نگاهی به حزب اسلامی افغانستان؛ داستان یک ایدئولوژی موروثی
علیرضا صالحی
(همانطور که پیش از این [اینجا] گفته شد اسلامگرایی در افغانستان منحصر در طالبان نیست و امروز شاهد خیزش نسل جدیدی از نواسلامگرایان غیرطالبانی در افغانستان هستیم. در همین راستا در این یادداشت به شاخه جوانان حزب اسلامی افغانستان، یکی از این گروه های نوظهور میپردازیم. پیش از این نیز حزب التحریر افغانستان [اینجا] و سلفیهای افغانستان [اینجا] مورد بررسی قرار گرفتند.)
زمانی که شعبه رسمی «حزب اسلامی» از اهداف ایدئولوژیکی خود کوتاه آمد، شاخه جوانان این حزب و همفکران آن حالت رادیکال خود را به صورت علنی حفظ کردند. از نمونه های رویکرد سخت این جوانان، مخالفت با امضای «توافقنامه همکاریهای استراتژیک» و «توافقنامه امنیتی دوطرفه» با آمریکا بود. گفتمان این حزب با جمعیت اصلاح اشتراکات فراوانی دارد. هر دو بر شریعت، نظام اسلامی و دعوت تکیه دارند، اما این جوانان، دولت فعلی را قابل اصلاح میدانند و معتقدند دولت باید در پیاده سازی حدود اسلامی، از بین بردن آزادیهای رسانهای و زدودن ربا از بانکهای کشور تلاش کند. یکی از مصادیق اصلاح سیاسی و اسلامی سازی دولت از نظر این حزب، استقامت «عبدالستار خواصی» در ولسیجرگه علیه تجاوزهای شبانه نیروهای خارجی و قانون محو خشونت علیه زنان بود. حتی این گروه طالبان را متعصبانی کور در جهاد علیه شوروی میدانند که باعث شد تا نمونه نامناسبی از دولت اسلامی به جهان عرضه شود. بسیاری از این جوانان معتقدند که وقتی مبارزه نظامی علیه نیروهای خارجی قانونی نیست، فعالیت سیاسی مسالمتآمیز و تلاش برای اصلاح دولت از درون آن، بهترین راه است. آنها اسلام و دموکراسی را در تضاد با یکدیگر نمیدانند. افراد دیگری از حزب معتقدند که دو بال سیاسی و نظامی باید با هم کار کنند تا نتیجه مطلوب حاصل شود، اما دولت فعلی را از نظام اسلامی دور میدانند. دولتهای مطلوب از نظر آنان و جمعیت اصلاح، دولت گذشته مرسی در مصر و دولت فعلی اردوغان در ترکیه است.
نظریات این حزب در رابطه با زنان باز هم شبیه اصلاحیها طیفهای مختلفی را در بر میگیرد. ترقیخواهان آنها هیچ مشکلی با تحصیل و کار زنان ندارند و حتی برخی از زنان جوان این حزب در ادارات دولتی مشغول به کار نیز هستند. گروه جوانان حزب اسلامی دارای ۳ بخش است. شورای ۲۰ نفره متشکل از بنیانگذاران، شورای ۱۵ نفره اجرایی که شامل سرپرست و نماینده بخش جوانان است و شورای عالی، که شامل نمایندگان ولایات است.
شورای اجرایی دارای ۴ کمیته است: راهنمایی و هماهنگی، امور فرهنگی، امور مالی و امور سیاسی.
اعضای بخش جوانان در سه رده قرار میگیرند.
عضو (افراد پایه) ملتزم (اعضای کمیته) و رکن (اعضای رسمی و پیشگام). جایگاه افراد بر اساس میزان شرکت در حلقات مطالعاتی و دیدار با ۱۰ نفر از رکن ها سنجیده می شود. گذر از هر مرحله ممکن است یک سال طول بکشد. آخر هر سال اعضای جدید بر اساس میزان مشارکت و فعالیتشان ارزیابی میشوند. اعضای ارشد شاخه جوانان حزب اسلامی اعلام کردهاند که افراد فعال و غیرفعال آنان به ۱۰ هزار نفر می رسد. در ننگرهار که نفوذ حزب بالاست، تعداد افراد جوانان حزب از ۱۵۰۰ نفر تجاوز نمیکند، در صورتی که نصف آنان از ولایات دیگر هستند. تنها یک سوم از این جمعیت در فعالیتها از جمله حلقات و جلسات روز جمعه شرکت دارند. جلسه سالانه جوانان حزب اسلامی در سال ۲۰۱۳ در کابل با ۷۰۰ نفر از شرکتکنندگان از ولایات مختلف برگزار شد. همین تعداد افراد سال قبل از آن نیز شرکت داشتند. از ۴ دانشگاه عمومی کابل تقریبا ۲۰۰ نفر به صورت منظم در حلقات شرکت میکنند. شاخه جوانان در دیگر ولایات از جمله بدخشان، تخار و قندهار در فضای دانشگاهی فعال است.
تاریخچه مختصر حزب اسلامی
حزب اسلامی از این جهت که با الهام از منابع اخوان المسلمین و جماعت اسلامی در پی برقراری سیستم اسلامی از طریق روشهای مرسوم سیاسی است، شبیه جمعیت اصلاح میباشد. ولی اصلاحی ها نتایج وسیعتر و سریعتری را رقم میزنند چرا که دینامیسم پویاتر و فعالیتهای متنوع تری دارند ولی هر دو به لحاظ ایدئولوژیکی نزدیک به هم هستند.
حزب اسلامی از دل «سازمان جوانان مسلمان» درآمده است که خود در سالهای ۱۹۷۰ در مواجهه عموم با چپ ها در دانشگاه کابل فعال شد و چند سال بعد به فعالیتهای اعتراضی و بعدا نظامی روی آورد که در این زمینه شکست خورد. در سالهای مبارزه با حزب کمونیست و سپس جهاد علیه شوروی، حزب اسلامی به عنوان قدرتمندترین و سازمانیافته ترین گروه مسلح اسلامی ظاهر شد. بعد از سقوط کابل در سال ۱۹۹۲ و آغاز جنگ داخلی میان فرقههای مختلف، این حزب یکی از کلیدی ترین جناح های درگیر در این جنگ خونین بود. بعد از ظهور طالبان و حرکت آنها از قندهار به سوی کابل تعداد زیادی از فرماندهان و رهبران حزب اسلامی به طالبان پیوستند و با کمترین مقاومت تسلیم شدند. در زمان حکومت طالبان نیز این حزب دچار رکود شد. در زمانی که رهبران احزاب در کشور پراکنده شده بودند و یا به پاکستان پناه بردند، گلبدین حکمتیار رئیس حزب اسلامی به ایران پناهنده شد. پس از ورود نیروهای ائتلاف آمریکایی اروپایی در سال ۲۰۰۱ به خاک افغانستان، سران حزب هر کدام راه خود در پیش گرفتند. حکمتیار و حلقه نزدیک به او توافقات بن و حمله آمریکا را محکوم کردند. با وجود کمبود جهادیهای مسلح، سران حزب تلاش کردند تا جهاد علیه نیروهای خارجی و دولت را سامان دهند. دیگر رهبران به دولت پیوستند و احزاب دیگری راه اندازی کردند. شخص دیگری که با نام حزب اسلامی موفق به ثبت حزب در دولت شد، «عبدالهادی ارغندیوال» بود که در سپتامبر ۲۰۰۵ خود را به عنوان شاخه اصلی حزب معرفی کرد. با توجه به میزان نفوذ حزب، انشعاب جدید تبدیل به قدرتمندترین شاخه جذب کننده جوانان حزب اسلامی شد که عمدتا از میان تحصیلکردگان و شهرنشینان افراد را به خود جذب میکرد.
بخش جوانان حزب اسلامی در سال ۲۰۰۷ شروع به کار کرد اما تا سال ۲۰۱۲ فعال نبود. تأسیس این شاخه پاسخی بود به یک دهه زوال و فساد موجود در پایگاه جوانان حزب. بیشتر فعالان جوان حزب تا یک دهه پس از سقوط طالبان در مراکز دانشگاهی مشغول بودند. تلاشهای زیادی برای سازمان دادن به دانشجویان پراکنده شده بود، اما سرانجامی نداشت. علاوه بر آن بیشتر دانشجویان به سمت ستیزهجویی گرایش مییافتند. آنچه که انگیزه تشکیل حزب جوانان اسلامی شد، مسئله بسیج نسل جوان بود. با کنار گذاشتن سلاح توسط شاخه نظامی حزب و امضای قرارداد صلح با دولت، نیاز این حزب به جوانان تحصیلکرده و آموزش دیده بیشتر شده است. لذا جذب و آموزش آنان قوت بیشتری گرفته است. از طرف دیگر رقابتهای درون حزبی میان شاخه های مختلف حزب به رهبری حکمتیار، ارغندیوال و سباوون باعث شده است تا نیروی جوان حزبی اهمیت ویژه ای پیدا کند.
حزب اسلامی یک بخش قابل توجهی از جوانان دارد که تحت شبکهای منسجم در دانشگاههای کشور فعال هستند و با بخشهای دیگر حزب در سطوح فرعی وزارتخانههای دولتی در ارتباط هستند. در ولایتهای متعددی مانند ننگرهار، ارتباط با حزب یک امتیاز برای دانشجویان به حساب میآید و به نوعی پیشنیاز برای رسیدن به درجات بالاتر در حزب است. همچنین این عضویت برای اساتید امتیازی است برای یافتن موقعیتهای تدریس بهتر. این شبکهها بیشتر در محیطها و کلاسهای دانشگاهی که حزب سابقه حضور دارد، به صورت دوامداری تثبیت شده است. این شبکهها در ۲۸ ولایت از ۳۴ ولایت افغانستان فعال هستند. این در حالی است که حضور افراد بلندپایه حزب اسلامی درون حکومت زیاد است. سال ۲۰۰۵، ۱۵ کرسی از ۲۶۴ کرسی و در سال ۲۰۱۷ تعداد ۱۸ کرسی در خانه پارلمان متعلق به این حزب بوده است.
جوانان حزب اسلامی از منظر رقابتهای درون حزبی نیز جایگاه مهمی دارد. یکی از برگهای برنده هر یک از انشعابات حزب، همراه کردن بدنه جوانان حزب با خود است. در رقابت میان حکمتیار، ارغندیوال و سباوون آنکه بیش از همه توانسته است جوانان را به سوی خود جذب کند، حکمتیار بوده است. بسیاری از خود جوانان نیز، حکمتیار را نه تنها رئیس حزب بلکه «امیر» میدانند و تحت تاثیر شخصیت کاریزماتیک او قرار دارند.
عمده فعالیتهای شاخه جوانان حزب اسلامی سازمان دهی حلقات برای اعضا، تشکیل کنفرانسهای داخلی با موضوعات معنوی-سیاسی و شریک ساختن گروههای اسلامی در تظاهراتهای راجع به تحولات فرهنگی و دینی است. شاخه جوانان حزب بیشتر در ولایات ننگرهار، کابل و بدخشان فعال است. همچنین در ولایات وردک، فراه و خوست نیز فعال است.
در مورد حزب اسلامی افغانستان نیز، حکمتیار در طول ۱۳ سال اخیر کتابهایی به چاپ رسانده که خواهان زیادی خصوصا در میان جوانان حزبی دارد که معمولا به آسانی یافت نمیشود. غیر از کتابهای حکمتیار، حزب اسلامی افغانستان و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار هیچگونه تولید کتابی نداشتند. این کتابها توسط انتشارات جهادی ندا و نما حکمت که ارگان نشراتی مستقیم حزب اسلامی افغانستان است به چاپ میرسد.
فعالیتهای رسانهای این جوانان نسبت به دیگر اسلامگرایان بسیار ضعیفتر است به طوری که در هیچ یک از شبکههای اجتماعی نشریات روزانه و محتواهای بروزی ندارند و عمده فعالیتهایشان به صورت حزبی و در قالب دانشگاهها صورت میگیرد.