عقبنشینی یا مانور سیاسی ـ تبلیغاتی؟ آیا «صدر» از جاهطلبی خود برای رهبری عراق دست میکشد؟
در روز 29 آگوست سال جاری میلادی بود که «مقتدی صدر» روحانیِ شیعی عراقی پس از چند ماه تلاشِ ناکام برای تشکیل دولت جدید، کنارهگیری کامل خود از صحنه سیاسی این کشور را اعلام کرد. این اقدام «مقتدی صدر» که از مخالفانِ سرسختِ شبهنظامیانِ عراقیِ مورد حمایتِ ایران است، باعث شد تا هزاران تَن از هوادارانش برای ابراز خشم و غضبشان به خیابانها بریزند. هواداران «صدر» پس از ریختن به خیابانها با نیروهای امنیتی عراق به شدت درگیر شدند و حتی از موانع امنیتی در اطراف «منطقه سبز» بغداد عبور کردند؛ منطقهای که در آن سفارتخانههای کشورهای خارجی از جمله سفارت آمریکا واقع شده است. آنها در نهایت مقر محل اجتماع دولت عراق را مورد حمله قرار دادند. پس از آنکه دهها نفر در جریان درگیریهای میان هواداران «صدر» و نیروهای امنیتی کشته و زخمی شدند، رهبر جریان صدر در برابر دوربینهای تلویزیون حاضر شد و از هوادارانش خواست تا به منظور جلوگیری از تشدید بحران سیاسی به منازلشان بازگردند.
در حقیقت، باید گفت که نظام سیاسی عراق از ماه اکتبر گذشته وارد یک بنبست سیاسی شد؛ یعنی درست زمانی که پنجمین انتخابات پارلمانی کشور از سال 2003 تاکنون برگزار گردید. در جریان انتخابات مذکور، ائتلاف «صدر» توانست حائز بیشترین تعداد کرسیهای پارلمانی شود. در شرایطی که نه ائتلاف «صدر» و نه دیگر ائتلافهای راهیافته به پارلمان نتوانسته بودند دولت جدید عراق را تشکیل دهند، چارچوب هماهنگی شیعی «محمد شیاع السودانی» را به عنوان گزینه اصلی خود برای تصدی پست نخستوزیری معرفی کرد. در نهایت نیز دولتِ معرفیشده از سوی «السودانی» چند روز پیش از نمایندگان پارلمان رأی اعتماد گرفت تا بدینسان، بنبست سیاسی یک ساله در عراق پایان یابد. نکته قابل تأمل این است که بحران اخیر عراق میان گروههای متخاصم رخ نداد، بلکه در داخل صفوف شیعیان به وقوع پیوست؛ شیعیانی که پرجمعیتترین قشر در میان دیگر اقشار عراق هستند. در جریان این بحران، گروههای شیعی مختلف در زمینه «روابط عراق با ایران» با یکدیگر دچار اختلاف نظر شدند. به عنوان نمونه، جریان صدر که رهبر آن روزی یکی از همپیمانانِ نزدیک تهران بود، معتقد است که بغداد باید از تمامی قدرتهای خارجی ازجمله ایران فاصله بگیرد. این درحالی است که دیگر گروههای شیعی ترجیح میدهند تا عراق روابط نزدیک خود با همسایه قدرتمندش [ایران] را حفظ نماید.
علیرغم اینکه «مقتدی صدر» ادعاء میکند که به طور کامل از حیات سیاسی کنارهگیری کرده است، اما به نظر میرسد که او به احتمال زیاد به دنبال بهرهبرداری از وضعیتِ «لبه پرتگاه» است؛ وضعیتی که هماکنون عراق با آن مواجه است. او میخوهد به گونهای رفتار کند که در برخورد با مخالفانش دست برتر را داشته باشد. نکته مهم این است که «مقتدی صدر» پیشتر نیز بارها و در مناسبتهای مختلف چنین اظهاراتی را مطرح و از حیاتِ سیاسی کنارهگیری کرده است. با تمامی اینها، «صدر» نه تنها هیچگاه از حیاتِ سیاسی کنارهگیری نکرد، بلکه تمام تلاشش را نیز به کار بست تا خود را به عنوان قدرتِ بلامنازع شیعی در سطح عراق مطرح سازد و بر نظامِ سیاسیِ مبتنی بر سهمخواهیِ حزبی و طایفهگرایی سیطره یابد. نظام سیاسیِ مذکور مدت اندکی پس از به زیر کشیده شدن «صدام» از قدرت توسط ایالات متحده آمریکا، در عراق حاکم شد. در واقع، «صدر» اینگونه وانمود میکند که تلاش او برای دستیابی به قدرت در عراق برای مبارزه با طبقه سیاسی فاسد و وابسته به بیگانگان، است. باید دانست که «مقتدی صدر» همان کسی است که در گذشته یکی از وحشتناکترین گروههای شبه نظامی در عراق را رهبری میکرد. به هر حال، باتوجه به ناکامی اعتراضات اخیر هواداران «مقتدی صدر»، به نظر میرسد که سیطره وی بر نظام سیاسی عراق نوعی خیالپردازی باشد، اما این نکته را نباید نادیده گرفت که «صدر» به عنوان وارث یکی از مشهورترین خانوادههای مذهبیِ شیعی در جهان، در زمینه استفاه از نسبتِ دینی خود برای تقویت قدرت سیاسیاش، مهارت بینظیری از خود به نمایش گذاشت. از همین روی، مخالفان «صدر» باید پیش از هرگونه اقدام برای حذف کامل وی از صحنه سیاسی، بارها و بارها در این اقدام تفکر کنند.
«مقتدی صدر» نماد جریانها و گروههای شیعیِ میهنپرست در عراق به شمار میرود. در حالی که آیت الله «علی سیستانی» مرجعیت عالی شیعیان عراق و دیگر روحانیون و علمای شیعی از هرگونه ورود به عرصه سیاسی اجتناب میکنند، «صدر» در این عرصه گام گذاشته است. در واقع، روحانیون عراقی با عدم ورود به جرگه سیاست موجب ایجاد یک خلأ در قدرت سیاسی در داخل جامعه شیعی شدند، اما «صدر» طی دو دهه گذشته اقدام به پُر کردن این خلأ کرده است.
«مقتدی صدر» که تا پیش از سال 2003 یک شخصیت گمنام بود، برای اولین بار در سال 2003 در شهر «نجف اشرف» ظهور و بروز پیدا کرد. شهر «نجف» پایگاه شیعیان در عراق به شمار میرود. او روند رو به رشد خود در عراق را ادامه داد تا اینکه توانست به یکی از آزاردهندهترین دشمنان ایالات متحده آمریکا تبدیل گردد. شبهنظامیان وابسته به «صدر» که «جیش المهدی» خوانده میشدند در طول چندین و چند سال با نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا مبارزه کردند و جنگیدند. آنها در طول تمامی این سالها، صدها تَن از نظامیان آمریکایی را به قتل رساندند. «مقتدی صدر» از همان دوران آغازین فعالیتهای خود تلاش کرد تا به صورت همزمان از «نفوذ سیاسی» و «قدرت دینی» برخوردار باشد. با این حال، او نتوانست از صلاحیت بالایی در عرصه دین برخوردار گردد. کوتاه بودن دوران تحصیل دینی وی در نزد علمای بزرگ که یکی از شرایط اصلی دستیابی به لقب «آیتالله» بود موجب شد تا «صدر» هیچگاه به این لقب دست نیابد. طبیعتا «صدر» بدون داشتن این صلاحیتها و شایستگیهای دینی نمیتواند فتوای دینی صادر کند و یا به عنوان مرجع تقلید فعالیت نماید. با این وجود، «مقتدی صدر» تنها فرزند نجاتیافته از فرزندان آیتالله «محمد صادق الصدر» روحانی برجسته شیعی است؛ کسی است که به صورت رسمی و علنی به مبارزه با نظام بعثی پرداخت تا اینکه در سال 1999 ترور شد. «مقتدی صدر» توانست در مسیر پدرش گام بگذارد و به رهبر جریان «صدر» تبدیل شود.
از زمان حمله نظامی ایالات متحده آمریکا به عراق، «مقتدی صدر» به برجستهترین رهبر عراقی تبدیل شد که توانست نقاط تلاقی میان «سیاست» و «دین» را بشناسد. این همان چیزی است که واقعیتِ مانور سیاسی اخیر «مقتدی صدر» را آشکار میسازد. علیرغم اینکه بحران سیاسی اخیر در عراق تقریبا یک سال به طول انجامید، اما «صدر» تنها زمانی به اعطای چراغ سبز برای برگزاری اعتراضات مردمیِ خونین تَن داد که مسئله از بحران سیاسی فراتر رفت و مشروعیتِ دینی او را با تهدید مواجه ساخت. در همین ارتباط باید گفت که آیتالله «کاظم حائری» روحانیِ عراقیِ مُسنِ مقیم ایران که همواره نقش پدر معنوی بسیاری از اعضای جریان «صدر» را برعهده داشته است، به دلیل بیماری و مشکلات جسمانی، از مرجعیت کنارهگیری کرد. همین اقدام کافی بود تا یک روز بعد نیز «مقتدی صدر» کنارهگیری کامل خود از حیاتِ سیاسی را اعلام نماید.
آیتالله «حائری» در بیانیه کنارهگیری از مرجعیت، مقلدان خود را به تقلید از یک رهبر شیعی عراقی دیگر فرانخواند، بلکه به آنها توصیه کرد تا از رهبر عالی ایران یعنی آیتالله «علی خامنهای» پیروی کنند. این یک اقدامِ غیرمعمول بود، زیرا بسیاری از افرادِ دارای لقب آیتالله تنها پس از درگذشتشان [در وصیتنامه] به مقلدان خود دستور میدهند تا از یک رهبر دینی دیگر پیروی کنند. معمولا مرسوم این است که بیانیههای افرادِ دارای لقب آیتالله متضمن دعاهای دینی و مدح و ثنای رهبر دینیِ جایگزین باشد، اما با این حال، بیانیه آیتالله «حائری» متضمن نقدهای صریحی به «مقتدی صدر» بود. آیتالله حائری بدون نام بردن از «مقتدی صدر» گفت که «صدر» تهدید به تجزیه عراق و از بین بُردن اکثریت شیعی، کرده است. او همچنین اشاره کرد که «صدر» از ویژگیها و صلاحیتهای لازم و ضروری برای رهبری دینی برخوردار نیست. در واقع، باید گفت که آیتالله «حائری» جایگاه «مقتدی صدر» به عنوان وارث خاندان بزرگ «صدر» را زیر سؤال بُرد. در نقطه مقابل، «مقتدی صدر» نیز در سخنانی، ادعا کرد که مسئولان ایران و گروههای شیعیِ مورد حمایتِ تهران عامل اصلی انتقادات آیتالله «حائری» هستند.
این حملات لفظی گسترده و متقابل نشاندهنده وجود خلأ قدرتِ روزافزون در جامعه شیعیِ عراق است. این درست درحالی است که نفوذ ایران در عراق نیز در حال کاهش است. رهبر عالی ایران در طول چندین و چند سال، «قاسم سلیمانی» فرمانده واحد عملیات خارجی در سپاه پاسداران (نیروی قدس) را به عراق میفرستاد تا از وحدت و یکپارچگیِ صفوف حامیانِ شیعی ایران حفاظت و حراست کند. با این حال، پس از قتل «سلیمانی» توسط ایالات متحده آمریکا در جریان حمله پهپادی سال 2020، ایران یکی از بازوان مهم خود در میان متحدان عراقیاش را از دست داد. حتی جانشینِ «قاسم سلیمانی» نیز نتوانست از ایستادن گروههای شیعی عراق ازجمله جریان «صدر» در برابر ایران، ممانعت به عمل آورد. با وجود اینکه «مقتدی صدر» همواره تلاش کرده است تا خود را یک عراقی وطنپرست و مخالفِ دخالت خارجی معرفی نماید، اما او در طول دورههایی جداگانه در جریان جنگ داخلی عراق، در شهر «قم» پایگاه علمای شیعی در ایران سکونت گزید. افزون بر این، او سابقه ائتلاف با «تهران» را در کارنامه خود دارد. با این حال، رهبران ایران از عدم تمایل «مقتدی صدر» برای همکاری با متحدان عراقیشان، به شدت خشمگین شدند. آنها [رهبران ایران] از طریق اقناع «حائری» نسبت به ایجاد تشکیک در مشروعیتِ دینی «مقتدی»، تلاش کردند تا فشارهای خود علیه رهبر جریان «صدر» را افزایش دهند.
این احتمال نیز وجود دارد که در آینده توطئههای بیشتری تدارک دیده شود. در حال حاضر، قویترین روحانیِ عراق یعنی «آیت الله سیستانی» دهه 90 عمر خود را سپری میکند و گفته میشود که او وضعیت جسمانی باثباتی ندارد. مرجعیت عالی عراق خیلی کم به صورت علنی اقدام به اظهارنظر میکند. بر اساس آنچه که گفته شد، ایران و نیز رهبران شیعی در عراق خود را برایِ درگذشتِ او آماده کردهاند، زیرا میدانند که اگر پس از این اتفاق، چندین نفر در شهر «نجف» داعیه جانشینی «آیت الله سیستانی» را داشته باشند، آنگاه اوضاع پیچیدهای رقم خواهد خورد. علیرغم اینکه «مقتدی صدر» از شرایط و صلاحیتهای محدودی برخوردار است، اما خود را برای دوران ما بعد از «سیستانی» آماده میسازد تا بدینترتیب، بتواند نقش مهم و بسزایی در تعیین جانشین وی ایفاء کند. به هر حال، آنچه که واضح به نظر میرسد این است که «مقتدی صدر» به دنبال توسعه نفوذ سیاسی خود در عراق است. در حقیقت، «صدر» به خوبی میداند که از طریق افزایش نفوذش در دولت مرکزی «بغداد» از یک سوی و تصاحب تعداد زیادی از کُرسیهای دولتی از سوی دیگر، خواهد توانست نفوذ خود در نهادها و مراکز دینی در عراق را نیز گسترش دهد.
نبرد «شکستن استخوان»
بحران سیاسی اخیر در عراق از شکست جریان «صدر» در تشکیل دولت جدید پس از دستیابی به بیشترین تعداد کرسیهای پارلمانی، نشأت گرفت. همانطور که پیشتر اشاره شد، ائتلاف «صدر» از مجموع 329 کرسی پارلمان عراق توانست بیش از 70 کرسی را از آنِ خود سازد. معمولا در جریان انتخاباتهای پیشین، گروههای شیعی پس از برگزاری انتخابات و ورود به پارلمان ـ با اتکاء به کمک ایران ـ در یکدیگر ادغام میشدند تا بتوانند فراکسیون اکثریت پارلمانی و سپس دولت را تشکیل دهند. شیعیان سپس به سراغ احزاب و جریانهای کُردی و سُنی میرفتند تا آنها را نیز به صفوف خود جذب کنند. در جریان انتخابات پارلمانی اخیر ائتلاف «صدر» 73 کرسی به دست آورد و به منظور تشکیل فراکسیون اکثریت، تلاش کرد تا احزاب و جریانهای کُرد و سُنی را نیز با خود همراه سازد. هدف «صدر» از چنین اقدامی، این بود که مخالفان شیعی خود را از صحنه سیاسی کنار بزند. اگر «مقتدی صدر» موفق به تحقق این خواسته خود میشد، هواداران او ادعا میکردند که وی علیه نظامِ سیاسی مبتنی بر طایفهگرایی و سهمخواهیِ حزبی قیام کرده است؛ نظامی که ایالات متحده آمریکا و متحدانش ـ علیرغم خواسته مردم عراق ـ آن را در این کشور حاکم ساختند. تمامی اینها درحالی است که «مقتدی صدر» تلاش کرد تا این نظامِ سیاسیِ مبتنی بر طایفهگرایی و سهمخواهیِ حزبی را تحت سیطره خود درآورد نه اینکه آن را از بین ببرد.
نکته دیگری که باید بدان اشاره شود این است که ائتلاف با «نوری المالکی» یکی از مسائلی است که به شدت «صدر» را میآزارد و او را خشمگین میسازد. ائتلاف تحت رهبری «نوری المالکی» در جریان انتخابات پارلمانی عراق موفق شد 33 کرسی را از آنِ خود سازد. این بدان معناست که ائتلاف «مالکی» پس از ائتلاف «صدر» بیشترین تعداد کرسیهای پارلمان را به دست آورد. «نوری المالکی» که در حد فاصل میان سالهای 2006 تا 2014 به عنوان نخستوزیر عراق فعالیت کرد، مسئول بسیاری از سیاستهای فاجعهباری است که موجب کنار زدن اهل سنت از صحنه سیاسی عراق شد. این سیاستها همچنین به تضعیف نیروهای امنیتی عراق منجر گردید و زمینه برای سیطره سازمان تروریستی داعش بر حدود یک سوم از خاک عراق را فراهم آورد. با تمامی اینها، خصومت «مقتدی صدر» با نخستوزیر پیشین عراق تنها به محتوای کارنامه دوران نخستوزیری «نوری المالکی» محدود و محصور نمیشود، چراکه این یک خصومت، یک خصومتِ شخصی است. این خصومت از آنجا آغاز شد که در سال 2008 «نوری المالکی» به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح عراق با حمایت مسئولان آمریکایی، به نیروهای امنیتی دستور داد تا با شبه نظامیان وابسته به «مقتدی صدر» در جنوب عراق بجنگند. از آن زمان تاکنون، رهبر جریان «صدر» نتوانسته است «نوری المالکی» را که عامل اصلیِ فروپاشی جنبشِ متبوعش در اوج جنگ داخلیِ عراق بود، ببخشد.
نظام سهمیهبندیِ [سیاسی ـ حزبی] در عراق درست بر مبنای الگویِ محکوم به شکستِ لبنان طراحی شده است. کسانی که چنین نظامی را بنا نهادند، به دنبال حفاظت و حراست از حقوق اقلیتهای دینی بودهاند، اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه خلق چنین نظامی به افزایش فساد، عدم ثبات سیاسی و نیز فروپاشی اقتصادی منجر شد. در خصوص عراق باید گفت که طبق نظام سهمیهبندی حاکم بر این کشور، نخستوزیر باید از میان شیعیان، رئیس پارلمان از میان اهل تسنن و رئیسجمهور از میان کُردها انتخاب گردد. البته پست ریاست جمهوری در عراق تا حدود زیادی یک پست تشریفاتی است. این نظامِ سهمیهبندی سطوح مختلف دولتی را نیز دربرمیگیرد. وضعیت در عراق به گونهای است که پس از هر انتخاباتِ پارلمانی، بر اساسِ رویکرد فرقهگرایانه، وزارتخانهها میان احزاب و جریانهای سیاسی تقسیم میشود. همین مسئله موجب میشود تا در فرایند تشکیل دولت، وقفه ایجاد شود، زیرا احزاب و جریانهای سیاسی هریک برای تصاحب کرسیهای وزارتخانهها با یکدیگر به رقابت میپردازند و در روند تشکیل دولت خلل ایجاد میکنند. یکی از پیامدهای حاکمیتِ نظام سهمیهبندی سیاسی و سهمخواهیِ حزبی در عراق این است که تعداد کارمندان دولتی در این کشور از سال 2004 تاکنون 3 برابر افزایش یافته است. افزون بر این، هزینههای دولت برای پرداخت حقوق کارکنانش در مقایسه با چند سال گذشته قریب به 400 درصد افزایش داشته است. طبق آخرین برآوردها، دولت عراق در سال 2020 سه چهارمِ مجموع بودجه کشور را صَرف پرداخت حقوق کارمندان و هزینههای جاری کشور کرده است.
اغلب احزاب و جریانهای عراقی که پس از سال 2003 توانستند خود را در صحنه سیاسی این کشور مطرح سازند، از نظام سهمیهبندی استفاده و بهرهبرداری کرده و میکنند. این احزاب و جریانهای سیاسی امروز دربرابر لغو نظامِ مذکور به شدت مقاومت میکنند و با این رویکرد خود، کشورِ سرشار از منابع نفتی را به سمت فروپاشی اقتصادی سوق میدهند؛ کشوری که هماکنون هم در زمینههایی نظیر فراهم آوردن برق مورد نیاز مردم، تأمین آبِ آشامیدنی و ارائه خدماتِ پزشکی، عاجز است. به عبارت دیگر، عراق درحال حاضر در زمینه ارائه بسیاری از خدمات اصلی و اساسی به ملت خود با مشکلات و معضلات عدیده مواجه است. در این میان، جریان «صدر» و متحدان آن نیز از نظام سهمیهبندیِ سیاسی بهره میبرند. این درحالی است که «مقتدی صدر» همواره مُجدانه تلاش کرده است تا خود را به عنوان یک شخصیتِ اصلاحگر معرفی نماید. درست همچون دیگر احزاب و جریانهای عراقی، جریان «صدر» نیز دائما به دنبال گماردن اعضای خود در پستهای ردهبالای دولتی بوده است. بر اساس تمامی آنچه که گفته شد، طبیعی است که ایجاد هرگونه اصلاحاتِ ریشهای در ساختار کنونی عراق، منافع و مصالح جریان «صدر» را تأمین نخواهد کرد. لذا «مقتدی صدر» به دنبال لغو نظام سهمیهبندیِ سیاسی و حزبی نیست، بلکه ترجیح میدهد خود را در رأسِ هرمِ این نظام قرار دهد.
چه کسی در نهایت پوزخند میزند؟
شاید بتوان گفت که «مقتدی صدر» در برآوردِ قدرت خود برای بسط سیطره بر نظام سیاسی عراق پس از انتخابات پارلمانی اخیر دچار اشتباه محاسباتی شد. چند ماه پس از مذاکرات با احزاب سُنی و کُرد بود که رهبران صدری توانستند به همراه برخی از همپیمانان خود در پارلمان، فراکسیون اکثریت را تشکیل دهند. بدیهی است که این فراکسیون میتوانست رئیسجمهور جدید عراق را انتخاب کند؛ رئیسجمهوری که به نوبه خود نخستوزیر جدید را مأمور تشکیل کابینه میکرد. با این حال، چنین اتفاقی رخ نداد، زیرا در ماه فوریه دادگاه عالی عراق که قضاتِ آن توسط گروههای شیعیِ مورد حمایت ایران تعیین میشوند، به پارلمان اعلام کرد که تنها در صورتی قادر به انتخاب رئیسجمهور جدید خواهد بود که حداقل دو سومِ مجموع نمایندگان در جلسه حضور داشته باشند. این درحالی است که در سالهای گذشته حضور تعداد کمتری از نمایندگان در جلسه انتخاب رئیسجمهور، مرسوم بود. در این شرایط، گروههای شیعیِ مخالف «صدر» فرصت را برای از حد نصاب انداختن جلسه پارلمان مناسب دیدند و جلسه انتخاب رئیسجمهور جدید را تحریم کردند. لذا جلسه پارلمان برای انتخاب رئیسجمهور جدید به حد نصاب لازم نرسید. «مقتدی صدر» به منظور کنار زدن برخی از گروههای شیعی مخالف خود از صحنه سیاسی عراق، حاضر شد تعدادی از کرسیهای وزارتخانههای فاقد اهمیت را به آنها بسپارد، اما باز هم هرگونه مذاکره با «نوری المالکی» رهبر ائتلاف «دولت قانون» را قویا رد کرد. به هر ترتیب، «صدر» در نهایت موفق به تشکیل دولت جدید نشد. به دنبال این تحولات، «جعفر الصدر» نامزد جریان «صدر» برای تصدی پست نخستوزیری که پسر عموی «مقتدی صدر» نیز محسوب میشود، از نامزدی انصراف داد. او هماکنون سفیر عراق در بریتانیا است. پس از آن هم «مقتدی صدر» دستور داد تا 73 نماینده وابسته به این جریان به صورت دسته جمعی از عضویت در پارلمان استعفا دهند. او بسیار امید داشت که با این حربه، مخالفانش را وادار به عقبنشینی از تحریم جلسات پارلمان کند.
با این حال، این حربه «مقتدی صدر» نتیجه معکوس داد، چراکه گروههای شیعی مخالف او خیلی زود برای پُر کردن جای خالی 73 نماینده صدری دست به کار شدند. طبق قانون، این اعضای علیالبدل بودند که باید جای نمایندگان مستعفی جریان «صدر» در پارلمان را میگرفتند. پس از آنکه مخالفان «صدر» توانستند فراکسیون اکثریت پارلمانی را تشکیل دهند، «مقتدی» از اینکه جریان متبوعش در طول 3 سال آینده از حضور در دولت محروم باشد به شدت به هراس افتاد. از همین روی، «صدر» در ماه ژوئیه هواداران خود را تشویق به حمله به «منطقه سبز» و محاصره ساختمان پارلمان کرد. هدف این بود که نمایندگان پارلمان فرصت رأیگیری برای انتخاب نخستوزیر جدید را نداشته باشند. هزاران تَن از هواداران جریان «صدر» به همین منظور، با برپایی تظاهرات و تحصن، خواستار انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات پارلمانی زودهنگام شدند. محاصره مقر پارلمان عراق توسط هواداران جریان «صدر» در روز 30 آگوست پایان یافت، زیرا «صدر» به طرفدارانش دستور داد تا هرچه سریعتر و به منظور جلوگیری از اقدامات خشونتآمیزِ بیشتر، از خیابانها خارج شوند.
شاید اقدام «مقتدی صدر» در تشویق هواداران خود به انجام اقدامات خشونتآمیز در واکنش به خدشهدار شدن مشروعیتِ دینیاش توسط آیتالله «حائری» ناشی از یک اشتباه محاسباتی بود، زیرا او هیچ گام واضح، شفاف و مشخصی برای پایان دادن به بنبست سیاسی عراق برنداشت. با این حال، باید گفت که «صدر» از قدرت کافی برای رهایی یافتن از [پیامدهای] شکستهای سیاسی و برخاستن با قدرتی بیش از گذشته، برخوردار است.
علیرغم اینکه «صدر» به شخصیتی معروف است که زود عصبی میشود و رفتارهای عجیب و غریب از خود به نمایش میگذارد، اما وی اتفاقات زیادی را پشت سر گذاشته و در برابر آنها مقاومت کرده است. به عنوان نمونه، او تا مرحله بعد از اشغالگری آمریکا در عراق به ایستادگی ادامه داد و حتی توانست خیلی بیشتر از برخی از روحانیونِ مُسن در «نجف» باقی بماند. «صدر» در شهر «نجف» جنبش سیاسی ـ اجتماعی بزرگی را شکل داد که میتواند در رأی دادن مؤثر باشد و از نظامِ فاسد سهمیهبندیِ سیاسی به نفع خود بهرهبرداری نماید. افزون بر تمامی آنچه که گفته شد، «مقتدی صدر» در طول تمامی سالهای گذشته هوش و ذکاوتی به مراتب بیش از آنچه که ایالات متحده آمریکا و مخالفانِ عراقیاش انتظار داشتند، از خود به نمایش گذاشت.
تمامی تلاشهای «مقتدی صدر» برای مهار نفوذ ایران، تضعیف گروههای شیعی عراقی و بسط سیطره بر نظام سیاسی کشور، تا به امروز با شکست و ناکامی مواجه شده است. اکنون که دولت جدید عراق به ریاست «محمد شیاع السودانی» تشکیل شده است، یک سؤال مهم و اساسی مطرح میشود: آیا مخالفان «صدر» تلاش خواهند کرد تا به طور کامل او را از صحنه سیاسی کنار بزنند و خطر به راه افتادن دور تازهای از خونریزیها را ایجاد نمایند؟ یا اینکه تلاش خواهند کرد جریان «صدر» را مهار کرده و به نوعی با آن به توافق برسند؟ شاید تحقق این سناریو از رهگذر برگزاری انتخابات زودهنگام پس از یک سال آنگونه که نخستوزیر جدید متعهد شده است، میسر باشد. آیا مخالفان «صدر» از این طریق، تحقق آرزوی بزرگ «مقتدی» برای تبدیل شدن به قویترین رهبر شیعی در عراق را به تأخیر خواهند انداخت؟