اندیشمندان و چهره های فرهنگیجریان شناسی

دغدغه اسماعیل فاروقی تمدنی و فکری است/ راه حل اصلاح نظام آموزشی

اولین نشست از سلسله نشست های تخصصی «آسیب شناسی نظریه های علم دینی و اسلامی سازی معرفت» با موضوع واکاوی اندیشه های اسماعیل راجی فاروقی برگزار شد.

به گزارش خبرنگار مهر، اولین نشست از سلسله نشست های تخصصی «آسیب شناسی نظریه های علم دینی و اسلامی سازی معرفت» با موضوع واکاوی اندیشه های اسماعیل راجی فاروقی روز گذشته یکشنبه چهارم مهر ماه برگزار شد.

در این نشست حجت الاسلام سیدمحسن میری و حجت الاسلام محمدعلی میرزایی از اساتید جامعه المصطفی سخنرانی کردند.

مسئله اسلامی‌سازی دانش، حدود سال ۱۹۶۰ طرح شد و اسماعیل راجی فاروقی متفکر فلسطینی الاصل از جمله پیشگامان این بحث بوده که آرای وی تاکنون در کانون توجه صاحب‌نظران بوده است.

فاروقی همچون برخی دیگر، راه حل عقب‌ماندگی مسلمانان را اصلاح نظام آموزشی و حاکمیت بخشیدن اندیشه و باور اسلامی بر این نظام آموزشی می‌داند. از آنجا که این نظام متکی بر متون، ساختار و مدیریت مناسب آموزشی است، باید اسلامی‌سازی در همه این امور صورت گیرد. راهکار فاروقی در این باره، اصول پنج‌گانه اسلامی حاکم بر علم و نیز مراحل دوازده‌گانه تولید و تدوین متون است.

ورود فاروقی به موضوع اسلامی سازی معرفت

در ابتدای این نشست حجت الاسلام میرزایی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چه شد فاروقی و هم نوعان او به سراغ مسئله اسلامی سازی معرفت رفتند، گفت: چند خاستگاه برای مسئله اسلامی سازی علوم قابل تصور است. لزوماً هر کس که حرف از اسلامی سازی علوم می زند هدف تمدنی ندارد و مدل های مختلفی برای مواجهه با این مسئله وجود دارد.

وی ادامه داد: حرف های اسماعیل فاروقی هنوز تازه و قابل استفاده است. زیرساخت ورود او به اسلامی سازی علوم، اصلاح گرایانه و سیاسی است. این نگاه را کمتر در افراد دیگر می بینیم. ادبیات او مرتبط با استعمار، استکبار، دیکتاتوری، استبداد، هجوم فرهنگی و… است.

میرزایی افزود: اگر دیدگاه آیت الله جوادی آملی را در مورد اسلامی سازی علوم بررسی کنید تقریبا ادبیات نهضتی و تمدنی نمی بینید و از منظر ایشان مسئله بیشتر مبنای نظری فلسفی دارد.

وی گفت: مالک بن نبی فیلسوف الجزایری، تفکراتی شبیه فاروقی دارد. لذا نگاه این طیف پدیدارشناسانه و واقع گراست و از ناکارآمدی و عدم تحقق تمدن حرف می زنند و راه حل می دهند.

میرزایی ادامه داد: فاروقی وقتی وارد آمریکا می شود مواجهه فلسفی و فکری بین اسلام و غرب می بیند. او در سه حوزه روش شناسی تحقیقات علوم، دین شناسی و تاریخ ادیان متخصص بوده است. از آثار او که مجموعا ۲۵ کتاب است تنها سه کتاب به عربی ترجمه شده و بقیه انگلیسی است. لذا مسئله فاروقی بسیار کم مطرح شده است که دلایل مفصلی دارد.

تحلیل فاروقی از اسرائیل فراتر از استعمار است

وی افزود: فاروقی فلسطینی است و به همین خاطر تحلیل های او از اسرائیل فراتر از استعمارگری است و به خاطر آشنایی که با ادیان دارد وارد عمق مسیحیت و یهودیت می شود و تعبیر عجیبی دارد که مسیحیت در غرب نمی تواند در مورد یهود و اسرائیل موضع عادلانه و منطقی بگیرد. چراکه مسیحیان اگر عهد قدیم را بپذیرند باید بر یهود هیمنه پیدا کنند. لذا نگاه دین شناسی ایشان بسیار گسترده است.

میرزایی گفت: عمق نگاه فاروقی باعث می شود که در یک نگاه تمدنی و فکری بنیادین به یک چالش واقعی در حوزه سیاست و تمدن برسد و برای آن به دنبال راه حل باشد.

وی ادامه داد: وقتی فاروقی وارد آمریکا می شود مسئله عقب ماندگی و استعمار و ظرفیت استفاده نشده جهان اسلام در ذهن اوست و از طرف دیگر غرب شناس قهاری می شود. لذا او دو بال جدی و خاستگاه اساسی دارد که یکی شناخت غرب و کژی ها و فسادها و گسست های شناهتی و تمدنی آن است و دیگری شناخت او از ظرفیت های اندیشه اسلامی برای معالجه وضع موجود است.

وی ادامه داد: چون نگاه فاروقی به غرب عمیق بود لذا نقد دانش های غربی توسط او از جمله نقد علوم انسانی و اقتصاد و… به شدت به ارائه راهکارهای اسلامی توسط وی غلبه می کند.

دغدغه اسماعیل فاروقی تمدنی و فکری است

میرزایی ادامه داد: فاروقی پس از اینکه در آمریکا دکتری می گیرد به الازهر می رود و علوم اسلامی را فرا می گیرد. به نظر می رسد دغدغه او بیش از اینکه پروژه ای ایدئولوژیک و اعتقادی باشد، پروژه ای تمدنی و فکری و علمی است.

وی گفت: فاروقی تاکید می کند که معضل جهان اسلام معضل اعتقادی نیست بلکه معضل فکری است. نگاه تمدنی فروقی مهمترین اختلاف او با کسانی است که صحبت از اسلامی سازی علوم می کنند. اما دیدگاه او با خوانش مقام معظم رهبری هماهنگی دارد.

میرزایی گفت: شما می توانید علوم را تکفیر کنید اما فاروقی علوم را آسیب شناسی می کند و درباره آسیب های علوم کلام و عقاید و فقه و همچنین آسیب های علوم غربی می نویسد. فاروقی یکی از بزرگترین تهدیدهای استعمار و اشغالگری و مکتب های لیبرالیستی و سکولاریستی غرب بود.

وی ادامه داد: او از مواجهه سیاسی با اسرائیل عبور کرده و مواجهه ای بنیادین و معرفتی دارد که جان خود را نیز در این راه از دست داد.

مولفه های اساسی نظریه اسلامی سازی معرفت

در ادامه این نشست حجت الاسلام میری در مورد مولفه های اساسی نظریه اسلامی سازی معرفت گفت: اسلامی سازی علوم و مسئله علم دینی از زاویه های متعددی می تواند مطرح شود. فاروقی ادامه جریانی مثل سیدجمال و عبدو است که به دنبال پروژه اصلاح بودند.

وی ادامه داد: باور این نسل دوم این بود که کسانی مثل سیدجمال بخاطر عدم مواجهه جدی با دانش غربی نتوانستند آن را واکاوی کنند و احساس آنها این بود که علم در غرب فارغ از ارزش هاست. ولی نسل دم بر این باور است که دانش ها فارغ از ارزش ها نیستند و اگر به آنها رسیدگی نشود می توانند در جای دیگر اثرگذاری هایی داشته باشند که باعث مشکل شوند. فاروقی بر این اساس پروژه جدید را ارائه داد.

میری گفت: رویکرد فاروقی در ایران رویکرد محوری نبوده است و ما صرفاً بر این مسئله بحث می کنیم که تعارضی بین علم و دین وجود دارد یا نه؟ اما نتیجه ای که از آن بیرون می آید ارتباطی با جریان های اجتماعی و اصلاح وضعیت مسلمانان ندارد.

وی افزود: دغدغه فاروقی در دو مولفه عقب افتادگی مسلمانان و رایج شدن سکولاریسم و بحران های متعدد در جهان اسلام بود. این دو دغدغه فاروقی را به این فکر وا می دارد که چه باید کرد؟

میری ادامه داد: فاروقی به تبع سیدجمال و عبدو معتقد است که به مسئله آموزش باید اهتمام ورزید و در این قسمت با این دو هم باور است.

وی افزود: فاروقی معتقد است با رویکرد تمدنی و برجسته کردن گذشته درخشان اسلام می توان راهی برای آینده خود داشته باشیم و علوم جدید را بیاموزیم و در عین حال به سنت ها هم پایبند باشیم. او از این بستر به اسلامی سازی علوم راه پیدا می کند.

میری گفت: فاروقی معتقد است ما باید به آموزش توجه داشته باشیم اما اگر به بحث سیاست و رسانه ها و تاثیر گذاری آن و به کاریزما و شخصیت های ویژه که سرنوشت مسائل را عوض می کنند، توجه نکنیم، به نظر می رسد موفق نباشیم.

وی ادامه داد: توجه فاروقی به مسائل، جامع است و تنها بحران معرفتی را در نظر نمی گیرد. یکی از بحران هایی که مورد اشاره اوست این است که در جهان اسلام سرمایه های مالی فراوانی وجود دارد اما خوب توزیع نمی شود. ارزش های مدرن، بی سوادی، شبهات، تاثیرگذاری فیلم ها و رمان ها و… را مورد توجه قرار می دهد.

میری افزود: وی به این مسئله که به فقه تمرکز شده و جامع نگری از بین رفته و تعارض بین عقل و وحی در بین مسلمانان نهادینه شده انتقاد می کند.

وی افزود: بحران دیگری که فاروقی تشخیص داده مشکل تفکیک میان باور و عمل است. در این عقلانیت سلامت روحی و دیانت مردم اهمیت ندارد.

