عراق

نگاه آمریکایی‌ها به نارضایتی‌ها در عراق؛ معترضان دنبال براندازی نیستند!

مرکز پژوهش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی (آیرس)

نویسندگان: حمزه الشدیدی، ماک اسکلتون، زملکان علی سلیم

ترجمه: رامین حسین آبادیان

گزارش پیش رو، خلاصه ای ترجمه شده از موسسه مطالعات روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای دانشگاه امریکایی سلیمانیه(IRIS) واقع در اقلیم کردستان عراق است که در سال ۲۰۲۰ منتشر شده است. موسسه ای که می‌توان فارغ از سوگیری های ذاتی و لاینفک هر مجموعه اندیشه ای، دقت علمی و هوشمندی روشی را در غالب گزارش های آن، به وضوح مشاهده کرد. دقتی که برای حاصل شدن شناخت از پدیدارها و روندهای پیچیده سیاسی،-اجتماعی، عنصری حیاتی به‌شمار می‌آید.

ترجمه این گزارش توسط سایت شعوبا، با هدف یاری به مخاطبان برای فهم دقیق تر از دیدگاه امریکایی نسبت به اعتراضات اکتبر سال ۲۰۱۹ عراق و البته، به امید باز شدن دریچه هایی نو به موضوع و روش مطالعه عراق صورت پذیرفته است. طبیعتاً محتوای این گزارش، و روش پژوهش و نگارش آن به طور کامل، مردود یا مقبول شعوبا نیست.

مقدمه

تظاهرات اعتراضی در عراق علیرغم تشدید اقدامات سرکوبگرانه علیه معترضان همچنان ادامه دارد. معترضان برای چندمین ماه متوالی به اعتراضات خود ادامه می‌دهند. این درحالی است که سلسله اقدامات سرکوبگرانه نیز نتوانسته است آن‌ها را از تداوم اعتراضات بازدارد. حمله هوایی ایالات متحده آمریکا به نزدیکی فرودگاه بغداد که در نتیجه آن ژنرال ایرانی «قاسم سلیمانی» و «ابومهدی المهندس» از فرماندهان «الحشد الشعبی» به قتل رسیدند، موجب شد تا گفتمانِ ضد آمریکاییِ بسیاری از گروه‌های سیاسی اصلی در عراق بار دیگر پُررنگ شود. ازهمین‌روی، بسیاری از احزاب و جریان‌های شیعی در عراق از ایران حمایت کردند. احزاب و جریان‌های شیعی اینگونه القاء کردند که اعتراضات مردمی در راستای جامه عمل پوشاندن به طرح‌ها و پروژه‌های آمریکا در عراق صورت می‌گیرد. در جریان حوادث روز 24 ژانویه سال 2020 در عراق، ما شاهد عقب‌نشینی هواداران «مقتدی صدر» از نقاط درگیری بودیم. پس از این عقب‌نشینی بود که شبه‌نظامیان و نیروهای امنیتی عراق فرصت را غنیمت شماردند تا معترضان را در «بصره»، «بغداد»، «کوت» و «ناصریه» مورد هجوم قرار دهند. با این حال، حتی این حجم از خشونت‌گرایی نیز نتوانست حرکت معترضان را متوقف سازد، چراکه آن‌ها «جنبش اعتراضی» خود را وارد فاز تازه‌ای ساختند. در آن زمان، پس از آنکه «محمد توفیق علاوی» به عنوان نخست‌وزیر جدید عراق معرفی شد، موج تازه‌ای از اعتراضات ظهور و بروز پیدا کرد. علت این مسأله هم آن بود که «علاوی» از طریق زدوبند با احزاب ‌و جریان‌های سیاسی در پشت درب‌های بسته توانسته بود پست نخست‌وزیری را تصاحب کند.

برخی دیگر معتقدند که مسأله تفاوت‌های موجود در اقشار مختلفِ معترض از دامنه تنگِ «صدری و غیر صدری» فراتر می‌رود. واقعیت این است که نوعی تنوع گسترده در عرصه‌های گوناگون سیاسی، دینی و ایدئولوژیک در صفوف معترضان به چشم می‌خورد. تظاهرات‌کنندگان معتقدند که این تنوع گسترده نه تنها تهدیدی برای موجودیت جنبش اعتراضی و تداوم آن محسوب نمی‌شود، بلکه شمولیت یک جنبش را نشان می‌دهد.

معترضان مطالبه واضحی داشتند و آن، انتصاب یک نخست‌وزیر مستقل بود و نه یک شخصیتِ سیاسیِ وابسته به احزاب و جریان‌های مختلف. البته در نهایت کار «علاوی» به کناره‌گیری از پست نخست‌وزیری کشید. هرچند که سازوکار «سهمیه‌بندیِ سیاسی» جزو اصولِ جدایی‌ناپذیر در زمینه تشکیل دولت‌های مختلف در عراق محسوب می‌شود، اما اتفاقی که در رابطه با «علاوی» افتاد، نشان داد که فشارهای معترضان به نخبگان سیاسی نیز می‌تواند به چالش بزرگی در برابر این سازوکارِ اشتباه تبدیل شود. علیرغم اینکه نیروهای امنیتی عراق سلسله فشارها و تهدیدهای خود علیه معترضان در نقاط مختلف را تشدید کردند، اما هیچ‌یک از این فشارها و تهدیدات موجب نشد تا آن‌ها به منازل خود بازگردند. در واقع معترضان، مسیر مقاومت تا زمان تحقق اهداف و مطالبات خود را در پیش گرفتند. می‌توان گفت که این مقاومتِ عراقی‌ها برای تحقق اهداف‌شان در تاریخ معاصر عراق بی‌سابقه بوده است. برای فهم بهترِ رازِ تداوم جنبش اعتراضی، مرکز پژوهش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در دانشگاه آمریکایی در عراق با 10 تَن از معترضان در استان‌های مختلف ازجمله «بغداد» ارتباط برقرار کرد. در جریان گفتگو با این معترضان، سؤالاتی مطرح شد که می‌توان آن‌ها را در 3 قسمت دسته‌بندی کرد؛ 1ــ ساختار ایدئولوژیک و اجتماعیِ جنبش اعتراضی. 2ــ مطالبات و خواسته‌های اصلی معترضان. 3ــ رهبریِ اعتراضات و هماهنگی میان معترضان. پاسخ‌هایی که افراد مختلف به این سؤالات ارائه دادند، پیچیدگی اجتماعی و تنوع ایدئولوژیک در صفوف «جنبش اعتراضی» را نمایان ساخت. اما در نهایت، تمامی کسانی که به این سؤالات پاسخ دادند، بر لزوم تحقق سلسله مطالبات و خواسته‌های مشترک خود تأکید کردند. اینکه «جنبش اعتراضی» عراق فاقد یک رهبر است، به معنای فقدان زیرساخت و انسجام در این جنبش نیست؛ کمااینکه نیروهای امنیتی عراق هم قادر به نابود ساختن چنین جنبشی نیستند.

ساختار «جنبش اعتراضی»

یکی از تظاهرات‌کنندگان برجسته در «بغداد» می‌گوید: «بله… معترضان، تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند. برخی از آن‌ها مستقل هستند و برخی نیز به احزاب و جریان‌های سیاسی دیگر وابسته‌اند. برخی از آن‌ها طرفدار سکولاریسم هستند و برخی دیگر نقطه مقابلِ آن را ترجیح می‌دهند. برخی از معترضان رویکرد مسالمت‌آمیز را ترجیح می‌دهند و برخی دیگر تمایل به رویکرد خشونت‌آمیز دارند. در این میان، برخی هم برای سرگرمی و عکس گرفتن در میادین اعتراضات حاضر می‌شوند. معترضان غیرمستقل عمدتا صدری‌ها هستند و از اوار رهبر حزب خود تبعیت می‌کنند. البته در این میان، برخی نفوذی‌ها هم در صفوف تظاهرات‌کنندگان دیده می‌شوند. این افراد از سوی شبه‌نظامیان و احزاب سیاسی مورد حمایت قرار می‌گیرند». زمانی که موضوع تفاوت میان اقشار مختلف معترضان به میان می‌آید، رسانه‌ها عمدتا بر روی «معترضانِ مستقل» از یک سو و «معترضانِ صدری» از سوی دیگر، متمرکز می‌شوند. برخی کارشناسان و ناظران سیاسی معتقدند که همین شکاف میان معترضان در نهایت موجب فروپاشی جنبش اعتراضی خواهد شد. با این حال، برخی دیگر معتقدند که مسأله تفاوت‌های موجود در اقشار مختلفِ معترض از دامنه تنگِ «صدری و غیر صدری» فراتر می‌رود. واقعیت این است که نوعی تنوع گسترده در عرصه‌های گوناگون سیاسی، دینی و ایدئولوژیک در صفوف معترضان به چشم می‌خورد. تظاهرات‌کنندگان معتقدند که این تنوع گسترده نه تنها تهدیدی برای موجودیت جنبش اعتراضی و تداوم آن محسوب نمی‌شود، بلکه شمولیت یک جنبش را نشان می‌دهد.

مطالبات معترضان حقیقتا ریشه‌ای است، اما نه در آن حدی که سیاستمداران عراقی می‌گویند. به عنوان مثال، معترضان خواستار ساقط کردن نهادها و مؤسسات دولتی نیستند، بلکه تنها تغییر کسانی را خواستار هستند که مسئولیت اداره این نهادها و مؤسسات را برعهده دارند.

یکی از معترضان می‌گوید: «ما در بغداد مردمی از قشرهای مختلف اجتماعی، دینی و طایفه‌ای را در صفوف معترضان می‌بینیم. این تنوع گسترده در اقشار معرض، زنان را نیز دربر می‌گیرد». بر اساس آنچه که گفته شد، معترضان دارای هویت‌ها و و ایدئولوژی‌های مختلفی هستند. معترضان در «نجف» معتقدند که اهمیت این شهر تنها به حضور آیت‌الله سیستانی، مرجعیت عالی عراق محدود و محصور نمی‌شود، بلکه اهمیت آن در طرح‌هایی است که ساکنان آن برای برون‌رفت از شرایطِ حاکم ارائه می‌دهند. بنابراین، یک نگاه و نگرش مثبت به تنوع ایدئولوژیک، سیاسی و دینی در صفوف معترضان وجود دارد. علیرغم این مسأله، برخی از معترضان نگرانی خود از تهدیدآمیز بودن اقدامات خشونت‌آمیز نیروهای امنیتی برای آینده جنبش اعتراضی را پنهان نکردند. این دست از معترضان در واقع به دنبال حفاظت و حراست از مشروعیت خود در صحنه بین‌الملل هستند. البته برخی رسانه‌ها نیز در برابر تحرکات و فعالیت‌های اعتراضی در عراق ایستادند. آن‌ها تلاش کردند تا چهره معترضان را خدشه‌دار سازند.

مطالبات و اهداف

یکی از فعالان جنبش اعتراضی در شهر «نجف» تصریح می‌کند: «در ابتداء، خواسته و مطالبه معترضان بهبود خدمات‌رسانی در زمینه‌های اصلی بود. معترضان همچنین خواستار ممانعت از گسترش فساد و انحصار سلاح در دستِ دولت شدند. اما با گذشت چند ماه از اقدامات سرکوبگرانه نیروهای امنیتی علیه اعتراضات مردمی، معترضان خواستار اصلاح کامل فرایند سیاسی در کشور شدند. قلع و قمع معترضان موجب شد تا آن‌ها مطالبه برگزاری انتخابات پارلمانی زودهنگام در سایه قانون انتخابات جدید و تحت نظارت سازمان ملل متحد را مطرح سازند». واقعیت این است که از همان ابتدای شکل‌گیری اعتراضات، مقامات سیاسی و مسئولان دولتی تأکید می‌کردند که سطح مطالبات معترضان بسیار بالا بوده و در عین حال، این مطالبات غیر واضح است. در واقع، مسئولان دولتی عراق همواره معترضان را خارج از معادلات سیاسی قلمداد کردند. این درحالی است که در نقطه مقابل، معترضان نیز همواره تأکید کردند که متناسب با تشدید اقدامات سرکوبگرانه، مطالبات و خواسته‌هایشان افزایش یافته است. در همین ارتباط، یکی از معترضان در سخنانی صریح و شفاف اظهار داشت: «مطالبات گسترده معترضان پس از آن مطرح شد که نیروهای امنیتی به سیاست سرکوبِ فراگیر متوسل شدند». یکی دیگر از معترضان نیز عنوان کرد: «به هر حال، سیاستمداران عراقی مطالبات ما را مشروع نمی‌دانند. این یک واقعیتِ تلخ است. درست به همین دلیل است که آن‌ها هیچ تلاشی برای جامه عمل پوشاندن به این مطالبات انجام نمی‌دهند. گفتگو با چنین سیاستمدارانی چه فایده‌ای می‎‌تواند داشته باشد»؟

به این نکته اشاره می‌شود که معترضان فاقد یک رهبر برای جنبش اعتراضی خود هستند. با این حال، باید بگوییم که این فقدان رهبری هیچگاه موجب تضعیف جنبش اعتراضی نشده است. امروز کسی نمی‌تواند ادعاء کند که معترضان به دلیل فقدان رهبری، فاقد یک زیرساخت قوی و ساختار سازمانی قدرتمند هستند.

سلسله گفتگوها و مصاحبه‌های ما نشان می‌دهد که مطالبات معترضان حقیقتا ریشه‌ای است، اما نه در آن حدی که سیاستمداران عراقی می‌گویند. به عنوان مثال، معترضان خواستار ساقط کردن نهادها و مؤسسات دولتی نیستند، بلکه تنها تغییر کسانی را خواستار هستند که مسئولیت اداره این نهادها و مؤسسات را برعهده دارند. یکی از معترضان می‌گوید: «مطالبات و خواسته‌های ما کاملا واضح و در عین حال، مشروع است. مبنای این مطالبات، قانون اساسی عراق است. مطالبات ما فراتر از چارچوب قانون اساسی نیست. جامه عمل پوشاندن به این مطالبات مستلزم برخورداری از اراده سیاسی در نزد سیاستمداران است». بر اساس آنچه که گفته شد، می‌توان نتیجه گرفت که مطالبات معترضان عراقی کاملا واضح است. می‌توان این مطالبات را به 3 بخش اصلی تقسیم کرد؛ 1ــ لزوم تکیه زدن یک فرد مستقل بر کرسی قدرت به عنوان نخست‌وزیر. 2ــ بازتولید نخبگان سیاسی. معترضان معتقدند لازم است افراد جدیدی جای سیاستمدارانی را که هم‌اکنون بر کرسی نهادها و مؤسسات مختلف تکیه زده‌اند، بگیرند. در همین حال، معترضان با فساد در ساختار نظام سیاسی کشور نیز مخالف هستند. 3ــ معترضان انحصار سلاح در دست دولت و انحلال گروه‌های شبه‌نظامی را خواستارند. این‌ها جملگی خواسته‌های اساسی معترضان هستند. با این حال، زمانی که از هریک از معترضان در خصوص راهکارهای تحقق این اهداف و مطالبات سؤال کردیم، آن‌ها با شک و تردید به سؤالات پاسخ دادند.

رهبریِ جنبش اعتراضی

یکی از معترضان در «بغداد» که دانشجوی رشته علوم سیاسی نیز هست، تصریح می‌کند: «سیاستمداران و نخبگان سیاسی به دنبال یافتن یک میانجی برای برون‌رفت از بحران نیستند. البته اساسا در عراق هیچ میانجی وجود ندارد که اراده حل و فصل مشکل را داشته باشد. دولتمردان تنها برای تقویت قدرت خود و حفظ داشته‌هایشان تلاش می‌کنند. با کمال تأسف باید بگویم که حتی گفته‌ها و توصیه‌های آیت‌الله سیستانی هم دیگر در آن‌ها تأثیری ندارد. سیاستمداران تنها به نکاتِ مورد دلخواه خود از توصیه‌های آیت‌الله سیستانی گوش فرا می‌دهند. آن‌ها به توصیه‌هایی که در تضاد با منافع و مصالح‌شان است، مطلقا گوش فرا نمی‌دهند». در برخی گزارش‌ها به این نکته اشاره می‌شود که معترضان فاقد یک رهبر برای جنبش اعتراضی خود هستند. با این حال، باید بگوییم که این فقدان رهبری هیچگاه موجب تضعیف جنبش اعتراضی نشده است. امروز کسی نمی‌تواند ادعاء کند که معترضان به دلیل فقدان رهبری، فاقد یک زیرساخت قوی و ساختار سازمانی قدرتمند هستند. معترضان، امروز به نقش‌آفرینی سازمان‌های مستقل «جامعه مدنی» در صفوف جنبش اعتراضی اذعان دارند و می‌گویند: «سازمان‌های مستقل جامعه مدنی با برگزاری دوره‌های آموزشی، راهکارهای اعتراضِ مسالمت‌آمیز و حرکت در مسیر قانون اساسی را به معترضان آموزش می‌دهند». همین دوره‌های آموزشی موجب شده است تا معترضان فراتر از قانون اساسی حرکت نکنند و از خشونت‌طلبی فاصله بگیرند.

اقشار مختلف جنبش اعتراضی با ایدئولوژی‌ها و گرایش‌های سیاسی مختلف، جملگی یک هدف واحد را دنبال می‌کنند و آن، ممانعت از تکرار نقش‌آفرینی طبقه حاکم در ساختار سیاسی کشور است. البته معترضان دارای انعطاف نیز هستند؛ بدین‌معنا که آن‌ها حتی با سیاستمداری که به نوعی با مطالبات‌شان ابراز همبستگی می‌کند، ارتباط برقرار می‌سازند.

بنابراین، درست است که معترضان دارای رهبری که مسیرشان را هدایت کند، نیستند اما این به معنای ضعف در ساختار فعالیت‌های منسجم و سازمان‌یافته آن‌ها نیست. این بدان معنا نیست که نیروهای امنیتی با توسل به زورِ مفرط قادر به نابود ساختن جنبش اعتراضی هستند. در این میان، برخی عدم مذاکره معترضان با مسئولان سیاسی را به فقدان رهبری در جنبش اعتراضی ارتباط می‌دهند. این درحالی است که یکی از معترضان می‌گوید: «مذاکرات با دولتی که خود، ترویج‌کننده فساد است هیچ فایده‌ای ندارد. پیشتر نیز تجربه نشان داده است که گفتگوهای سیاسی با مسئولان حاکم بی‌نتیجه است». البته برخی معترضان نیز معتقدند که باید با آن دست از مسئولان سیاسی که با معترضان اعلام همبستگی می‌کنند، ارتباط برقرار کرد. به عنوان مثال، یکی از معترضان در «بغداد» گفت که شماری از اعضای جنبش اعتراضی با «برهم صالح» رئیس‌جمهور عراق دیدار کردند. «برهم صالح» به دلیل همراهی با برخی مطالبات معترضان، توانسته بود اعتماد بخشی از جنبش اعتراضی را نسبت به خود جلب کند. در رابطه با مرجعیت دینی هم باید گفت که معترضان قدردان حمایت‌های آیت‌الله سیستانی هستند. آن‌ها می‌گویند از زمان آغاز اعتراضات، آیت‌الله سیستانی در کنارشان بوده است.

خلاصه

جنبش اعتراضی در عراق ثابت کرده است که علیرغم فشارهای متعدد همچنان به مسیر خود ادامه می‌دهد. باوجود تنوع ایدئولوژیک، سیاسی و دینی در صفوف معترضان، اما جنبش اعتراضی مداومت خود در صحنه سیاسی عراق را به اثبات رسانده است. اقشار مختلف جنبش اعتراضی با ایدئولوژی‌ها و گرایش‌های سیاسی مختلف، جملگی یک هدف واحد را دنبال می‌کنند و آن، ممانعت از تکرار نقش‌آفرینی طبقه حاکم در ساختار سیاسی کشور است. البته معترضان دارای انعطاف نیز هستند؛ بدین‌معنا که آن‌ها حتی با سیاستمداری که به نوعی با مطالبات‌شان ابراز همبستگی می‌کند، ارتباط برقرار می‌سازند. در طول اعتراضات این واقعیت نیز نمایان شده است که ارتکاب اقدامات خشونت‌آمیز هم نمی‌تواند معترضان را از ادامه مسیری که در پیش گرفته‌اند، بازدارد. به عبارت بهتر، اقدامات خشونت‌آمیز، راهکار مناسبی برای وادار کردن معترضان به نشستن بر سر میز مذاکره نیست. این اقدامات خشونت‌آمیز تنها یک نتیجه به دنبال خواهد داشت و آن، افزایش بی‌اعتمادی معارضان به ساختار سیاسی و مسئولان سیاسی کشور است. علیرغم تمامی چالش‌ها، «جنبش اعتراضی» در عراق با صلابت به مسیر خود ادامه خواهد داد و متوقف نخواهد شد. اقدامات خشونت‌آمیز هم تنها بر تنفر معترضان از طبقه سیاسی حاکم خواهد افزود.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا