جریان شناسیجریان شناسی فکری و مذهبی

دگردیسی‌های فکر دینی در اهل‌سنت ایران؛ آیا سلفیت پایگاهی دارد؟

زمامداران مختلفی در این سالها بودند که وقتی از آنها سوال می‌شد که چرا حق و بودجه اهل سنت را در فلان مسئله نمی‌دهید جوابشان این بود که «جواب فاطمه زهرا را چه بدهیم». یا اینکه وقتی یک اهل سنت از ائمه شیعه تعریف و تمجید می‌کند، تعجب شیعیان برانگیخته می‌شود. ابن تیمیه را که پدر سلفی گری می‌دانند و وقتی صحبتهایش راجع به امام حسین را می‌خوانیم، باور نمی‌کنند. این کلیشه‌های غلط از دل کلیشه‌های هویتی برآمده است که منابع آن افرادی غیرنخبه هستند که وجهه علمی ندارند. جامعه مداحان نمونه این منابع است که دشواری های زیادی تولید کرده است.

علیرضا صالحی – نشست «دگردیسی‌های فکر دینی در جامعه اهل سنت و نسبت آن با شرایط اجتماعی ایران» به همت انجمن جامعه شناسی ایران در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

در ابتدای این نشست لقمان ستوده سردبیر نشریه اصلاح به بررسی وضعیت جامعه اهل سنت در ایران پرداخت و گفت جامعه ایرانی یک هویت ملی با مولفه های ویژه خود دارد که بیش از ساختارهای سیاسی نقش ایفا می‌کند. نقطه قوت این هویت، مذهب است که در دهه های اخیر مانع شکل گیری گفتگوهای سازنده بین مذاهب داخل ایران شده است. البته شعار وحدت و تقریب پس از انقلاب مطرح شده است اما رویکرد آن معطوف به اهل سنت داخل ایران نبوده است. از نمونه وقایعی که نشان دهنده قوت مولفه مذهب بر مولفه ملت در هویت ایرانی است، بحث تدوین قانون اساسی پس از انقلاب است که افراد بسیاری مخالف یک سری حقوق اقلیتهای مذهبی بودند. پس از این همه سال هنوز شاهد هستیم که  طعن و کنایه های بسیاری در قالب سریال، طنز، سخنرانی خطبا و نمازجمعه نسبت به اهل سنت منتشر می‌شود. اینها موانع اصلی گفتگوی مثبت هستند.

این شخصیت اهل سنت بیان داشت که در  این بستر اجتماعی کلیشه‌های منحرفی از اهل سنت شکل گرفته و بسط یافته است که اعمال و تصورات ضدمذهبی تولید می‌کند. مثلا کلیشه ذهنی این است که ما با اهل سنت در مسائل تاریخی اختلافات جدی داریم. زمامداران مختلفی در این سالها بودند که وقتی از آنها سوال می‌شد که چرا حق و بودجه اهل سنت را در فلان مسئله نمی‌دهید جوابشان این بود که «جواب فاطمه زهرا را چه بدهیم». یا اینکه وقتی یک اهل سنت از ائمه شیعه تعریف و تمجید می‌کند، تعجب شیعیان برانگیخته می‌شود. ابن تیمیه را که پدر سلفی گری می‌دانند و وقتی صحبتهایش راجع به امام حسین را می‌خوانیم، باور نمی‌کنند. این کلیشه‌های غلط از دل کلیشه‌های هویتی برآمده است که منابع آن افرادی غیرنخبه هستند که وجهه علمی ندارند. جامعه مداحان نمونه این منابع است که دشواری های زیادی تولید کرده است.

 لقمان ستوده در ادامه به سیر شکل گیری جماعت دعوت و اصلاح در ایران پرداخت. او به شکل گیری هسته های اولیه این جریان پیش از انقلاب اشاره کرده و گفت مدرسه فکری بیداری اسلامی که هسته های نخستین آن در اورامانات به رهبری مفتی زاده تشکیل شد بخاطر نگاه منفی به تجربه حزب، وارد مسائل سیاسی نشد. اما پس از انقلاب در قالب شورای مرکزی سنت با نام اختصاری «شمس» برای پیگیری مطالبات اهل سنت ادامه کار دادند. این شورا متشکل از اهل سنت تمام شهرهای ایران بود اما این جمع نیز در فضای انقلابی آن دوره مانند «نهضت آزادی» منحل شد و سران آن و در رأس آن مفتی زاده به زندان افتاد. در سال 68  اوضاع با حذف فیزیکی استاد سبحانی، رهبر این جماعت بدتر شد. اعدام او باعث شد تا رهبران اهل سنت در قالب جماعت دعوت و اصلاح به تظلم خواهی برآیند و با سران موثر نظام وارد گفت‌و‌گو شوند تا ثابت کنند که اهل سنت رویکرد ضد نظام ندارد. لذا همانطور که می‌دانید این تشکیلات هیچ گاه زیرزمینی نشد ولی فعالیتهای خود را به تناسب سقف کوتاه نظام به صورت کاملا علنی تعریف کرد. حق خواهی در زمینه های فقهی، مدنی، تشکیلاتی و سیاسی در دستور کار قرار گرفت. در این راستا کنگره های سالانه جماعت آغاز به کار کرد که هر 4 سال یک بار تشکیل می‌شود و منتخبین استانها و شهرها در آن گرد هم می آیند.

در قسمت پایانی بحث نیز آقای ستوده به رویکردهای جماعت دعوت و اصلاح اشاره کرد و گفت که مطالبه اول این جماعت سیاسی نیست، بلکه فرهنگی و اجتماعی است. اتفاقا تصور سیاسی زمامداران راجع به نماز جمعه های اهل سنت آنها را به اضطرار وارد سیاست نیز کرده است. به طور کلی این جماعت بر اساس این اصول عمل می‌کند: اول معنویت که نمود آنها تربیت است. «ما به تربیت مثبت انسان اهتمام می ورزیم. ما به فکر سازندگی هستیم و نه تخریب و …». این جمله بخشی از جزوه رویکردها و راهکارهای جماعت است که در سایت آن موجود می‌باشد. اصول دیگری که باید نام ببریم شامل شورا، حقوق بشر، آزادی، عدالت، نوگرایی، همبستگی و پرهیز از خشونت است، پرهیز در اندیشه، روش و کنش. به طور کلی خشونت را صرفا سلب فرصت از کلان جامعه می‌دانیم. در نهایت باید بگوییم که با وجود همه بی مهری ها نسبت به اهل سنت، جماعت در تمام ایران هست برای جلوگیری از پدید آمدن دو رویکرد در اذهان و ارواح شهروندان اهل سنت: اول انتخاب یاس و انزوا، دوم اتخاذ روش های خشونت آمیز. هر دوی اینها در راه ایرانی آباد و آزاد و شهروندانی با عزت و کرامت است.

جلیل بهرامی نیاسخنران بعدی این جلسه صحبتهای خود را با تحلیلی از دین شروع کرد. وی اظهار داشت که در تاریخ ادیان، همیشه پس از فوت شخص اول دین و مقتدای مذهبی، پیروان آن ادیان، هندسه دین را تغییر می‌دهند. این هندسه در دو مقوله اذهان افراد و بستر اجتماعی شکل می گیرد و در سه رویکرد انتظام جدیدی به خود می‌گیرد.1- در روان و اذهان افراد 2- کلام و فلسفه مطرح شده از پیروان و 3- احکام عملی و فقهی مطرح شده. در انتظام جدید، دین است که متاثر از افراد و شرایط می‌شود. اهل سنت ایران نیز این مسیر را طی کرد و با توجه به مولفه های خود نظم جدیدی بنا کرد. هندسه دینی اهل سنت در قالب سه رویکرد جلوه گر شد.

الف) در قالب سنتی ترین شکل آن یعنی تصوف. خود تصوف دارای 2 بعد است. یکی تصفیه اخلاقی و عملی که راه صحیح همین است. و دیگری عرفان نظری که بر اساس بدعت ها شکل گرفته است.

تصوف همچنان در میان اهل سنت بدنه اجتماعی قدرتمندی دارد و اقشار مختلف مردمی از جمله تحصیلکرده و عوام در مجالس سماع و وجد عارفانه آن حضور جدی دارند و دینداری خود را در قالب همین مناسک معنا می‌کنند. دینداران با دو رویکرد ذکر جلی بر اساس طریقت قادری و یا ذکر خفی بر اساس طریقت نقشبندی در این مجالس شرکت می‌کند. هورامان و یا اورامانات منطقه ای بوده است که همیشه پذیرای تصوف بوده است.

ب )روشنفکری در قالب جماعت دعوت و اصلاح: موسس اصلی این جماعت کاک احمد مفتی زاده بود. او که در ابتدای انقلاب با آن همراه شد و در ادامه از کار سیاسی رویگردان شد و یاران خویش را از این مسئله نهی می‌کرد، در آخر سالهای عمر خویش معتقد بود که و اسلام چنان قدسیتی دارد که ما نمی توانیم آن را نمایندگی کنیم. و خطاب به یارانش میگفت من شما را لایق اداره یک کوچه نیز نمی‌بینم»

یاران مفتی زاده پس از او دو دسته شدند:

اول کسانی که به «شورای مدیریت مکتب» معروف هستند و معتقد به نوعی قداست فکر کاک احمد مفتی زاده هستند. این عده تمامی تعلیمات دینی خود را بر محور مکتوبات رهبر فقید خود سامان داده اند. از سیاست نیز اجتناب می‌کنند و بیشتر به امور تعلیماتی و تزکیه مشغول هستند. البته نقطه قوت این دسته فعالیتهای اقتصادی آنان است که در این زمینه قدرت قابل توجهی یافته‌اند.

دوم پیروان کاک حسن امینی هستند که رویکرد سیاسی دارند. به طور مثال در قضیه کولبرها وارد شدند و تظلم خواهی کردند. برخلاف شورای مدیریت مکتب این عده کاک احمد مفتی زاده را صرفا یک عالم و مجتهد دینی می‌پندارند و برای او قدسیتی قائل نیستند. این دسته از جمعیت کمتری نسبت به طرف مقابل برخوردار است.

ج) قالب تبلیغ که با فعالیتهای جماعت تبلیغی نمود پیدا می‌کند. فعالیت این جماعت که از هند در سده اخیر شروع شد، امروزه در 160 کشور جهان فعال است. رویکرد اعتقادی این جماعت مانند سلفیه برپایه خرافه زدایی، نفی توسل و نفی بنای قبور است اما قائلین به این مسائل در نظر آنان منحرف هستند و نه کافر. لذا به مدارا با این افراد برخورد می‌کنند. در تبلیغ خود اصلا به مسائل اختلافی کاری ندارند و شگرد اصلی شان تبلیغ چهره به چهره است. از کار سیاسی رویگردانند و در عوض به سه مقوله عبادات، اخلاق و مناسک (آداب) اهمیت می‌دهند. پایگاه اصلی آنان نیز در بلوچستان است.

وی در ادامه صحبتهای خود را به سلفیه در میان اهل سنت اختصاص داد. ایشان معتقد است که سلفیه در میان اهل سنت ایران بر سه گونه است.

الف) سلفیه خشن که عمدتا از دل تعلیمات رادیکال سید قطب برآمدند. این عده در ایران محدود هستند و مورد تایید علما نیستند.

ب) سلفیه جامی که محور تفکراتشان ترجیح امنیت بر عدالت است. اصلا با حرکتهای مسلحانه همراهی نمی‌کنند و خودشان را در اطاعت محض از حاکم تعریف می‌کنند. به طور مثال این جماعت به یوسف قرضاوی «خوارج المجدد» می‌گویند چرا که در تحولات اخیر کشورهای اسلامی از اعتراضات حمایت می‌کرد.

ج) سلفی علمی که بیشتر در مباحث کلامی وارد می‌شوند و به دنبال پیراستن دین از بدعت ها و کژیهای اعتقادی هستند. این رویکرد است که در کردستان و جنوب ایران قوت دارند.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا