رازهای ناگفته دیدارهای غسان بنجدو با سید حسن نصرالله: از وعدههای شهید تا جانشینی سید هاشم صفیالدین

“مانند دیگرانی که سید حسن نصرالله را میشناختند، هرگز تصور نمیکردم روزی دربارهی او صحبت کنم، آن هم در حالی که او شهید شده است.” اینگونه غسان بنجدو، رئیس هیئت مدیره شبکه المیادین و مدیر سابق شبکه الجزیره، سخنان خود را درباره «سید الامه» آغاز کرد؛ کسی که «دوست نداشت دربارهاش صحبت کنیم، او را ستایش کنیم یا حتی به او اشارهای مثبت داشته باشیم، چه در حضور او و چه در غیابش.»
بنجدو در ادامه صحبتهایش به سال ۲۰۱۴ بازگشت؛ زمانی که «وضعیت دشواری داشتم و سید از این وضعیت مطلع بود.»
او افزود: «کنار او بودم و ایشان به من قولی دادند. گفتند: وقتی شهید شوی، من دربارهات صحبت خواهم کرد. در آن لحظه پیشانی او را بوسیدم و از او تشکر کردم، چون تصور میکردم که من قبل از او به دیدار خدا خواهم رفت. هرگز به ذهنم خطور نکرد که روزی دربارهی او صحبت کنم، آن هم در حالی که او شهید شده است.»
وقتی بنجدو درباره تأثیر خبر شهادت صحبت میکرد، به یاد آورد که «اینجا، در شبکه المیادین بودم» و اولین کلمهای که وقتی انفجار بزرگ و شدید را شنید، گفت این بود: «فقط سید.»
در آن شب، یعنی یک روز پیش از اعلام شهادت، بنجدو از موضوع مطلع شد. او گفت: «با دو نفر صحبت کردم و یکی از آنها به من گفت که ما با این موضوع طوری برخورد میکنیم که گویا سید شهید شده است. من هم از او پرسیدم: آیا سید هاشم سالم است؟»
آن فرد پاسخ داد: «بله، سید هاشم سالم است.» درباره دلیل این پرسش، بنجدو توضیح داد: «این سوال را پرسیدم چون معتقدم، تقریباً مانند بسیاری دیگر، که سید هاشم صفیالدین از جمله شاخصترین افراد واجد شرایط برای جانشینی سید نصرالله بود.»
شوک پس از شهادت سید نصرالله
رئیس هیئت مدیره شبکه المیادین درباره شوکی که پس از شهادت سید نصرالله به آن دچار شد، گفت: «دچار یک شوک سرد، یک آرامش غیرطبیعی شدم. من در روز شهادت سید، حتی یک قطره اشک هم نریختم.»
در آن لحظه، اولین دغدغه و مسئولیتی که بنجدو احساس کرد، «ادامه کار المیادین» بود. او در این باره تأکید کرد: «احساس کردم مسئولیتم در آن زمان این است که صحبت نکنم و وقت را با بیتوجهی به المیادین تلف نکنم. دیدم که وظیفهام این است که از نورافکنها دور بمانم، با صحبت نکردن یا نوشتن.»
دو هفته پس از شهادت، «دچار یک شوک عصبی و هیستریک شدم. آن شب، اصلاً نخوابیدم. حالتی کاملاً غیرعادی و عصبی بود.»
اما اکنون، «این مناسبت است که این موضوع را ایجاب میکند»؛ یعنی صحبت درباره جنبههایی از رابطه شخصی که بین شهید سید نصرالله و بنجدو وجود داشت.
دیدار آخر
آخرین دیداری که سید نصرالله و بنجدو را کنار هم جمع کرد، «شب پیش از طوفان» بود. بنجدو در صحبتهایش فاش کرد که «در حال آمادهسازی یک دیدار تاریخی با سید بود.» او در جزئیاتی که بیان کرد، گفت: «از ۲۵ ژوئن ۲۰۲۰، فهرستی شامل محورها و عناوین برای سید ارسال کردم و تمایل خود را برای انجام یک گفتوگوی طولانی و جامع به او منتقل کردم.»
