زمینه جریان شناسی سلفی در یمن
محمدرضا عشوری مقدم
پایه های سلفگرایی جدید در یمن را باید به حضور شیخ «مقبل بن هادی الوادعی» در این کشور مرتبط دانست که پس از بازگشت از عربستان در دهه هشتاد میلادی و اتهامش به ارتباط با ماجرای جهیمان العتیبی در مسجد الحرام (١٩٧٩) تصمیم گرفت در استان صعده یمن ساکن شود و به تدریس علوم شرعی بپردازد.
جایگاه شیخ مقبل الوادعی در پایه گذاری سلفگرایی نوین در یمن از آن رو مهم است که وی توانست شبکه ای از شاگردانش تشکیل دهد که در آیندهِ شکلگیری خوانش های سلفگرایانه به ویژه رویکردهای سلفگرایی جامی سعودی و مدخلی موثر بوده است.
گسترش اندیش های الوادعی در یمن توسط مرکز «دار الحدیث» که خود او در صعده ایجاد کرد صورت گرفت و به مرور در مناطق گسترده ای از یمن شمالی گسترش یافت و همین مسئله نیز باعث شد تا وی را موسس سلفیه نوین یمن بدانند.
به لحاظ رویکرد فکری، اندیشه های الوادعی را می توان در مخالفت وی با هر گونه فعالیت سیاسی و حزبی خلاصه کرد. از همین رو است که وی به شدت با احزاب اسلامگرا همچون اخوان المسلمین مخالف بوده است. این رویکرد که به نظر می رسد بیش از هر چیز از سلفگرایی جامی و مدخلی عربستان متاثر بوده است تنها بر تدریس عقاید سلفی و نشر احکام اسلامی در جامعه تاکید دارد.
در این زمینه کتابی به اسم وی و البته از سوی شاگردانش در آخرین سال زندگی در سال ٢٠٠٢ م (چه بسا پس از مرگ وی) منتشر شد با عنوان «مقبل بن هادی الوادعی، هذه دعوتنا و عقیدتنا» که می تواند در شناخت افکار و عقاید وی بسیار راهگشا باشد. شاید بی جهت نباشد اگر مکتبی را که الوادعی در یمن بنیان نهاد بتوان استمراری از مکتب محمد بن عبدالوهاب دانست که در افکار و اندیشه های بسیاری از شاگردانش نمود داشته است. به عنوان یکی از بارزترین شاگردان وی، امروز می توان به شیخ محمد بن موسى العامری اشاره کرد که اکنون نائب رئیس هیئت علماء یمن است. از عامری کتابی منتشر شده با نام «الشیخ مقبل الوادعی: آراؤه العلمیه والدعویه دراسه نقدیه» که در اثنای بررسی افکار استادش به برخی اختلافات بین الوادعی و شاگردانش نیز اشاره دارد.
همچون دیگر شاگردان مکتب سلفگرایی در عربستان، الوادعی نیز رویکردهای شدید ضد شیعی داشته است که این را می توان در آثار و تالیفاتش از جمله حملاتش به انقلاب ایران مشاهده کرد.
با این حال، هرچند معلوم نیست که واقعا چه رابطه ای بین حادثه جهیمان در مسجد الحرام و الوادعی وجود داشته اما همین مسئله و بازداشت الوادعی توسط نیروهای سعودی و اخراجش از عربستان باعث شد تا وی هیچگاه اختلافات و انتقادات شدیدش از حاکمیت سعودی را پنهان نکند و به گفته شاگردانش حتی هیچگاه نسبت به درخواست ها برای پایان دادن به این انتقادها و برخی میانجیگری های سعودی برای بهبود روابط نیز پاسخ مثبتی نداده است.
بخش دوم: تأثر از سلفگرایی کویتی
در بخش قبل به پایهگذاری سلفگرایی در یمن توسط شیخ “مقبل الوادعی” اشاره کردم که متأثر از سلفگرایی حجاز به دوری گزیدن از فعالیت هاى سازمانی و سیاسی تاکید داشت. با این حال اما علی رغم تمامی سیطره فکری الوادعی، مکتب وی خیلی زود دچار انشقاق شد و گروهی از شاگردانش به صورت مستقل جمعیتی را تشکیل دادند که یک جریان مهم در سلفگرایی یمن شد.
نخستین شکاف در مکتب الوادعی با تشکیل جمعیت خیریه #الحکمه (١٩٩٠) شکل گرفت که افراد بارزی همچون شیخ احمد المعلم، عبدالعزیز الدبعی (رئیس جمعیت)، شیخ محمد المهدى و مراد القدسى در آن مشارکت داشتند. این جمعیت، علی رغم آنکه کار سیاسی نمی کرد اما از همان ابتدا مورد اعتراض شیخ الوادعی قرار گرفت چرا که وی اساسا با هر گونه عمل سازمانی و جنبشى حتی اگر رویکرد سیاسی نداشته باشد مخالف بود.
به نظر می رسد همانگونه که بعدها مشهور شد رهبران الحکمه در رویکرد جدید سازمانی خود بسیار از سلفگرایی سازمانی کویت به رهبری شیخ عبدالخالق متاثر بودند. من در اینجا عنوان سلفگرایی سازمانی یا سلفگرایی جنبشی کویتی را برای این طیف انتخاب کرده ام چرا که معتقدم این جریان واقعا از تجربه سلفی کویت بهره برده، هر چند واقعیت این است که خود سلفگرایان کویتی نیز در این مسیر از سلفگرایی مصری متاثر بوده اند.
به طور خلاصه می توان تاسیس جمعیت الحکمه را به نوعی یک واکنش به عقاید بیش از حد محافظه کارانهِ شیخ الوادعی دانست که حتی فعالیت های سازمانی خیریه را هم مصداق فعالیت حزبی و حرام می دانست.
امروز جمعیت الحکمه مراکز و شاخه های متعددی در نقاط مختلف یمن دارد و علاوه بر کار خیریه به کارهای علمی و پژوهشی نیز می پردازد که شاید مهمترین آن مرکز پژوهش ها و مطالعات شرعیِ «الکلمه الطیبه» در صنعاء است که مجله معروف «المنتدی» را منتشر می کند.
به لحاظ سازمانی و مالی همانطور که اشاره شد این جمعیت پیوند جدی با سلفیه کویت و مشخصا جمعیت “احیاء التراث” کویت دارد و به نظر می رسد به لحاظ مالی نیز به آن وابسته است.
از حیث فکری باید گفت که این جریان نگاه بازی به جریان های اسلامگرای مختلف دارد و به نظر می رسد که تمایلاتى جدى به اخوان المسلمین یمن و جمعیت #اصلاح دارد. نکته مهم درباره الحکمه این است که علی رغم رویکرد جداً خیریه ای این جریان اما الحکمه نشان داده که نسبت به قضایای جهان اسلام از جمله قضیه فلسطین بی تفاوت نیست که این را مى توان در مواضع اعلامی این جریان مشاهده کرد.
منبع: کانال تلگرامی «تحولات اسلامگرایی سیاسی»