قبایل سودان؛ سایهی قدرتها
مترجم: سمیه احمدی
سودان کشوری آفریقایی است که در طول ۶ دهه گذشته همواره درگیر مشکلات داخلی و جنگ و درگیری بوده و این بحرانها سر انجام منجر به تجزیه این کشور پهناور به دو بخش شمالی و جنوبی شد. از ۱۵ آوریل گذشته درگیری میان دو ژنرال یعنی عبدالفتاح البرهان فرمانده ارتش و نیروهای پشتیبانی سریع به فرماندهی ژنرال حمیدتی مصائب بسیاری برای مردم سودان به ویژه پایتخت این کشور به ارمغان آورده است. پس از گذشت، جنگ همچنان فروکش نکرده و طرفین درگیری بر طبل جنگ میکوبند.
به بهانه درگیریهای موجود در سودان، نظری به ساختار قبیلگی و عشیرهای این کشور و نقش آن در بازی قدرت در این کشور مهم در شاخ آفریقا میاندازیم.
قبایل سودانی نظامی موروثی هستند که در حوزه عمومی فعالیتهایی را انجام میدهند، اما به دلیل فقدان جهتگیری سیاسی مشخص در این قبایل، همهها رژیم تلاش کردهاند تا با اعطای منافعی، از آنها به نفع خود استفاده کرده و تاحد ممکن در راستای قدرت خودشان از قبایل سود ببرند.
نخستین بار استعمار این قدرت را شناخت و از این قبایل برای تحکیم ارکان حکومت خود بهره برد. چرا که ایده آنها برای حکمرانی استفاده از یک سیستم غیرمتمرکز با هزینههای اداری و مالی پایین بود. در این سیستم مهمترین نقش در برقراری امنیت به نفع استعمارگران و جمعآوری مالیات بر عهده رؤسا و بزرگان قبایل بود. در عوض این خدمت، آنها بهعنوان یک حاکم قدرتمند محلی به رسمیت شناخته میشدند.
درست است که قبایل سودانی هزاران سال پیش از دوره استعمار بریتانیا وجود داشتند، اما رژیم استعماری برای اولینبار با ساماندهی ادارههای بومی، قبایل را در راستای سیاستهای خود به کار گرفت و بخشی از اختیارات قانونی را به آنها تفویض کرد. ازجمله نظام قضاوت بومی برای رفع اختلافات فردی و خانوادگی بر محور عرف منطقه، نظارت، تخصیص زمینها، ترویج زندگی مسالمتآمیز و برقراری روابط دوستانه با قبایل همسایه.
تقریبا 570 قبیله در سودان وجود دارد که بر اساس ویژگیهای قومی، فرهنگی و زبانی به 57 طایفه تقسیم شدهاند و به 114 لهجه نوشتاری و گفتاری سخن میگویند. در هر قبیله رئیس قدرت مطلق دارد. اعضای قبیله با او بیعت میکنند تا با روشهای سنتی مانند قواعد اخلاقی، عرفی و شرعی که در واقع اعتقاداتشان است، قبیله را اداره کند. آنها از اعتقادات و زمینهایشان، به سختی دفاع میکنند.
برجستهترین قبایل سودان بر اساس پراکندگی عبارتاند از:
شمال سودان : حلفاویین، دناقله، مناصیر و رباطاب.
مرکز سودان : جعلیین، جموعیه، عبدلاب، بطاحین، شکریه و رفاعه.
شرق سودان : هدندوه، بنی عامر، بشاریین و عبابده.
غرب سودان: فور، رزیقات، زغاوه، مسالیت و کبابیش.
مناطق کردفان جنوبی: نوبه، حوازمه و مسیریه.
البته در برخی مناطق به ویژه در شرق و غرب شاهد همپوشانی قبایل هستیم که به دلیل عدم رسمیت داشتن مرزهای سیاسی در ذهن قبیلهای، این امر به بحرانهای اجتماعی منجر میگردد.
سلسله مراتب قدرت در قبایل
نظام اداره خاندانی قبیله بر قدرت رییس قبیله، عُمد(گردانندگان امور) و شیوخ استوار است. قبایل افریقایی برای رهبرشان از الفاظ متفاوتی استفاده می کنند. مانند ناظر، سلطان و شرتای. او دارای اقتدار مطلقی است و همه اعضای قبیله به او وفادارند.
قبایل در سودان در نظام موروثی سنتی هستند و فرزندان فارغ از صلاحیتشان، ریاست قبیله را به ارث میبرند. البته «عُمد» این اختیار را دارند که رییس قبیله را عزل و یکی دیگر از اعضای خانوادهاش را جایگزین آن کنند.
در سلسله مراتب قدرت، «عمد» تابع رییس قبیله هستند. این سمت به رییسان شاخههای مختلف قبیله اعطا میشود و موروثی است. «شیوخ» مسئول یک روستا یا محله نیز تابع «عمد» هستند. «عمد» و «شیوخ» مسئول حل و فصل اخلافات خانوادگی و تعارضات مالکیت زمین و کشاورزی هستند.
جمیل فاضل، پژوهشگر تاریخ اجتماعی، براین باور است که تا پیش از برقراری نظام استعماری، با توجه به تغییرات سرزمینی، شاهد تغییراتی در نظام اداره قبایل هستیم. اما استعمار توانست آنها را در خدمت اهداف خود به کار گیرد. همچنین به دلیل عدم تمایل رژیم به اصطکاک با جامعه سودان، قبایل یک سوپاپ اطمینان برای بازرسان انگلیسی بودند. نظام مدیریت قبایل، به طور کامل خواستههای استعمارگران در خصوص اخذ عوارض و تامین مالی حکومت و حل و فصل اختلافات فردی و گروهی را انجام میدادند.
دولت بریتانیا از اصطکاک مستقیم با تقاطعهای اجتماعی و ارتباط با روستاها و شهرهای کوچک خودداری کرد و در ازای خدمات مدیران قبایل، شرایط، امتیازها، امکانات و عناوین ویژهای را به آنها اختصاص میداد که اگرچه اندک بودند، اما سبب افزایش قدرت میشد.
از نظر فاضل « نظام اداری خاندانی مبتنی بر وفاداری به حاکم اعم از سودانی یا خارجی شکل گرفته بود و این الگوی روابط با دولتهای متوالی به همین شکل باقی ماند.»
دامنزدن به خشونت مدنی
روند استفاده از قبایل در سیاست که از زمان استعمار آغاز گشت، دیگر پایان نیافت و در دوران ریاست جمهور برکنارشده عمر البشیر به اوج خود رسید. او قبایل را برای بیعت با خود و حمایت از دولتش تحت فشار قرار داد و آنها را دستمایۀ سیاستهای روزمره خود قرار داد. نگرش او به قبایل بمثابه یک پایگاه انتخاباتی بود. اما او در بهرهبردن از آنها به یک مرحله جدید رسید : مسلح کردن گروههای قبیلهای برای جنگ دارفور.
با این حال، مسلحسازی گروههای قبیلهای در زمان نخستوزیری صادق المهدی به طور رسمی آغاز شد. یعنی زمانی که ژنرال بازنشسته فضلالله برمه نصیر، وزیر دفاع وقت و رئیس فعلی حزب ملی امت، سلاحهایی را بین قبایل عرب در جنوب سودان پخش کرد.
وبسایت «عاین» در گزارشی پیرامون این اتفاق، هدف از آن را تشکیل یک شبکه شبه نظامی در کنار دولت برای حفاظت از دین و هویت عربی میداند. اگرچه در ظاهر هدف آن حمایت از جنبش آزادیبخش مردم سودان به رهبری جون قرنق بود.
دولت عمر البشیر این استراتژی را در دارفور نیز توسعه داد و بین قبایل عرب سلاح توزیع کرد و از آنها فرماندههای نظامی مانند موسی هلال و محمد حمدان دقلو ساخت. یعنی یک جنگ نیابتی با قبایل افریقایی.
در حالی که گسترش سلاح در شرق و غرب کشور منجر به تزلزل اقتدار روسای قبایل سودان شده بود، اما در شمال و مرکز، این توسعه نظام آموزشی بود که روند کاهش قدرت رؤسای قبایل را کامل کرد. اگرچه تفکر قبیلهای که با تعصب به منشاءهای قومی و زمین بروز میکند، بر ذهن جامعه سودانی سیطره کامل دارد.
سایت SmallArmsSurvey در اکتبر 2017 گزارشی پیرامون شب نظامیان طرفدار دولت در سودان منتشر کرد. و شروع مسلح سازی قبایل را سال 1987، یعنی دوران نخست وزیری صادق المهدی دانست. این گزارش نیز خاطرنشان میکند که رژیم بشیر شبه نظامیان جدید را مسلح کرد تا با گروههای غیر عرب که متهم به حمایت از شورشیان بودند مقابله کنند. این گزارش مصادیق دیگری نیز برای مسلحسازی قبایل برمیشمارد.
در نتیجه مسلح شدن قبایل، خشونت مدنی میان آنها گسترش یافت که با شکست دولت در جمع آوری سلاحها، دایره خشونت به شرق سودان نیز سرایت کرد و توسعه آموزش نیز نتوانست جلوی آن را بگیرد. با گذشت زمان، افراد مسلح جنگ را به عنوان یک فعالیت طبیعی و روشی برای زندگی بهتر میدیدند. خصوصا وقتی باعث اعتبار اجتماعی قابل توجهی در جامعه محلی میشد.
تداوم استفاده از قبایل
اقدامات عمر البشیر که با کاهش کارهای اجتماعی-سیاسی به دلیل ترس از تضعیف موقعیتش همراه بود، تا حد زیادی به توسعه تفکر قبیلهای کمک کرد. حتی در نقاطی که امنیت و آموزش با ثبات وجود داشت. سایر ساختارهای سیاسی نوین مانند مجلس اتحادیه و کنگره سودان نیز درپی اصلاح این وضع نبودند. شاید به این دلیل که باعث برانگیختهشدن خشم متحدانشان نشوند. متحدانی که بهطور کامل به نفوذ قبیلهای متکی هستند، مانند حزب ملی امت.
سرانجام اعتراضات مردمی که علیه دولت بشیر شکل گرفت نیز در این زمینه موفقیت آمیز نبود. اعتراضاتی که عبور از قبلیهگرایی و منطقهگرایی را بهعنوان اهداف خود نام میبرد، اما تمرکز تاثیرگذاری این اعتراضات بر شهرهای بزرگ، باعث تضعیف آن در سایر مناطق سودان شد.
ارتش نیز از طریق فرمانده نیروهای پشتیبانی سریع «محمد حمدان دقلو»، سعی کرد تا با اعطای پول و امکانات قبایل را تحت کنترل خود درآورد، اما این تلاشها نیز با فشار سیاسی داخلی و بین المللی شکست خورد. اگرچه ارتش در سپتامبر 2021 با تحریک محمد الامین ترک رییس قبیله هدندوۀ، سعی کرد تا با تحریم شرق سودان و بستن راههای اتصال به پایتخت و مسدودسازی راههای اتصال به بنادر دریای سرخ فضا را مهیای کودتا در 25 اکتبر کند.
در حالی که گسترش سلاح در شرق و غرب کشور منجر به تزلزل اقتدار روسای قبایل سودان شده بود، اما در شمال و مرکز، این توسعه نظام آموزشی بود که روند کاهش قدرت رؤسای قبایل را کامل کرد. اگرچه تفکر قبیلهای که با تعصب به منشاءهای قومی و زمین بروز میکند، بر ذهن جامعه سودانی سیطره کامل دارد.