بن جدو در سخنان خود درباره «سید الأمّه» اشاره کرد که در سال ۲۰۰۲ با او گفتوگویی داشته که بخشی از آن بعدها در مجموعه «چهل و پس از آن» پخش شد. او افزود: «اما در سال ۲۰۱۹، با اصرار از او خواستم درباره دوران دبیرکلیاش، یا بهطور کلی، دوران امتهای عربی و اسلامی از زمان شکلگیری حزبالله، گفتوگو کنیم. هدفم این بود که درباره خودش صحبت کنم، اما برای اینکه احساس معذب بودن نکند، گفتم که میخواهیم این مراحل را از زبان شما روایت کنیم، و او پذیرفت.» سپس در ژوئن ۲۰۲۰، «فهرستی شامل ۲۰۰ عنوان برای او ارسال کردم که در قالب پرسشهای متعدد تدوین شده بود و مجموع آنها به حدود هزار سؤال میرسید.»
ملاقات در سالگرد نخستین طوفان الاقصی
بن جدو همچنین فاش ساخت که در آگوست گذشته، درخواست مصاحبهای با سید حسن نصرالله برای اولین سالگرد «طوفان الاقصی» را مطرح کرده است. او توضیح داد: “با حاج جهاد تماس گرفتم، کسی که بعدها به عنوان شهید بزرگ، سمیر دیب شناخته شد. به او گفتم که قصد دارم از سماحه سید برای انجام مصاحبه درخواست کنم. او به من گفت که اگر من تصمیم گیر باشم، این مصاحبه نباید صورت بگیرد، اما از آنجا که این درخواست امانت است، باید آن را به سماحه سید منتقل کنم.”
چند روز بعد، حاج جهاد با بن جدو تماس گرفت و خبر موافقت با مصاحبه را اعلام کرد. بن جدو هم در پی آن، “عناوینی را برای گفتگو ارسال کرد.”
ملاقات در جنگ ۲۰۰۶… سفری آسان به سمت سید
در مورد اولین ملاقات خود در جریان جنگ ۲۰۰۶، بن جدو تأکید کرد که “اصلاً فکر نمیکرد که در خلال جنگ با سید نصرالله ملاقات داشته باشد.” او افزود: “اما آنچه رخ داد این بود که سماحه سید اولین بار ظاهر شد و با عموم مردم عرب سخن گفت. باید بگویم که از نظر فنی، آن ظاهر شدن موفق نبود.”
بن جدو همچنین یادآور شد: “در آن زمان من به او پیامی فرستادم که این تصویر از نظر فنی مناسب نبوده است. سپس او و حاج عماد تصمیم گرفتند که این مصاحبه انجام شود. من آمادگی نداشتم، اما در دفترم نشسته بودم که فردی وارد شد و گفت که باید حرکت کنیم، و من بلافاصله متوجه شدم.” او سفر به سوی ملاقات با سید را “سادهترین سفر” توصیف کرد و افزود: “من متوجه شدم که ملاقات در منطقه ماضی برگزار میشود. بالا رفتم و وقتی وارد شدم، فوراً از او معذرتخواهی کردم و گفتم که من به صورت غیررسمی آمدهام، او با کمال احترام گفت: راحت باش.”
درخواست حاج جهاد از بنجدو
حاج جهاد از بنجدو خواست که مدت زمان دیدار بین ۲۰ تا ۳۰ دقیقه باشد، مگر اینکه بخواهند بیشتر طول بکشد. بنجدو ادامه داد: «وقتی سید آمد، به او گفتم که فلانی به من گفته مصاحبه باید حدود ۲۰ تا ۳۰ دقیقه باشد. اما سید پاسخ داد: نه، نگران نباش و زمان را آزاد بگذار.»
او افزود: «ما زمان را آزاد گذاشتیم. این موضوع نشاندهنده اعتماد کامل او به خدا، مقاومت و اطرافیانش بود. هیچ مشکلی وجود نداشت. او بسیار آرام و خونسرد بود. ما در طبقه پنجم یا ششم بودیم و او بهطور غیرعادی آرام بود. حتی با وجود شنیدن صدای هواپیماها، کوچکترین حرکتی نکرد، بلند نشد یا محل را ترک نکرد.»
سخاوت سید نصرالله
رئیس هیئت مدیره المیادین در صحبتهایش به بخشندگی سید نصرالله اشاره کرد و گفت: «او بسیار سخاوتمند بود. به هر کس که از او چیزی میخواست، هدیه میداد.» حتی گاهی اوقات «بدون اینکه درخواستی کنیم، به ما لطف میکرد.»
اما مهمترین هدیهای که بنجدو دریافت کرد، «عبای شخصی سید نصرالله» بود که پس از جنگ ژوئیه ۲۰۰۶ به او هدیه داد.
او در این باره گفت: «بعد از جنگ سال ۲۰۰۶، به دیدار خصوصی او رفتم. در پایان جلسه، عبای شخصیاش را درآورد و به من پوشاند. این مقدسترین و مهمترین هدیهای بود که دریافت کردم. این لحظه در عکسها ثبت شد، اما من آن عکسها را ندارم. با این حال، عبا نزد من است و بهشکل بسیار خاصی در قاب نگهداری میشود.»
دیدار برنامهریزیشده با نبیه بری
بنجدو همچنین اشاره کرد که قرار بود یک گفتوگوی ویژه بین سید نصرالله و رئیس مجلس لبنان، نبیه بری، در شانزدهمین سالگرد جنگ ژوئیه انجام شود، اما شرایط اجازه این کار را نداد.
اهمیت رسانه از نگاه سید نصرالله
در مورد رابطه سید نصرالله با رسانه، رئیس هیئت مدیره المیادین تأکید کرد: «او بهشکل ویژهای به رسانه اهمیت میداد، برای آن ارزش قائل بود و به اهمیت آن واقف بود.»
رئیس هیئت مدیره المیادین در مورد رابطه سید نصرالله با رسانهها و روزنامهنگاران هم گفت: «او به رسانهها بسیار اهمیت میداد و آنها را ارج مینهاد و از اهمیتشان آگاه بود.»
غسان همچنین میگوید در سال ۲۰۲۰، سید نصرالله را ملاقات کرد و در مورد برخی مسائل با او صحبت کرد و از او اجازه گرفت تا مستندی بزرگ درباره حزبالله در چهلمین سالگرد آن، پس از دو سال، تهیه کند. سید نصرالله پاسخ داد: «شما آزادید. اما من چه ربطی به این موضوع دارم؟» غسان میگوید به ایشان گفته است که هدف از این درخواست، کسب اجازه این است که هم سید و هم فرماندهان حزبالله در این مستند صحبت کنند. اما سید خواست که در این مستند حضور نداشته باشد.
۳۴ دیدار مخفیانه با رفیق حریری
غسان از تأثیر عمیق ترور «رفیق حریری» نخست وزیر لبنان بر سید نصرالله، «در سطح شخصی قبل از سطح ملی» صحبت کرد و گفت سید نصرالله ۳۴ بار به طور مخفیانه و غیرعلنی با حریری دیدار کرده است و در دیدار سی و چهارم، دوستی و محبت غیرطبیعی وجود داشت. او میافزاید سید پس از ترور حریری تحت تأثیر قرار گرفته بود و گفت «به توافق مشترکی برای همکاری آینده در مدت زمان بسیار طولانی رسیده بودیم». (سید) گفت: «به غیر از نبیه بری و رابطه ویژهای که من با جنبش امل دارم، من یک رابطه اساسی با حریری داشتم که با تمام روابط دیگر متفاوت بود.» غسان میگوید: «چشمانداز استثنایی برای همکاری با شهید حریری در همه مسائل وجود داشت. او (سید) حتی به من گفت که تقریباً در تمام مسائل به توافق رسیدهایم. حتی در مورد انتخابات پارلمانی که قرار بود در سال ۲۰۰۵ یا ۲۰۰۶ برگزار شود، به توافق رسیدیم. در مورد اتحاد و همکاری به توافق رسیدیم و تنها دو نکته باقی ماند: اولی مربوط به حزب داشناک بود که حل کردیم. اما نکته دوم مربوط به حزب اسلامی بود، که حریری ترور شد و فرصتی برای حل آن پیدا نکردیم.»
غسان تأکید میکند که سید نصرالله پس از ترور حریری «خطری واقعی را برای لبنان احساس میکرد و اطمینان داشت که میداند چه کسی او را ترور کرده، یا دستور ترور او را داده است.» او ادامه میدهد: «او میدید که تراژدی بزرگی در منطقه رخ خواهد داد و آن را احساس میکرد، به خصوص در مورد فتنه شیعه و سنی، زیرا اگر سید و حریری با هم ملاقات میکردند، ما در مسیر بسیار بزرگی از وحدت اسلامی بین شیعه و سنی، به ویژه بین گروههای داخل لبنان، قرار میگرفتیم.»
صلح داخلی در لبنان
درباره تأکید سید بر لزوم محافظت از صلح داخلی در لبنان، غسان تأکید میکند که سید همیشه نگران تنش داخلی بود. او میافزاید سید خواستار آرامش و صلح داخلی در لبنان و دوری کشور از تنشها بود تا مقاومت نظامی در کار خود راحت باشد. او حتی نگران بود که هرگونه تنش یا تشنج یا موضوعی منجر به خشونت شود.
غسان میگوید سید همیشه نگران ستون پنجم دشمن و این که اوضاع از کنترل خارج شود بود و او یک دغدغه بزرگ به نام صلح داخلی داشت، زیرا او مانند شهید حریری متقاعد شده بود که هیچکس نمیتواند بر لبنان مسلط شود، هر چقدر هم که قدرت نظامی، سیاسی یا مالی او قوی باشد یا روابط بینالمللی و خارجی قدرتمندی داشته باشد.
بنجدو معتقد بود که نقطه قوت سید نصرالله و حزب الله این است که آنها لبنانی و شیعه هستند، اما در عین حال، این ویژگی نقطه ضعف آنها نیز محسوب میشود.
او توضیح داد که “نقطه قوت او این است که لبنانی است، چون لبنان کشوری خاص در دنیای عرب و منطقه است. تنوع موجود در لبنان به او این امکان را میدهد که با آزادی عمل بیشتری عمل کند. اما در عین حال، نقطه ضعفش همین تنوع است، چون بخشی از این تنوع مخالف حزبالله است و با کارهایی که حزبالله انجام میدهد مخالف است. به همین دلیل، حزب باید این تنوع را در نظر بگیرد.”
بن جدو ادامه داد: “نقطه قوت او این است که شیعه است، زیرا اعتقاد شیعی به او این قدرت را میدهد که با اعتقاد و فداکاری بینظیری عمل کند. اما متأسفانه نقطه ضعفش هم همین است، چون همیشه به عنوان یک اقلیت در دنیای عرب و اسلام دیده خواهد شد.”
سوءقصد به سید بین سالهای ۲۰۰۸ – ۲۰۰۹
بن جدو فاش کرد که سید نصرالله “بین سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹، هدف یک اقدام تروریستی جدی قرار گرفت که اعلام نشد، و این حمله از سوی رژیم اسرائیل بود”. او تأکید کرد که “یک گروه از هواپیماهای اسرائیلی برای ترور او به پرواز درآمدند.”
او اضافه کرد: “این عملیات در لبنان انجام میشد و طرف آمریکایی تصمیم گرفت که آن را متوقف کند.”
شهادت مغنیه، سلیمانی و هادی نصرالله
رئیس هیئت مدیره کانال المیادین همچنین از تحت تأثیر قرار گرفتن سید از شهادت حاج «عماد مغنیه» فرماندهی جهادی بزرگ صحبت کرد و گفت که روابط آن ۲ نه تنها به عنوان دبیرکل و معاون جهادی بلکه در سطح شخصی هم فوقالعاده بود.
او از تأثیر شهادت «قاسم سلیمانی» بر سید هم صحبت کرد و به سخنان سید درباره سلیمانی اشاره کرد که مضمونش این بود که ای کاش به جای سلیمانی، خداوند جان سید را میگرفت. بنا به گفته غسان، سلیمانی هم همین حرف را زده بود. غسان میگوید: روزی به من گفت اگر سید شهید شود یا فوت شود، یک لحظه هم نمیتواند زندگی کند و از خدا میخواست اگر قرار است او یا سید ترور شوند، سلیمانی ترور شود و سید ذخیرهای برای این امت بماند. غسان میگوید سلیمانی تنها سید را دوست نداشت، بلکه عاشقش بود و به او احترام میگذاشت. برای او ارزش استثنایی قائل بود و او را بعد از آقای علی خامنهای یا مانند ایشان میدید.
غسان همچنین از شخص چهارمی که شهادتش به شدت سید را تحت تأثیر قرار داد یعنی پسرش هادی نصرالله صحبت کرد.
یکی از زیباترین دیدارها با سید
بن جدو برخی جنبههای شخصیتی سید نصرالله را در مصاحبههای خبری بیان کرد و اشاره کرد که “او همیشه دوست داشت پشت میزی بنشیند که احساس تسلط و قدرت کند. به قلم، کاغذ و نوشتن علاقه زیادی داشت.”
او ادامه داد که “ملاقات با سید نصرالله بههیچوجه طبق تصوری که مردم دارند آماده نمیشود. ما درباره مسائل اصلی صحبت میکنیم، اما در مورد سوالات جزئی هیچوقت سوالات را از قبل با او آماده نمیکنیم. او دوست داشت نکات و یادداشتهایی یادداشت کند.”
بن جدو همچنین به یاد آورد که ملاقاتش با سید نصرالله پس از شهادت قاسم سلیمانی یکی از “زیباترین ملاقاتها” با سید بوده و اشاره کرد که “این دیدار یکی از لحظاتی بود که سید هم احساساتی و هم راحت به نظر میرسید.”
بن جدو در آن زمان خواست که به جای نشستن پشت میز، همانطور که سید نصرالله معمولاً دوست داشت، دو کاناپه قرار دهند “تا سید راحتتر باشد، چون این یک گفتوگوی تاریخی بود.” او ادامه داد: “در نهایت دو کاناپه گذاشتند و در آن لحظات، ما هر دو راحت بودیم.”
بن جدو همچنین فاش کرد که مکان مصاحبه “محلی بود که سید نصرالله در آنجا به شهادت رسید.” او توضیح داد: “اتاق بزرگ و وسیعی بود که در آن یک تصویر بزرگ از شهیدان قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس نصب شده بود. من از دیدن آن تصویر تحت تأثیر قرار گرفتم، اما سید هیچگونه نظری نداد.” سپس بن جدو گفت: “روز بعد، حاج جهاد با من تماس گرفت و گفت که چیزی برایم ارسال میکند، و آن چیزی که فرستاد همان تصویر بود.”
مقام ویژه سید نصرالله نزد آیت الله خامنهای
در رابطه با ارتباط حزبالله با ایران، بن جدو نقل کرد که طبق گفته یکی از مقامات ارشد رهبری ایران، “در اواخر دهه ۱۹۸۰، رهبری حزبالله به ایران سفر کرده و با آیت الله العظمی خامنهای دیدار کردند، پیش از توافق طائف.”
در آن دیدار، حزبالله مشکلی را مطرح کرده و از سید خامنهای پرسید: “اگر مشکلی پیش بیاید، چه باید بکنیم؟” مقام معظم رهبری پاسخ داد: “پس از ۴۸ ساعت به من مراجعه کنید.”
بن جدو ادامه داد: “آنها دو روز بعد به نزد او برگشتند و آیت الله خامنه ای به آنها گفت که دو نکته اساسی را باید به شما بگویم که ثابت و ضروری هستند. اول اینکه شما حزبالله، حزبی آزاد و مستقل در لبنان هستید. نیازی نیست در امور داخلی خود به من مراجعه کنید. تصمیمگیری در دست خود شماست، هر کاری که بخواهید انجام دهید.” دومین نکته این بود که “اگر مشکلی بزرگ پیش آید، چه در لبنان و چه خارج از آن، و اگر احساس کردید که نیاز به مشورت با من دارید، هر آنچه سید حسن نصرالله بگوید، همان نظر من است.”
بن جدو همچنین اشاره کرد که “در آن زمان، سید نصرالله هنوز دبیرکل حزبالله نشده بود، اما همه نگاهها به او بود و آنها متوجه شدند که آیت الله خامنهای جایگاه ویژهای برای سید نصرالله قائل است.”
شیخ نعیم قاسم برای انتخاب سید صفیالدین به عنوان دبیرکل اقدام کرد
در مورد شهید سید هاشم صفیالدین، بنجدو در گفتوگو با المیادین تأکید کرد که «او منتظر تصمیم شیخ نعیم قاسم بود، که به عنوان اولین گزینه برای پست دبیرکل مطرح بود.» او افزود: «شیخ نعیم قاسم بود که پیشقدم شد و با سید صفیالدین تماس گرفت و به او گفت باید فوراً و به سرعت شما را به عنوان دبیرکل انتخاب کنیم. اما سید هاشم کمی با او بحث کرد.»
شیخ قاسم به سید صفیالدین گفت: «ما نمیتوانیم وقت را تلف کنیم، و برای حزب الله قدرت این است که به سرعت و فوراً دبیرکل خود را اعلام کند. من الان به عنوان معاون دبیرکل صحبت میکنم.»
بنجدو همچنین اضافه کرد: «قرار بود انتخاب دبیرکل در همان روزی اعلام شود که سید صفیالدین مورد هدف قرار گرفت، و پس از آن طبیعی بود که شیخ نعیم قاسم انتخاب شود.» او ادامه داد: «حزب، رهبری مقاومت نظامی و حتی برخی متحدان خارجی، از شیخ قاسم و موفقیت و شایستگی او در مدیریت نبرد نظامی شگفتزده شدند.»
گریه سید نصرالله برای مردمش
بنجدو درباره گریههای سید نصرالله صحبت کرد و دو مورد را تعریف کرد که او برای مردم، محیط اطراف و هوادارانش گریه کرد. او در این باره گفت: «او پس از جنگ ۳۳ روزه صحبت میکرد و تحت تأثیر قرار گرفته بود. از دیدن ویرانیها و آوارگیهایی که به مردمش وارد شده بود، اشک میریخت. با این حال، در طول جنگ ۳۳ روزه ، او به دیدار مردم میرفت.»
بنجدو فاش کرد که سید نصرالله، همانطور که خودش به او گفته بود، «به باغ الصنائع سر زد، جایی که صدها خانواده آواره حضور داشتند، تا از آنها دلجویی کند. او بسیار تحت تأثیر قرار گرفته بود.»
بار دیگر گریه سید نصرالله پس از حوادث هفتم می در لبنان
در یک مورد دیگر، سید نصرالله پس از حوادث هفتم می در لبنان گریه کرد. بنجدو در این رابطه، آنچه را که در یک دیدار میان سید نصرالله و یکی از رهبران بزرگ و شناختهشده جنبش اسلامی عربی اتفاق افتاد، نقل کرد. این دیدار با این هدف برگزار شد که «متوجه شوند چه اتفاقی در هفتم می افتاده است، چون اوضاع به سمت تنشهای طایفهای و مذهبی پیش رفته بود.»
بنجدو گفت: «در آن دیدار، سید نصرالله درباره بسیاری از رازها، جزئیات و پشتپردهها با آن فرد صحبت کرد و با جزئیات کامل توضیح داد تا این شبهه را از بین ببرد که حوادث هفتم می ارتباطی به تنشهای سنی-شیعه دارد. او تأکید کرد که این موضوع اصلاً ربطی به این ندارد و هیچ حملهی شیعهای علیه جامعه سنی وجود نداشته است. سید نصرالله به خاطر این موضوع گریه کرد.»
او اضافه کرد: «سید حسن، همانطور که برای مردم گریه کرد، برای مقاومتکنندگانش نیز در شب پیجر گریه کرد. شاید در آن شب بیشتر از هر زمان دیگری در زندگیاش گریه کرده باشد.»
دهها بار با او دیدار کردم و همه روی زمین بود
رئیس هیئت مدیره المیادین همچنین تأکید کرد که سید نصرالله فردی شجاع بود و افزود: «آنچه درباره زندگی او در زیر تونلها گفته میشود، کاملاً نادرست است.»
او تأکید کرد که با سید نصرالله «دهها بار دیدار کرده است و همه این دیدارها روی زمین و حتی روی پشتبامها بوده است. حتی در سالهای اخیر هم، حتی یک بار سید نصرالله را در تونل ملاقات نکردهام.»
سید نصرالله شخصاً در ضاحیه رانندگی میکرد
بنجدو فاش کرد که سید نصرالله «خودش در ضاحیه رانندگی میکرد.» او اضافه کرد: «حتی بیشتر از این، من میدانم که در جنگ جرود، او شخصاً حضور داشت و در آن شرکت کرد. من میدانم که او به بقاع رفت و به چندین شهر و روستا در جنوب نیز سر زد. به مردم صور میگویم که او صور را دوست داشت و به آنجا رفت، چون میخواست از آثار تاریخی آن دیدن کند. او خودش رانندگی میکرد و خودش بازمیگشت.»
خیلی ممنونم از انتخاب های خوبی که برای بازنشر دارید. ولی ای کاش ترجمه رو بهتر کنید.