مردمنگاریِ تصور غیرشیعیان از تشیع؛ متعه، قمهزنی، انکار پیامبر و تحریف قرآن نشانههای تشیع!
مسعود صدرمحمدی
برای انجام تحصیلات تکمیلی مدتی است که مقیم ترکیه شده ام و پس از سالها بار دیگر مجبور به زندگی خوابگاهی با رفقایی از کشورهای مختلف جهان. خوابگاهی که در آن به سر میبرم خوابگاهی متعلق به یک جماعت دینی و هم اتاقی ها و رفقای خوابگاهی دوستانی مذهبی هستند.
پس از هر نماز جماعتی که در اتاق برگزار میکنیم ناخودآگاه وارد فرآیند انتقال مباحث فقهی و کلامی به هم میشویم و به مقایسه احکام فقهی در مذاهب مختلف میپردازیم. هر کداممان از مذاهب فقهی مختلفی هستیم اما نکته مشترک هر سه مان سابقه تحصیلات دینی و اکنون تحصیل علوم انسانی است. من تاریخ، رفیق هندی دکترای کلام اسلامی و دوست چادی دکترای علوم سیاسی میخوانیم.
شما واقعا به نبوت حضرت محمد «ص» ایمان دارید؟!
اگرچه در طول 7 ماه رفاقت متوجه تصورات عجیب این دوستان از تشیع و غرابت شیعه برایشان شده بودم اما سوالی که رفیق چادی مان پس از هفت ماه اقامه مشترک نماز جماعت از من پرسید همچون پتکی بر سرم پایین آمد. او با خجالت و حجبی که از صورت و لحن صدایش مشهود بود پرسید: راستش چند وقت است که میخواهم بپرسم، اما نمیشود؛ واقعا شما به نبوت حضرت محمد «ص» ایمان دارید؟ مگر معتقد به اشتباه حضرت جبرئیل در نزول وحی به ایشان به جای حضرت علی نیستید؟
من پاسخی جز بهت و لبخند نداشتم و گفتم: برادر پس از هفت ماه اذان و اقامه و نماز اگر هنوز این پرسش در ذهن تو جایی دارد دیگر رد و انکار من هم معنایی ندارد. اگر فردی به این گزاره ای که تو گفتی اعتقاد داشته باشد از دیدگاه شیعه نه شیعه که مسلمان نیست و مرتد به شمار می آید.
پس از این حادثه تصمیم گرفتم تا تصورات این رفقا در مورد تشیع را دقیق و بدون سانسور ردیف کنم. فهم اینکه چه تصویری از ما در ذهن دیگران وجود دارد برای فهم نوع رویکرد آنها به ما و واکنش هایی که نسبت به ما نشان میدهند قطعا مفید خواهد بود.
برای همین سوالی ساده برای رفقا مطرح کردم: وقتی شما لفظ شیعه رو میشنوید اولین چیزهایی که به ذهنتان میرسد چیست؟ چه تصوری از شیعه دارید؟ هم شخص شما و هم جامعه شما.
پاسخ دو دوست آفریقایی به دلیل این که اظهاراتشان همانند بود یکجا میاورم. هر دو شخص افراد تحصیل کرده ای هستند. یکی که هم اتاقی من بود اهل چاد، سال دوم دکترای علوم سیاسی است که لیسانس و فوق لیسانسش را در قاهره خوانده و دیگری اهل بورکینافاسو، دانشجوی سال آخر دکترای الهیات که لیسانس و فوق لیسانسش را در قاهره و مدینه در رشته ادبیات عرب خوانده است.
پاسخ دوستان: جامعه متدینین کشورهای ما شناختی از شیعیان ندارد. عملا هیچ شیعه ای هم در عمرمان نمیبینیم. اما تصویری که از شیعه داریم طبیعتا تصویر ناخوشی است. یعنی یک متدین عادی دقیقا نمیداند از چه چیز شیعه بدش می آید اما میداند که مساله نامطلوبی در این میان است.
اما قشر تحصیل کرده و کتابخوان اساسا اولین چیزی که با شنیدن لفظ شیعه به ذهنشان می آید، عدم پذیرش نبوت حضرت محمد (ص) است. از نظر شیعه قرآن باید بر حضرت علی نازل میشد و با اشتباه جبرئیل به پیامبر نازل شده است. پس پیامبر پیامبر نیست و او حق حضرت علی را غصب کرده است. برای همین شیعیان در اذان هایشان اشهد ان محمد رسول الله نمی گویند و به جای آن اشهد ان علیا ولی الله میگویند.
مساله دوم؛ لعن و سب خلفا و صحابی و همسران پیامبر است. (از حالت صحبتهایشان معلوم بود که منزجرکننده ترین قسمت بخش ماجرا اینجاست. کانه مساله نخست با وجود وخامت غیرقابل باور است اما مساله دوم قطعی است.)
