یمن

سایه های رهبری؛ داستان سه نسل حوثی(۲)

سید حسین الحوثی، رهبر قرآنی

ایمان محمدی 

شهید سید حسین بدرالدین الحوثی از چهره‌های مذهبی تاثیرگذار در تاریخ زیدیه معاصر به حساب می‌آید. سید حسین به عنوان پدر فکری جنبش انصارالله شناخته شده و «دروس من هدی القرآن» وی که با عنوان المسیره القرآنیه شناخته می‌شود، چارچوب فکری اصلی طرفداران جنبش انصارالله می‌باشد. تحرکات ویژه سید حسین الحوثی باعث شد تا اقدامات ابتدایی پدرش، علامه بدرالدین الحوثی جهت دهی شده و از لحاظ فکری و عملی به سمت تبدیل شدن به یک جنبش با اهداف و اقدامات مشخص حرکت کند.

تولد و رشد علمی

شهید سید حسین الحوثی در روستای «الرویس» از منطقه بنی بحر و بنا بر روایتی دیگر در روستای «آل الصیفی» از بخش حیدان استان صعده متولد شد. همچنین درباره سال تولد او دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. برخی تولد سید حسین را در ۱۹۵۶ میلادی، برخی ۲۰ اوت ۱۹۵۹ میلادی، و برخی شعبان ۱۳۷۹ قمری / فوریه ۱۹۶۰ دانسته‌اند که روایت اخیر معتبرتر به نظر می‌رسد.

او از خانواده‌ای اصیل و علمی برخاسته است؛ از خاندان‌های هاشمی علوی که در یمن زبانزد هستند و بیشتر فرزندانشان در شمار عالمان دین به‌شمار می‌آیند. نیاکان او بویژه خانواده پدری از مراجع معتبر دینی و بزرگان زیدی در تاریخ یمن بوده‌اند.

وی در دامان پدرش «سید علامه بدرالدین بن امیرالدین الحوثی» از برجسته‌ترین مراجع زیدیه در صعده و در کنار «سید علامه مجدالدین المؤیدی» پرورش یافت و از پدر و گروهی از بزرگان زیدیه علوم مختلف شریعت را فرا گرفت. او در حالی که هنوز در دهه سوم عمر خویش بود، در زمره عالمان نامدار زمان خود قرار گرفت و از بزرگان زیدیه اجازه علمی دریافت کرد. سید حسین همواره همراه پدرش در سفر و حضر بود و از او فضایل اخلاقی و ارزش‌های معنوی را آموخت و ویژگی‌هایی کسب کرد که کمتر کسی از هم‌سن‌وسالانش به آن دست یافته بود.

سید حسین به عنوان پدر فکری جنبش انصارالله شناخته شده و «دروس من هدی القرآن» وی که با عنوان المسیره القرآنیه شناخته می‌شود، چارچوب فکری اصلی طرفداران جنبش انصارالله می‌باشد.

شهید سید حسین الحوثی تنها به تحصیل علوم شرعی بسنده نکرد، بلکه در نظام آموزشی رسمی نیز مراحل مختلف تحصیل را گذراند و موفق به اخذ «مدرک کارشناسی در رشته شریعت و قانون از دانشگاه صنعاء» و سپس «مدرک کارشناسی ارشد در علوم قرآن از سودان در سال ۲۰۰۰» شد. برخی منابع همچنین از اخذ «مدرک دکتری در علوم قرآن کریم» توسط او سخن گفته‌اند. سید حسین الحوثی در زمینه مطالعه اصول مذهب زیدی، علوم شرعی و تاریخ سیاسی آن در یمن به پژوهش عمیق پرداخت.

در طول دوران تحصیل در سودان که همزمان با عضویتش در پارلمان یمن و به عنوان بورسیه دانشگاه صنعا بود، با حضور علمی و معنوی چشمگیر خود شناخته می‌شد و در مباحث و گفت‌وگوهای علمی جایگاه برجسته‌ای داشت. استادان، دوستان و همکلاسی‌هایش همگی بر هوش، برتری علمی و گستره مطالعات او در علوم اسلامی و مذهبی شهادت داده‌اند. او مورد تحسین و ستایش استادان و دانشجویان قرار گرفت و در میان اهل فرهنگ و دانشگاهیان از جایگاهی والا و محبوبیتی گسترده برخوردار شد.

پس از سال ۱۹۹۴، به «منتدی الشباب المؤمن» پیوست و در مقام مدرس، خطیب و مدیر به فعالیت پرداخت. پس از خروج او از مجلس نمایندگان در سال ۱۹۹۷، به‌طور کامل به نشر افکار و باورهایش از طریق دروس، سخنرانی‌ها و فعالیت‌های تبلیغی در مناطق مختلف پرداخت. در سال ۲۰۰۰ تصمیم گرفت هسته‌ای برای «فرهنگ قرآنی» بنیان نهد، اندیشه نورانی آن را گسترش دهد و مدارسی ویژه در چارچوب «المسیره القرآنیه» در استان صعده و برخی استان‌های همجوار تأسیس کند.[۱]

تحرکات سیاسی

سید حسین الحوثی سهم برجسته‌ای در تأسیس «حزب الحق» در سال ۱۹۹۰ داشت و در انتخابات پارلمانی ۱۹۹۳ توانست یکی از دو کرسی این حزب را به دست آورد و نماینده بخش حیدان استان صعده در دوره پارلمانی ۱۹۹۳–۱۹۹۷ شود.

او در دوران حضورش در پارلمان، نقشی بارز در قانون‌گذاری و مبارزه با فساد گسترده درون حاکمیت ایفا کرد و در میان همکارانش به بصیرت، دوراندیشی، قدرت خطابه، فصاحت بالا و شجاعت در مقابله با باطل و گفتن حق شناخته می‌شد. از مواضع مهم او در پارلمان، «امتناع از امضای وام‌های خارجی ارائه‌شده به یمن» بود که برای تصویب به مجلس آورده می‌شد. او از پیش می‌دانست این وام‌ها به جیب صاحبان نفوذ در نظام می‌رود و هیچ ارتباطی با مردم ندارد. این موضع شرافتمندانه، از جمله اقداماتی است که مردم هرگز آن را فراموش نمی‌کنند.

در کنار فعالیت پارلمانی، در عرصه‌های انسانی و اجتماعی نیز فعال بود که مقدمه ورودش به عرصه جریان‌سازی اجتماعی و چارچوب‌دهی برای تشکیل جنبش به شمار می‌رفت. از مهم‌ترین اقداماتش، تأسیس «جمعیت اجتماعی خیریه مران» بود که از طریق آن پروژه‌های متعددی چون ساخت مدرسه، احداث راه، مراکز بهداشتی، برق‌رسانی و ساخت مصلی عید در منطقه مران را برای مردم حوزه انتخابیه و مناطق اطراف به اجرا گذاشت. او با لمس درد و رنج مردم، در شرایطی که دولت و نهادهایش کاملاً غایب بودند، به آنان یاری می‌رساند.

حضور در مجلس نمایندگان او را از ایستادگی در برابر باطل و ردّ ظلم بازنداشت؛ حتی اگر این ظلم از سوی همان دولتی بود که او در ساختار آن حضور داشت. آنچه یمنی‌ها –به‌ویژه مردم استان‌های جنوبی و شرقی– همواره به یاد دارند، «موضع شجاعانه و شریف او در جنگ تابستان ۱۹۹۴» است؛ هنگامی که در کنار «حزب سوسیالیست یمن» ایستاد و تجاوز نیروهای علی عبدالله صالح، رئیس‌جمهور وقت و شبه‌نظامیان حزب اصلاح به استان‌های جنوبی و شرقی را پس از فتوای حلال بودن خون تظاهرکنندگان مشهور به فتوای دیلمی رد کرد؛ تجاوزی که حزب سوسیالیست را به جدایی ترجیح داد تا از زیر سایه وحدتی که با زور و اجبار تحمیل می‌شد، خارج شود. از سر احساس مسئولیت ملی و دینی، او در آغاز تلاش کرد با حضور در «کمیته آشتی»، میان رهبران دو طرف نزاع میانجی‌گری و صلح برقرار کند، اما هنگامی که دید اوضاع به سمت جنگ پیش می‌رود –به‌ویژه پس از آشکار شدن فریب صالح در دعوت به دیدار با علی سالم البیض در الجند و نقض توافقنامه اردن (وثیقه العهد والاتفاق)– مخالفت آشکار و قاطع خود را با یورش نیروهای صالح و شبه‌نظامیان اصلاح به جنوب و شرق اعلام کرد. او تصمیم گرفت صنعاء را ترک کند تا اعتراض خود را نشان دهد، در حالی که صالح اعضای مجلس نمایندگان را از ترک پایتخت منع کرده بود تا به آن جنگ ظالمانه مشروعیت ببخشد. سپس در صعده، تظاهرات متعددی علیه جنگ سازمان داد که همین امر باعث شد نظام صالح او را به حمایت از جدایی‌طلبی و پشتیبانی از نیروهای حزب سوسیالیست متهم کند.

پس از پایان جنگ به نفع صنعاء، نظام صالح خشم خود را نسبت به او و یارانش در صعده و هَمدان پنهان نکرد. در ۱۶ ژوئن ۱۹۹۴، ارتش یورش بزرگی به مُران و همدان برد و موجی از بازداشت‌ها در میان مردم مران به راه انداخت. در ۲۷ اوت ۱۹۹۴، خانه سید بدرالدین الحوثی و خانه سید حسین الحوثی را ویران کردند و برخی از بازداشت‌شدگان را بیش از یک سال بدون محاکمه در زندان نگاه داشتند.[۲]

حرکت در راستای ایجاد جنبش

پس از رخدادهای ۱۹۹۴ در یمن، سید حسین الحوثی به سمت سازمان‌دهی نیروهای تربیت شده برای تحرکات فراتر از خیریه‌ای و سیاسی حرکت کرد. این اقدامات از ۱۹۹۷ با حرکت دادن انجمن شباب المومن به سمت تبدیل شدن به سازمان شباب المومن آغاز، به چارچوب دهی فکری ذیل مفهوم المسیره القرآنیه ادامه در نهایت به شروع جنگ‌های شش‌گانه صعده از ۲۰۰۴ خاتمه یافت.

برای فهم خاستگاه پروژه قرآنی شهید حسین بدرالدین الحوثی، باید شرایطی را در نظر گرفت. هیچ جنبش اصلاحی یا انقلابی را نمی‌توان جدا از بستر تاریخی و اجتماعی‌اش فهمید. همان‌گونه که بعثت پیامبران با مقتضیات زمانه‌شان پیوند داشت، حرکت حسین الحوثی نیز واکنشی به بحران‌های عمیق یمن بود. در سال‌های پایانی قرن ۲۰ و آغاز دهه ۲۰۰۰، اوضاع یمن به‌شدت نابسامان بود. از نظر امنیتی، پایتخت حتی در کنار کاخ ریاست‌جمهوری شاهد ترورهای مکرر بود. راه‌ها ناامن، گروگان‌گیری‌ها گسترده و دولت عملاً غایب بود. مردم خود باید امنیتشان را تأمین می‌کردند. حتی برگزاری نشست‌های حزبی قانونی نیز با خشونت روبه‌رو می‌شد. در عرصه سیاسی، تصمیمات کلان کشور در دست سفارت‌ها، به‌ویژه سفارت آمریکا و عربستان، بود. سفیر آمریکا در یمن با آزادی کامل در میان قبایل و شهرها تردد می‌کرد و نفوذش بیشتر از رئیس‌جمهور بود. در سطح اقتصادی نیز فساد گسترده، بدهی‌های سنگین و وابستگی به کمک‌های خارجی، کشور را به بن‌بست کشانده بود. به تعبیر عبدالله البردونی، «انقلاب نه در شمال و نه در جنوب حتی یک سنگ روی سنگ ننهاد».

در چنین فضایی، سید حسین الحوثی به‌تدریج به این باور رسید که کشور نیازمند یک حرکت اصلاحی بنیادین است. او که از خانواده‌ای ریشه‌دار در علم و جهاد برخاسته بود. پدرش بدرالدین الحوثی، جدش امیرالدین الحوثی و نیز میراث فکری زیدیه بر او اثر گذاشت و بدین ترتیب، روحیه دینی و مبارزاتی در او نهادینه شد و سلسله سخنرانی‌هایش که امروزه با عنوان مَلازمات در دسترس است را آغاز کرد. یکی از نگرانی‌های اصلی او، نفوذ روزافزون وهابیت از دهه ۱۹۸۰ به بعد بود. او این جریان را ابزاری استعماری می‌دانست که هویت مردم را مصادره کرده و ثروت‌هایشان را در اختیار بیگانگان قرار می‌دهد. در سخنانش بارها هشدار داد که نفوذ وهابیت و سلطه بیگانگان کشور را از درون تهی می‌کند. همچنین رخدادهای جهانی نیز در اندیشه او مؤثر بود. پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، به‌زعم او آمریکا به‌دنبال بهانه‌ای برای تهاجم به جهان اسلام بود. او باور داشت که یمن پس از عراق در دستور کار قرار دارد و شعار «مبارزه با تروریسم» صرفاً پوششی برای جنگ با مسلمانان است. بر همین اساس، شعار «الموت لأمریکا» را مطرح کرد تا چهره واقعی سیاست آمریکا را برملا سازد. این شعار برای نظام حاکم و متحدانش غیرقابل تحمل بود، چرا که ساختار سیاسی یمن وابسته به همین قدرت‌ها بود.

پروژه قرآنی سید حسین الحوثی در اصل فرهنگی و آموزشی بود. او آن را همچون «مراکز تابستانی» و «محافل جوانان» معرفی کرد و در مصاحبه با بی‌بی‌سی تصریح نمود که حرکتش سیاسی نیست. هدفش تربیت نسلی آگاه بر اساس قرآن و مقاوم در برابر سلطه خارجی بود، اما همین فعالیت‌های فرهنگی برای نظام علی عبدالله صالح که عادت به شنیدن صدای مخالف نداشت، تهدیدی جدی به‌حساب آمد. به گفته نزدیکان سید حسین، او بارها تجربه کرده بود که هر نهاد دینی یا اجتماعی مستقل از سوی حاکمیت نفوذ یا سرکوب می‌شود. از حزب الحق گرفته تا مؤسسه اهل‌بیت و مراکز آموزشی، همگی سرانجام به شکست کشانده شدند. او این بار پذیرفت که مسئولیت مستقیم پروژه قرآنی را بر عهده گیرد و هزینه‌های آن را بپردازد.

یکی از نگرانی‌های اصلی او، نفوذ روزافزون وهابیت از دهه ۱۹۸۰ به بعد بود. او این جریان را ابزاری استعماری می‌دانست که هویت مردم را مصادره کرده و ثروت‌هایشان را در اختیار بیگانگان قرار می‌دهد. در سخنانش بارها هشدار داد که نفوذ وهابیت و سلطه بیگانگان کشور را از درون تهی می‌کند.

ادعای وجود «اردوگاه‌های نظامی در صعده» برای آموزش نیروهای خارج ساختار و همچنین نزدیکی به ایران و حزب الله، تبلیغات بی‌اساس دولت برای سرکوب حرکت سید حسین الحوثی بود. او نه دعوت به خشونت می‌کرد و نه دنبال کودتا بود، بلکه صرفاً مردم را به آمادگی دفاعی توصیه می‌کرد، به‌ویژه پس از آن‌که سفیر آمریکا بازارهای اسلحه محلی را تعطیل کرد. سید حسین باور داشت که مشکل اصلی آن است که صدای او مستقل و غیر وابسته و در مقابل آمریکا و اسرائیل می‌باشد. همین استقلال موجب شد که با کوچک‌ترین تحرک، تهدید تلقی گردد. در حالی‌که در کشور هزاران مرکز آموزشی با بودجه کلان وجود داشت و هیچ حساسیتی برنمی‌انگیخت، یک حلقه قرآنی کوچک در کوه‌های مران لرزه بر اندام قدرت‌های خارجی و حکومت داخلی انداخت.

دلیل این حساسیت روشن بود: او با صدای بلند از سلطه آمریکا، فساد داخلی و نفوذ وهابیت انتقاد می‌کرد و مردم را به آگاهی دینی و اجتماعی فرامی‌خواند. این حرکت فرهنگی، هرچند مسالمت‌آمیز، اما بنیان‌های مشروعیت حکومت و حامیان خارجی آن را به چالش کشید. در نهایت، می‌توان گفت که انقلاب فرهنگی حسین بدرالدین الحوثی نه با هدف کسب قدرت، بلکه پاسخی به فساد ساختاری، سلطه خارجی و بحران هویت در یمن بود. او بر اساس قرآن و سنت انقلابی امام زید، راهی تازه برای بیداری جامعه پیشنهاد کرد. اما همین صدای متفاوت، کافی بود تا هم حکومت و هم قدرت‌های خارجی علیه او بسیج شوند و زمینه‌ساز درگیری‌های خونینی شود که سرنوشت یمن را برای دهه‌های بعد تغییر داد.[۳]

شهادت در جنگ اول صعده

در نهایت دولت یمن نتوانست جریان‌سازی سید حسین الحوثی را تاب آورده و برای سرکوب جریان المسیره القرآنیه سید حسین الحوثی به صعده یورش نظامی برد. طرح ریزی جنگ در واشنگتن، میان جورج بوش رئیس‌جمهور آمریکا و علی عبدالله صالح در جریان سفر صالح به واشنگتن انجام گرفت. او در این سفر با رئیس‌جمهور آمریکا، دیک چنی معاونش، کُلین پاول وزیر خارجه، دونالد رامسفلد وزیر دفاع و مسئولان سازمان‌های سیا (CIA) و اف‌بی‌آی (FBI) دیدار کرد.  شش روز پس از بازگشتش، در تاریخ ۱۳ ژوئن ۲۰۰۴، آغاز جنگ علیه سید حسین بدرالدین الحوثی ــ «جنگ نخست صعده» ــ رقم خورد.

 در جریان این سفر مهم و پر سر و صدا، تدارکات جنگی صورت گرفت که سرانجام در ۱۹ ژوئن ۲۰۰۴ آغاز شد و تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۴ ادامه یافت. در آغاز، آمریکایی‌ها بر این باور بودند که علی عبدالله صالح قادر است نبرد را به‌سرعت پایان دهد و سید حسین بدرالدین الحوثی و یارانش را ظرف چند هفته از میان بردارد؛ از همین رو ترجیح دادند نقشی آشکار در این جنگ ایفا نکنند، اما شکست نظام وابسته در دستیابی به پیروزی سریع، آمریکایی‌ها را به دخالت مستقیم واداشت. دو ماه پس از آغاز جنگ، دو فرمانده بلندپایه نظامی آمریکا به صنعا رسیدند تا به صالح برای پایان دادن به نبرد کمک کنند. سرانجام در ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۴، نیروهایی که سید حسین بدرالدین الحوثی را در جرف سلمان، در منطقه مرانِ صعده محاصره کرده بودند، توانستند به او دست یابند و وی را به شهادت برسانند.[۴]

پس از شهادت سید حسین الحوثی، جریان او ادامه یافت و پنج جنگ دیگر را بر علیه دولت مرکزی مدیریت کرد، اما دولت علی عبدالله صالح پیکر شهید سید حسین را مخفی کرد و اجازه تشییع جنازه به پیروان او نداد. در نهایت پیکر او پس از انقلاب ۲۰۱۱ و بیاینه عذرخواهی دولت هادی از جنگ‌های شش گانه و ظالم خواندن تمام حملات به صعده در اوایل ۲۰۱۳ و پس از تایید تست‌های DNA تحویل داده شد و توسط پیروان مکتب المسیره القرآنیه در تشییعی عظیم به خاک سپرده شد.[۵]

شهید سید حسین الحوثی، خالق شعارهای پنج‌گانه« الله اکبر، الموت لامریکا، الموت لاسرائیل، اللعنه علی الیهود، النصر للاسلام» بود و سخنرانی‌های ماندگاری همانند« الصرخه علی وجه المستکبرین»، « مسئولیتنا امام الله»، « شعار سلاح و موقف»، «هویتنا الایمانیه» بر جای گذاشت. تاثیر حضرت امام خمینی و انقلاب ۱۹۷۹م. ایران، به وضوح و به صورت متکرر در بیانات شهید سید حسین الحوثی نمایان است. ایشان درباره حضرت امام خمینی در ملازمات[۶]، می‎گوید:« آیا ما تهدید آمریکا نسبت به همه مسلمانان و دولت‎های اسلامی را نمی‎بینیم… این شعار(مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل)  را امام خمینی، آن شخص حکیم و با تقوا وضع کرد. ما در بلند کردن و برافراشته کردن این شعار هم کوتاهی می‎کنیم… من او را استاد واقعی خطاب می‎کنم، استاد یعنی کسی که تربیت می‎کند و راه را نشان می‎دهد…».  او در قسمتی دیگر از سخانش توجه جهان به ایران را به خاطر امام خمینی و روحیه مطابق قرآن او بر‎می‎شمارد.[۷] او منش و تفکر امام را مقدمه اخراج آمریکا و غرب از ایران و پیشرفت‎های فعلی این کشور را ثمره آن اقدامات بیان می‎کند.[۸] شهید سید حسین الحوثی در جای‎جای کلامش، رشد و گسترش تفکر امام خمینی را بزرگترین خطر و ترس برای غرب برمی‎شمارد و خود را یکی از پیروان این تفکر بیان می‎کند.[۹] هر چند وی نتوانست مسیری که خود او را پایه گذاری کرده بود، همراهی کند ولی آثار و تفکرات او یکی از مهمترین عوامل موثر در شکل گیری و توسعه انصارالله یمن بوده است و سید عبدالملک برادر و جانشین وی به خوبی مسیر او را به پیش‎برد و انصارالله را به بازیگری مهم در یمن و منطقه تبدیل کرد.

[۱] . المحبشی، زید(۲۰۲۲.۰۲.۲۶). قراءه فی ثوره الشهید القائد، قابل بازیابی در: http://www.yemen-nic.info/news/detail.php?ID=74067

[۲] . دائره الثقافه القرآنیه(۲۰۲۴.۰۱.۳۰). نبذه مختصره عن الشهید القائد السید حسین بدر الدین الحوثی رضوان الله علیه”محدث”، قابل بازیابی در: https://www.d-althagafhalqurania.com/Detail/SohCK9JI7jrAkh@8xpQc5w==

[۳] . العبسی، ودیع(۲۰۲۱.۰۳.۱۰). حوار مع د. عبد الرحیم الحمران رفیق الشهید القائد السید حسین بدر الدین الحوثی، قابل بازیابی در: https://althawrah.ye/archives/662281

[۴] . الخنادق(۲۰۲۲.۰۲.۲۶). وثائق سریه: السید حسین الحوثی قتل بأمر مباشر من بوش، قابل بازیابی در: https://alkhanadeq.com/post.php?id=2373

[۵] . جاحر، علی(۲۰۱۳.۰۱.۰۳). هادی یُفرج عن رفات حسین الحوثی، قابل بازیابی در: https://www.al-akhbar.com/Arab/44073

[۶]. کتابی از پیاده شدن سخنرانی‎های سید حسین الحوثی پس از سال ۲۰۰۲م.

[۷]. سید حسین الحوثی، ملازمات، ص۱۶۹۰ و ۱۳۴

[۸]. همان ، ص۴۷۱

[۹]. همان ، ص۶۳۵-۶۳۷

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا