جریان شناسیجریان شناسی سیاسیشمال آفریقاکشور شناخت

بی توجهی به معیشت مردم عامل سرخوردگی از اخوان در مصر

در همان دوران کوتاه حکومت اخوان، به حدی ناکارامدی وجود داشت که حتی رفتگران مصر دست به اعتصاب زدند و زباله ها انباشته شد. مرسی نتوانست راه حلی بیابد و تلاش کرد با کمک گرفتن از نیروهای مردمی اخوان مشکل زباله ها را حل کند که در این کار هم موفق نشد.

اخوان المسلمین از زمان پیدایش، راهی طولانی به قدمت یک قرن را پیمود تا در نهایت توانست ریاست جمهوری مصر را در دوران مُرسی به دست گیرد اما این به اوج رسیدن موجب سقوط سهمگین آنها هم شد. برای بررسی ویژگی های اخوان المسلمین مصر و سیر تطورات آن با حجت الله جودکی رایزن اسبق فرهنگی ایران در قاهره و کارشناس مسائل جهان اسلام به گفتگو نشستیم. وی روند تحولات این گروه را با شرایط تاریخی مصر همزمان بررسی کرده و اخوان را به چند دوره تقسیم می کند که مهمترین آنها دوران حسن البنا، سید قطب و در نهایت مرسی است. جودکی گریزی به چرایی ناکامی روند اسلامگرایی در مصر می زند و در خصوص دور شدن مردم از گروه های اسلامی دلایلی را مطرح می کند. خلاصه این مصاحبه از نگاه شما می گذرد.

سیر تطورات اندیشه اخوان المسلمین مصر را چگونه می بینید؟

نزدیک صد سال قبل اخوان المسلمین در مصر با عنوان جمعیتی خیریه و نه سیاسی توسط حسن البنا تاسیس شد. حسن النبا تلاش می کرد با خدمت رسانی به مردم آنها را جذب کند. رویکرد تقریبی وی نیز موجب شد که حتی دارالتقریب مذاهب اسلامی در دفتر اخوان المسلمین مصر پایه‌گذاری شود.

این نگرش حسن البنا در زمان پادشاهی فاروق در مصر علت جذب مردم و رشد بسیار اعضای اخوان شد. کثرت اعضا موجب شد تا در جنگ با اسرائیل در سال 1948 اخوان نیز به صورت گسترده مشارکت کند. با این حال دسیسه ای برای ترور نخست وزیر وقت انجام شد که به اخوان نسبت داده شد. هرچند این جمعیت دست داشتن در ترور را تا هم اکنون تکذیب کرده است اما بهانه ای برای فاروق شد تا این جمعیت را منحل کند.

بعد از روی کار آمدن جمال عبدالناصر، روابط خوبی میان اخوان و ناصر برقرار بود اما این روند نیز تداوم نیافت و با دستگیری اعضای اخوان و اعدام سیدقطب از اعضای اخوان در زندان منجر شد.  وی خود را یک ایدئولوگ می دانست و شباهت نگاهش به سلفیت موجب شد تا اخوان از اندیشه های تقریبی حسن البنا فاصله بگیرد. از طرف دیگر گروه هایی از دل اخوان منشعب شوند مانند سازمان الجهاد، التکفیر و الهجره و …

چگونه اخوان دوباره مجال فعالیت یافت؟

شکست مصر در جنگ سال 1967 با اسرائیل و نیز مشکلات اقتصادی، مصر را در یک برزخ قرار داده بود. از یک طرف ارتش مصر در یک حالت آماده باش چند ساله به سر می‌برد و این امر هزینه بسیاری را بر دولت تحمیل می‌کرد و از طرف دیگر به دلیل سیاست اشتباه مصر در حمله به یمن موچب اختلاف بیشتر قاهره با کشورهای عربی منطقه شده بود. در نتیجه وضعیت اقتصادی مردم به شدت اسفناک گردید.

زمانی که انور سادات به قدرت رسید، خود را در یک ویرانه اقتصادی یافت. وضعیت مصر به حدی بد بود که تن فروشی دختران مصری برای رفع گرسنگی به یک پدیده شایع تبدیل شده بود.

اولین راهکار سادات این بود که روابط مصر را با کشورهای نفتی خلیج فارس ترمیم کند تا بتواند نیروی بیکار را برای ارزآوری به آن کشورها اعزام کند. اما قبل از آن برای کاهش ترس کشورهای پادشاهی نیاز بود تا سوسیالیست های فعال را سرکوب کند. سادات برای سرکوب چپی‌ها به اسلامگرایان و از جمله اخوان المسلمین آزادی سیاسی داد.

از طرف دیگر قاهره توانست با جنگ سال 1973 بخشی از سرزمین سینا که در اشغال اسرائیل بود را بازپس بگیرد و با صلح کمپ دیوید هم هزینه‌های ارتش را کاهش دهد و آن سازمان را از حالت آماده باش دائمی پرهزینه خارج سازد هم سالی سه میلیارد دلار از آمریکا دریافت کند. در نتیجه آزادشدن سینا به دلیل صلح کمپ دیوید، کشتیرانی در کانال سوئر از سر گرفته شد و این به معنای درآمد چند میلیارد دلاری در سال برای مصر بود.

پس چرا سادات ترور شد؟

نیروی کاری که به کشورهای عربی رفته بودند در بازگشت به مصر وهابیت را سوغات آوردند. در نتیجه احزابی که از اخوان منشعب می‌شدند مانند گروه الجهاد به این تفکرات روی آوردند. خالد اسلامبولی یک سلفی تندرو بود و سادات را با هدف پیروی از افکار سلفی ترور کرد. بر خلاف آنچه تبلیغ می‌شود خالد اسلامبولی هرگز به اندیشه های انقلاب اسلامی توجه نداشت و مخالف شیعه بود. معلوم نیست چرا یک خیابان را در تهران به اسم وی نامگذاری کرده اند.

بعد از سادات وضعیت اخوان چه شد؟

مبارک شرایط سخت اقتصادی و نظامی زمان ناصر و سادات را نداشت و برای جلوگیری از تنش در جامعه اسلامگرایان را به دو دسته تقسیم کرد. افراد تندرو را اعدام کرد و به دیگران تا حدی آزادی سیاسی داد. اخوان هم در آن شرایط به دنبال رفتن به پارلمان بودند و مشی سیاسی معتدل را دنبال کردند. البته نه به عنوان نماینده اخوان بلکه به مثابه نامزد مستقل وارد پارلمان شدند.

آیا پس از کودتا علیه مُرسی، دگردیسی فکری در اخوان روی داد؟

خیر قبل از به قدرت رسیدن مرسی بود که اخوان دچار دگردیسی شد؛ یک بخش به دنبال خط مشی پارلمانی بودند و اصلاح طلب نامیده می شدند مانند عبدالفتوح و یک بخش دیگر رویکرد سلفی داشتند مانند محمد بدیع و محمد مُرسی. اصولا اخوان در انقلاب مردم مصر نقش اساسی و پیشتاز نداشت. با این حال با روی کار آمدن مرسی اخوان دست به تصفیه زد و همه اعضای غیرسلفی را اخراج کرد.

اولین راهکار سادات این بود که روابط مصر را با کشورهای نفتی خلیج فارس ترمیم کند تا بتواند نیروی بیکار را برای ارزآوری به آن کشورها اعزام کند. اما قبل از آن برای کاهش ترس کشورهای پادشاهی نیاز بود تا سوسیالیست های فعال را سرکوب کند. سادات برای سرکوب چپی‌ها به اسلامگرایان و از جمله اخوان المسلمین آزادی سیاسی داد.

چه شد که کار دولت اخوانی به کودتا ختم شد؟

اخوانی ها تجربه حکومتداری نداشتند برای همین شرایط را درست درک نکردند. تصور آنها این بود که قدرت را در مصر به دست گرفته اند در حالیکه تنها 20 درصد نظام سابق عوض شده بود و 80 درصد کادر حکومتی موجود در زمان مبارک هم وجود داشت. مرسی به جای آنکه پایگاه مردمی خود را گسترش دهد به سرکوب جوانان انقلابی دست زد و با همراهی نظامیان موجب حبس طویل المدت آنها شد.

تفاوتهای اخوان کنونی با اخوان زمان حسن البنا چیست؟

حسن البنا از نظر سیاسی دیدگاه اپوزیسیونی داشت و از نظر فکری مشی صوفیانه و رویکرد تقریبی را مورد توجه قرار داده بود. اخوان دوران حسن البنا با تکافل (همبستگی) اجتماعی مردم را جذب می کرد. دوران مرسی اخوان رویکرد دیکتاتوری را در پیش گرفت و همه را از خود راند.

حسن البنا با همه کار می کرد در حالیکه بدیع و مرسی حتی نتوانستند همفکران خود را هم تحمل کنند و دست به تصفیه و اخراج زدند.

وضعیت اخوانی های مصر در حال حاضر به چه صورت است؟

افکار عمومی مصر رغبتی به اخوان ندارد چراکه حرکت سلفی ها و ترورهایی که انجام دادند به همه زیان رساندند. در نتیجه وجهه اخوان بیش از همه تنزل کرد. این درحالیست که اخوان و مرسی بر جمله «اسلام هو الحل» تاکید داشت اما هیچ مساله ای را حل نکرد و تنها در حد حرف باقی ماند. برعکس اسلام می گوید چرا کاری را که انجام نمی دهید می گویید.

در همان دوران کوتاه حکومت اخوان، به حدی ناکارامدی وجود داشت که حتی رفتگران مصر دست به اعتصاب زدند و زباله ها انباشته شد. مرسی نتوانست راه حلی بیابد و تلاش کرد با کمک گرفتن از نیروهای مردمی اخوان مشکل زباله ها را حل کند که در این کار هم موفق نشد.

در نهایت مردم از اسلامگرایی در همه کشورها غیر از ترکیه، سرخورده شده اند. علت آن هم بی توجهی به معیشت مردم و تحت فشار قرار دادن آنهاست.

وضعیت کنونی اخوانی های مصر به لحاظ فکری چگونه است؟

بعد از کودتا سیسی به شدت اخوان را سرکوب کرد به عبارتی آن گروه نابود شد. رهبران سلفی اخوان زندانی شدند و برخی در زندان مردند. تنها بخش کوچکی از رهبران میانی اخوان توانستند به ترکیه بگریزند. ممکن است اخوانی ها در آینده به وسیله آنان که به ترکیه گریختند اقدام به بازسازی تشکیلات خود بکنند اما تا چند دهه در سیاست مصر نقش آفرین نخواهد بود زیرا بحث اسلام گرایی در آن کشور به محاق رفته است.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا