اندیشمندان و چهره های فرهنگیجریان شناسی

فرید العطاس و علوم اجتماعی اسلامی؛ تفسیری معاصر از دغدغه‌ای دیرپا

ریحانه قبادی

امروزه پس از حدود 4 دهه بحث و گفتگو در میان مسلمانان، واژه اسلامی سازی علوم، حداقل دو معنا و دیدگاه کلی را متبادر می‌سازد؛ اول ایجاد یک ساختار علمی به شیوه اسلامی، به‌نوعی که مبنا و روش آن اسلامی باشد، و دومی، داشتن نگرش اسلامی عالمان مسلمان، نسبت به موضوعات، که برروی صورت بندی مساله و هدف علم، تاثیر می‌گذارد.

گرچه صحبت در این حوزه نیازمند ظرافت‌های بیشتر لازمه این مباحث است، اما اگر مبنای رویکرد دوم ذکرشده، یعنی دارا بودن نگرش اسلامی و ورود عالمان مسلمان به علم و جستجوی مبنای متافیزیکی اسلامی عالم در علم را، به عنوان نوعی از اسلامی ‌سازی علوم درنظر بگیریم؛ به اندیشه‌های خانواده العطاس، نزدیک می‌شویم.

«به عنوان مثال، اگر کسی مورخ، جامعه شناس یا انسان شناس است، باید به بیرونی، به ابن خلدون و متفکران مختلف دیگر نگاه کند، به مفاهیم آنها نگاه کند، به نظریه های آنها نگاه کند و ایده در این نوع از اسلامی سازی این است که مساله‌های آنها را بازسازی کنید و با این ایده ها تحقیقات تاریخی تجربی، یعنی تحقیقاتی به روش مرسوم علمی کنونی، انجام دهید. این روشی است که شما برای کمک به دانش از طریق سنت اسلامی استفاده می کنید.»

این سخن، گزیده‌ای از مصاحبه فرید العطاس، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه ملی سنگاپور، با یک پایگاه خبری است.

سید فرید العطاس، جامعه شناس 60 ساله مسلمان مالزیایی و دانشیار جامعه شناسی در دانشگاه ملی سنگاپور و عضو دپارتمان مطالعات جنوب شرق آسیا می‌باشد. وی فرزند سید حسین العطاس، سیاستمدار مشهور مالزیایی و دانشمند علوم اجتماعی، و برادرزاده سید محمد العطاس، فیلسوف برجسته معاصر مسلمان است که هردو در زمینه انتقاد به علوم مدرن، نظریات پیش‌گامانه‌ای دارند.

ارزیابی و تعامل با دیدگاه پدر و عمو، یکی از موضوعات همیشگی در اندیشه فرید العطاس است. محمد العطاس (عموی وی)، به همراه سید حسین نصر، فیلسوف ایرانی، نماینده نسلی از سنت‌گرایان مسلمان در دهه‌های گذشته‌اند که نظریه‌پردازان احیای فلسفی و کلامی دانش اسلامی در زمان مدرن هستند. حسین العطاس (پدر فرید) از نظر فکری بیشتر مشغول‌ به انتقاد از امپریالیسم غربی و پسااستعمار داخلی مالزی بود؛ که ردپای آن را در آثار فرید العطاس به‌خوبی قابل ملاحظه است.

امروزه پس از حدود 4 دهه بحث و گفتگو در میان مسلمانان، واژه اسلامی سازی علوم، حداقل دو معنا و دیدگاه کلی را متبادر می‌سازد؛ اول ایجاد یک ساختار علمی به شیوه اسلامی، به‌نوعی که مبنا و روش آن اسلامی باشد، و دومی، داشتن نگرش اسلامی عالمان مسلمان، نسبت به موضوعات، که برروی صورت بندی مساله و هدف علم، تاثیر می‌گذارد.

به‌صورت اجمالی، پروژه‌های فکری فرید العطاس در علوم اجتماعی را می توان در چهار دسته قرار داد:

1-کارهای اولیه وی در مورد کشورهای جنوب شرقی آسیا پس از دوره‌ی استعمار که مهمترین کتاب وی در این دسته «دموکراسی و اقتدارگرایی در اندونزی و مالزی» است که در سال 1997 توسط مک میلان به انگلیسی منتشر شد.

2- دسته دوم آثار وی نیز درباره اوضاع پس از استعمار است که عمدتا هدف آن تبیین اروپامداری «eurocentrism» علوم اجتماعی است. کتاب جالب وی در این زمینه، «گفتمان‌های جایگزین در علوم اجتماعی آسیا» است با زیرعنوان پاسخ به اروپامداری، که در سال 2006 منتشر شده است.

3- در بخش دیگر، گفتگوی بین مذهبی، به‌ویژه در جوامع جنوب شرقی آسیا یکی دیگر از موضوعات همیشگی او، از کارهای ابتدایی تا فعالیت‌های معاصر است. «دیدگاه اسلامی در مورد تعهد به گفتگوی بین‌ دینی» جدیدترین مورد در این مجموعه است که در مالزی منتشر شده است.

و سرانجام 4- پرداختن به آثار دانشمندان مسلمان، ازجمله «بازخوانی مقدمه ابن خلدون» (مسلمان موسس علم الاجتماع به روش تجربی، که بعدها توسط کنت به جامعه شناسی نام‌گذاری شد) و نوشتن چندین مقاله درمورد آن می‌باشد.

فرید العطاس پیشنهاد می کند که می توانیم جامعه شناسی نئو-خلدونی را بازسازی کنیم. این کتاب یک استراتژی برای آشکار کردن موانع چنین بازسازی و همچنین پیشنهاد رئوس مطالب چنین رویکرد خلدونی به پدیده های اجتماعی و سیاسی معاصر را انتخاب می کند. العطاس در پاسخ به سوال انحصار ابن خلدون حتی پس از کشف مجدد وی در قرن نوزدهم در اروپا، معتقد است که اروپامداری در علوم اجتماعی، مانع تصدیق اهمیت نظریه‌ها و مفاهیم غیر غربی است.

فرید العطاس در اولین کتاب خود درباره ابن خلدون سعی دارد تا عمق قوت نظریه پردازی اجتماعی مسلمانان را نشان دهد که می‌تواند به عنوان مقدمه ای جامع درباره ابن خلدون خوانده شود. کتاب دوم وی در مورد ابن خلدون، یک ایده پیشنهادی توسط العطاس است. فرید العطاس پیشنهاد می کند که می توانیم جامعه شناسی نئو-خلدونی را بازسازی کنیم. این کتاب یک استراتژی برای آشکار کردن موانع چنین بازسازی و همچنین پیشنهاد رئوس مطالب چنین رویکرد خلدونی به پدیده های اجتماعی و سیاسی معاصر را انتخاب می کند. العطاس در پاسخ به سوال انحصار ابن خلدون حتی پس از کشف مجدد وی در قرن نوزدهم در اروپا، معتقد است که اروپامداری در علوم اجتماعی، مانع تصدیق اهمیت نظریه‌ها و مفاهیم غیر غربی است. بنابراین، در نیمه دوم این کتاب او سعی دارد از روش خلدونی برای توضیح پدیده های معاصر مانند شکل گیری دولت در جهان عرب استفاده کند.

انتقاد دو طرفه از قوم گرایی غربی و همچنین اروپامداری مستتر در روشنفکران شرقی باعث ایجاد پروژه جستجوی راه سوم شد. این تلاش برای یافتن گزینه‌ای بدیل برای رویکردهای غالب جامعه‌شناسی است. به نظر می رسد بازخوانی اندیشه‌های ابن خلدون در این زمینه، نتیجه منطقی دو پروژه دیگر باشد؛ درحالی که جامعه شناسی اروپامدار تمایل دارد که ابن خلدون را تنها به عنوان یک موضوع مطالعه درنظر بگیرد.

اما به‌نظر می‌رسد فرید العطاس، تلاش می کند تا دیدگاه‌های جامعه شناختی خلدونی را نادیده بگیرد. نکته ای که در مورد روش خلدونی وجود دارد این است که این یک روش «مادی گرایانه» و نزدیک به روش پوزیتویستی، در مورد پدیده اجتماعی است. این به معنای ساده استفاده از عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی (به جای دخالت الهی) برای توضیح امور اجتماعی است. بنابراین می‌توان ابن خلدون را به عنوان یک حد وسط بین علوم اجتماعی مدرن سکولار و شکل شرقی نظریه اجتماعی دید که بسط موضوعات مورد مطالعه او، برای العطاس، به‌مثابه یک واکنش دربرابر اروپامداری علم اجتماعی و همچنین سنتز نوع نوینی از جامعه‌شناسی مسلمانان، می‌باشد.

نکته ای که در مورد روش خلدونی وجود دارد این است که این یک روش «مادی گرایانه» و نزدیک به روش پوزیتویستی، در مورد پدیده اجتماعی است. این به معنای ساده استفاده از عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی (به جای دخالت الهی) برای توضیح امور اجتماعی است. بنابراین می‌توان ابن خلدون را به عنوان یک حد وسط بین علوم اجتماعی مدرن سکولار و شکل شرقی نظریه اجتماعی دید که بسط موضوعات مورد مطالعه او، برای العطاس، به‌مثابه یک واکنش دربرابر اروپامداری علم اجتماعی و همچنین سنتز نوع نوینی از جامعه‌شناسی مسلمانان، می‌باشد.

فرید العطاس را می‌توان تفسیری معاصر از دغدغه‌ی دیرپای اسلامی سازی در علم دانست؛ فردی که با نظریه‌پردازان پیشین خود در گفتگو بوده‌است و مسیری عمل‌گرا را برای محقق ساختن اسلامی سازی علوم درپیش گرفته‌است؛ مسیری که هم با منطق مسلمانان، که همانا پرداختن به موضوعات از دریچه‌ی اسلامی است مطابقت دارد و هم سهم جهانی خود را به علوم اجتماعی، درقالب انتقاد از اروپامداری در علوم اجتماعی کنونی، ادا می‌کند.

فرید العطاس تاکنون چندین بار به ایران آمده‌ و درمورد پروژه‌های فکری خود، به‌ویژه مفهوم اسلامی سازی علوم و ارائه علوم اجتماعی بدیل، با همتایان دانشگاهی ایرانی‌ صحبت نموده‌است.

منابع:

www.religion.info

www.globalsocialtheory.org

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا