل توجه است. در اواخر جنگ عراق، بشار الاسد، رئیس جمهور سوریه به دنبال آن بود تا به طریقی از گروههای شبه نظامی در عراق حمایت کند تا بدین وسیله نیروهای آمریکایی در عراق زمین گیر شده و به دمشق چشم نداشته باشند. گرچه سوریه ترجیح میداد که با شورشیان سابق بعث همکاری کند، اما با این حال حاضر بود به گروههای جهادی مانند القاعده عراق نیز یاری برساند. به عنوان مثال، دونالد رامسفلد، وزیر دفاع آمریکا، در ماه مارس 2003 اعلام کرد که سوریه به کسانی که قصد داشتند تجهیزات نظامی را از مرز این کشور به عراق ببرند اجازه عبور داده است. همچنین، سوریه گذرگاهی مهم برای جنگجویان خارجی و پناهگاه امنی برای نیروهای اصلی القاعده بوده است. به گزارش واشنگتنپست در سال ۲۰۰۵ از همان ابتدای تجاوز آمریکا به خاک عراق ، شورشیان از طریق مرزهای سوریه وارد عراق میشدند. وزارت خزانهداری آمریکا در سال ۲۰۰۸ در راستای هدف قراردادن جهادیها و حامیان مالی و مادی آنها با یک فرمان اجرایی ابوالغادیه، رهبر القاعده در عراق را تحریم کرد. به گزارش وزارت خزانهداری امریکا، غادیه به همراه حلقهی کوچکی از نیروهای القاعدهی عراق شبکهای را راه اندازی کرده و از این طریق پول، سلاح، جنگجو و سایر منابعی که از طریق سوریه به عراق منتقل میشد را مدیریت میکردند.
سوریه نیز مانند ایران از شورشیانی در عراق حمایت میکرد تا اقدامات نظامی آمریکا در عراق را مختل کند. در سال ۲۰۰۳ فاروق الشرع ویزر خارجه وقت سوریه اعلام کرد که منافع ملی سوریه در اخراج متجاوزان از خاک عراق است. با این حال حمایت سوریه از شورشیان پس از سال ۲۰۱۱ به ضرر این کشور تمام شد زیرا همین گروهها در جنگ داخلی سوریه علیه دولت بشارالاسد وارد جنگ شدند.
تمایل القاعده برای همکاری با دولتها برخلاف رویکردی است که داعش در پیش گرفته است. داعش برخلاف القاعده تمایل دارد به هر دولتی که با آن برخورد دارد، حمله کند. به عنوان مثال، ولایت خراسان شاخه گروه داعش در افغانستان، با سربریدن یک سرباز پاکستانی در ژانویه ۲۰۱۵ سعی کرد تا خود را متمایز از طالبان نشان دهد. داعش همیشه در مجله انگلیسی زبان این گروه به نام دابق به اعدمهای خود افتخار میکرد با این حال این گروه توانست در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ به سرعت رشد کند که امروزه داعش دیگر از بین رفته است اما مزایای استراتژی مصلحت گرایانه القاعده که کمتر در داعش دیده میشد، به سرعت در حال آشکار شدن است.
القاعده در سال ۲۰۰۹ شاخه یمنیاش را تحت عنوان القاعده در شبه جزیره عربستان تاسیس کرد که این گروه توانسته در پنج سال اخیر که یمن درگیر جنگ داخلی بوده است، از وضعیت پرآشوب این کشور حد اکثر استفاده را ببرد. در ماه مارس ۲۰۱۵ عربستان سعودی و متحدانش کارزاری نظامی در یمن به راه انداختند تا حوثیها را از این کشور بیرون برانند اما در باتلاق جنگ زمین گیر شده اند و در حال حاضر القاعده ذی نفع بزرگ این جنگ است. چندی پیش گزارشی از آسوشیتد پرس منتشر شد مبنی بر اینکه ائتلاف به رهبری عربستان با شاخه یمن القاعده به توافقاتی رسیدهاند که این گروه در ازای دریافت سلاح و پول، قلمروهای تحت سلطه خود را به این ائتلاف واگذار کند. آسوشیتدپرس همچنین متوحه شده است که شبه نظامیانی که تحت حمایت ائتلاف هستند، صدها جنگجوی یمنی القاعده را اجیر کردهاند. چنانچه ائتلاف عربستان در این جنگ به پیروزی برسد( که بسیار بعید به نظر میرسد) تجربیات تاریخی نشان داده که با پایان جنگ، این جنگجویان، سلاحهایشان را زمین نخواهند گذاشت و به این سادگی آرمانهای گذشته خود را فراموش نخواهند کرد.
مزیتهای استراتژیکی که القاعده به کار گرفته در سوریه نیز دیده میشود. درحالی که گروه داعش تقریبا با هر بازیگر جنگ داخلی سوریه، از دولتهای عربی و دولت اسد گرفته تا ایران، روسیه و ایالات متحده در جنگ بوده، اما شاخه محلی القاعده که هیأت تحریرالشام نام دارد بیشتر به دنبال این بود تا در پشت جبهه نهایت استفاده را از رقابتهای بین دولتهای درگیر ببرد.
در جنگ داخلی سوریه کشورهای قطر، عربستان و ترکیه از گروههای شورشی سنی علیه دولت سوریه و حامیان بینالمللی او حمایت میکردند، که گروههای وابسته به القاعده نیز جزو همینها بودند. در سالهای اخیر بین هیئت تحریرالشام و رهبری ارشد القاعده اختلافی پیش آمد که توانایی القاعده برای بهرهبرداری از جنگ سوریه را زیر سوال میبرد. با این وجود جنگ سوریه نمونهای از مزیتهای مهم استراتژی مصلحت گرایانه القاعده است.
به نظر میرسد که طبل جنگ بار دیگر در خاورمیانه به صدا درآمده است. اگر چه، جنگ داخلی سوریه رو به پایان است اما جنگ یمن وارد سال پنجم میشود و تنش بین ایالات متحده آمریکا و ایران به بالاترین میزان در سالهای اخیر رسیده است. توقع میرود که گروههای جهادی در تلاش خواهند بود تا از این تنش و رقابت منطقهای، نهایت استفاده را ببرند.
شواهد تاریخی اخیر نشان میدهد که تجدید جنگهای بیندولتی به توانمند شدن القاعده کمک خواهد کرد اما موضع ایدیولوژیک سازشناپذیر گروه داعش توانایی این گروه را برای ایجاد رابطه و استفاده از حمایت دولتها محدود خواهد کرد با این حال باید بدانیم که سرسختترین گروههای شبه نظامی نیز در طول زمان متحول خواهند شد. داعش ممکن است استراتژی فعلیاش را دوچندان کند و خودش را به عنوان تنها گروه جهادی نشان دهد که کمک دولتهای به زعم خودش نامشروع را رد میکند و یا اینکه با تقلید از گروه القاعده، با منعطف نشان دادن مواضعش، به دنبال بازسازی قدرتش باشد.