جامعه شناسی کشورهای اسلامیشاماتکشور شناختمعرفی کتاب

نگاهی به تغییرات جمعیتی لبنان؛ چرا دولت لبنان حاضر به اعتراف به تغییرات جمعیتی نیست؟

آزاده گریوانی

سرشماری دوره ای یکى از مهمترین وظایف کشورها در تهیه آمارهاى اولیه همچون تعداد ساکنان، ویژگی های جمعیتى و توزیع جغرافیایی آنها به شمار مى آید که این مهم را مى توان به عنوان یک ضرورت اساسی برای برنامه ریزی اقتصادی و اجتماعی درجهت توسعه و فهم نیازهای جامعه شناسایی کرد. با این حال، برخی از کشورها و در این میان لبنان براساس یکسرى ملاحظات طائفه اى – سیاسی از ارائه هرگونه آمار رسمی اجتناب می کنند.

از همین رو به دلیل ممانعت هاى سیاسى و طائفه اى در این کشور مبنى بر عدم اجراى سرشمارى، بررسى کتاب «دیموغرافیا وطوائف لبنانیه» اثر «یوسف شهید زخیا الدویهی» به منظور دستیابى به پراکندگی، تغییرات جمعیت شناختی و تغییرات سکانى طوائف لبنان در مناطق مختلف این کشور بیش از پیش ضرورى به نظر مى رسد.

اهمیت این کتاب ۲۸۵ صفحه اى در جدول هاى تفصیلی آن است که با جزئیات تمام، اطلاعاتى از دارندگان هویت لبنانى را برمبناى دو شاخص ارائه مى دهد.

اولا: شامل خلاصه اى دقیق از تمام لبنانى هایی است که در ثبت احوال ثبت نام کرده اند و ثانیا: پژوهشى مفصل از لبنانى های داراى شناسنامه لبنانی مطابق با دفاتر ثبت آمار و همچنین لیست های اسامی دارندگان حق رای است.

بارزترین ویژگی این اثر تلاش شخصی پژوهشگر در بررسی دقیق شناسنامه ها و لیست های انتخاباتى از سال ۱۹۰۷ تا ۲۰۰۶ مى باشد. اگرچه این مطالعه نمى تواند جایگزینی براى سرشمارى جامع جمعیت این کشور باشد اما جدیدترین مطالعه مفصل از توزیع جمعیتى در لبنان از سال ۱۹۳۸ تا آخرین سرشمارى رسمى این کشور به شمار مى آید و پس از این تاریخ برآورد آماری دیگری از ترکیب جمعیتی لبنان صورت نگرفته است.

جمعیت لبنان

در حالى که جمعیت لبنان حدود ۴ میلیون نفر تخمین زده مى شود، اما به  نظر «دویهی» تعداد لبنانى هاى ثبت شده ۴.۵۷۱.۰۹۲ است یعنى با افزایش سالانه ى ۶.۵ درصدى از سرشمارى سال ۱۹۳۲ که در آن تاریخ جمعیت این کشور ۷۸۵.۵۴۳ نفر بود.

گفتنى است امکان دستیابی به این درصد به دلیل عدم وجود آمارهاى متعلق به مراحل مختلف بین سالهاى ۱۹۳۲- ۲۰۰۶ کاهش مى یابد. چراکه مقایسه تغییرات رفتارهاى فرهنگى و اجتماعى همچون نرخ بارورى و تولد، مرگ و مهاجرت (براى ساکنان لبنان نسبت به مذهب یا طائفه یا منطقه) متغیر است و بر تغییرات جمعیتى و تحولات دموگرافیک ساکنان تاثیر می گذارد لذا فهم این موضوع فقط از طریق دستیابى به آمار مراحل قبل و تغییر و تحولاتى که بر آن گذشته امکان پذیر است.

توزیع جمعیت منطقه ای

جداول موجود در این مطالعه توزیع جمعیت لبنان را با توجه به ۵ استان سنتى آن بدین ترتیب نشان مى دهد.

۱،۰۸۶،۸۶۸نفر در استانهاى عکار و شمال یعنی ۲۳،۷۸%.

۱،۰۲۵،۱۴۴ نفر در استان جبل لبنان یعنی ۲۲،۴۲%.

۵۸۶،۶۸۶ نفر در استان بیروت، یعنی ۱۲،۸۳%.

۷۷۱،۶۷۹ نفر در استان هاى بعلبک _هرمل وبقاع یعنی ۱۶،۸۸ %.

۱،۰۹۹،۷۱۵ نفر در استانهاى جنوب و نبطیه یعنی ۲۴،۰۶%.

همانطور که آشکار است اکثر لبنانى‌ها براساس شناسنامه ها و کارت هاى شناسایی خود در استانهاى جنوب و نبطیه هستند و پس از آن دو استان عکار و شمال و بعد جبل لبنان و استانهاى بعلبک _هرمل و بقاع.

با این حال اقلیت لبنانى ها از استان بیروت هستند و با توجه به اینکه قانون لبنان ثبت محل زندگى را بر شهروندان خود اجبار نکرده این نکته بدان معناست که از یک سو شناخت توزیع جمعیت بر اساس مکان اقامت افراد بین مناطق و استانهاى لبنانی و از سوى دیگر شناخت تعداد مهاجران و افراد مقیم خارج از کشور امکان پذیر نیست.

توزیع جمعیت مذهبى و طائفه اى

جداول موجود در این مطالعه توزیع مذهبى جمعیتى لبنان را نشان مى دهد به طوریکه درصد مسلمانان به ۶۴،۶۴ % رسیده است که ۲۹،۲۴% اهل تسنن اند و ۲۹،۱۷% اهل تشیع. همچنین دروزى ها ۵،۴۲% هستند و اقلیت علوى ۰،۸۲%. شایان ذکر است نسبت درصدى طوائف از تعداد کل مسلمانان است و نه تعداد جمعیت لبنان.

اما در خصوص مسیحیان، این میزان ۳۴،۹۶% از مجموع لبنانی‌هاست که این توزیع درصدى بر اساس طوائف مسیحی بدین ترتیب مى باشد :

مارونى ها با اکثریت مطلق ۱۹،۲۴%

ارتودکس ۶،۷۸%

کاتولیک ۴،۴۶%

ارمن ارتدکس ۲،۲۹%

ارمن کاتولیک ۰،۵۱%

انجلی ها و اقلیت هاى مسیحى ۰،۴۷%

سریان ارتدکس ۰،۴۵%

سریان کاتولیک ۰،۲۸%

مسیحیان در سال ۱۹۳۲ اکثریتی به نسبت ۵۱.۲% از جمعیت را تشکیل مى دانند که این رقم به طور قابل ملاحظه اى طى ۷۴ سال کاهش یافته و به ۳۴.۹۶% در سال ۲۰۰۶ به نفع مسلمانان رسیده است. مسلمانانى که در سال ۲۰۰۶ ۶۴.۶۴% این کشور را تشکیل مى دهند در حالى که این میزان در سال ۱۹۳۲ فقط ۴۸.۸% بود.

توزیع مذهبى برحسب مناطق 

با مطالعه این جداول مى توان توزیع نسبى مذاهب را در مناطق مختلف لبنان دریافت به طوریکه مسلمانان اکثریت را در تمام  ۵ استان به غیر از استان جبل لبنان به خود اختصاص داده اند در نتیجه نسبت درصدى بدین صورت مى  باشد:

۶۲،۳۷% از استان جبل لبنان مسیحی هستند ودر مقابل ۳۷،۲۹ % مسلمانند.

۳۴،۳۹% از استانهاى عکار و شمال مسیحى و در مقابل ۶۳،۲۲% مسلمانند.

۳۴،۳۹% از استان بیروت مسیحى و در مقابل ۶۴،۲۲% مسلمانند.

۲۵،۸۲% از استانهاى بعلبک _هرمل و بقاع مسیحى ودر مقابل ۷۳،۹۴%مسلمانند.

۱۴،۵۴% از استانهاى جنوب و نبطیه مسیحى و در مقابل ۸۵،۲۹% مسلمانند.

رویکرد تغییرات جمعیتى

اگرچه که محقق هیچ گونه تحلیلى از جداول موجود در کتاب ارائه نداده است اما با این وجود بکارگیرى این ارقام که تلاش زیادى براى جمع آورى آن شده و مقایسه اش با نتایج سرشمارى سال ۱۹۳۲ براى شناخت تغییرات جمعیتى که در لبنان اتفاق افتاده مفید به نظر مى رسد.

مسیحیان در سال ۱۹۳۲ اکثریتی به نسبت ۵۱.۲% از جمعیت را تشکیل مى دانند که این رقم به طور قابل ملاحظه اى طى ۷۴ سال کاهش یافته و به ۳۴.۹۶% در سال ۲۰۰۶ به نفع مسلمانان رسیده است. مسلمانانى که در سال ۲۰۰۶ ۶۴.۶۴% این کشور را تشکیل مى دهند در حالى که این میزان در سال ۱۹۳۲ فقط ۴۸.۸% بود.

درخصوص توزیع جمعیتى طوائف مى توان دید که اهل تسنن در سال ۲۰۰۶ نسبت بیشترى از مسلمانان را به خود اختصاص داده اند به طورى که این میزان به ۲۹.۲۴% رسیده است که این رقم  در سال ۱۹۳۲  ۲۲.۴% بوده است.

و اما در خصوص جامعه شیعه نیز شاهد افزایش جمعیت هستیم به طوریکه به ۲۹.۱۷% از کل جمعیت رسیده که این میزان در سال ۱۹۳۲ فقط ۱۹.۶% بوده است.

اما در این میان دروزى ها که هنوز اقلیت را تشکیل مى دهند با کاهش نسبى روبرو شده اند به طوریکه به ۵.۴۲% رسیده اند و این رقم در سال ۱۹۳۲ ۶.۸% بوده است.

این در حالى است که درصد جامعه مارونى که اکثریت جمعیت را تشکیل مى داد کاهش یافته و به ۱۹.۲۴% از جمعیت فعلى رسیده است که این رقم در سال ۱۹۳۲، ۲۸.۸% بوده است.

ارتدکس ها نیز شاهد کاهش جمعیت بوده اند و به رقم  ۶.۷۸% رسیده اند در حالی که این میزان سال ۱۹۳۲، ۹.۷% بوده است.

همچنین کاتولیک ها نیز که در سال ۱۹۳۲، ۵.۹% بوده اند کاهش یافته و به ۴.۴۶% از کل جمعیت رسیده اند.

در کشورى مثل لبنان، طوائف نقش اصلى را در حیات سیاسى ایفا مى کنند از این رو حجم تغییرات جمعیتی براى برخى ایجاد واهمه کرده و برخى آن را عامل تقویت و دلگرمى مى دانند. از همین جا مى توان دریافت که چرا نویسنده ارائه هر گونه تحلیل وخوانشى از ارقام جداول و نتائج آن ها را نادیده انگاشته است. چراکه نظام فعلى لبنان مایل نیست به متغیرهاى جمعیتى اى که طی دهه هاى گذشته این کشور شاهد بوده اعتراف کند و آنها را به رسمیت بشناسد.

این مطالعه حاکى از نشانه هایی از واقعیت جمعیتی طوائف لبنان است، زیرا کاهش قابل ملاحظه نسبت مسیحیان را مى توان در عواملى همچون هجرت آنها طى جنگ ها و درگیرى هاى لبنان و همینطور کاهش زاد و ولد آنان به نسبت مسلمانان جستجو کرد.

همچنین این اثر کاهش نسبت زاد و ولد را بین طوائف مسیحی و مسلمان طی سالهاى ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۶ نشان مى دهد که این امر به دلایلی چون تحولات فرهنگى، اجتماعى، اقتصادی و همچنین افزایش سطح تحصیلات و ورود زنان به بازار کار بعد از پایان جنگ داخلى در این کشور مرتبط است.

اما در این میان درصد زاد و ولد طوائف مسلمان طى سالهاى ۱۹۶۶-۱۹۹۶،  شاهد افزایش قابل ملاحظه اى بوده درحالیکه بازه زمانی  ۱۹۴۶-۱۹۷۶ رشد جمعیتى مسیحیان بیشتر بوده است. گفتنى است درصد زاد و ولد مسلمانان بر اساس جدول زیر طی این سالها بیشتر از مسیحیان بوده به طوریکه تعداد زاد و ولد مسلمانان طى سالهاى ۱۹۰۷-۲۰۰۶ به ۲.۹۵۴.۷۳۴ نفر رسیده در مقابل ۱.۵۹۸.۲۲۰ نفر مسیحى.

در کشورى مثل لبنان، طوائف نقش اصلى را در حیات سیاسى ایفا مى کنند از این رو حجم تغییرات جمعیتی براى برخى ایجاد واهمه کرده و برخى آن را عامل تقویت و دلگرمى مى دانند. از همین جا مى توان دریافت که چرا نویسنده ارائه هر گونه تحلیل وخوانشى از ارقام جداول و نتائج آن ها را نادیده انگاشته است. چراکه نظام فعلى لبنان مایل نیست به متغیرهاى جمعیتى اى  که طی دهه هاى گذشته این کشور شاهد بوده اعتراف کند و آنها را به رسمیت بشناسد.

از این رو هنوز نیروهاى سیاسى طائفه اى در این کشور شهروندان لبنانى را همچون ابزارى در لیستهاى انتخاباتى خود در نظر مى گیرند. لذا محتواى سیاست هاى توسعه اقتصادى و اجتماعى دولتهاى متوالى خالى از داده و شاخص هاى آمارى است.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا