اخوانالمسلمین و هنر؛ چگونه تجربه اخوانیها شکست خورد؟

احمد عبدالحلیم – عرب ۴۸
ترجمه: زهرا میرزایی
هنرهای نمایشی، تئاتر و سینما نقش مهمی در مبارزات و هویتبخشی به آن دارند؛ این مساله برای مصر با ظهور سینما در دهه بیستم قرن گذشته آغاز شده است. هنرهای نمایشی در بسیاری از موارد ضربههای شدیدی به جریان اسلامی وارد کرده است؛ به ویژه در دهه هشتاد و نود قرن گذشته که مصر شاهد درگیری بین نظام سیاسی و گروههای مسلح اسلامی بود و حوزه هنر یکی از عرصههای درگیری بود.
اما گروه اخوان المسلمین از زمان تاسیس از هنر و جایگاه مهم آن غافل نشد. در این مقاله سعی میکنیم رابطه این گروه با تئاتر و سینما تا انقلاب ۲۰۱۱ و پس از آن روایت کنیم و سوالی که در این مقاله مطرح میشود که ناکامی اخوان در ارائه آثار هنری علیرغم تلاشهایشان چه دلیلی دارد؟
اخوان المسلمین و تئاتر
حسن البنا موسس اخوان المسلمین: «اخوان المسلمین قصد نابودی تئاتر و رادیو را ندارد؛ زیرا آنها ابله نیستند که بخواهند جلوی این موقعیت را بگیرند؛ بلکه میخواهند آنها را از شر و گناه پاک کنند تا تاثیر بدی بر روی روحیه دختران و پسران جوان نگذارد؛ بنابراین آنها برای تئاتر، داستانهای سخاوتمندانه با ادبیات شگفتانگیز، مثلها و راهنماییهای صادقانه آماده کردند.»
توجه البنا به هنر و کلی نگری او راجع به دین از همان ابتدا مشهود بود، او از آغاز تاسیس گروه اخوان، این شیوه نگاه به هنرمندان را دنبال کرد و چندین گروه تئاتر تاسیس کرد که مشهورترین آنها گروه قاهره و گروه تئاتر دانشجویان در سایر استانهای مصر میباشد.
البنا از استعداد برادرش عبدالرحمن در نمایشنامه نویسی و کارگردانی بهره برد. او نمایشنامههای متعددی مانند «جمیل بثیه»، «معز لدین الله»، «صلاح الدین»، «منجی فلسطین» و «هجرت» را نوشت. هدف از این نمایشنامهها ترغیب مخاطب به شناخت تاریخ ادبیات عرب، شناخت چالشهای مسلمانان و عربها مانند مساله فلسطین و شناخت قهرمانان عرب مانند صلاح الدین بود. تئاتر «جمیل بثیه» با موفقیت و اقبال چشمگیری توسط مخاطبان مواجه شد تا جایی که منتقدان نیز به تمجید آن پرداختند تا جایی که برخی میگفتند که این نمایش معادل نمایشنامه های آن زمان، مجنون لیلی، از شاعر بزرگ احمد شوقی است.
در تئاترهای اخوان نخبههای بازیگری کشف شدند مانند محمود الملیجی و عبدالمنعم مدبولی؛ همانطور که دکتر عصام تلمیه در کتاب خود «هنر و اخوان»، یادآور ارتباط خوب البنا با برخی از بازیگران و هنرمندان میشود مانند اولین پسر انوار وجدی که البنا او را به مقر اخوان دعوت کرد تا راجع به هنر و نقش آن در خدمت به جامعه و شاید شکلگیری همکاری بینشان با او صحبت کند.
تئاتر غزوه بدر و تصویر عبدالمنعم مدبولی
داستان دیگری که تلمیه روایت میکند داستان بین سید قطب و بازیگر حسین صدقی است؛ حسین صدقی بعد از وفات البنا نزد سید قطب میآید و به او تصمیم خود راجع به ترک بازیگری را اطلاع میدهد؛ اما سید قطب او را به ادامه بازیگری با هدف خدمت به اسلام تشویق میکند. حسین صدقی نصیحت سید قطب را پذیرفت و در دو فیلم بازی کرد؛ در یکی از فیلمها «شیخ حسن» نقش شیخ الازهر را بازی کرد که دختر مسیحی را مسلمان میکند اما در آن زمان توسط سانسورچیهای مصری مصادره شد.
البنا درگذشت، و ارتباط اخوان با هنر به تئاتر محدود باقی ماند؛ این گروه نه فیلم سینمایی تولید کرد و نه در تئاتر پیشرفتی داشت و از آغاز دهه پنجاه قرن گذشته وارد دوره ظالمانه ناصریه شدند که اکثر آنها زندانی شدند و از فعالیت سیاسی، اجتماعی و ترویج افکارشان محروم شدند.
انقلاب ژانویه…اشتیاقها به سمت سینما
«اخوانیها باهوشتر از آن هستند که هنر و آزادی خلاق را محدود کنند؛ برا اینکه آنها قدرت هنر را درک میکنند و مایل به همکاری با هنرمندان درصورتیکه کار سیاسی نباشد؛ هستند.» بازیگر یسرا، در برنامه «یکی از مردم»، کانال المحور سال ۲۰۱۲
دسامبر ۲۰۱۱ است و کانال برنامه «مسابقه پارلمان» را پخش کرده است. در این برنامه مناظره بین کارگردان خالد یوسف و دکتر محمد رمضان، رئیس کمیته نمایش و هنر اخوان، برقرار است؛ موضوع مناظره آینده هویت هنر در مصر است. النجار با استفاده از تاریخ گفت: «تئاتر مصر را اخوانیها بنا کردند همانطورکه از دیرباز عبدالمنعم مدبولی، ابراهیم سعفان، ابراهیم شامی و محد السبع همه آنها در تئاتر اخوان بازی کردند.»
النجار همچنین سعی کرد زاویه دید مخاطب را محدود کند و گفت: «اخوان المسلمین مصری هستند و چون قبل از آنکه اخوانی باشند مصری بودند، در بازنمایی حقایق مصر موفق خواهند بود.» او تاکید کرد که آنها مشکلی ندارند تا با همه هنرمندان و کارگردانها همکاری کنند تا سینما و نمایشی که به مصریها خدمت کند؛ ارائه دهند. با این حال، کارگردان خالد یوسف با کنایه ای ظریف تأکید کرد که اخوان در این امر شکست خواهد خورد، زیرا آنها تجربه ای در سطح فنی ندارند و از تنوع جامعه مصر آگاه نیستند.
النجار تمسخر خالد یوسف را اینگونه پاسخ داد که اخوان به دلیل محاصره ۳۰ ساله رژیم حسنی مبارک بر روی آنها و همچنین تلاش مبارک و رژیمش برای تحریف شخصیت اسلام، روحانیت و اسلام و گروه اخوان، برخلاف میل خود در صحنه هنری و در بسیاری از آثار سینمایی و نمایشی غایب بودند.
پیشگویی یسرا و دیگر هنرمندان درست بود، باتوجه به فضای باز سیاسی و اجتماعی ناشی از انقلاب ژانویه، اخوان کمیته «هنر و نمایش» را راه انداخت و همچنین از راه اندازی شرکتهای سینمایی مختلف که معروفترین آن شرکت «الرحاب» بود؛ دریغ نکرد.
شرکت الرحاب به ریاست محسن راضی، با قصد تولید فیلمهای سینمایی و تئاتر اداره میشد؛ از تولیدات این شرکت میتوان سریال زندگی حسن البنا را نام برد که مقابل سریال خلاف واقع «الجماعه» که زندگی او را در این سریال با تحریف به نمایش گذاشته بودند؛ ساخته شد و همچنین از دیگر آثار میتوان به فیلم سینمایی انقلاب اشاره کرد که بدون اختلافاندازی بین گروههای سیاسی وقایع انقلاب را بازگو میکند.
محسن راضی در پاسخ به این سوال که چه کسانی در آثار هنری اخوان بازی خواهند کرد، پاسخ داد: «جوانان این گروه به علاوه هنرمندان نزدیک به ما مانند عبدالعزیز مخیون و وجدی العربی، به علاوه ما از تمام هنرمندان در صورت موافقتشان برای همکاری، استقبال میکنیم.»
صحبتهای اخوان از پایان هرزگی در سینما بسیاری از شخصیتهای هنری را ناراحت کرد، مانند ایناس دغیدی که در پاسخ اخوان را یگ گروه تبلیغی بیربط با هنر نامید و سرمایه شرکتهای اخوان را زیر سوال برد. نیلی کریم بازیگر سینما در پاسخ به اخوان اشاره کرد که ورود آنها را به سینما یک پسرفت است. برخی از تهیهکنندگان مانند محمد العدل و سبکی مخالفتی با ساخت فیلم به روش اخوان نداشتند اما تصریح کردند که آنها نمیتوانند بخشهای مختلف مصر را به تصویر بکشند. اما برخی از هنرمندان مانند وفا عامر، بسمه و دالیا البحیری معتقد بودند که در صورت ارائه سناریوهایی که با اصول هنری منطبق باشد، امکان همکاری با اخوان وجود دارد و در آن زمان حق قبول یا رد کردن خواهند داشت.
به مدت یکسال و نیم جدال بر سر سبک ورود اخوان به سینما بود؛ اخوانیها از یکسو توسط طیف وسیعی از مذهبیها به ویژه سلفیها به دلیل حرمت شرعی محکوم شدند و از سوی دیگر اخوان در مورد نحوه حضور زنان در فیلمها تصمیمی نگرفته بود.
رهبر شرعی اخوان المسلمین عبدالرحمن البر که به مفتی شرعی این گروه معروف است، اجازه ساخت فیلم سینمایی را داد و گفت که اصل آن جایز است و آنچه روی پرده ها نمایش داده می شود چیزی است که حلال و حرام را از هم جدا می کند. اخوان همچنین با انتقادات گسترده ای از سوی تهیه کنندگان، کارگردانان و بازیگران سینما مواجه شد که توانایی آنها را در تولید آثار ارزشمند سینمایی که بیانگر اقشار جامعه مصر باشد، به دلیل نداشتن تجربه و کادر هنری قوی برای کمک به آنها در ساخت آثار، زیر سوال بردند.
از ۱۱ فوریه ۲۰۱۱ تا ۳ ژوئیه ۲۰۱۳، بین صعود اخوان تا آغاز محرومیت دوباره آنها، این گروه هیچ اثر سینمایی که بیانگر اهداف و موازینش باشد؛ ارائه نکرد. این گروه در این بازه وارد درگیری با رژیم نظامی مصر که قویترین ارتش را از زمان آغاز حکومتش تشکیل داده بود؛ شد. هزاران نفر از اعضای اخوان در پی این درگیریها دستگیر شدند و بقیه آنها به خارج از مصر فرار کردند و امکان زندگی در مصر را برای همیشه از دست دادند. رژیم جدید مصر به ریاست عبدالفتاح السیسی، ساخت آثار سینمایی و نمایشی را برای تحریف مستقیم و صریح اخوان آغاز کرد.
کنفرانس مطبوعاتی درباره سریال «حسن البنا»
فیلمها در مدت حکومت اخوان
«فیلم «۱۸روز» با استقبال جهانی روبرو شد، و از طرفی سالها نمایش آن در مصر ممنوع بود و تعداد زیادی از ستاره های درجه یک در آن بازی کردند. همه این عوامل باعث می شود از آن استقبال و برایش جشن بگیرند. در مورد فیلم «۳۶۵ روز»، این یک تجربه مستقل برای جوانان است و به هیچ وجه با فیلم «۱۸ روز» مقایسه نمی شود.» عزالدین دویدار کارگردان وابسته به اخوان المسلمین
شاید از فیلمهای «گزارش» و «۳۶۵ روز و برعکس» که هر دوی آنها به کارگردانی جوان عضو اخوان، عزالدین دویدار ساخته شدهاند، چیز زیادی نشنیده باشید. فیلم اول ۴۵ دقیقه ای با هنرمندی محمد شومان است و اتفاقات آن بازگو کننده وضعیت ناآرام مصر در پی انتشار فیلم توهین آمیز به پیامبر اسلام در ایالات متحده آمریکا است که منجر به هجوم مردم به سفارت آمریکا در مصر شد. اگر چه فیلم «گزارش» در زمان حاکمیت اخوان بود، اما به دلیل اینکه تیم فیلمبرداری توافقات اتحادیه و شرکت سازنده آن، «شرکت النهضه» را امضا نکردند؛ مجوز فیلمبرداری و پخش را دریافت نکرد. دویدار در آن زمان در مصاحبه ای که با روزنامه نگار مونا الشذلی در برنامه «جمله مفید» داشت، علناً با این موضوع مخالفت کرد وی با انتقاد از بهانه سانسور برای توقیف گفت که این فیلم انتفاعی نیست و ما نمیخواهیم در ویترین سودآور سینماها نمایش داده شود بلکه یک تلاش شخصی است و در تالارهای هنری که برای آن در نظر گرفته شده نمایش داده میشود.
در مورد فیلم دوم «۳۶۵ روز و بالعکس» با مدت زمان ۱۰۰ دقیقه، دویدار به میزان محدودیت های اعمال شده توسط رژیم پس از ۳ ژوئیه علیه خبرنگاران مصری میپردازد. این دو فیلم در یوتیوب پخش شدند، اما تنها فقط چند مقاله و گزارش نقد و بازاریابی درباره این دو فیلم در برخی از وب سایتهای وابسته به اخوان یا تحت حمایت از آنها مطرح شد و در یوتیوب تنها چند هزار بازدید داشته است. خود دویدار این سقوط پیوسته مخاطب دو فیلمش را به چند دلیل توضیح میدهد اولا کمبود بودجه، چرا که این دو فیلم توسط چندین نفر و از جیب شخصی آنها تأمین مالی شده است و همچنین کمبود کادر جوان با تجربه در زمینه هنری که برای ایجاد داستان، فیلمنامه و دیالوگ ها به او کمک کنند.
دویدار از جنبشهای اسلامی انتقاد کرد و گفت که در طول تاریخ تلاشی نکردهاند؛ راجع به هنر کوتاهی داشتند و از آن استفاده نکردند تا آنها و اهدافشان را در مقابل جامعه مصر به تصویر بکشد. گفته دویدار در جهت صحبت خالد یوسف و مخالف با دیدگاه محمد النجار، رییس کمیته نمایش و هنر اخوان است. النجار معتقد بود که اخوان کادر هنری و تجربه لازم برای ساخت آثار را داشتن و تنها سانسورهای رژیم مصر و ممنوعیتهای اعمالی بر آنها سبب جلوگیری از تولید آثار هنری بوده است. آنچه دیدگاه یوسف و دویدار را تقویت میکند، توانایی دیگر نخبگان هنری در تولید آثار بسیاری است که به طور مثبت به «انقلاب ژانویه» پرداختند و آشکارا از رژیم مصر انتقاد میکردند. نمایش این فیلمها در مصر ممنوع شد اما در اینترنت به دست مخاطب درز کرد و با وجود ممنوعیتها به موفقیتهای هنری و اقبال مخاطبان مصری از هر قشری برای تماشای فیلم دست یافتند؛ مانند فیلم ۱۸ روز که ۵ نویسنده و ۵ کارگردان در ساخت آن مشارکت داشتند و همگی آنها در سینما شهرت داشتند مانند: شریف عرفه، وکامله أبو ذکرى، وبلال فضل، ومروان حامد، وشریف بنداری، همچنین ستارههایی از هنرمندان سینما در آن شرکت داشتند مانند بازیگران أحمد حلمی، وباسم سمره، وعمرو واکد، وآسر یاسین، وأحمد الفیشاوی، وهند صبری و مونا زکی.
از فیلمهای دیگری که به انقلاب ژانویه پرداختند و موفق شدند میتوان فیلم «فریاد یک مورچه؛۲۰۱۱» با بازی عمرو عبدالجلیل، فیلم «موفق باشید؛ ۲۰۱۲» با بازی احمد عید و فیلم «آخر زمستان؛ ۲۰۱۲» با بازی عمرو واکد و فیلم «نواره؛ ۲۰۱۵» با بازی منا شالبی را نام برد. علیرغم فعالیتهای سیاسی، رسانهای و حقوقی اخوان در خارج از کشور، صنعت ساخت آثار هنری، تئاتر یا نمایش، از اولویتهای کاری این گروه نیست. و صحبت های رسانه های این گروه در مورد هنر و زمان ورود به آن نه از روی یک برنامه مشخص برای کار روی آن و یا اعتقاد کامل به نقش هنر در جوامع بلکه صرفا در در دوران پس از انقلاب به دلیل اقبال فضای عمومی و اوج گیری فعالیت اجتماعی و سیاسی گروه بوده است. بنابراین، رابطه اسلام گرایان و اخوان با هنر نمایشی و سینمایی، بدون تولید واقعی و حتی نزدیک شدن به آن باقی میماند.