درباره نگاه لبنانیها به دکتر شریعتی؛ بولد نقدهای درونشیعی و حذف رویکردهای ضداستعماری!
علی قاسم – جدلیه
ترجمه: مهدی صالحی
«علی شریعتی» نظریه پرداز اجتماعی، کنشگر و همچنین یکی از بزرگترین متفکران ضداستعماری و ضد حکومت پادشاهی قرن بیستم است. او جامعهشناسی بود که در حوزههای جغرافیایی مختلفی فعالیت میکرد و درگیر مبارزاتی همچون «جنگ الجزایر» و «چندپارگی هند» شده بود. علی شریعتی با معرفی خود به عنوان یک شیعه مسلمان انقلابی، نقش مهمی را در پیروزی انقلاب ایران داشت، انقلابی که سلطنت شاه تحت حمایت آمریکا را سرنگون کرد.
در طی ۵ سال گذشته از طریق کار میدانی با گروههای شیعی در لبنان با طبقات، تحصیلات، سن و جغرافیای مختلف در ارتباط بودم. مسالهای که من را به تعجب واداشت این بود که اگرچه علی شریعتی برای آنها چهرهای شناخته شده است اما او را نه به عنوان فردی ضد حکومت پادشاهی و ضد استعمارگر میشناختند و نه جامعهشناس و نظریه پرداز اجتماعی. از نظر آنها علی شریعتی یک متفکر اسلامی غیرتقلیدی و در جدل با جریان حاکم بود که آثارش در بین جوامع شیعی هم علاقهمندان بسیاری دارد و هم منتقدان زیادی. دانش و تفکراتش او را نقد و چالشی میدانند بر اندیشههای جریانهای حاکم بر جوامع اسلامی و شیعی. بنایراین میتوان گفت که فعالیتهای شریعتی، حول محور اسلام، نهادهای دانشی اسلامی و نقد این نهادها بوده است. با این حال فعالیتهای او در زمینه مخالفت با حاکمیت اسلامی را نمیتوان از روحیه مقاومت ضد پادشاهی و عقاید وی به عنوان نظریهپردازی اجتماعی جدا کرد. شریعتی بر این باور بود که حوزه دانش اسلامی برای درک توان خود در مبارزه با امپراتوری جهانی و مدرنیتهی اروپاـمحور نیاز به آزادی دارد. او سلطه تهاجمی و ستیزهجوی مدرنیته اروپاـمحور را مورد توجه قرار داده بود، سلطهای که درصدد بود تا از طریق نظامهای حقوقی مدون، نهادهای دیوانسالاری و سلسلهمراتبی و همچنین ساختارهای انحصاری و محدود، عقاید و سنتهای غیر اروپاـمحور را از بین برده و یا اصلاح کند، از جمله تفکر اسلامی و تفکر فقهی. با این که میدانستم در لبنان شریعتی را متفکری ضد استعمار و نظریهپرداز اجتماعی نمیدانند اما در سال ۲۰۲۰ در انتشارات و کتابخانههای مناطق عمدتا شیعه نشین بیروت، به دنبال آثار شریعتی به زبان عربی گشتم. تنها در یک انتشارات به نام «دارالامیر» کتابهای او یافت میشد.
مشهور است که «شریعتی» آثار خود را در ۳ مقوله دستهبندی کرده است؛ «اسلامیات (تالیفات وی در مورد اسلام)»، «اجتماعیات (تالیفات وی در مورد دغدغههای سیاسیـاجتماعی)» و «کویریات (تالیفات وی که به مسائل عرفانی میپردازد)». اکثریت کتابهای چاپ شده توسط انتشارات «دارالامیر» از دسته بندی «اسلامیات» هستند، یعنی سخنرانی هایی که وی در مورد تاریخ اسلام و عقاید و آئینهای اسلامی و شیعی ایراد کرده است. متاسفانه دیگر آثار وی در «لبنان» مفقود شدهاند. این آثار عبارتاند از: بازشناسی هویت ایرانیـاسلامی (جلد ۲۷)، روش مطالعه و درک اسلام و اسلامشناسی ( جلد۱۶، ۱۸ و ۳۰)، ویژگیهای قرون جدید (جلد ۳۱)، هنر (جلد ۳۲)، جهتگیری طبقاتی در اسلام (جلد ۱۰)، ما و اقبال(جلد ۵)، خودسازی انقلابی (جلد۲) و تعدادی از تالیفات شخصی که بازتاب دهنده طیف وسیعی از دغدغهها و تجربیات «شریعتی» بود. در واقع بیشتر تالیفات وی که به عربی بودند و صراحتا امپراتوری، مدرنیته اروپاـمحور و انقلاب را مورد نقد قرار میداد در لبنان مفقود شدند. همچنین بیشتر آثار وی در مورد نظریههای اجتماعی و علوم اجتماعی نیز ناپدید شدهاند.
مفقودشدن و از بین رفتن این آثار نشانگر جدایی گسترده بین دانش کلاسیک و دانش اسلامی میباشد، مسالهای که از یکطرف شکاف بین این دو نوع دانش را عمیقتر کرده و از طرف دیگر باعث تشدید عملگرایی غیر آکادمیک شده است. الگوی استقبال لبنانیها از تفکرات شریعتی این گونه بود که یا آن را میپذیرفتند یا به هیچ وجه عقاید او را قبول نداشتند. در حال حاضر نیز افکار شریعتی در برنامههای درسی جامعهشناسی در تمام دانشگاههای بزرگ لبنان از جمله دانشگاه «لبنان»، دانشگاه «آمریکایی بیروت» و دانشگاه «سنت جوزف» از هیچ جایگاهی برخوردار نیست.
با توجه به چالشهای جاری سیاسی، اقتصادی و فرهنگیـاجتماعی دوران معاصر از ظهور تودهگرایی گرفته تا رشد نابرابریهای اقتصادیـاجتماعی و همچنین افزایش جنگها و درگیریها (از جمله جنگهای استعماری) در سراسر جهان، میتوان گفت آثار و تالیفات شریعتی نوید بزرگی برای ما هستند. اطمینان داشته باشید این حرف، در جهت بزرگنمایی شریعتی و یا نادیدهگرفتن کاستیهای و نقطهظعفهای آثار او نیست. البته ناگفته نماند که میتوان تفسیرها و قرائتهای مختلفی از کلیات آثار او داشت. مسالهای که در اینجا مطرح میشود این است که موضوعات و مباحث خاصی که شریعتی از آنها صحبت میکند (که خود دارای چندین قرائت و تفسیر هستند) در آثار ترجمه شده او به عربی در لبنان وجود ندارند. به بیان دیگر آثار شریعتی در لبنان و به زبان عربی به صورت انتخابی در دسترس میباشند به این صورت که نقدهای وی به امپراتوری اروپاـمحور و انقلاب از دور خارج شده اما صحبتها و نوشتههای او در مورد اصلاحات در کشورهای اسلامی در دسترس همگان میباشد. با این وجود فعالیتهای شریعتی در حوزه گونههای مختلف دانش و سنت، فراتر از تقسیمبندیها و دستهبندیهای انحصاری بوده است. چنین کاری به شدت نیازمند رفع شکاف بین علوم اجتماعی و دانش اسلامی میباشد، شکاف بین عملگرایی و محیط دانشگاهی و در ادامه و ابعادی گستردهتر، تحصیلات و دانش باید از چنگال چالشها و بحرانهای چندگانه و پیچیده استعمار، رهایی یابد.
نمیتوان گفت که شریعتی شخصیتی بینظیر بوده است زیرا در دنیای اسلام و دنیای عرب افرادی همچون «مالک بن نبی»، «محمد نقیب العطاس» و دیگر متفکرانی بودهاند که این تقسیمبندیها را به چالش کشدهاند. تعامل با چنین متفکرانی که ضد استعمار و نظریهپرداز اجتماعی هستند و همچنین تعامل با سنتهای غیر غربی در درون جوامع در حال توسعه به قطع، روحیه گفتوگو، مقاومت و آزادیخواهی را افزایش میدهد. این حالت به خصوص برای غرب آسیا مفید است که خود را محصور در نظریه اجتماعی «ابن خلدون» کرده است.
این مطالب بر اساس گفتوگوهای تحقیقاتی شخص خودم با دانشجویان و اساتید دانشگاههای بزرگ لبنان در سال ۲۰۲۰ به دست آمده است.