راه حل های اصلاح نظام آموزشی

میری در مورد راه حل هایی که فاروقی در مورد اصلاح نظام آموزشی ارائه می دهد گفت: او بر بحث توحید تاکید می کند. علامه طباطبایی می گوید همه معرف دینی به توحید بر می گردد و اگر همه معارف دینی را جمع کنیم به «لا اله الا الله» می رسیم. وی بحث توحید را بسیار جدی می انگارد و در این قسمت از سید قطب به شدت متاثر است.

وی افزود: نکته بعدی وحدت خلق است که این مسئله را مبنای تغییرات آموزشی در نظر می گیرد. وحدت حیات و وحدت انسانیت که همان فطرت است مورد تاکید او بوده است. وحدت اجتماعی نیز در آن گنجانده شده و نژادپرستی نفی می شود.

وی ادامه داد: این مسائل ارکان نظریه اصلاح آموزشی فاروقی است  و پس از این دوازده مرحله را برای اصلاح معرفت در نظر می گیرد. او با آسیب شناسی معارف دینی و همچنین آسیب شناسی علوم غربی یز اساس یک نظام روشمند می گوید باید متونی را فرهم اورد که برای آموزش مناسب باشد. تا قبل از فاروقی طوری که او این مسئله را سامان بندی کرده، کسی سخن نگفته است. البته به این مراحل انتقاداتی وارد است کمااینکه هر نظریه ای قابل نقد است.

در ادامه این نشست حجت الاسلام میرزایی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه اهداف نظریه اسلامی سازی علوم چیست، گفت: بدون شک وقتی فاروقی از نظام آموزشی حرف می زند از نظام فکر و مفکر با هم صحبت می کند و تصور می کند که باید مراکز تربیت کننده عالمان سامان دهی شود. شاخص های وی برای نظام آموزشی تضمین کننده سلامت جریان اجتماعی است.

وی افزود: فاروقی با تقسیم بندی علوم به شرعی و غیرشرعی مخالفت می کند. اما در کشور ما هنوز هم این تقسیم بندی ها وجود دارد. او علوم تجربی را شرعی می داند اما به آن تبعی می گوید. او از عبارت «التوحید مبداً للمعرفه» زیاد استفاده می کند که نقطه آغاز تولید اندیشه توحید است.

مراحل دوازده گانه اسلامی سازی معرفت

میری گفت: نکته ای که در پروژه دوازده گانه فاروقی وجود دارد این است که همه طیف های مختلف از سلفی ترین نگاه تا لیبرال ترین نگاه می توانند در پروژه او حضور داشته باشند. در ضمن او مشخص نمی کند که تعامل بین دانش جدید و دانش قدیم بر اساس چه متدولوژی است.

وی ادامه داد: فاروقی معتقد است باید با تمامی عرصه های علوم انسانی نوین آشنا شویم و در آن پژوهش کرد. در کنار این، تسلط بر میراث اسلامی نیز لازم است. باید تجزیه و تحلیل کرد که بستر تاریخی و مشکلات این میراث تاریخی چه بوده است. ایجاد ارتباط بین اسلام و شاخصه های علوم انسانی جدید، ارزیابی انتقادی علوم جدید، ارزیابی انتقادی میراث اسلامی و معیارهایی برای نقد آن، بررسی چالش ها و بحران های امت اسلامی، بررسی چالش ها و بحران های بشر معاصر، تجزیه و تحلیل ابداعی و خلاق، طراحی و بازآفرینی متون آموزشی بر اساس اندیشه اسلامی، گسترش دانش تولیدی اسلامی از مراحل مورد نظر فاروقی است.

در ادامه این نشست میرزایی در مورد نقدهای وارد به اندیشه فاروقی گفت: در این نشست کوتاه نمی توان وارد نقد شد اما بادی گفت فاروقی بنا نداشته علوم را اسلامی سازی کند بلکه اقتضاها و نیازهای منطقی حرکت به سمت دانش های اجتماعی را بیان می کند و این ادعا را ندارد که همه ظرفیت های بالفعل را برای اسلامی سازی علوم داشته باشیم. ارزیابی او از نخبگان موجود ارزیابی مثبت و قابل قبولی نبوده است.

وی ادامه داد: فاروقی در حوزه علم خوب پیش رفته اما در حوزه سیاست بسیار احتیاط می کند. او پدیده های استعمار و استکبار را نقد می کند ولی فراتر از این وارد نمی شود. اما کار دیگر او این است که رویکرد نهادساز داشته است. بخاطر همین امر انجمن آمریکایی عالمان جامعه شناس و انجمن اسلامی دانشجویان آمریکایی را درست کرد که روح نظام ساز او را نشان می دهد.

میرزایی افزود: فاروقی در حوزه توحید تحت تاثیر جریان تاریخی ابن تیمیه است. او حلقه مفقوده جریان سلفیت را تکمیل می کند. باید گفت سلفیت برای مواجهه با شیعه درست نشده و برای آسیب های جهان اسلام مثل سکولاریسم و استعمار و… بنا نهاده شده است. فاروقی در آغاز از ابن تیمیه تاثیرپذیر بوده است اما هر چه جلوتر رفته مکتب او عقلانی تر شده ولی توحید را رها نکرده است.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا