دانشگاه امام، و دایگی فرزندان غیرسعودی
حامد دهقانی فیروزآبادی
ملک سلمان در مارس ۲۰۱۷ به اندونزی سفر میکند و تنها یک ماه بعد، سلیمان اباالخیل، مدیر دانشگاه امام سعود، میوههای سفر او را میچیند؛ اباالخیل در اندونزی، قطب فعالیتهای سلفیت در شرق آسیا، سه مدرسۀ شرعی جدید، چهار مرکز و انجمن فرهنگی در دانشگاههای اندونزی و سه مرکز تربیت معلم زبان عربی را افتتاح میکند، سنگ بنای دانشگاهی جدید را گذاشته، با چندین دانشگاه قرارداد همکاری بسته و روزنامۀ عربی – مالایی ارخبیل و دهها برنامه و دورۀ آموزش حضوری و غیرحضوری را راهاندازی میکند.[۱]
طرفه آنکه توجه ویژۀ حکومت در این سالها به توسعۀ مدارس شرعی (المعاهد العلمیه) در خارج این کشور، با زمزمههای انحلال نسخههای اصلی آنها در داخل همزمان شده است. حکومت از سویی بندهای دست و پای وهابیت را در داخل عربستان روزبهروز محکمتر کرده و از دیگر سو مجال تاخت و تاز او را در سراسر جهان گستردهتر میسازد. این است حکایت این روزهای رحم سلفیت؛ برای خودیها سترون و برای دیگران زایا.
مدارس شرعی
در نظام آموزشی نوین عربستان، دانشآموزانی که به مباحث شرعی علاقهمندند، به یکی از ۶۷ مدرسۀ شرعیای میپیوندند که طبق قانون حکومت سعودی تمامی آنها با مدیریت دانشگاه امام گردانده میشوند. سرآغاز این مدارس، با «المعهد العلمی بالریاض» در سال ۱۳۷۰ق، با پیشنهاد مفتی مملکت، محمد بن ابراهیم آل شیخ، و موافقت ملک عبدالعزیز صورت پذیرفت. پس از دو سال از تأسیس این مدرسه، دانشکدۀ شریعت ریاض شکل گرفت و سپس این دو در ذیل «الرئاسه العامه للکلیات والمعاهد» قرار گرفته و سرانجام در ۱۳۹۴ق دانشگاه امام از این مجموعه سربرآورد.[۲]
جایگاه و نفوذ اجتماعی
شخصیتهای دینی برجستهای همچون ابن عثیمین، محمد امان جامی، محمد بن عبدالله عجلان، عبدالمحسن عباد و عبدالرحمن سدیس در معهد ریاض به تحصیل پرداختهاند. ربیع مدخلی، صالح فوزان، عبدالله بن محمد آل شیخ، عبدالله بن عبدالمحسن ترکی، سلمان عوده، عبدالرحمن عجلان و بسیاری دیگر از رجال دینی سعودی نیز در معاهدی مشابه درس خواندهاند. در سال ۲۰۱۴، از ۱۵۰ عضو مجلس شورای سعودی، در کارنامۀ تحصیلی ۵۷ عضو آن نام مدارس شرعی میدرخشیده است.[۳] قریب به اتفاق اعضای هیئت کبار علما نیز تحصیلکرده این مدارس هستند.[۴]
نظام آموزشی
تحصیل در مدارس شرعی از آغاز رایگان بود، اما به دلیل استقبال نه چندان خوب از این مدارس، شهریهای ویژۀ دانشآموزان این مدارس در نظر گرفته شد. هماکنون این شهریه به میزان ۳۹۰ ریال سعودی برای دانشآموزان مقطع ثانوی[۵] و ۳۱۵ ریال برای دانشآموازن مقطع متوسط میباشد. در مقابل چنین امتیازی، دانشآموزان بایستی به لحاظ آموزشی موفق و حداقل ۲ جزء از قرآن را حفظ کنند.[۶] در این مدارس که در تمامی شهرهای مملکت توزیع شدهاند[۷]، دروس دینی و زبان عربی با تأکید بیشتری آموزش داده میشود. دانشآموزانی که دورۀ متوسطه را در این مدارس به پایان رساندهاند، میتوانند در یکی از سه دانشگاه «الجامعه الإسلامیه» در مدینه، «جامعه أم القری» در مکه و «جامعه الإمام محمد بن سعود» در ریاض تحصیل کنند.[۸]
حیاط خلوت اخوانیها
از نیمۀ دوم دهۀ هشتاد هجری و پس از هجرت سران اخوان به عربستان، علمای اخوانی که بدنۀ جمعیتی مهمی از دانشگاه امام را شکل میدادند، مدیریت معاهد را نیز همچون دیگر مراکز آموزشی در دست خود گرفتند. نفوذ اخوانیها در معاهد به حدی بود که برخی آنها را اصلیترین نقطۀ تمرکز ایشان به شمار آوردهاند.[۹] اخوانیها گذشته از تأثیرات مستقیمی که در همان چارچوب نظام آموزشی رسمی و در کلاسهای درس بر دانشآموزان داشتند، برخی اصلاحات و افزودهها را نیز از خود به جای گذاشته بودند؛ آنها کتاب معالم فی الطریق سید قطب را به صورت دورهای میان تمامی دانشآموزان توزیع میکردهاند. از سرودهای ملی با دستآویز غنا بودن آنها جلوگیری و در مقابل سرودهای اسلامی را، همچون شعر هاشم الرفاعی که مفاهیم ضد حکومتی داشت، ترویج میکردند. برگزاری اردوهای آمادگی نظامی برای دانشآموزان به مدت یک هفته در دهه نود هجری، اقدامی دیگر از اخوانیها بود که برخی آن را در راستای تحریک اذهان و نفوس جوانان برای شرکت در جنگهای افغانی و بوسنی و چچنی تفسیر کردهاند.[۱۰]
مناع قطان از مهمترین چهرههای تأثیرگذار اخوانی در سیستم آموزشی سعودی است؛ او که در ۱۹۵۳ به عربستان آمد، نقش فعالی در معاهد و مدارس شرعی داشت؛ او نخست در احساء و سپس در قصیم مدارسی شرعی را بنا نهاد و از ۱۹۵۸ نیز به دانشکدۀ شریعت ریاض پیوست و فعالیتهای دانشگاهی خود را در هر سه دانشگاه اسلامی سعودی گستراند.[۱۱] سلامه عتیبی از هستههای گزینشی خبر میدهد که مناع قطان آنها را مدیریت میکرده و دانشآموزان و معلمان داوطلب حضور در معاهد را ارزیابی میکردهاند.[۱۲]
محمد سرور، پایهگذار جریان اخوان سروری، معهد علمی بریده را برای ترویج اندیشههای اخوانی-سلفی خود برگزید و کسانی همچون سلمان عوده در آنجا از او درس گرفتند. محمد سرور که فعالیتهای خود را با موفقیت به پیش میبرد و در صدد راهاندازی تشکیلات اخوانی مستقلی (التنظیم السروری) برآمده بود، با مخالفت دوستان اخوانی بنائی خود روبهرو شده و در پایان مجبور به خالی کردن میدان برای ایشان و مهاجرت به کویت شد.[۱۳] محمد دویش[۱۴] شخصیت دیگری است که به عنوان رهبر جریان سروری در معاهد علمیه شناخته شده است، کسی که پس از کنارهگیری از تدریس، یوسف علیوی راه او را ادامه داد.[۱۵]
پاکسازی اخوانیها
چنانکه در نوشتار پیشین اشاره شد، حکومت سعودی در سالیان اخیر سیاست توسعۀ اقتصادی و رویکرد تساهل و تسامح را با جدیت دنبال کرده است و در این راستا، از سال ۲۰۰۷ با تغییر خودسرانۀ مدیران دو دانشگاه مدینه و امام، دگرگونیهایی اساسی در هویت اسلامی آنها ایجاد کرده است. ایجاد دانشکدههای غیردینی[۱۶]، توجه ویژه به بانوان و دختران[۱۷] و ترویج گفتمان تسامح و تساهل، برخی محورهای رویکرد تازۀ این دو دانشگاه اسلامی بوده است. اما در دانشگاه امام اقدام اساسی دیگری نیز لازم بود: پاکسازی اخوانیها.[۱۸]
سلیمان اباالخیل که تا پیش از جنگ خلیج عالمی گمنام بود، در پی غائلۀ صحویها و با اجرای نمایشی حماسی در حمایت از حکومت، توانست مراتب دولتی را دو تا یکی طی کند.[۱۹] پیشینۀ خوشخدمتی این عنصر جامیمسلک، او را گزینۀ مناسبی ساخت تا پروژۀ برچیدن اخوانیها را نیز در کنار دیگر خواستههای حکومت به وی بسپارند. با برنشستن اباالخیل بر کرسی مدیریت دانشگاه امام، پاکسازی در دانشگاه و مراکز وابستۀ به آن، به ویژه معاهد علمیه، آغاز شد؛ حذف عناصر متمایل به اندیشههای اخوانی، جمعآوری کتابهای ایشان از کتابخانههای مدارس، بازگشت سرود ملی و برگزاری جشن توحید بلاد از جملۀ اقدامات صورتگرفته در این سالیان بوده است.[۲۰]
زمزمههای انضمام
اگر سعودیها رؤیای پاکسازی کامل معاهد از اخوانیها را هم در خواب میدیدند، باز این رؤیا برای ایشان چندان شیرین نمینمود. دانشآموختههای مدارس شرعی کسانی بودند که گرچه در علوم دینی و ادبی از همردههای خویش پختهتر بودند، اما در علوم جدید، همچون فیزیک و شیمی و زبان انگلیسی، هیچ درسی نگرفته بودند. از این رو گزینههای پیش روی این دانشآموزان برای آیندۀ خویش تنها ادامه تحصیل در رشتههای دینی بود. اما بازار مشاغل دینی در عربستان به دلیل سالها پذیرش گستردۀ معاهد علمیه و دانشگاههای اسلامی، کاملا اشباع گشته بود.[۲۱] گفتنی است گرچه «کمبود قاضی» مشکلی جدی در عربستان بود، اما حاکمان سعودی ریشۀ این مشکل و چارۀ آن را در جایی دیگر دیده بودند؛ برداشتن محدودیت پذیرش قضات از دانشکدههای شریعت. عالمان وهابی که «قانونهای بشری» را خلاف «احکام الهی» و در راستای حکومت طاغوت میشمردند، هیچ گاه نشستن بر کرسی قضاوت را برای دانشآموختگان «حقوق» و مانند آن روا نمیدانستند. اما در اینجا نیز زور حاکمان بر عالمان میچربید و پس از چند سال زمینهسازی رسانهای برای آن، در نهایت در دسامبر ۲۰۱۷ نه تنها محدودیت پذیرش دانشآموختگان شریعت برداشته شد، بلکه به زنان نیز اجازۀ قضاوت داده شد.[۲۲]
از این رو دولت در حالی برای دانشآموزان معاهد شهریهای اضافی میپرداخت که خروجیهای آن برای سیاست توسعۀ اقتصادی باری برنداشته و حتی بیکاری نیز پیش روی بسیاری از آنها بود.[۲۳] اینها و برخی انگیزههای دیگر، همچون پاک کردن مسألۀ اخوانیها، سعودیها را بر آن داشت تا این نزدیک به ۷۰ مرکز پرورش سلفیت را تغییر ماهیت داده و آنها را نیز همسانِ مدارس عادی، به ابزارهای توسعۀ اقتصادی کشور تبدیل کنند. در ۲۰۱۱ مدیریت دانشگاه در پی دستور حکومت، برنامۀ درسی سال اول ثانوی را کاملا مطابق با مدارس عادی تغییر داد، تا راه برای دانشآموزانی که تمایل به تغییر گرایش و پیوستن به مدارس عادی دارند، گشوده شود. اضافه شدن دروس فیزیک و شیمی و زیست و حذف درس فرائض و کم شدن حجم دروس نحو و فقه نتیجۀ این تصمیم بود.[۲۴] پس از این، حکومت پا را فراتر گذاشت و انحلال تمامی معاهد و انضمام آنها به وزارت تعلیم را خواهان شد. این موضوع در آوریل ۲۰۱۵ در صحن مجلس شورا مطرح شد و هرچند به دلیل انتساب ۵۷ نفر از ۱۵۰ عضو مجلس به معاهد علمیه، این طرح رأی نیاورد،[۲۵] اما چنین مینماید که فتح این سنگر نیز برای سعودیها چندان دور نباشد.
فرزندان غیرسعودی
با رشد ناگهانی درآمد نفتی عربستان در دهۀ هفتاد میلادی و آغاز روزهای خوش بازوی دینی حکومت، پروژههای توسعهطلبانۀ مذهبی در گوشه و کنار جهان کلید خورد. برپایی شش معهد در سه قارۀ جهان در طول پنج سال، آغاز طوفانی دیپلماسی آموزشی سعودی در خارج مرزهای خود بود.[۲۶]
امارات(رأس الخیمه) | موریتانی(نواکشوط) | اندونزی(جاکارتا) | جیبوتی(جیبوتی) | ژاپن(توکیو) | آمریکا(واشنگتن) |
۱۳۹۸ | ۱۳۹۹ | ۱۳۹۹ | ۱۴۰۱ | ۱۴۰۳ | ۱۴۰۳ |
این مدارس شرعی که تعلیم و تربیت اقلیات مسلمان این کشورها را هدف داشتند، کاملا از نمونههای داخلی الگوبرداری شده بود، اما با این تفاوت که از نسخۀ اصلی خود اقبالی خوشتر یافت؛ اگر حکومت سعودی این روزها از هزینهکرد برای مدارس شرعی داخلی چندان خشنود نیست، نسخههای برونمرزی این مدارس را برای پیشبرد سیاستهای خود بسیار نیکو یافته است و در این سالها بیش از پیش در تقویت و پشتیبانی آن کوشیده است. به عنوان نمونه معهد جاکارتای اندونزی، به عنوان اصلیترین و بزرگترین معهد شرعی سعودیها در خارج این کشور، پس از سفر ملک سلمان در ۲۰۱۷ به شدت تقویت میشود.
«معهد العلوم الإسلامیه و العربیه»[۲۷] در جاکارتا که از جمادی الأولی ۱۴۰۰ پذیرش خود را آغاز کرده است، از ۱۴۱ دانشآموز پسر در بدو تأسیس به ۳۵۶۹ دانشآموز پسر و دختر و از ۵ استاد به ۱۷۲ استاد و دستاندرکار در سال تحصیلی ۱۴۳۶-۱۴۳۷ رسیده است. تاکنون نزدیک به ۱۲۰۰۰ دانشآموخته داشته است که از این میان ۲۵۰ نفر آنها دانشجویان بورسیه و کسانی هستند که از کشورهای همسایه همچون مالزی، فیلیپین، تایلند، کامبوج، کرۀ جنوبی و سنگاپور در آنجا درس خواندهاند. بودجۀ این معهد همچون دیگر نمونههای آن، نه از طریق دانشگاه امام، بلکه به صورت مستقیم از وزارت خارجه و سفارت سعودی در اندونزی تأمین میگردد.[۲۸]
فعالیتهای این مرکز به دانشآموزان خود محدود نبوده و مخاطبان بسیار دیگری را نیز بر سر سفرۀ خویش نشانده است. به عنوان نمونه در سالهای ۱۴۰۳ تا ۱۴۱۵، تنها در نهادهای گوناگون دولتی ۴۲ دورۀ بلندمدت و بیش از ۵۰ دورۀ کوتاهمدت آموزش زبان عربی برگزار کرده است. این معهد از ۱۴۰۵ شعبهای ویژه را برای آموزش معلمان اندونزیایی اختصاص داده است که تاکنون نزدیک به ۷۰ دوره برای آموزش معلمان مدارس و دانشگاههای اندونزی برپا کردهاند و همچنین در گسترش فعالیتهای خود به دیگر کشورهای آن منطقه نیز موفق بوده است.[۲۹]
موفقیتهای چشمگیر این مرکز در نفوذ مذهبی، فرهنگی و سیاسی در آسیای شرقی و به ویژه اندونزی، توجه و حمایتهای ویژۀ حکومت سعودی را در پی داشته و با برپایی ساختمانی جدید برای «معهد خادم الحرمین» در باندا آسه در ۲۰۱۴[۳۰] و نیز افتتاح سه معهد دیگر در ذیل معهد جاکارتا و راهاندازی چند پروژه و مرکز دیگر در ۲۰۱۷،[۳۱] ذوقزدگی خود را از این دستاوردها نشان دادهاند. توسعۀ معهد جیبوتی[۳۲] و احداث معاهدی جدید در مالدیو[۳۳]، سومالی و بنگلادش[۳۴] گوشههایی دیگر از این پازل هستند.
این توسعه و زایایی سلفیت در فضای بینالمللی و در مقابل قدرتزدایی و سترونسازی آنها در داخل عربستان، سرنوشت وهابیت را به گونهای رقم خواهد زد که بیش از هر چیز برای فرزندانی غیرسعودی دایگی کنند.
[۴] علماء الإسلام، نبیل ملین، محمد، الشبکه العربیه للأبحاث والنشر، الطبعه الثانیه، ۲۰۱۳، ص۲۸۷.
[۵] این مقدار شهریه جز برای معهد ریاض، به دلیل هزینه حمل و نقل دستی اسکناسها از ریاض به دیگر شهرها، به ۳۷۵ ریال کاهش مییابد.
[۶] علماء الاسلام، ص۲۸۷.
[۷] همان، ص۲۸۹.
[۸] همان، ص۲۹۰.
[۱۶] در طی سالهای ۱۴۲۷-۱۴۲۸، چهار دانشکده مهندسی، اقتصاد و مدیریت، علوم پایه و پزشکی افتتاح شدند. در سال ۱۴۲۲ نیز دانشکده رسانه و ارتباطات به این جمع پیوست تا این دانشگاه نیز همچون دانشگاه مدینه هویت دینی خود را از دست بدهد.
[۱۷] به عنوان نمونه در ۲۰۱۷ برای نخستین یک زن به عنوان رئیس یکی از ادارههای دانشگاه منصوب شد:
[۱۸] دانشگاه مدینه از ابتدای دهه هشتاد شروع به پروژه سعودیسازی اساتید را با جدیت دنبال کرده است، به گونهای که هماکنون تعداد انگشتشماری از اساتید غیر سعودی در دانشکدههای دینی به تدریس میپردازند. عناصر با گرایشهای اخوانی گرچه در این دانشگاه نیز حضور دارند، اما نه به شدت دو دانشگاه امام و ام القری.
[۱۹] زمن الصحوه، ستیفان لاکروا، الشبکه العربیه للأبحاث و النشر، ص۲۸۶.
برخی نگرانیها از تغییر برنامه درسی مدارس شرعی:
[۲۹] برای آگاهی از برخی فعالیتهای داخلی و خارجی این معهد رک:
منبع: اندیشکده مرصاد