مساله سوم: تحریف قرآن؛ شیعه معتقد است که بخشی از قرآن توسط پیامبر و صحابه ایشان تحریف شده و آیاتی که در مورد حضرت علی وجود داشته از قرآن خارج شده است.
مساله چهارم: شیعیان اهل سنت را مسلمان نمیدانند. از نظر شیعیان اهل سنت کافر، اهل دوزخ و منحرفند.
مساله پنجم: شیعیان شاخه ای از خوارج هستند که از اسلام خارج شده اند.
تصور از شیعه در هندوستان با قمه زنی گره خورده
اما دوست هندوستانی که دانشجوی دکترای الهیات، گرایش کلام است و فوق لیسانس و لیسانسش هم الهیات بوده و در مدارس علمیه هندوستان درس خوانده است نیز به همین پرسش این پاسخ را داد: «باید بگویم که تصوری که از شیعه وجود دارد در جاهای مختلف هندوستان متفاوت است. چون در جاهایی شیعیان زندگی میکنند و در جاهایی اصلا شیعه ای وجود ندارد. برای همین شاید تصورات ذهنی خیلی متفاوت باشد. در ایالت ما که حیدرآباد است در منطقه ما شیعه ای وجود ندارد. متدینین ما از سلام دادن به شیعیان و جواب سلام دادن به آنها اکراه دارند و معتقدند که جواب سلام شیعه واجب نیست. طبیعتا اقتدا به آنها جایز نیست و داشتن رابطه با آنها هم مذموم است. سب و لعن خلفا اصلی ترین ویژگی شیعیان است. و آنها اهل سنت را ابدا مسلمان نمیدانند و به دلیل تقیه ای که دارند به صورت منافقانه در درون جامعه اسلامی حضور پیدا میکنند و از اظهار عقیده قلبی شان که کفر اهل سنت است خودداری میکنند. اما تصویر رایج در بین عامه مردم با روز عاشورا هم گره خورده است. قمه زنی و زنجیرزنی هایی که همراه با خونریزی است اصلی ترین ویژگی شیعیان در بین مردم است و مردم ایالت ما به دلیل همین رفتارها شیعیان را انسان های دیوانه صفت تصور میکنند. البته تا حالا شیعه ای هم در میان شان نبوده اما تصور کلی این است.»
با توجه به تجربیاتم در جامعه ترکیه انتظار مطرح شدن بحث متعه را داشتم، اما متوجه شدم که هیچ کدام از سه نفر هیچ ذهنیتی ندارند و یا شاید حیا مانع از گفتن این مساله شده است.
ترکها شیعه را با تقیه و متعه میشناسند
عامه مردم ترکیه شیعه را با تقیه و متعه میشناسند. اگر کسی ورودی به مباحث شیعه داشته باشد و البته شخصی مذهبی باشد، نخستین مساله ای که در دیدار با یک شیعه به ذهنش خطور میکند این است که آیا این فرد خودش متعه میکند، آیا خواهر و مادر و زن او هم متعه هستند؟ متعه را از کجا پیدا میکند و مکانیزمش چگونه است؟
حتی یک بار یکی با خیلی خجالت گفت که من شنیده بودم که شیعیان زنانشان را هم معاوضه میکنند. بعد زود ادامه داد که البته شما که شیعیان ترک هستید مبرا از این کارهایید شاید بین فارس ها وجود داشته!
در واقع به طرز عجیبی مساله متعه در بین شیعیان تبدیل به همان ماجرای حرمسرای شرقی ها برای غربی ها شده است. یعنی هرچه فانتزی جنسی در ذهنشان است حس میکنند که شیعیان آن را انجام میدهند. نکته جالب قضیه این است که هر نوع انکاری را هم با لبخند و نگاه های عاقل اندر سفیه پاسخ میدهند.
مساله دوم تقیه است. تا کنون چندین بار مردم عادی از ترکها در مورد اصل حقیقت اعتقاد شیعیان که از روی تقیه مخفی میکنند سوال کرده اند. به نظرم شیعه را با مساله علی اللهیها یکی میگیرند و منتظرند که شیعیان هم اعتراف کنند که ما حضرت علی را خدا می دانیم اما از ترس شما نمیگوییم.
به نظر میرسد جامعه ترک بین یکی دانستن یا ندانستن علویان و شیعیان سردرگم است. برخی یکی میدانند و برخی نه. از سوی دیگر نکته جالب قضیه این است که علویان نیز در حالت عادی نگاه منفی به تشیع دارند و آن را خوانشی سنی وار و منحرف از علوی گری میدانند.
طبیعتا آنچه گذشت نگاه بسیار محدود و البته غیرعلمی است و بیشتر در قالب مردم نگاری جای میگیرد. اما وقتی در نظر داشته باشیم که این تصورات ذهنی است که دیگران را به کنشگری در مورد ما وا میدارد نه دستاوردهای علمی و آکادمیک شاید نگاهی جدی تر به این ماجرا داشته باشیم.